سلام دوستان الهه هستم یک همسفر

خداوند متعال را سپاسگزارم که اجازه داد یک بار دیگر با هم باشیم  ببخشید که من امروز دیر به لژیون آمدم . کمک راهنمایم آمده بود و تا الان بدرقه شان می کردم . وقتی کنگره تعطیل می شود تازه قدر کنگره دستمان می اید . بعد در مورد اردوی باغ بانوان روز چهارشنبه صحبت شد . دستور جلسه این هفته وادی سیزدهم بود (پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است )

همسفر خانم طاهره :

در آخر وادی یک پیامی آمده که می گوید : جهان آرامگاهی است که اگر به دنبال دغدغه های دیگر نباشیم به کهکشان های اطراف سفر خواهی کرد . خلقت ،هستی ،قدرت و نیروها را مانند انوار مشاهده خواهی نمود اما بایستی آسایش و آٌرامش اندیشه مهیا شود . اگر بخواهیم این آرامش و آسایش را بدست آوریم باید اندیشه کنیم . من قبلا اگر در زندگی به مشکلی بر می خوردم شاید ناسزا نمی گفتم ولی درون خود همیشه درگیر بودم و همیشه درون خود را ویران می کردم و نمی دانستم که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است . ولی بادیدن وادی 13 و صحبت آقای مهندس در مورد انسان های تک بعدی و دو بعدی متوجه شدم نباید ناامید باشم . وقتی سفر اولم تمام شد فکر کردم دیگر مشکلی ندارم ولی آغاز مشکلات جدید بود.

کمک راهنمای خانم الهه :

من حامی ورزش هستم . ضمن اینکه قسط زمین را می دهم . من دوست دارم خدمت ها در لژیون چرخشی باشد ولی اگر منفعت من بود دوست داشتم یک نفر که منظم باشد خدمت را انجام دهد ولی منفعت شخصی من نیست دوست دارم به اختیار بچه ها باشد و رای گیری می کنیم . قضیه دیگر اینکه خیلی خوب است وقتی تولد یا رهایی می شود شیرینی می آورید ولی ما به آموزش بیشتر نیاز داریم و وقت ما سر پذیرایی می رود . می توانیم به جای شرینی هزینه را برای کمک به زمین بگذاریم چون ما در این مکان اجاره ای هستیم و حتی یک آجر می تواند در ساخت کنگره کمک کند . این نظر من است ولی نظر همه مهم است و دوباره رای می گیریم و اگر موافق بودید انجام می دهیم .

پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است یعنی پایان هر مشکل مشکل دیگری است . اولا مشکلات  لعنت خداوند نیست . امروزخانم مرجان در جلسه گفتند اگر برای ما مشکلات به وجود می آید دلیل این نیست که ما آدم بدی هستیم . این مشکلات یا برای این است که من یاد بگیرم یعنی هنوز آنطور که باید آموزشم کامل نبوده . شاید من 10 سال هم باشد که شوهر داری می کنم و همه هم بگویند زن بسیار خوبی هستم اما اگر خودم با صداقت بخواهم با خودم خلوت کنم متوجه می شوم که من آنچنان زن خوبی هم نیستم خیلی وقتها هر کاری کرده ام سر طرفم منت گذاشته ام . خیلی وقت ها وقتی انگشت طرف مسافرم می گیرم 3 انگشت دیگر برمی گردد به خودم یعنی به جای مقصر دانستن مسافر خودم را مقصر بدانم . برای هر مشکل نباید جزع و فزع کرد . انسان عجول آفریده شده وقتی به آن خیری برسد از خیر رساندن به بقیه ممانعت می کند و وقتی به آن شری می رسد به جزع و فزع می افتد . بعضی ها تا خوب هستند ،خوب اند ولی وقتی حالشان خراب باشد دیگر به جزع و فزع می افتند یکی شخصی بود که فرد ناسپاسی بود قبل از اینکه ازدواج کند همه اطرافیان به خاطر اینکه یتیم بود به آن لطف کردند و همیشه در همه حال هوایش را داشتند ولی تا مشکل کوچکی با همسرش به وجود آمد سریع قهر کرد و به خانه پدرش رفت و این نشان دهنده ناسپاسی او بود .

