همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 

به نام قدرت مطلق الله
جلسه همسفران عشق به استادی سرکار خانم الهه و دبیری همسفر خانم فاطمه در تاریخ ۹۸/۷/۸ با دستور جلسه سی دی هزینه راس ساعت آغاز به کار نمود.

آقای مهندس می فرمایند: آدم های کوچک آدم هایی هستند، که از هدیه گرفتن خوشحال می شوند و آدم های بزرگ کسانی هستند که با هدیه دادن خوشحال تر می شوند....
در ابتدا همسفر خانم فاطمه و همسفر خانم مریم در مورد سی دی هزینه مشارکت کردند:
سی دی این هفته هزینه است و آقای مهندس فرازی را می خوانند و در مورد آن توضیحاتی را داده اند. در گردش ایام به این مرحله رسیدیم، که ابتدای امر خاندان خود را هدایت نمائیم که برای دیدن و دیده شدن از واجبات محسوب می شود‌. اول از همه ما باید از خانواده خود شروع کنیم و خانواده مثل یک مثلث است که یک ضلع آن زن و ضلع دیگرش مرد و ضلع بعدی روابطی که بین آن ها است. در زبان فارسی یک واژه ی بسیار قشنگی داریم به نام همسر. همسر یعنی یکی بودن، یک اندازه بودن، یک زمانی بود که مادر شاهی بود و بعد زمانی پدر شاهی و حالا هم فرزند شاهی است که در آن ها روابط محبت برقرارنیست. محبت سراسر هزینه است. داشتن خانواده خوب بدون هزینه امکان پذیر نیست، این را باید درک بکنیم که با زبان بازی و سخن گفتن نمی توانیم یک خانواده را اداره کنیم. هدایت کردن خاندان هزینه می خواهد، هر چیزی هزینه می خواهد، حتی در طبیعت می بینید که یک حیوان مادر برای محافظت از فرزندش تا مرگ می رود. خانواده داشتن و خانواده گرداندن و مالک خانواده بودن بدون هزینه امکان پذیر نیست. از خانواده بگذریم هر چه می خواهیم عشق، محبت، راهنمای خوب، مرزبان خوب، هیچ کدام بدون هزینه نیست. آن هایی که مفت چیزی را می خواهند و یا دنبال چیزی می گردند همیشه کلاه شان پس معرکه است. دوم-نور چراغی باشیم که قدری دورتر را روشن می کنیم، یعنی از خانواده بیرون می آییم مثل کمک راهنما اگر خودش را روشن کرد می تواند سراغ دیگران برود، به دیگران خدمت کند، کمک کند، خیرش به دیگران می رسد، کمک می کند، دیگران را از تاریکی در بیاورد، کمک می کند، دردی از درد انسان ها بر دارد، به دیگران محبت و صبر توصیه می کند. این یک مرحله بالاتر است. آقای مهندس می فرمایند: به نظر من در سیستم الهی این هزینه پرداخت کردن یک شعبده بازی است که وقتی در آتش می روی از گلستان سر در می آوری، مثل حضرت ابراهیم و بعضی در گلستان می روند و از آتش سر در می آورند مثل یک رشوه گیر که بدون زحمت پولی را به دست می‌آورد، ولی دو سال بعد یقه اش را می گیرند و آبرویش می رود. مرحله سوم-نوری تابنده تر تا به دور دست، چون خورشید کوچک بتابیم و این امریست که خداوند تبارک و تعالی در هر موردی فرمان داده است. مرحله اول و دوم دست ما است و مرحله سوم خواست خداوند است. ما هم در این مکان مشغول به انجام فرائض می باشیم و تقاضا داریم، ما در حد خود مورد عنایت قرار بگیریم.
مسئله ی دیگر، نیروی درون و هماهنگی اش با نیروی برون و یکی هم خواب های شبانه است. نیروهای درون و برون همان صور پنهان و آشکار ما است.شناختن و تطابق درون و برون به شما در شناخت مسائل حسی و اتفاقات هر دو یاری می دهد، اگر شما درون و برون تان را بشناسید و یکی بشوند، آن موقع مسائل را بهتر درک می کنید و حس انسان قوی تر می شود وحس سالم می شود و می تواند تشخیص بدهد. اگر حس انسان قوی باشد انسان می‌تواند به شناخت بهتری برسد و اتفاقاتی که رخ می دهد در آن پیروز می شود. وقتی درون و برون یکی بشود شما به یک آگاهی دیگری می رسید، تصویرها و چیزهایی را که می بینید وحشت نمی کنید، می توانید آن ها را توجیه کنید. نیروها همیشه منفی نیستند اما در خط شیطانی عمل نمودن انسان ها، آن را بد منظر می نماید. 
 رنگ رخسار برون، می دهد ندا از سر درون
و اینان به جهت نادم بودن از اعمال گذشته ظاهر می شوند، مثلا یک نفر در کنگره ۶۰ خیلی اذیت می کند، می رود و چند سال بعد بر می گردد. زمانی که آمد نباید شما گارد بگیرید،  چون این فرد از کارهای گذشته خود نادم و پشیمان است. وقتی به آن درجه از مسئله که پیش تر گفتیم رسیدید، به شناخت آن ها هم می رسید و به همین جهت در ادامه حیات همیشه انسان ها را به دوستی و مودت دعوت می نمائیم و پایه ی حیات را عشق و ایمان بنا می نماید که دچار ندامت نشوند. موقعی که انسان به مرحله ی تکامل و آگاهی برسد ممکن است پیچیده ترین مسائلش را بتواند راحت تر با یک دیپلماسی خوب حل کند.
آقای مهندس می فرمایند: اگر ما عشق و ایمان را از حیات بر داریم من فکر نمی کنم چیز دیگری در حیات بماند.
در آخر آقای مهندس در مورد مثلث ها گفتند (مثلث عقل،عشق،ایمان ویا دیگر مثلث ها) که هر کدام از آن ها می تواند آموزش، تجربه و تفکر باشد و هر کدام از این مثلث های نیکو می تواند شما را هدایت کند. نکته آخر همه چیز هزینه دارد، هیچ چیز بدون هزینه وجود ندارد حتی محبت هم به پرداخت هزینه است.


در ادامه خانم الهه  فرمودند: خیلی خدا را شکر می کنم که همگی با هم هستیم و خوش آمدید می گویم به همه عزیزانی که آزمون کمک راهنمایی قبول شدند و امروز به جمع ما آمدند. خدا را شکر می کنم که یک جلسه دیگر با هم هستیم و این پیوند های محبت همچنان گرم تر و بهتر پیش برود. تولد هفت سال رهایی خانم وجیهه را به ایشان تبریک می گویم و ان شاءالله که تولد ها ادامه دار باشد و همه بتوانیم خدمتگزارهای لایق برای کنگره باشیم.
در سی دی هزینه آقای مهندس گفتند: هر چیزی هزینه دارد، محبت کردن هم هزینه دارد. یک جایی استاد آقای مهندس، رعد می فرمایند که محبت کردن به لمس کردن و سخن گفتن نیست. سعدی می گوید:
سعدی گر چه تو سخن دان و مصالح گویی
ز عمل کار بر آید به سخن دانی نیست
یعنی هر چقدر هم که شما علم یک چیزی را بدانی، تا وقتی که تبدیل به عملش نکنید هیچ فایده ایی برای کسی ندارد حتی محبت کردن، یکی را بغل کنم و بگویم قربانت بروم، تو عشق زندگی منی و در دلم بگویم چرا اینقدر بدی، اذیت می کنی، این هیچ فایده ایی ندارد چرا؟ چون انسان ها موجودات هوشمندی هستند. موجود هوشمند یعنی چه؟ یعنی از طریق حسش می فهمد که تو چقدر دوستش داری.
خانم الهه مثال بچه پافین را زدند. پافین یک پرنده ایی با نوک نارنجی و پاهای نارنجی است. مگر نمی گویند که از طبیعت یاد بگیرید ما باید محبت کردن را هم از حیوانات یاد بگیریم. بچه پافین به دنیا آمده بود و از تخم بیرون آمده بود. بابا پایین دید که بچه اش گرسنه است.۲۰۰ کیلومتر بابا پایین پرواز کرد (یعنی از اینجا تا میمه) تا یک ماهی بگیرد و برای بچه اش بیاورد. این بابا پافین دو بار این ماهی را گرفت و بین راه شاهین به او حمله کرد و مجبور شد که دوباره بر گردد و برای فرزندش ماهی بیاورد و بار سوم هم با چنگ و دندان از ماهی محافظت کرد تا به فرزندش رساند. حالا شما مامان ها به فرزندان خود می گویید شما قدر دان نیستید و مدام سر فرزندان خود منت می گذارید. آن حیوان است و شما ۲۰۰ کیلومتر را هیچ می گیرید. می گویند اگر می خواهید طریقه ی راه رفتن در برف را یاد بگیرید از پنگوئن های امپراطور یاد بگیرید که زمین نخورید. دست هایشان را عقب و سرشان را جلو قرار می دهند و همین باعث می شود که وقتی قدم بر می دارند لیز نخورند بعد نمی گویند که وسط قطب و یخ یخبندان، برای بچه خودم غذا بیاورم؟ نه به نوبت دفعه اول پدر شکار رفت و از این ماهی ریز ریزی ها داخل منقارش گذاشته بود. این ها را جمع کرده بود و برای فرزندانش آورد. بچه ایی که گرسنه تر بود پرید و تا ته حلق پدر را نوک زد که ماهی ها را بیرون بیاورد وآن هایی که خیلی گرسنه نبودند هر دفعه یک نوکی می زدند و پس پنگوئن گرسنه تر بر نمی آمدند. این چه چیزی را نشان می دهد؟ به ما نشان می دهد اگر کسی گرسنه است، طالب است، کنگره می خواهد باید این چنین بخواهد.
خانم مرجان چند هفته پیش برای جلسه کمک راهنمایی اصفهان بودند گفتند: اگر کسی خودش را محتاج این در بداند یعنی بگوید من محتاج این در هستم، می آید و می نشیند آموزش را با تمام وجودش مثل بچه پنگوئن که حریص بود برای خوردن، برای یاد گیری حریص باشد، برای خدمت کردن حریص باشد. یادگیری تنها هم به درد نمی خورد که من همین طوری بگویم، یاد گرفتم، مثلا :وادی اول با تفکر ساختارها آغاز می گردد.حالا چقدر تفکر می کند هیچی‌. این به درد نمی خورد، وقتی مفید است که با عمل و خدمت همراه باشد و اگر کسی بالای سر من بود و گفت الهه این کار را بکن، حتی حتی حتی اگر می دانم حرفش خلاف مقررات است، باید بگویم چشم. چرا باید چشم بگویم؟ چون اگر چشم نگویم سنگ روی سنگ بند نمی شود پس اگر مافوقم یا راهنمایم گفت برو این کار را بکن باید چشم بگویم. یک انسان باید بر هر جایگاهی که می خواهد به دست بیاورد، هزینه کند. هزینه کنگره این است که من فرمانبردار باشم. من به کمک راهنمایم می گویم از شما به یک اشاره، از من به سر دویدن. چرا این کار را می کنم؟ چون هر چیزی که از راهنما یاد گرفتم و هر چی به من گفتند من را به آرامش رسانده است. راهنما به شما می گویند که زمانی که همسرت به خانه می آیند، با آب میوه یا چایی یا حتی یک لیوان آب گرم به استقبال ایشان بروید، کت شان را از ایشان بگیرید آویزان کنید. بعد امروز می گویید که می خواهم حرف خانم الهه را گوش کنم وراز ایشان با آب میوه هم استقبال بکنید، ولی در دلتان حرف دیگری بزنید، انتظار درست رفتار کردن همسرتان را نداشته باشید چون شما با حس تان امواج را می فرستید.آقای مهندس گفتند: یک خانم ۶۰ ساله از  انگلستان پیش من آمده بودند و گفته بودند که من ۴۰ ساله که در انگلستان زندگی می کنم ولی چند روز است که به ایران آمده ام حالم خیلی خوب است در آن جا چون برابری زن ومرد بود کسی چیزی نمی گفت و من دلم می خواست یک نفر به من بگوید، تو خوشگلی! و حالا وقتی یک نفر به من بگوید خوشگلی کلی ذوق می کنم و خوشحال می شوم.
