همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 

به نام قدرت مطلق الله
 
جلسه همسفران عشق به استادی سر کار خانم الهه و دبیری  همسفرخانم زهرا در تاریخ 98/6/4 با دستور جلسه سی دی ساختمان 3راس ساعت آغاز به کار نمود.








در ابتدا خانم الهه عزیز فرمو دند:

انشاالله که حال همگی خوب باشد حال من هم بحمدلله خیلی خوب است .امروز تازه واردان  عزیز داریم به نام  خانم ها  مینا و مریم و ناهید و مرضیه عزیز,تشریف آورده اند قدمشان به چشم ،در سفر اول هستند انشاالله به سفر دوم می روند و موفق باشند.ما روز چهارشنبه با بچه ها به اردو رفته بودیم که خیلی به ما خوش گذشت و روز بسیار خوبی بود  افرادی که نبودند جایشان خیلی خالی بود الهه  و ندا خیلی زحمت کشیده بودند .

همسفرخانم الهه:

روز چهارشنبه خیلی به من خوش گذشت و فکر نمی کردم که خانم الهه تشریف بیاورند به محض اینکه خانم الهه را دیدیم خیلی خوشحال شدم و انرژی گرفتم و این انرژی را تقدیم به بچه های لژیون می کنم . وقتی به خانه برگشتم کلی انرژی داشتم و تمام وسایل مسافرم راجمع کردم.

همسفرخانم فاطمه :

خیلی خوش گذشت واقعا جای همگی خالی بود. خیلی لذت داشت با خانم الهه رفتیم پیاده روی و من لذت بردم از این که با خانم الهه هم قدم می شدم. اولش تا وارد شدیم خانم الهه رو ندیدم ولی دخترم گفت من خانم الهه را دیدم خیلی انرژی گرفتم زمانی که به خانه برگشتم همه انتظار داشتند که من خسته باشم ولی همه دیدند که من انرژی ام چند برابر شده است، گفتم چون جایی که بودم سر شار از انرژی مثبت بود.

همسفرخانم مریم :

روز چهارشنبه خیلی به من خوش گذشت با اینکه من هر سال اردو را می رفتم، ولی امسال خیلی خوب بود چون خانم الهه و خواهرهای هم لژیونی هم بودند. مسافرم هم می خواستند ، به اردو بروند گفتند که خسته ای گفتم اصلا تمام وسایل شما رو جمع کردم وخودم هم خیلی انرژی دارم و تازه سی دی نوشتم.

همسفر خانم ندا:

چهارشنبه جای همگی خیلی خالی بود تصمیم نداشتم بروم وقتی متوجه شدم خانم الهه می روند گفتم که صد در صد می روم .چون مسافرم می خواستند به اردو بروند کارهایش را کردم و صبح چهارشنبه رفتم خیلی هم خوش گذشت  انشالله که سال دیگه روزی،بشود همه به اردو برویم چون معتقد هستم همین دور همی هاهم روزی هست به خاطر اینکه آموزش هست و هم تفریح بود

در ادامه خانم الهه عزیز فرمودند:

در ضمن در روز چهارشنبه غذای بچه ها خیلی خوشمزه بود انشالله که سال دیگه همه با هم برویم و خبر خوب دیگه اینکه دو تا از رهجوهای سحر در لژیون شیخ بهایی قبول شدند بنابراین تعدادآمار قبول شدگان سحر به نه نفر رسید، از لژیون افسون سه نفر قبول شدند و زهرا کتانی هم مجددا تازه واردین قبول شد.


مشارکت در مورد ساختمان جسم 3

همسفران خانم ها خدیجه و فاطمه و مریم :

در مطالب قبل جسم انسان را به ساختمان تشبیه کردیم تا قابل لمس و درک باشدآقایمهندس می فرمایند : به نظر من ما جسم را درک نمی کنیم به خاطر اینکه فکر می کنیم جسم یعنی اینکه یک سری چربی و گوشت و استخوان است و چقدر اضافه یاکمبود وزن داریم و باید از جسم مواظبت کنیم به همین خاطر فردی که وارد کنگره می شودبا آموزش هایی که می بیند و آن آموزش ها را به عمل تبدیل می کند  هم از جهان اعتیاد خارج می شود و هم اینکه افکار و اندیشه اش تغییر می کند و فرد مقبولی برای جامعه میشود تمام اجزای جسم انسان تاریخ مصرف دارد و نیاز به بازسازی دارد و خون انبار بزرگ  جسم انسان است و زمانی که بدن انسان نیاز به ماده مغذی یا ویتامین داشته باشد، به خون مراجعه می کند و تمام سلول های بدن مدام در حال عوض شدن هستند مثلا این دستی که ما الان داریم دست پارسال ما نیست به همین دلیل باید از موادی استفاده کنیم که برای بدن مفید باشد ما فکر می کنیم غذایی که مورد استفاده قرار می دهیم فقطبرای انرژی و سوخت و ساز است نه به عنوان مصالح هم است. پس باید به نوع غذایمان توجه کنیم تا قفسه ها پر باشد وقتی بدن به کلسیم نیاز داشته باشد به خون می رود ،برمی دارد و برای اینکه کلسیم جذب بدن شود نیاز به مواد دیگری دارد مانند فسفر و ویتامین د که به این عمل قانون هم پوشانی می گویند . ساختار جسم را در نظر بگیریم برای ترمیم و سوخت و سازش به سه مولفه نیاز دارد :

الف)مواد وارداتی که  از طریق تغذیه وارد بدن می شوند . ب)موادی که تولید داخل بدن

است و آن مواد را به تمام نقاط بدن می رساند ج)ژن ها هستند که نقشه و سوخت و ساز را بر عهده دارند ژن ها تعیین می کنند که به چه مقدار و چه نوع موادی تولید شود بعضی از مواد مغذی در طبیعت نیستند بدن باید خودش تولید بکند خوابیدن مثل مرگ می ماند انسان باید بیهوش شود و این خواب وقتی عمیق باشد که چند ساعت خوابیده باشید ولی متوجه نشده باشید که به مواد بیهوشی نیاز دارد که مواد بیهوشی سه نوع هستند :یل کولین ،سروتنین ،آدرنالین پس ما کلی کارخانه در بدنمان داریم از جمله غده فوق کلیوی و لوزالمعده و هورمونها مانند رادیو هستند پیام را مخابره می کنند هر قسمت که نیاز داشته باشد آن را برمی دارد ناقل های عصبی مانند تلفن هستند دو طرفه ارتباط را برقرار می کنند.



خانم الهه عزیز :

بچه ها دقت کنید من که راهنمای شما هستم زمانی که سی دی می نویسم سی دی ها را واو به واو می نویسم یعنی من یک دفتر سی دی دارم مثل الان بچه ها که دفتر های سیدی شان جلویشان هست بنابراین هر کس که می خواهد موفق بشود و سفر دومی بشود ومن تنها به چیزی که فکر نمی کنم درمان اعتیاد شما هست چون اصلا قصد ما این نیست که شما اعتیادتان درمان بشود اعتیاد درمان شدن یک کار جزیی و کوچک است و انجام می شود و تمام می شود کار ما اینجا پرورش استاد است ما می خواهیم سال دیگر که انشاالله شما رها شدید بتوانید آزمون کمک راهنمایی شرکت کنید شال کمک راهنمایی بگیرید بیایید ، خدمت بکنید و لذت زندگی راببرید .

من امروز ظهر زنگ زدم به زهرا کتانی تبریک بگویم .او گریه می کرد،و من بیشتر از او گریه می کردم به خاطر شدت خوشحالی یعنی اینکه درست است که شما به بقیه انرژی می دهید و باعث می شوید که زندگیشان به تعادل برسد ولی من الهه بیشتر لذت می برم. درمان اعتیاد یک چیز حل شده است در کنگره 60 بیست سال درمتن ،اعتیاد حل شده چرا حل شده ؟ چون آقای مهندس دژاکام صورت مسئله اعتیاد رو فهمیدند صورت مسئله اعتیاد یعنی چی؟یعنی وقتی جایی می روی به فلان کمپ یا ان جی یو، می گویند بگذار کنار. به همین راحتی که نیست ما اعتیاد را می گوییم بیماری است .یک نفر سوال می کند اگر بیماری است کجای فرد درد می کند ؟یک نفر، می گوید من دندانم درد می کند شما دندانش رو می بینید می فهمید کجا است ولی وقتی می گوییم بیماری اعتیاد کجای بدن درد می کند به من نشان بده ،ما می گوییم در سیستم بدن ما یک سیستمی داریم، به نام سیستم شبه افیونی .

 شبه یعنی شبیه ،شبه افیونی یعنی شبیه افیون به تریاک در زمان قدیم می گفتند افیون و علمای  و حکمای قدیم به تریاک می گفتند شاهکار خلقت یعنی از طریق تریاک  و بیماری های صعب العلاج را شفا می دادند حتی در شاهنامه بروید بخوانید زمانی که رستم می خواهد به دنیا بیاید مادرش می خواهد او را به دنیا بیاورد  از طریق عادی و طبیعی نمی توانسته بچه به دنیا بیاید باید مادرش را سزارین می کردند این سزارین همان رستم زاد است ،سزارین چون سزار به روش سزارین به دنیا آمد در اروپا ،ولی همزمانش و یا حتی خیلی قبل تر ما ودر افسانه هایمان داریم که رستم به این شکل به دنیا آمد به خاطر همین معادل کلمه سزارین می شود رستم زاد ،چون رستم دقیقا از طریق شکافته شدن به دنیا آمد وقتی می خواستند پهلوی مادر را  بشکافند و بچه را خارج کنند به مادر ترکیبی از تریاک و شراب می دادند تریاک و شراب به دست علما و طبیب های آن زمان حکم دارو را پیدا می کرد این دو را با هم مخلوط کردند و دادند به مادر تا بیهوش شود و بچه را به دنیا بیاورند خب پس تریاک هزاران سال که جنبه دارویی داشته است و پزشکان از آن استفاده می کردند حالا چی اتفاقی افتاد که یک دفعه مردم را به این شکل به خراب آباد کشاند؟ یک دفعه ای نشد در بدنمان سیستم شبه افیونی را داریم یعنی موادی در بدن تولید می شود که دقیقا شبیه تریاک است مثل آدرنالین ،انکفالین ،سروتنین . 

با یک مثال توضیح می دهم ،در قدیم تمام خانه ها تنور داشتند و برای پخت نان از آن استفاده می کردند و با به وجود آمدن نانوایی ها یواش یواش تنور های خانگی برچیده شد ،وقتی به دنیا آمدم پدر بزرگ خودم را ندیدیم پدرم تعریف می کنند که زمان قدیم پدر بزرگ خدا بیامرز من وقتی از سر کار بر می گشتند یک نانوایی در دروازه شیراز تازه باز شده بود روز اول بعد از برگشت از سر کار پدر بزرگم سه تا نان خریده به خانه می آورد در قدیم هم خودشان نان می پختند در سرما و گرما خیلی اذیت بودند وقتی زن خانه سه نان را می بیند می گوید دست شما درد نکند چرا ؟ چون به اندازه سه تا نان کمتر پای تنور می ایستند و از مردش تشکر می کند فردا مرد هم به جای سه تا شش تا نان می خرد بنابراین زن خونه شش تا نان کمتر می پزد آیا نان پختن به صورت یک دفع از خانه ها خارج شد ؟خیر ،بیست یا سی سال طول کشید چون کم کم، نان بازاری آمد جای نان خانگی را گرفت .حالا کسی هم که مصرف می کند دقیقا به همین صورت است کم کم وقتی از بیرون مواد مخدر وارد می شود کوره ایجاد مواد مخدر در درون بدن از بین می رود وقتی این کوره از بین رفت آیا در این موقعیت  می توان به خانواده ای گفت شما الان از نان بازاری استفاده نکنید ؟خیر .چون تنور که ندارند و از گرسنگی تلف می شوند حالا این شبه افیونی من به چه درد من می خورد ؟راه رفتن من ،خوابیدن من ،بلند شدن من ،کار کردن من همش به همین شبه افیونی بستگی دارد حتی درد کشیدن و نکشیدن من به آن بستگی دارد ، الان من وقتی دارم صحبت می کنم، زبان یک تیکه گوشت است ،مثل دستتان بزنیدش به دیوار دردتان می آید پس چرا زبان مدام دارد به استخوان دندان می خورد درد نمی آید ؟چرا ؟باید درد بیاید برای اینکه همین ماده شبه افیونی یک ماده ای را در درون بزاق من ترشح می کند که باعث می شود من درد نکشم وقتی یک مادر باردار می شود حجم شکم یک حجم محدودی است بچه می خواهد رشد کند به مادر فشار می آید و دردش می آید در این زمان مواد شبه افیونی فعال میشود شروع می کند این مواد شبه افیونی را بیشتر تولید کردن که مادر زجر نکشد به خاطر همین وقتی بچه به دنیا می آید شبه افیونی ترشح اش را متوقف می کند به خاطر همین مادر پس از زایمان احساس افسردگی می کند حالا به یک فرد مصرف کننده که مواد شبه افیونی داخل بدنش از کار افتاده است اگر به آن فرد بگوییم دیگه از بیرون مواد شبه افیونی استفاده نکن چه اتفاقی می افتد ؟طرف نمی تواند هیچ کاری انجام بدهد به خاطر همین ما در کنگره می آییم می گوییم این فرد بیمار است سیستم شبه افیونی اش مشکل پیدا کرده است کار سیستم شبه افیونی چیست ؟مواد شبیه افیون،تولید همه هورمون ها ،تولید همه انکفالین و سروتنین اینهایی که ضد افسردگی هستند در درون بدن هستند به یک فرد مصرف کننده بگوییم دیگر مواد مصرف نکن در درون بدنت هم تولید نمی شود این فرد دیگه نمی تواند راه برود ،بخوابد خلق و خویش بهم می ریزد خانم ها در ایام قائدگی شان دو تا هورمون شان جابه جا می شود طی یک هفته نمی شود چیزی  به آنها بگویید حالا مسافرهای مصرف کننده بینوای ما کلی هورمونهای بدنشان به هم ریخته است ما چه انتظاری از آنها، داریم یک فردی که دندانش را عصب کشی کرده خیلی هم درد دارد به این فردی که دندانش را عصب کشی کرده ایا کسی جرات می کند به این فرد بگوید غذا بپزد دندانش یک ذره مخدر طبیعی بیشتری می خواهد ولی بدن مصرف کننده چی ؟تمام این بدن جابه جا شده خواب ندارد یک فیلمی هست به نام بیخوابی که یکی از کارگردانهای بنام دنیا این فیلم را ساخته است کارگردان این فیلم کریستفر نلان هست دو تا پلیس هستند که یکی از این پلیس ها آن دیگری را  به خاطر اینکه دشمن خود می دانسته می کشد در طی عملیاتی که با هم رفته بودند برای دستگیری سارقین وقتی به دادگاه می رود ثابت می کند که اتفاقی بوده  است و دادگاه هم از این پلیس قبول می کند که اتفاقی بوده است آزاد می شود ولی در اثر عذاب وجدان زیاد شب ها خوابش نمی برد وقتی چند شب زجر بی خوابی را کشید به اداره پلیس رفت و گفت من به صورت عمد او را کشتم ،یک آدم وقتی بی خواب می شود چقدر زجر می کشد یک هورمون ترشح اش کمتر می شود به خاطر موادی که مصرف می کند تعادل ندارد ما می گوییم آدم مصرف کننده فرد بی تعادلی است که روی چرخ و فلک است وقتی روی چرخ و فلک است من می گویم ماه این طرف است می گوید نه آن طرف یادتان است در زمان کودکی سوار چرخ و فلک می شدیم و با فردی که رفته بودیم و آن فرد پایین چرخ و فلک بود هرچه را که ما به آن اشاره می کردیم در حالت معکوس فردی بود که پایین قرار داشت چون ما که روی چرخ و فلک بودیم تعادل نداشتیم  .

