همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
دوشنبه 7 بهمن 1398 :: نویسنده : Hamsafar Somayye
به نام قدرت مطلق الله اصولا خارج شدن از تاریکی ها با درد همراه است
برداشت همسفر خانم منصوره :
خیلی وقتها مفاهیم زندگی در قالب داستان به خوبی بیان میشود. خیلی از داستانها به مرور زمان کهنه نمی شوند، چون بر گرفته از حقایق زندگی هستند و حقایق در گذشته بوده اند و در زمان حال هستند و در آینده هم خواهند بود و این بستگی به انسان و حسهای انسان دارد که از این داستانها درس بگیرد و ارتباط برقرار کند و اگر نتوانست چیزی درک کند گواه این است که حسهای فرد بسته است. انسانهایی که در تاریکی فرو رفتهاند نمیتوانند با این داستانها ارتباط برقرار کنند و هیچ جذابیتی برایشان ندارد. خیلی وقت ها حقایق در قالب تمثیل بیان میشود که بهتر درک شود و در ذهن جای گیرد، بشکافید آنچه شکافتی نیست، در دل سنگ بروید و ترکیبها را جدا نمایید. شمشیر در درون سنگ فرو رود، مسئله این است نشدنی و دور از واقعیت وحتماً یک جسم نرمی بوده که شمشیر در آن فرو رفته و به مرور زمان آن جسم تبدیل به سنگ شده است، سنگی که در دل خود یک شمشیر جای داده و یقیناً عمل خارج کردن شمشیر از درون سنگ عملی است پر فایده و مهم که میخواهد پیام خاص را به ما انتقال دهد. سنگ یک تمثیل درونی است و منظور از آن همان دل یا قلب انسان است ؛که در صور آشکار به قلب اشاره دارد و در صور پنهان همان دل معنوی انسان است. انسانی که در تعادل کامل بدون هیچ کینه یا خشم و یا حس بدی در حال زندگی است، قلب و دلش نیز به خوبی و در آرامش و نرمی در حال کار کردن است. حال برای اینکه آن انسان از تعادل خارج شود و به تاریکیها سقوط کند کافی است به درون قلبش کینه یا حسد یا حسهای منفی وارد شود و یا در واقع ضربهای از تاریکیها به او وارد شود و در اصل حسهای آن فرد از تعادل خارج شود. در این حالت فرد نیز از تعادل خارج شده و قلب و دلش به نرمی قبل نخواهد بود و به طرف سنگ شدن و سیاه شدن حرکت میکند. پس اگر فردی را میبینیم که در موارد خاص حسی ندارد، به این معنی نیست که فرد احساس ندارد. به این معنی است که فرد در آن مورد خاص آسیب دیده. این یک سیستم امنیتی است در مقابل ضربات و صدمات احتمالی که ممکن است در آینده به آن قسمت وارد شود. اینجاست که دل و قلب فرد سنگ شده؛ سنگی که در درونش تیغ یا شمشیر فرو رفته است.(همان تمثیل شمشیر در سنگ) و انسان سنگ دل متولد میشود. از این به بعد دیگر هیچ شمشیر یا ضربهای نمیتواند به قلب یا دل فرد وارد شود و آسیب بیشتری به وی وارد کند. این حالت چند خاصیت دارد، یکی که دیگر آسیبی را احساس نمیکند و دیگری این که حسهایش بسته است و نمیتواند بین دل و قلبش با هستی ارتباط برقرار کند. نمیتواند از طبیعت اطرافش لذت ببرد، نمیتواند از بودن در کنار دوستانش لذت ببرد و غیره... .این که انسان دلش را سنگ میکند و دربهای دلش را به حسهای مختلف میبندد یک مکانیزم طبیعی است و این واکنش میتواند رنج انسان را کاهش دهد، ولی تا یک زمان کوتاهی خوب است و از یک مدتی که میگذرد، این فقدان احساسات ، منجر به بروز مشکلات بزرگی میشود. برداشت همسفر خانم فاطمه : در این سی دی در مورد داستان شاه آرتور ( یک تمثیل برای بیان حقیقت است)صحبت شده است. آقای امین می فرمایند: تمثیلی که برای بیان حقیقت انتخاب می شود باید یک هم عرضی با دنیای درون انسان داشته باشد، یعنی شکل صور ظاهری قضیه هست و یک صور پنهان قضیه هست که وقتی این دو با هم تطابق داشته باشند آن قضیه ماندگاری خودش را پیدا می کند. در این جا سنگ همان قلب یا دل انسان هست و شمشیر ضربه محکمی است که به دل انسان وارد می شود. اگر انسانی همه چیز در زندگی اش خوب و متعادل باشد دیگر تاریکی را نمی پذیرد باید یک انسان از حالت طبیعی و تعادل خارج شود و برای این که او را از این تعادل خارج کنند باید حس های انسان را به هم بزنند. وقتی شمشیر به دل انسان بخورد همه چیز از تعادل خارج می شود. زمانی که این ضربه ها زیاد باشد، حس از کار می افتد. برای این که دیگر خنجر و نیزه ایی به قلب انسان فرو نرود، دل را سفت می کند و دل تبدیل به سنگ می شود و انسان سنگ دل این طوری متولد می شود. تغذیه دل هم حس ها هستند. بدترین شمشیری که وجود دارد اعتیاد است و باید فرآیند معکوس این عمل انجام شود و این فرآیند این است که باید انسان سنگ دل، دبش ترم شود یعنی شروع به نظرم کردن دل خودش کند. زمانی که دل شروع به نرم شدن می کند با درد همراه است، یعنی خارج شدن تیغ از دل حس می شود و این مرحله سخت کار است. نکته مهم این است که خارج شدن شمشیر از دل میسر نمی شود، مگر این که به انسان دانش و راه آن داده بشود و زمانی که شمشیر خارج می شود تبدیل به سلاحی برای مبارزه با تاریکی می شود. هر چه عمق ضربه بیشتر و شدیدتر باشد قدرت هم به همان نسبت بیشتر هست. اگر انسانی در دل خودش دردی یا رنجی دارد می تواند برای او حکم سرمایه را داشته باشد یعنی وقتی از تاریکی خارج شود، همان ضربه ها سلاحی برای انجام کار خوب و مثبت می شود. در ابتدای کار مصیبت است، ولی در انتهای کار رحمت و نعمت میشود. برداشت همسفر خانم ناهید: مهندس امین می گوید: بعضی داستان ها و فیلم ها که حقیقت را بیان می کنند ماندگاری زیادی دارد و بعضی وقت ها در حقیقت از تمثیل استفاده می شود و باید یک هم ارزی در درون انسان داشته باشد و من داستان شمشیر در سنگ رو انتخاب کردم. در انگلستان یک شمشیری در یک سنگ قرار دارد و شمشیر خاصی است و هر کس آمد نتوانست آن را در بیاورد، تا آخر یک بچه با سن کم و لاغر می آید و آن را بیرون می آورد و یک مبارز می شود و با افرادی، کشورشان را از استعمار روم نجات میدهند و من برام جالب بود که چرا این مطلب ماندگارشده و این که شمشیر در سنگ فرو نمی رود، پس باید یک چیز نرمی باشد تا فرو برود پس می توان گفت که تمثیل سنگ یک تمثیل درونی است و قلب انسان است و آن شمشیر ضربه محکمی است که به دل انسان فرو می رود و آن موقع همه چیز از تعادل خارج میشود و ماهیت این ضربه دوست داشتن است. انسان در مقابل این اتفاق قلب خود را سفت میکند و قلبش سنگ میشود و اون موقع کارایی اش را از دست می دهد و دیگر نمی تواند ارتباط برقرار کند، چون حس ها ازبین می روند و بعد از مدتی این فقدان حس باعث مشکلات می شود و انسان میخواهد از این حالت بیاید بیرون، ولی نمی تواند چون قلب آن سنگ شده و شمشیرهای زیادی در آن فرو رفته و باید این قلب نرم شود و حس دوباره برمی گردد و آن موقع آن شمشیرها حس می شود و باید این مرحله را بگذراند و این مرحله با درد همراه است و دردناکترین قسمت زمانی است که شمشیر را بیرون میکشند و مواد مانند شمشیری است که در قلب انسان فرو رفته و بعد تبدیل به سلاحی برای درمان آن می شود. اگر انسانی در خودش درد و رنجی دارد می تواند حکم سرمایه باشد و زمانی که خارج شد می تواند از آنها در جهت مثبت بودن استفاده کند و هر کسی که تاریکی را تجربه کرده باشد به یک پتاسیل و توانایی دست پیدا می کند. برداشت همسفر خانم اکرم : در این سی دی آقای امین گفتند که انسانهایی که حقیقت را درک نمی کنند، حسهای آنها کاملا بسته شده است. از وارد شدن شمشیر درون سنگ گفتند که قبلا باید جسم سنگ نرم بوده باشد تا شمشیر درون آن قرار گیرد، سنگ تمثیل است و همان قلب انسان است و شمشیر هم تمثیل است، همان ضربه هایی است که انسان در طول زندگی خود از اطرافیان یا از مسائل مختلف به او وارد می شود. انسانی که در حالت تعادل است را نمی توان به طرف تاریکی سوق داد، پس نیروهای بازدارنده تنها از یک راه می توانند انسان متعادل را به فردی بی تعادل تبدیل کنند، آن هم از طرف ضربه زدن و در نهایت به هم ریختن حس های او اصولا خارج شدن از تاریکی با درد همراه است. سلاح یا شمشیر خارج نمی شود، مگر اینکه دانش و راهش به آن شخص داده بشود. شمشیر وقتی خارج می شود تبدیل به سلاحی می شود که خودش درمان می شود، مثل بیماری اعتیاد که در کنگره درمان می شود. اگر انسان در دلش درد و سختی داشته باشد، حکم یک سرمایه را دارد، چون به دنبال بیرون آوردن این شمشیر یا خنجر یا تیغ توانی هم به وجود می آید و هر کدام با ضربه اتفاق می افتد. هر کس فرایند تاریکی را تجربه می کند به یک توانایی و پتانسیل دست پیدا می کند و در ابتدای کار مصیبت است، ولی در انتهای کار رحمت است و هر چه عمق بیشتر، ضربه شدیدتر و قدرتش در ادامه بیشتر است. برداشت همسفر خانم سمیه : زمانی که می گوییم شمشیر در سنگ فرو می رود منظور یک عمل نشدنی است. به عبارتی قبلا یک جسم نرمی بوده و بعد در اثر اتفاقات آن جسم نام به سنگ تبدیل شده است. سنگ منظور همان قلل یا دل است. انسانی که در تعادل باشد قلب و دلش نیز در تعادل خواهد بود، اما زمانی که نیروهای منفی مثل حسد و کینه وارد جسم او شد، حس های آن فرد مانند قبل به خوبی و نرمی کار نمی کند و رفته رفته به سنگی سخت تبدیل می شود. شمشیر تمثیلی است از تاریکی ها و سیاهی هایی که به قلب انسان وارد می شود و ضربه هایی به انسان وارد می کند که به مرور باعث می شود انسان پوست کلفت شود. وقتی فردی در موردی آسیب می بیند، حس های خود را می بندد و بازگشت از این حالت برای انسان بسیار سخت است و به راحتی نمی تواند آن شمشیر را خارج کند. انسان باید با بالا بردن جهان بینی آرام آرام قلبش نرم شود و کمکم نیروها و حس های ناب و خوب وارد بدن می شود. خارج شدن از تاریکی ها معمولا با درد همراه است. درادامه آن قلب یا دل تبدیل به قلب یا دل سابق می شود و انسان متعادل می شود. انسان باید بداند که رفتن در تاریکیها باعث رشد او می شود، اگر در این راه از علم و دانایی استفاده کنیم این ضربات باعث رشد ما می شود. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||