می گویند طرف را در ده راه نمی دادند سراغ خانه کدخدا را می گرفت . بعضی ها واقعا ناسپاس هستند تا وقتی همه چی خوب است و مهمانی های آنچنانی می دهند که هکه چی خوب اسن ولی به محض اینکه تقی به توقی خورد قهر می کنند یک جاهایی آدم باید واقعا از رفتارش خجالت بکشد . نتیجه گیری یعنی اینکه ما یک وقت هایی کافر هستیم و آنچه که هست را نمی بینیم و وقتی از دستش دادیم تازه می فهمیم چه اشتباهی کردیم . وقتی آدم ناسپاس می شود وچشمش را رو ی خدماتی که به او ارائه می شود می بنددو آدم یک لحظه بین می شود و نمی بیند این آدم ناسپاس است و جزای کفرش این است که بقیه هم خدماتی که او انجام می دهد را نمی بینند بنابراین اگر یک مشکلی ایجاد می شود . چندین سال پیش تازه کمک راهنما شده بودم یکی از رهجوهایم که خودش کمک راهنما شده من را در کنگره دید و من مشکلی داشتم که بی اختیار با ورودم به کنگره و دیدن خانم مرجان بغضم ترکید و رهجویم به من گفت مگر شما هم مشکل دارید .

بعضی ها می گویند وقتی ما از مشکلات مسافرمان می گوییم مگر شما حال ما را می فهمید و من می گویم اگر متوجه حال شما نمی شدم که الان در این جایگاه نبودم . ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خودتان مقایسه نکنید و وقتی هم مشکلی پیش آمد سریع به جزع و فزع نیفتید و مدام نگویید این مشکل چرا برای من پیش آمده است. برای تو پیش آمده چون لازم بوده تو رشد کنی و به خاطر همان چرا ها لازم بوده سختی ها و مشکلات را بچشی تا بفهمی, چرا فلانی شوهرش معتاد است یا چرا فلانی فلان مشکل را دارد . آقای امین می فرماید: تمام مشکلاتی که پیش می آید یا جنبه آموزشی برای ما دارد یا جنبه تنبیهی .یک جاهایی شماتت دیگران را کردم یک جاهایی سرزنش کردم و خودم الان در این جایگاه قرار  گرفته ام تا تنبیه  شوم و رشد کنم ولی یک جاهایی حکم آموزش را دارد و من لازم است آن ضربه را بخورم تا رشد کنم مثال آقای امین که مربی بکس مرتب رهجویش راکتک می زند و ما از دور ظاهر را می بینیم که چه مربی بی رحمی ولی باطن قضیه این است که مربی برای رشد رهجویش این کار را می کند . پس ما باید اشکال کار را پیدا کنیم و به جای عبور از مشکل آن را حل کنیم .اگر عبور کردم مشکل جای دیگر باز سر راه ما قرار می گیرد . مثل مشکل اعتیاد که ترک می کند ولی مشکل حل نمی شود 6 ماه ترک است و دوباره با تخریب و مواد  بیشتر شروع می کند . مشکل چه جنبه تنبیهی و چه جنبه آموزشی باید آن را حل کنید و از آن رد نشوید . هر مشکلی که برایمان پیش می آید عین عدالت است و سیستم کائنات تصادفی نیست . پس اگر کنار یک مصرف کننده هستید به جای جدا شدن یا رد شدن از مشکل به دنبال حل مشکل در خودتان بگردید . برای همین است که اگر کسی از همسرش جدا شد دیگر در کنگره جایی ندارد .چون هنوز الفبای کنگره را یاد نگرفته است.چون در کنگره یاد می گیریم که هر چیز بر مبنای عدالت است پس اگر کنار یک انسان بد اخلاق یا کنار یک مصرف کننده هستید حتما با او هم حس بوده اید که چنین جایگاهی را دارید .این که الان اینجا هستیدنشان این است که لایق اینجا بوده اید . پس مشکلات را حل کنید و مشکل حل نمی شود مگر سه ضلع تغییر ،تبدیل و ترخیص را انجام دهید . پس اگر تغییری نکنیم و همانی باشیم که بوده ایم یعنی آموزش دیدنمان عملی نبوده است.کار راهنما این است که آموزش را در خودهضم و جذب می کند و خودش عمل می کند و به شما تقدیم می کند . تا خود راهنما آن آموزش را عملی نکند به دل شما ها نمی شیند . چقدر جلسه ای که امروز خانم مرجان برگزار کردند با آرامش و عشق بود .اگر جنس یک انسان از عشق نباشد به هیچ عنوان نمی تواند آن عشق و آرامش را به دیگران منتقل کند . خانم مرجان امروز فرمودند باید برای دانستن همیشه حریص باشید . چند سال پیش آقای حکیمی فرمودند من مستندی دیدم که مادر عقاب ها برای جوجه هایش غذا آورد یکی از جوجه ها بالاتر پرید و غذا را زودتر گرفت . در کنگره باید نسبت به دانستن حریص باشید . دانستن با عمل کردن . اگر قرار باشد دانستن آموزش بدون عمل باشد همانند آبگرمکنی می شود که درجه اش زیاد شود و یک دفعه منفجر شود . خانم مرجان مطلب دیگری نیز گفتندکه من زمانی که به کنگره آمدم ناله کنان دنبال دری بودم که ما را از این جهنم نجات دهد . آموزش ها را گرفتیم سی دی گوش داد یم ولی باز هم هر زمان که به کنگره می آمدم باز هم همان حس را داشتم که من نیاز دارم که یاد بگیرم . اگر زمانی برسد که فکر کرد دیگر همه چیز را می داند خود به خود از کنگره پرت می شود . من بار ها این شعر راغ خوانده ام و شما ها ه حفظ کنید                                                         

چو گفتی که بام خرد توختم                                         همه هر چه بایستم آموختم

یکی نقض بازی کند روزگار                                         که بنشاندت نزد آموزگار

اگر گفتی که من خیلی می دانم و همه چی را می دانم  روزگار کاری با تو می کند که نزد آموزگار بشینی و شاید دیگر آن آموزگار مانند آموزگار قبل نباشد . من همیشه وقتی به خانم مرجان می گویم شما استاد من هستید ایشان می گویند نه اینطور نیست من هنوز اینقدر باید روی خودم کار کنم در حالی که من می دانم ایشان چه جایگاهی دارند . استاد سردار می فرمایند شادی ها زودگذر هستند ولی غم ها طول عمر زیادی دارند ولی همه غم ها برای این هستند که یا ما رشد کنیم و از این غم ها درس بگیریم یا اینکه به قعر تاریکی ها برویم . پس پایان هر مشکل سرآغاز مشکل دیگری است .

همسفر خانم ندا :

وادی 13 به ما یادآوری می کند که هدف خداوند از خلقت ما تکامل ما است و اگر پایان یک نقطه سرآغاز خط دیگری نباشد . یعنی تکامل کامل شده و من هیچ چیز دیگری ندارم . اگر من ندا فکر کنم که هیچ مشکلی نباید داشته باشم باید این فکر را بکنم که تکاملم کامل شده و حتی بزرگان هم اینطور نیستند . حتی در بعد بعدی هم آموزش تمام نمی شود و اگر فکر کنم من دیگری نیازی به آموزش ندارم از منیت من است . و اما در مورد ساختمان جسم داشتم برای پسرم توضیح می دادم جناب مهندس به طب سنتی اعتقاد دارند . افرادی که مصرف کننده هستند سودای آنها بالا می رود و باعث مصرف می شود و اضطراب و استرس بر بالا بردن سودا تاثیر می گذارد و اینکه در سفر ائل مدام مسافر را چک کنیم این باعث بالا رفتن اضطراب و در نتیجه سودا می شود و میل به مصرف را در آنها افزایش می دهد .

همسفر خانم فاطمه : 

زمانی که خانم مرجان در جلسه عمومی فرمودند که سفر اولی ها مشارکت کنند . خانم سمیه به من گفتند خوش به حالت فاطمه که می توانی مشارکت کنی این حرف و نگاه شما خانم الهه باعث شد من دستم را برای مشارکت بالا ببرم با اینکه همه چیز از ذهنم پریده بود و خانم سمیه به من انرژی زیادی دادند . من هر بار که به کنگره می آیم و سی دی ها را گوش می دهم انگار تمام راه حل مشکلات من در سی دی هاست و جواب آنها را می گیرم . تمام حرف های امروز به دلم نشست . من با گوش دادن به سی دی ترس ٌآقای امین مشکلم که همیشه وقتی مسافرم می خواست از خانه بیرون برود و من نگران بودم اما الان راحت می پذیرم . مسافرم حرف دلش را به من می زند و از این قضیه بسیار خوشحالم و از اینکه مسافرم هم همانند من به کنگره و کمک راهنمایش وابسته است بسیار لذت می برم .

همسفرخانم فتانه :

 من فکر می کردم با ورودم به سفر دوم تمام مشکلاتم دیگر تمام شده ولی دقیقا همین وادی 13 بود و هر روز یک مشکل جدید پیش می آمد . من پارسال یکی از فامیلمان بیمار شد و حالم خیلی بد بود ولی الان یاد گرفتم کمتر نسبت به مشکلات بهم بریزم و کمتر گریه کنم و مسافرم میگفت اصلا باورم نمی شود تو اینقدر سفت و محکم شده ای . اینها همه نتیجه گوش دادن به سی دی ها و خواندن کتاب 60 درجه زیر صفر است که می توانم به وسیله آنها مشکلاتم را حل کنم .

سی دی ساختمان جسم 2 با مشارکت همسفران خانم فاطمه ،مریم ،منصوره ،طاهره،سحر  این گونه شروع شد :

وقتی حرف از جسم می زنیم تعبیر های متفاوتی استفاده می کنیم که در سی دی قبل جناب مهندس جسم را به یک ساختمان تشبیه کردند و فرمودند بیماری علت های متفاوتی دارد که فقط میکروب یا ویروس نیست .کمبود مواد غذایی هم باعث بیماری می کند . جناب مهندس فرمودند من داخل یک کانال ماهواره ای دیدم که شحصی که به قول خودشان عارف بود صحبت می کرد که گفت در آسمان ستارگان نامنظم هستند و ترتیب هندسی منظمی هم ندارند و جنگل ها هک به این صورت است در حالی که جنگل هایی که مصنوعی و ساخت دست انسان هستند بسیار با نظم هستند و از این موضوع نتیجه می گیریم که هستی بر مبنای نظم و بی نظمی است . در حالی که هر چیز را می شنویم نباید باور کنیم باید همیشه از گفتار ها و نوشتار ها جلوتر باشیم .همه ستارگان و کهکشان ها بر نظم خاصی برقرار هستند و این ما هستیم که به دست خودمان طبیعت را خراب می کنیم و آشغال می ریزیم یا رود خانه ها را نابود می کنیم و جناب مهندس فرمودند باید روی همه این صحبت ها یک خط بطلان بکشیم .یا مثال دیگری که یک دانشمند روی یک قورباغه آزمایش می کند . ابتدا یک دست قورباغه را می برد و به قورباغه می گوید بپر و قور باغه می پرد .دست بعدی را قطع می کند باز هم قورباغه می پرد . یکی از پاهایش را قطع می کند و قورباغه می پرد ولی وقتی پای بعدی را قطع می کند قور باغه توان پریدن ندارد و دانشمند به این نتیجه می رسد که وقتی دست و پاهای قورباغه را قطع کنیم قورباغه کر می شود .اگر مقداری تفکر کنیم و برای خودمان شواهد و دلایل پیدا کنیم می توانیم بفهمیم که چه سخنی درست و چه سخنی اشتباه است .جسم انسان از 102 عنصر تشکیل شد که در جدول مندلیف است البته این 102 عنصر ابتدا 80 عنصر بیشتر نبوده که تمامی این عناصر در بدن ما وجود دارد و ما می توانیم از طریق گیاهان یا گوشت حیوانات این 102 عنصر را وارد بدن و جسم خود کنیم .آقای مهندس می فرماییند فرض کنیم یک آسمان خراش داریم که تمام مصالحی که در این آسمان خراش وجود دارد از یک روز تا یک سال تاریخ مصرف دارند . همه مصالح حتی لوازم خانگی تاریخ مصرف داشته باشند پس نیاز به عوض کردن داریم ضمن اینکه تکنسین و نیروی فنی هم نیاز است تا 24 ساعته در حال عوض کردن مصالح باشد . حال ساختمان جسم ما نیز نیاز به مصالحی دارد که بسته به نوع مصالح باید کمبود های آن جبران شود .کمبود هر یک از مصالح ایجاد بحران می کند ولی همینطور که کمبود مصالح ایجاد مشکل می کند استفاده بیش از اندازه از مواد نیز ایجاد مشکل می کند برای مثال کمبود کلسیم باعث پوکی استخوان می شود ولی اگر همین کلسیم به مقدار بیش از اندازه مصرف شود در کلیه رسوب کرده و باعث سنگ می گردد . پس استفاده اندازه از مواد غذایی از ضروریات می باشد .یک سری مواد غذایی مانند لیموترش ، شلغم ،کدو حلوایی را باید استفاده کنیم . استفاده دو سه مرتبه در هفته از لیمو ترش از سکته مغزی و سکته قلبی جلو گیری می کند . سعی کنید از ماست و رب خانگی استفاده کنید و از شیر هایی که تاریخ مصرف طولانی دارند استفاده نکنید .سه اصل را برای ساختمان جسم باید در نظر بگیریم . یکی غذای مناسب که جناب مهندس می فرمایند از غذاهای سالم و ارگانیک استفاده کنید من نمی گویم که فست فود نخورید ولی کم مصرف کنید .زمان مناسب را برای غذا استفاده کنید مثلا اگر قر ار است ساعت 11 شب بخوابید ساعت 10:30 یک قورمه سبزی چرب نخورید. غذا به مقدار مناسب بخورید مثلا اگر چند نوع غذا هست فقط از یک مدل انتخاب کنید . همه چیز را با هم نخورید . غذاهای ذر هم نخورید چون هر چیز یک جای جدا برای هضم دارد . همه غذا ها را نمی توانید چند بار گرم کنید مثلا قارچ را اگر بعد از استفاده دو باره گرم کنید سمی می شود تخم مرغ هم همینطور است نباید دوباره گرم کرد .وقتی مواد غذایی را کم بخوریم می شود دارو وقتی به اندازه بخوریم می شود غذا و وقتی بیش از اندازه بخوریم می شود سم .یک مدت مد شده بود مردم یک بطری آب معدنی دست می گرفتند و مرتب آب می خوردند حتی جناب مهندس می فرمایند آب هم باید به اندازه خورد و بیش از حدش برای انسان سم است . انسان باید روزانه 7 تا 8 لیوان آب بخورد و بیش ار آن اشتباه است .

 لزیون با دعای گرم اعضا به پایان رسید .

سی دی هفته آینده : ساختمان جسم 3 

سی دی برداشت :عقل و نفس 2