به نظر من نود درصد آدم هایی هم که مصرف کننده نیستند تعادل ندارند طرف راننده اتوبوس یا تا کسی است اصلا نمی شود با او صحبت کرد فرد مصرف کننده حق دارد که حالش خراب باشد برای اینکه یک بیمار است و باید حال یک بیمار را درک کنید و حالا که شما همسفر هستید ما از شما می خواهیم که پرستار باشید البته پرستاری که مهربان و دلسوز باشد و مسافر شما بیمار است باید از او مراقبت کنید ببخشید مراقبت کردن با فضولی کردن فرق می کند نروید ببینید که شربت اوتی اش را می خورد یا نه این می شود فضولی کردن شما به عنوان یک پرستار اول باید آموزش ببینید، همسفرهایی که تازه وارد کنگره می شوند  باید آموزش ببینند درس هایشان راخوب بنویسند تا پرستارهای خوب و کمک راهنمایان لایقی شوید پس باید خوب بنویسید، آموزش ببینید وقتی آموزش دیدید متوجه می شوید که من با یک آدم مریض چگونه رفتار کنم در کنگره کمترین کاری که اتفاق می افتد رهایی است البته اگر به آموزشهایی که به شما داده می شود خوب عمل کنید  . 

اینجا ما می خواهیم پرورش استاد بدهیم مثل سحر که هفته ای یک بار  از اصفهان به کرمان می رود یا افسون که هفته ای یک بار به میبد یزد می رود و با آموزش هایی که می دهند کمک راهنما تحویل بدهند من می خواهم شما این طور شوید نمی خواهم فقط رها بشوید رهایی به درد ما نمی خورد و گوش به فرمان کمک راهنما و کنگره باشید و هرچه کمک راهنما گفت بگوید چشم و همسفری حق ندارد برود با راهنمای مسافرش حرف بزند چون حس راهنمای مسافر نسبت به مسافر عوض می شود دودش به چشم خودتان می رود.


همسفرخانم فاطمه :

وقتی کاری را انجام داده باشم که دودش وارد زندگیم شده باشد وخانم الهه به آن موضوع اشاره کنند من خنده ام می گیرد چون تجربه اش را دارم البته الان دارم می خندم آن لحظه نه من اطلاع نداشتم که باید با راهنمای مسافرم صحبت کنم یادم هست سال 92 که به کنگره آمده بودیم سه ماه بود وارد کنگره شده بودیم نمی دانستم که مسافرم سفر می کند یا نمی کند یک پنج شنبه بود می خواستیم به بیرون برویم من راهنماشون را دیدم رفتم نزدیک شان سلام کردم و گفتم چرا مسافرم ،گفتند نمی شود شما با من صحبت کنید با این رفتار من طوری شد که مسافر من لژیونش را تغییر داد و باعث شد سفر مسافرم طولانی شود و الان هم می گوید که حس من با همان کمک راهنما بود و من به مسافرم  مدیون هستم  جای ده ماه سه سال طول کشید.


همسفرخانم فاطمه (ف):

آموزش های کنگره واقعا خیلی روی من اثر داشت دیروز خیلی حالم بد بود و سی دی ام را کامل ننوشته بودم باید سی دی را بنویسم جواب خانم الهه را چی بدهم به محض اینکه که صدای آقای مهندس را شنیدم ده دقیقه بعد دیگر اثری از سرگیجه نبود من همیشه وقتی مسافرم از خانه می رفت بیرون مدام دغدغه داشتم الان چه می شود بعد از آمدن به کنگره و آموزش هایی که گرفتم می گویند می خواهم بروم بیرون می گویم به سلامت و امروز صبح سی دی قضاوت و جهالت آقای مهندس را گوش دادم قضاوت کردن از زمانی به وجود آمد که خداوند اختیار را به انسان دادند و این باعث شد که انسانها در حوزه شخصی دیگران وارد بشوند  و سه تا قدم برای قضاوت است بدگمانی ،تجسس در امور دیگران وسرزنش کردن.



در پایان جلسه با دعای خیر اعضا به پایان رسید.

سی دی هفته آینده :وادی اول

سی دی برداشت : حس1 از آقای امین 





نوع مطلب : گزارشات لژیون همسفران عشق، 
برچسب ها : کنگره 60، ترک اعتیاد، درمان اعتیاد، ساختمان جسم 3،
لینک های مرتبط :


سه شنبه 12 شهریور 1398 07:04 ق.ظ
سلام خانم الهه عزیزبامثالهای جالبی مطالب راتوضیح دادیددرموردسزارین خیلی برام جالب بود.ممنون ازمشارکت همسفران عزیزازهرکدام نکته ای یادگرفتم.سپاس ازخدمتگزاران وبلاگ برقرارباشید
یکشنبه 10 شهریور 1398 03:27 ب.ظ
تشکر از خانم الهه عزیز و اعضای فعال لژیون سوم ،
هفته سایت را به تمامی شما خدمتگزاران سایت به ویژه خانم الهه عزیز تبریک می گم همیشه از سخنان شما آموزش گرفته ام ، از خدمات پی در پی شما سپاسگزارم.
شنبه 9 شهریور 1398 09:55 ق.ظ
مثل همیشه سخنان خانم الهه گره گشای مشکلاتم بود . خدا قوت خدمت منصوره عزیزم بابت خدمت دقیق و صادقانه
پنجشنبه 7 شهریور 1398 09:32 ق.ظ
خداقوت خدمت همه بزرگواران..خانم الهه عزیزمثل همیشه آموزنده وپرمحتوا براستی اگرمن جسمم رامیشناختم ایاحاضربودم این همه خسارت بهش بزنم هفته سایت مبارک
چهارشنبه 6 شهریور 1398 08:36 ب.ظ
خدا قوت خدمت همه شما عزیزان.مثل همیشه از همه شما آموختم.هفته سایت بر همه فعالان فضای مجازی مبارک. خداوند به زندگیتان برکت دهد.
چهارشنبه 6 شهریور 1398 11:17 ق.ظ
باسلام وخداقوت خدمت خانم الهه عزیز از بیانات زیبا وآموزنده شما آموزش گرفتم
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات