شروع تکامل انسان طوری است که بازگشت را مشخص می کند و مهم و سخت است چون که تلفیقی از آشکار و پنهان است، مثل جنگ روشنایی و تاریکی است. این جسم است که باید بتواند به فراز قله نور برسد،  وگر نه این داستان دچار رفت و برگشت بی شماری می شود و باید صور آشکار و پنهان آن باهم یکی شود و وقتی یکی شد دیگر مشکلی برای جهان ندارد. انسان برای بهبودی مثل کودکی است که نمی تواند راه برود و اگر به او در راه رفتن کمک شد و او این کمک را پذیرفت آن وقت یک قدم جلوتر است، تحولات هم در عالم  و هم در علم طبیعی است. اگر ما به جهان ما قبل خود نگاه کنیم، میبینیم که خصوصیاتی مثل جنگجو، آرام، موذی و درنده دارند مانند حیوانات. اما در روحانیانی حرفهایی است که در دو قسمت جسم و جان است که باید به تزکیه برسد.

برای رسیدن به تکامل ابتدا باید فرد خواسته داشته باشد و باید خواسته اش قوی باشد و اگر فرد نخواهد هیچ تکاملی اتفاق نمی افتد و فرد دچار سکون می شود و مانند یک مرداب می شود. وقتی فرد بخواهد تکامل پیدا کند همه ی کائنات کمک می کنند تا این تکامل اتفاق بیفتد. تکامل بسیار سخت است و در تکامل صور آشکار و پنهان مثل هم می شوند و زمانی که تکامل پیدا کنی دریچه های دیگری برایت باز می شود. آدم هایی که دچار سکون می شوند و مانند مرداب می شوند طبیعت، آنها را خشک نمی کند چون باز هم آن مرداب ممکن است خواسته پیدا کند و در هر لحظه برای انسان شرایطی گذاشتند تا اگر خواست برگردد و خودش را درست کند، بتواند‌. زمانی که فرد خواسته داشته باشد پالایش نیز باید اتفاق بیفتد و این اتفاق زمانی می افتد که اگر هر مشکلی سر راه زندگیت پیش بیاید باید سعی کنیم بدون دعوا کردن و بدون استفاده از ضد ارزش ها بتوانیم مشکل را حل کنیم تا زمان پالایش خودش اتفاق افتد. در تبدیل و ترخیص رشوه نداریم و باید سختی ها را تحمل کنیم . من زمانی که وارد کنگره شدم باورم نمی شد مسافرم رها بشود و تنها فکر من درمان بودو در ادامه در مسیری قرار گرفتم که دیدم بالاتر از درمان شوهرم، آرامش است و به دنبال آرامش رفتم و دیدم بالاتر از درمان و رهایی تکامل من است که دارد اتفاق می افتد. من در این سی دی فهمیدم که مسیری که برای من از مسیر اعتیاد می گذرد بیشتر مسیر تکامل من است و من این مسیر را قطع نکردم و امیدوارم به تکامل برسم و هر عملی که لازم باشد انجام می دهم تا به تکامل برسم.

در سی دی قبل آقای مهندس فرمودند که وقتی انسان وارد مرحله ی انسانی شد تبدیل به یک مثلث  می شود که این مثلث ضلع سمت راستش صور پنهان و ضلع سمت چپش صور آشکار و قاعده مثلث که پائین مثلث است می شود کسب یعنی، چیزی را که موجود کسب می کند یا به دست می آورد. انسان با حیوان بسیار متفاوت است زیرا حیوان خط است، ولی انسان سطح است و خط از تکرار نقاط به وجود می آید، چون حیوان صور ظاهر و پنهانش کاملا روی هم منطبق هستند. زمانی که انسان شروع به یاد گرفتن کرد صور آشکار و صور پنهانش از هم جدا شد و مثلث تشکیل شد. وقتی انسان ظاهر و باطنش فرق بکند یک سری صفات مثبت و منفی به انسان وصل می شود. انسان یا این قدر کسب می کند تا خط صور آشکار و صور پنهان روی هم منطبق شود یا به صورت خط در بیاید. اگر کسب در جهت مثبت ها و ارزش ها باشد که صورها روی هم منطبق باشند. انسان موجودی الهی  و نیک گویی می باشد که  تبدیل به روح شده است و از جسم به قله های نور می رسد و اگر در جهت منفی باشد گویی تبدیل به جن شده است و این رفت و آمدها ادامه دارد. آقای مهندس فرمودند:  در مورد علوم انسانی ما باید صور آشکار و صور پایه را بشناسیم و باید روی آن بحث کنیم. اگر بگوئیم ما هیچ چیز را قبول نداریم (دین،پیغمبر و...) این جا ما در خاصیت جوهر همچون خر هستیم. ما تا صور آشکار و صور پنهان انسان را نشناسیم روی بیماری های روحی و روانی و حتی صور آشکار انسان نمی توانیم کاری انجام دهیم چون این ها به هم مربوط هستند.

آقای مهندس در مورد خواب فرمودند خواب یا مال صور آشکار است، یا مال صور پنهان یا صور آشکار گذشته، یا صور آشکار حال، یا صور پنهان گذشته، یا صور پنهان حال عینی  یک خواب ببینید که بر ای روز الست باشد یا یک خوابی ببینید که برای روز الست به بعد باشد و بعضی اوقات ممکن است توسط حس ساخته بشود،حس صحنه هایی را خلق می کند و به نمایش می گذارد، پس نمی توانی بگویی که خواب من حقیقی است. رویا یا خواب می تواند صادقانه یا الهی باشد، ممکن است صادق باشد ولی الهی نباشد.

پالایش ها زمانی اتفاق می افتد که ما خواسته داشته باشیم و از نقطه ای به نقطه ای که می خواهیم حرکت کنیم. تکامل در انسان به گونه ای است که برگشت را به دنبال دارد که مرحله ای سخت و طولانی است. تکامل تلفیقی است از صور آشکار و پنهان و یا جنگ بین روشنایی و تاریکی و اگر در این جنگ جسم بتواند با صور پنهان خود به فراز قله های نور برسد، آنگاه انسان چیز دیگری می شود و اگر نتواند این زمان بسیار طول می کشد و رفت و برگشت های بی شماری اتفاق می افتد و یک زمان پرده ها کنار می رود و چهره واقعی انسان به سبب جبران پلیدیها مشخص می شود و این بزرگترین رحمت خداوند است. زمانی که صور آشکار و صور پنهان باهم یکی شوند دیگر مشکلی برای جهان وجهان ها ندارد و همه چیز مثبت می شود. اگر فرد در صور پنهان باقی بماند و نخواهد آموزش ببیند و تکامل نبیند مانند یک مرداب می شود. مرداب ها در طبیعت باقی می مانند ولی خشک نمی شوند، تا اگر زمانی فرد خواست برگردد بتواند و فرصت داشته باشد‌.