همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 

به نام قدرت مطلق الله 



خداوند شرایط هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آن قوم شرایط خود را تغییر دهد.
خانم فاطمه :
وقتی یک سفر اولی به مرزبان ها و کمک راهنماها غبطه می خورد دچار گره مسئولیت شده است، نباید غبطه خورد زیرا قاعدتا انسان نباید به گذشته برگردد. در ابتدا که به ما مسئولیت می دهند طبق وادی یازدهم برای این که چشمه جوشان باشیم باید اختلاف پتانسیل را در خودمان به وجود بیاوریم و این اختلاف پتانسیل برای سفر اولی به وجود می آید که مثلا میکروفن گردان، میکروفن را به شخص دیگری می دهد و این اختلاف پتانسیل در ما انرژی به وجود می آورد و یک طعم شیرین دارد. بسیاری از گره های انسان در همین جایگاه ها و مسئولیت پذیرفتن ها حل می شود یعنی حتی ممکن است یک سری بیماری های انسان درمان بشود. مسئولیت ها به انسان قدرت، اعتماد به نفس و انضباط می دهند و حتی لازمه ی زندگی هستند. انسانی که مسئولیت به عهده ی او نیست در واقع در جایگاه انسانی خودش قرار ندارد. ممکن است مسئولیت تبدیل به حجاب بشود و برای انسان مشکلاتی به وجود آورد، حالا این چطور اتفاق می افتد. دو نیروی قدرتمند هست یکی طمع انسان و دیگری تکبر که اگر این دو نیرو با هم در یک انسانی جمع بشود، دیگر آن انسان نیاز به دشمن ندارد. *تکبر* به معنای این  است که آدم خودش را از انسان های دیگر متفاوت بداند به این قضیه باور دارد. *طمع* از ترس انسان قدرت می گیرد. یعنی آدمی از چیزی که دارد راضی نیست و فکر می کند با بقیه فرق دارد. انسان باید شروع به حرکت کند و طی طریق بکند، به مسئولیت ها برسد و وقتی به این جایگاه ها رسید آن وقت آن صفت خودش را در انسان ظاهر می کند. وقتی انسان طمع مسئولیت داشته باشد، دائما به دنبال این است که دامنه اختیاراتش را بیشتر کند و نتیجه این می شود که در کارهای دیگران مداخله می کند، اظهار نظر می کند، در نهایت با این کار حال من خراب می شود چون من از قاعده ی خودم پا را فراتر گذاشته ام. وقتی دانایی انسان رشد کند مسئولیت بیشتری را می پذیرد و این یک آفت دارد و آن وسواس است، یعنی وسوسه پیدا می کند که کار را دقیق تر و کامل تر انجام دهد. برای غلبه کردن با این آفت باید انسان بتواند به دیگران اطمینان بکند و کارها را بین آن ها تقسیم بکند. کسی که این کار را انجام ندهد، مسئولیتش بیشتر می شود، در مسئولیت خودش دچار فزایش حریم و زیاده خواهی می شود و کارش به جایی می رسد که دیگر آرامش ندارد.
پایان سفر ما زمانی است که اگر ما در آن مسئولیت نباشیم آن ها کار خودشان را انجام بدهند و پذیرش هر مسئولیتی به رهایی ختم بشود.


خانم منصوره :
زمانی که سفر اولی هستیم در کنگره از یک جهتی خوب هست چون به ما سرویس می دهند و ممکن به جایگاه هایی که بقیه دارند غبطه بخوریم و یا اینکه از دید یک مرزبان به سفر اولی نگاه بکنیم و به حالش غبطه بخوریم دچار گره مسئولیت شدیم چون که وظیفه مان را درست انجام ندادیم. در کنگره طبق وادی ۱۱ باید چشمه جوشان شویم و در خدمتی که انجام می دهیم اختلاف پتانسیل را به وجود آوریم و اگر شهامت این را نداشته باشیم که خدمت بگیریم طبیعتا طعم لذتی را نمی چشیم و بعد از یک مدتی از کنگره دور می شویم، وقتی خدمتی می گیریم باعث میشود که گره هایمان باز شود و حتی برخی از بیماریهایمان هم درمان شود و همانطور که گفته شد هر چیزی یک شکل سازنده دارد و یک شکل مخرب و مسئولیت ها به انسان قدرت و اعتماد به نفس و انضباط می دهند. در انسانها دو تا نیروی خیلی قدرتمندی وجود داره که یکی از آنها طمع و دیگری تکبر است که خیلی می توانند انسان را تحت فشار قرار بدهد و اگر این دو در یک فرد قرار بگیرند آن فرد نیاز به دشمن ندارد و خودش برای خودش کفایت می کند و در قرآن از این فرد به عنوان زیاده خواه نام برده شده یعنی کسی که هر چیزی به آن فرد بدهید برایش کم است. انسانی که تکبر دارد خودش را در ماهیت و آفرینش از بقیه متفاوت می داند و به آن یقین دارد، ولی انسانی که منیت دارد فکر می کند از بقیه بهتر است، وقتی این دو نیرو در یک فرد وجود داشته باشد و ممکن به صورت آشکار باشد که خودش هم بداند یا ممکن است به صورت پنهان باشد، ولی همه انسانها این دو نیرو را دارند وقتی خدمتی می گیرند و دوست دارند بیشتر خدمت بگیرند، خودش را نشان می دهد و انسان باید حرکت بکند و گرهای مسئولیتش را شناسایی بکند و طمع خودش را کم بکند.

خانم ناهید:
اگر در کوهستان بارشی نداشته باشیم چشمه های جوشان آن خشک می شود و این بارش همان آموزش های الهی است و انسان اگر توانست این ارتباط را حفظ کند چشمه های آن جوشان می ماند و زمان زیادی نمی گذرد که صفات آن تغییر می کند و باید آن جوشندگی را حفظ کند و این نیاز تلاش ادامه دار است و باید نگاه انسان به هستی جوری باشد که فکر نکند قدش خیلی بلند شده و باید انسان از دریافت های خود نگه داری کند و نگهداری چیزهایی که داریم خیلی مهم می باشد. موقعی که سفر اول هستیم خیلی خوب است چون فقط سرویس به ما می دهند و اگر کسانی که دارای خدمت باشند، به یک سفر اولی قبطه بخورند حتما دچار گره مسئولیت شده اند، در ادامه با گذشت زمان خدمت می گیریم و طبق وادی یازده که در مورد چشمه های جوشان می باشد باید اختلاف پتاسیل به وجود بیاوریم و از آن لذت ببریم و به مرور مسئولیت های سنگین تر به وجود می آید تا زمانی که یک خدمت تداوم دار در کنگره برای ما به دست می آید و بسیاری از مشکلات انسان با پذیرفتن برخی از مسئولیت ها از بین می رود و می تواند تخریب هایی نیز داشته باشد و  آن گره مسئولیت می باشد، مسئولیت ها به انسان انظباط و اعتماد به نفس می دهند و لازمه زندگی می باشند و انسانی که مسئولیت ندارد در رنج و عذاب است و از گذشته ها مسئولیت مورد توجه بوده و برخی موارد مسئولیت به یک حجاب تبدیل می شود به وسیله ی دو نیروی  تکبر و طمع. کسی که این دو ویژگی را دارد به هیچ چیز قانع نیست. انسانی که تکبر دارد احساس می کند از همه برتر است و کسی که طمع دارد هیچ چیز راضی اش نمی کند و این خصوصیات یا آشکار هستند یا در صور پنهان هستند و وقتی انسان یک مسئولیت را بپذیرد و طمع هم داشته باشد چند تا مسئولیت دیگر را نیز می پذیرد و دائما دنبال این است که اختیارات خود را زیاد تر کند و شروع می کند در کار دیگران اظهار نظر کردن و در ادامه این کارها حال آن را بد می کند و باید این خواسته ها را تغییر دهد، وقتی یک انسان دانایی اش زیاد می شود و مسئولیت هایش زیادتر میشود، یک آفتی به وجود بیاید و آن هم وسواس است و باید بتوانیم به وسواس غلبه کنیم و به دیگران اطمینان کنیم و بعضی از مسئولیت ها را به آنها بسپاریم و اگر کسی این کار را انجام ندهد اول مسئولیت هاش زیاد می شود و دو زیاده خواه میشود و سه دیگر آرامش ندارد.

خانم سمیه :
وقتی انسان دچار گره مسئولیت می شود متوجه آن نمی شود چون به آرامی این امر اتفاق می افتد و گاهی در خفا این اتفاق رخ می دهد و انسان متوجه آن نمی شود. در سفر اول چون اکثر اوقات به مسافر و همسفر سرویس داده می شود و توقعی از آنها نمی رود و مسئولیتی هم متوجه آنها نمی شود و گاهی آرزوی یک سفر اولی رسیدن به جایگاه های بالاتر است. ولی اگر یک مرزبان یا راهنما به حال یک سفر اولی غبطه بخورد قطعا دچار گره مسئولیت شده است چون قاعدتا انسان نباید به گذشته برگردد. اگر کسی شهامت داشته باشد از خدمت های کوچک انرژی می گیرد تا به خدمت های بالاتر برسد و اگر شهامت بیشتر نداشته باشد یک مدت می ماند. زمانی که رها شد از کنگره بیرون می رود. سختی های خدمت نباید باعث شود ما از انجام آن دور بمانیم چون انسان بدون مسئولیت در واقع جایگاه انسانی قرار ندارد و نباید گره ها در ما ایجاد ترس کند. در انسان دو نیرو وجود دارد مثل آرواره های تمساح که به کسی غیر از خود انسان آسیب نمی زند. یکی طمع و دیگری کبر است. انسانی که طمع دارد محدودیتی ندارد و در هر جایگاه پا را فراتر گذاشته و محدودیتی برای خودش قائل نمی شود و این فرد دائم می خواهد مسئولیت های بیشتری بگیرد و اینها باعث تخریب در فرد می شود. انسان باید بداند برای رسیدن به آرامش باید مسئولیت هایی در خور توان خود بگیرد و به بقیه هم اعتماد کند و مسئولیت بدهد .






نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات