ارتباط و برقرار کردن آن، خیلی مهم و تعیین کننده هست در سلامت روحی فرد و محیطی که  انجام میشود. چون ما تمام چیز هایی که داریم در این ارتباطات، حالا چند سوال پیش می آید که اصولا چند نوع ارتباط ما میتوانیم داشته باشیم ؟ به چه شکلی میتوانیم داشته باشیم ؟ خوب اصلا ما برای چه ارتباط برقرار میکنیم ؟ ارتباط بر قرار کردن نیاز طبیعی انسان هست ولی طیف های مختلفی دارد، معنی وشکل پیدا میکند، ولی اگر ما در بر قرار کردن ارتباط بدون تفکر عمل کنیم، امکانش وجود دارد که آسیب هایی را ببینیم که هیچ وقت وبه هیچ شکل وهیچ بلای طبیعی نتواند  آن آسیب را به ما برساند،  یعنی یک وقتهایی یک انسان از برقرار کردن یک ارتباط به شکل نادرست، بلایی سرش می آید که اگر یک زلزله 8 ریشتری بیاد و تمام خانه وزندگیش را  ویران کند با او برابری نمیکند.
برداشت من از سی دی ارتباط این بود که باز همه چیز به درون خودم بر میگردد، به حس های من بر میگردد، اگه من روی نقاط مثبت تمرکز کنم و در درون خودم این نقاط را تقویت کنم، پس با آدم هایی ارتباط  میگیرم  که در آن فاز فکری هستند  و اگر نقاط منفی داشته باشم هم حس و هم فاز آدم های منفی میشوم،  و باعث میشود که لطمه و خسارت های جبران ناپذیری به من برسد و نه ای که خودم با آن در گیر بودم، این بود که در محیط کاری با بعضی اشخاص هم حس نیستم و این موضوع آنها را اذیت میکرد و دائم به گوشم میرسید که چرا برخورد سردی دارم و واقعا به خودم شک کردم که آنها درست میگویند، ولی وقتی به این سی دی گوش کردم متوجه شدم که من فقط در لایه اول با آنها ارتباط بر قرار نموده ام  و نمی توانم با آنها وارد لایه دوم بشوم، چون هم فکر وهم عقیده من نیستند.

 انسان ها موجوداتی هستند که به صورت گروهی زندگی می کنند و با خیلی از موجودات و حیوانات تفاوت دارند. برقراری ارتباط برای سلامت جسم و روح انسان بسیار حائز اهمیت است، اگر ما ندانیم که چگونه و با چه کسی ارتباط برقرار نمائیم بلایی بر سر ما می آید که یک زلزله 8 ریشتری این تخریب را نخواهد داشت. ارتباط نیاز زندگی انسانهاست، ما خیلی از آدم ها را در روز یا در یک هفته 3 تا 4 بار می بینیم، این به این دلیل است که ما با این افراد تحت یک سطح انرژی هستیم و یا خواست مشترکی داریم، به همین دلیل در خارج از منزل در همسایگی یا در دانشگاه همدیگر را می بینیم، این به دلیل خواست مشترک است و به محض تغییر انرژی این دیدارها هم کم و کم تر می شوند و این به صورت ناخواسته به وجود می آید، مثل کسی که مصرف کننده بوده و بعد از رهایی دیگر نمی تواند با دوستان دوران مصرف ارتباط داشته باشد و برعکس اگر از بین 100 نفر شرکت کننده در یک مسابقه و یا امتحان دانشگاه اگر 20 نفر با هم در یک رشته درسی یا ورزشی مشترک قبول شوند و آن را ادامه بدهند در یک سطح انرژی هستند این گونه افراد را تحت عنوان آشنایان نام می برند که لایه اول ارتباط است. این افراد کسانی هستند که یا با آن ها مشکل داریم یا نداریم یعنی ممکن است در بین این لایه که آشنایان هستند دشمنان هم وجود داشته باشند. قانون لایه اول ارتباط این است که باید بین آنها احترام و حریم وجود داشته باشد در حد سلام و احوالپرسی، و قطعا اگر جلوتر بروند تخریب به همراه دارد. لایه دوم، لایه ، محبت و دوستی است ، یعنی ارتباط دوستانه و با محبت بین افراد می توانند به یکدیگر اعتماد کنند.
 در لایه سوم هم افرادی هستند که خواست درونی و احساسات درونی آن ها با هم یکی است و اصطلاحا هم جنس هستند و گاهی ممکن است هیچ نسبتی با هم نداشته باشند اما هم خویش یکدیگر هستند. به طور غریزی و احساسی و درونی در صورتی که ممکن است خویشاوند هم نباشند. محبت در بین این افراد برقرار می شود و اگر درمیان آن ها زن و مردی با هم ازدواج کنند قطعا ازدواج بسیار موفقی خواهد شد. حال اگر بخواهیم به لایه سوم برسیم، باید لایه اول و دوم را به خوبی آموخته باشیم. در کل ما باید در ایجاد ارتباط هماهنگی را مد نظر داشته باشیم.

انسانها تنها آفریده نشده اند و موجودات اجتماعی هستند و تمام چیزهایی ڪه داریم در جمع به وجود می آید برای این است می گوییم انسان در جمع به تڪامل می رسد .اگر در برقراری ارتباط الڪی عمل ڪنیم ممڪن است آسیب هایی برای ما داشته باشد ڪه جبران ناپذیر باشد و از بالاهای طبیعی نیز برایمان بدتر باشد.ارتباط برقرار ڪردن نیاز طبیعی هر انسانی است .ارتباط به چند دسته تقسیم می شود .انسانهایی ڪه در یڪ مدار هستند مرتب یڪدیگر را می بینند و این دیدار تا زمانی است ڪه این نیرو و انرژی باشد به محض آنڪه این مدار تغییر ڪند این دیدن ها از بین می رود .حتی بودن در رشته ورزشی و یا صنف شغلی به دلیل داشتن صفات مشترڪ با آن افراد می باشد و این لایه اول هستش .یعنی آشنایان در لایه اول هستند .و قانون آن این است ڪه باید به یڪدیگر احترام بگذارند .اگر جلوتر بروند تخریب ایجاد می شود .در لایه دوم افرادی هستند ڪه از نظر تفڪر و نگرش و اندیشه با هم یڪسان هستند و دوستی به وجود می آید .و ویژگی آن این است ڪه اعتماد به وجود می آید ولی عاقلانه نیست ڪه برای یڪدیگر درد و دل ڪنند .لایه سوم از جنس با یڪدیگر یڪی هستند  اینها خویشتن یڪدیگر هستند و یڪ هدف را دنبال می ڪنند .
من باید در اینجا روابط دقت بسیاری داشته باشم اول آشنا شوم و بعد ارتباطم را لایه لایه بالا ببرم تا دچار تخریب نشوم من با هر فردی نمی توانم در لایه دوم و یا سوم قرار بگیرم .