خانم الهه فرمودند: اگر کسی به شما در کوچه و خیابان حرفی بزند نیازی نیست که شما جواب بدهید، فقط سکوت کنید و رد شوید چون فرمان است که می گویند، با نادان سخن نگویید، وقتی یک فردی با حرفش آتش تان می زند دو کار می توانید انجام دهید: یکی- آن حرف را در قلبتان حفظ کنید و ناخالصی هایتان را با آن بسوزانید. دوم-آتش را به خودش بر گردانید و به ایشان بگوئید بیخود با من بودی. برای خدمت در کنگره باید هزینه پرداخت شود، محبت داشتن هزینه می خواهد وقتی هم هزینه می خواهد که با حس خوب انجام شود، یعنی من حس خوب به آن طرف داشته باشم. اگر هم کینه ایی در دلم دارم، وقتی به کنگره می آیم باید این ها را برطرف کنم، از صافی عبور بدهم. اگر می خواهید به رهایی برسید هزینه دارد، هزینه اش هم این است که چشم بگویم، عمل کنم و خدمت کنم و مرتب چشم چشم چشم نگوییم و مثل آبگرمکن های قدیمی که باید برای حمام رفتن زیاد می کردند و اگر روی ۶۰ درجه بود و حمام نمی رفتند درجه به ۹۰ می رسید و اگر باز هم به حمام نمی رفتند، آبگرمکن منفجر می شد. وقتی کسی کنگره می آید و آموزش می بیند، ولی عمل و خدمت نمی کند عین آبگرمکن است. گرم می شود و به هیچ دردی نمی خورد. بعد می آید و گریه می کند و می گوید من که آموزش دیده بودم چرا الان اینطوری شد؟ برای اینکه وقتی آموزش می بینید، دینش به گردنتان است یعنی چی؟ یعنی باید  عملی در قبال آموزش انجام دهید، فقط نباید بگوئید که یاد گرفتم. کسی که می داند و عمل نمی کند مانند سی دی یا دی وی دی می ماند که فقط اطلاعات را جمع می کند ولی به هیچ دردی نمی خورد. از آن اطلاعات استفاده بکنید، اما ذره ذره  باید محبت ایجاد کنید و زیاد کنید و محبت کردن هزینه دارد، محبت کردن فکر می خواهد. محبت سه شرط دارد: ۱-با تفکر باشد۲-ذره ذره باشد۳-بلا عوض باشد، یعنی اگر امشب به خانه رفتم و گفتم سلام عزیزم، انتظار نداشته باشم که همسرم هم بگویند سلام قربانت بروپم. چون وقتی شما در ذهنتان این است که من این کار را انجام می دهم که در عوض فلان کار را برای من انجام دهند، هیچ وقت این کار را انجام نمی دهند ولی اگر من محبت کردم بدون توقع می گویند:
تو نیکی کن و در دجله انداز
اگر انداختم در دجله، هزاران هزاران بار آن محبت به من بر می گردد. آقای مهندس می فرمایند: آدم های کوچک، آدم هایی هستند که از هدیه گرفتن خوشحال می شوند، ولی آدم های بزرگ کسانی هستند که با هدیه دادن خوشحال تر هستند. هر وقت به آن درجه رسیدید که حیوانات را دوست داشته باشید، حتی اگر هم بد هستند، حتی اگر آسیب می رسانند، آدم های بد را دوست داشته باشید، حتی اگر آسیب می زنند، آدمی را که به من ظلم کرده توانستم ببخشم، چون اگر کسی به شما ظلم کرده است مشکل خودتان بوده اید، یک جای کار شما می لنگیده که به شما ظلم شده است. یک جایی ما در زندگی مان را به روی آدم ها باز می گذاریم، آدم ها هر کاری دلشان می خواهد می کنند. حالا می خواهید در را ببندید، سرشان لای در گیر می کند، نمی توانید در را یک دفعه ببندید. باید آرام آرام این کار را انجام دهید.باید محبتتان را درست  کنید، محبت کردنی که آدم ها را غرق کند مثل این است که من یک آدم را استخر ببرم و سرش را زیر آب بکنم و غرقش کنم، شخص غرق می شود و به ته آب می رود و می میرد و وقتی یک نفر مرده است نمی توانید از ایشان انتظاری داشته باشید که چرا من محبت می کنم و ایشان نمی بینند، چون مرده است، در محبت تو غرق شده است. هر وقت کاری کردید، یعنی محبتی کردید ذره ذره، با تفکر، بلا عوض باشد.اگر این کار را به درستی انجام دادید، آن وقت درهای محبت به روی شما باز می شود. پس امروز فهمیدیم که هر چیزی هزینه دارد. خانم الهه که مرزبان پارک شده است. بعضی افراد می گویند خوش به حال ایشان، زحمات ایشان را نمی بینند که چند سال صبح زود ساعت ۶ به پارک می آمدند و حالا هم حقشان است که مرزبان پارک بشوند و یا خانم سحر که در سایت انگلیسی مشغول هستند و به ایشان هم بابت اینکه اولین ترجمه شان هفته پیش روی سایت رفته است تبریک گفتند، ایشان هم چند سال هم هست که زحمت می کشند و زبان انگلیسی می خوانند و حقشان است که از آقای مهندس هدیه بگیرند بهشت را به بها می دهند نه به بهانه. شما باید هر سوالی دارید از راهنمای خودتان بپرسید.
دانا، داند و می پرسد     نادان، نداند و نمی پرسد
و اگر راهنما نتوانند جواب شما را بدهند به شما می گویند که از فلان فرد بپرسید. حتی اگر خدمتی هم می خواهید انجام دهید به کمک راهنمای خود بگوئید برای اینکه راه بهتر حرکت کردن را به شما بگویند.
در آخر خانم الهه در مورد دستور جلسه هفته آینده که هفته ایجنت، اسیستنت  و مرزبان است اشاره کردند و در مورد قدردانی کردن از این عزیزان به نحو احسنت، صحبت کردند.
سی دی برداشت هفته آینده:هیزم شکن ۴
سی دی لژیون:وادی دوم




نوع مطلب : گزارشات لژیون همسفران عشق، 
برچسب ها : کنگره 60، ترک اعتیاد، درمان اعتیاد، سی دی هزینه،
لینک های مرتبط :


سه شنبه 16 مهر 1398 10:09 ق.ظ
با عرض سلام و خدا قوت خدمت همسفران عشق و کسانی که برای تهیه گزارش زحمت کشیدند و تشکر از خانم الهه عزیز به خاطر این همه عشق و محبتی که در کلامتان نمایان است و بسیار بسیار ممنونم بابت پرورش دادن راهنمای بی نظیر و سراسر عشق خودم خانم لیلا عزیز واز خداوند منان بابت این همه محبتی که به من کرده بی نهایت سپاسگذارم
یکشنبه 14 مهر 1398 07:44 ب.ظ
عرض سلام وخدا قوت خانم الهه عزیز
چهارشنبه 10 مهر 1398 02:45 ب.ظ
تشکر و سپاس از شما خانم الهه،بابت آموزشها،خدا قوت خانم فاطمه،
چهارشنبه 10 مهر 1398 02:12 ب.ظ
بسیار ارزشمند است سخنان استادی كه خودشان سرچشمه عشق و خدمت هستند . بسیار لذت بردم . فاطمه عزیزم بابت تایپ و ارسال مطلب و شوق خدمت از شما بی نهایت سپاسگزارم
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات