همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
شنبه 9 فروردین 1399 :: نویسنده : همسفر زهرا. ن
به نام قدرت مطلق الله در مورد شناخت، یک مثلث ایجاد می شود که ضلع اول؛ آن چیزی است که من خودم در مورد خودم فکر می کنم. ضلع دوم؛ آن چیزی است که دیگران درباره من فکر می کنند. ضلع سوم؛ نه خودم فکر می کنم نه دیگران.. یعنی من یک موجودی هستم که نه خودم آن را می شناسم و نه دیگران آن را می شناسند! یعنی یک علامت سوالم همسفرخانم فتانه: بعضی از علمها هنوز در جهان بشریت کشف نشده، واقعاً مبهم است که چرا هنوز مسئله نفس و روح را یکی میبینند؛ اما هرکدام معنا و مفهوم خاص خودش را دارد و باید کاملاً تفکیک گردد. وقتی به پرندهها و حشرات یا پروانهها را در طبیعت نگاه میکنیم، فکر میکنیم که یکشکل هستند درصورتیکه باهم تفاوت دارند. انسان هم باید تفکیک شود تا بداند هرکدام از اعضای جسم فیزیولوژی و یا صور پنهان، چهکاری را انجام میدهند، جان، روح و نفس چیز دیگری است. کلیه ویتامینهای بدن از املاح، خاک به وجود میآید. وقتی خداوند انسان را از خاک آفرید، تمام املاح خاک را در انسان قرارداد که مفید باشد برای شهر وجودی انسان، هرکدام کار و خاصیتی جداگانه دارند و جداجدا کاری را انجام میدهند. در جسم انسان هر یازده ماه یکبار تمام سلولهای بدن عوض میشود و سلول دیگری جایش را میگیرد و در قسمت نفس که نور، صوت است و حس زیرمجموعه آن افکار را تعیین میکند، یا هر دو ماه یکبار خون انسان عوض میشود و سلولهای دیگر جایش را میگیرد. استخوان هر دو سال، سیستم آن تغییر میکند و قبلی از بین میرود و سلولهای جدید میآید که استخوانها را میسازد. انسانها با سه مشکل سروکار دارند: یکی مواد مخدر است که همان خمر است. خمر به معنای پوشش، حجاب و آنچه روی فکر، اندیشه و شخصیت انسان پرده میکشد و شامل: کلیه مواد مخدر، هرویین، مشروبات الکلی، قرصهای بدون تجویز پزشک است. اعتیاد اولین مشکل بشر امروزی است. دوم خواب وبی خوابی است که شب و روز، زمان را همه تغییر میدهند، شب را تا دیروقت بیدارند و صبح تا دیروقت خواب هستند. هیچ نظمی در زمان وزندگی خود ندارند و همه را به هم میریزند و در سلامتی خودشان مشکل ایجاد مینمایند. در زمان قدیم سحرخیزی بهترین چیزها را برای انسانها به ارمغان میآورد پس یکی از اساسیترین مسئله، خواب شب است که بیماریها را زیاد میکند. مسئله سوم: مشکل یبوست انسانهاست که به خاطر خجالت کشیدن، به این موضوع اهمیت نمیدهند. ۵۰٪ از مشکلات به این موضوع مربوط میشود و مشکلات گوارشی را به وجود میآورد و رابطه مستقیم با تغذیه دارد. در کتاب آسمانی، در سورههایی به زیتون، انجیر و عناب اشاره نموده که برای سلامتی میسر است. گفتهشده که جسم انسان، بلد انسان است پس باید به جسم و بلد اهمیت داده شود. اگر انسان بتواند در درون خود متمرکز شود تا نفس را بشناسد میتواند خدا را هم بشناسد. این یعنی چه؟! آیا شناخت خودمان کار سختی است! شاید ما فکر میکنیم که شخص بخشندهای هستیم، شاید از دیدگاه شخص دیگری صالح نباشیم و یا شاید هم باشیم، کدام درست میگویند؟ آیا ما آن چیزی هستیم که خودمان فکر میکنیم؟ چون حقیقت آن چیزی است که به نفع ماست و مثلثی تشکیل میشود: ۱_ آیا ما آن چیزی هستیم که دیگران فکر میکنند.
_ آن چیزی هستیم که ما فکر می کنیم. _ یا آن چیزی هستیم که نه خودم فکر میکنم نه دیگران فکر میکنند. در اینجا با چند قسمت مواجه میشویم. میبینیم نه اینطور نیست، پس میآییم به این موضوع تفکر میکنیم که انسان یک مسئله ناخودآگاه دارد، یک مسئله خودآگاه و مثلث آن میشود: خودآگاه ۲ ناخودآگاه ۳_فطرت و ذات. مجموعه اطلاعات ما دانایی و آگاهی ما و اندیشه ما مجموعه آن دانایی تفکر، تجربه و آموزش و عصاره تفکر و تجربه میشود فطرت و ذات و نمیدانم موزه آن کجاست؟ از دیدگاه روان شناسان و علم روانشناسی، ناخودآگاه انسان را از زمان طفولیت میشناسد که متولد میشوند، آنچه در ضمیرش هست یا نیست بهعنوان ناخودآگاه یادش میآید و فکر و آسیبهای روانی باعث شده که تغییر واکنشهای اخلاقی بدهد؛ مثلاً اگر در کوچهای مواد مخدر، هرویین مصرف کرده و حالا که ترک کرده، وقتی از آن کوچه رد میشود یادش میآید خاطراتش ناراحتش میکند و یا با هیپتونیز و خواب مصنوعی به دوران کودکی میرود، درروان پزشکی این مسئله صادق است ادیان و علمای عرفان که این تفکر رادارند، اما خلق انسان، آن موقع که انسان میآید کالبد فیزیکی را میگیرد و وارد شهر بلد میشود، وارد کالبد دیگر میشود آغاز میگردد، آنجا همان الست است که در آن روز نمیدانیم کجا بود و چی بوده است، فقط میدانیم انسانها جمع شدند و پیمان بستند. آنچه را که در سماوات اتفاق افتاده را نمیدانیم. انسان موجودی است که فیزیک او از بین میرود ولی خود انسان از بین نمیرود. عمر ما از خدا کمی کوچکتر است پس ناخودآگاه همان زمان حال و یک سری وقایع و اتفاقهایی که افتاده است و از یادمان رفته، از کودکی تا نوجوانی که میرسیم به تفکر بیداری هم میرسیم که میگوییم، یکی ما روز الست است، یکی زمان حال که ما نمیدانیم کجاست از روز کودکی است یا از روز الست، پس ما راجع به خودمان این چیزها را نمیدانیم. میخواهیم به نقطهای برسیم که آن چیزی که دیگران میگویند یا خودمان میگوییم واقعاً در کجا هستیم؟! یا بعضی از انسانها میترسند از تاریکی وحشت دارند و بعضیها نمیترسند. بعضیها از مشکلات میترسند، بعضیها نمیترسند، بعضیها از تنهایی میترسند و بعضیها نمیترسند. اینها در ضمیر خفته جایگزین میشوند، وقتی ضمیر خفته بیدار میشود باید برطرف شوند، مثل بیماری اعتیاد که میترسند. ترسها و خوفها بشر را از زندگی دور میکند، باید از ترسها عبور کرد (سؤال نصف علم است). بعضی وقتها هم سؤالهای نامربوط که از علم پرت میشوند و هنوز به آن آگاهی نرسیدهاند. علم و دانش انسان مانند دجله و فرات است و چون روان است باعث سؤال میشود. وقتی سؤالی مطرح میشود بستگی به درک عقل و شعور انسانها دارد باید سؤال قابلدرک باشد و در ذهن بشر بگنجد. بعضی سؤالها باعث انحراف انسانها میشود. ما در کنگره آمدهایم تا مشکلاتمان را با جهانبینی حل کنیم، مشکلات اندیشه و افکارمان را حل کنیم. باید یک سری ناخالصیهای بشر با تزکیه حل شود، مانند طلا، زمانی که ناخالصیهایش کم میشود طلا ارزشمند میشود. باید تسکیه و تصفیه را حفظ کنیم که در بعد دیگر دانستن اینها و اطلاعات بینهایت است. همسفرخانم مریم: ما نباید نفس و روح را با هم یکی بدانیم چون معنی و مفهوم آنها باهم فرق دارد. موضوع خیلی مهم دیگر تغذیه است که ما از تمام املاح غذاها ویتامین ها و املاح معدنی استفاده می کنیم، چون هم سوخت را تأمین میکند و هم موادی را که ترمیم کننده جسم هستند. انسان ها با سه تا مشکل روبرو هستند یکی از مشکلات امروزی مواد مخدر است که همان خمر است. دومی مشکل خواب است وسومی بیوست است، این سه مورد نقش مهمی در تغذیه و سلامت ما دارند و میوه هایی مثل زیتون و انگور می توانند از یبوست جلوگیری کنند. خودآگاه یعنی آگاهی و اطلاعاتی که داریم و نا خود آگاه یعنی اطلاعات و تجربه ای که در ناخودآگاه ما است وعصاره ی این دومورد خودآگاه و ناخوداگاه همان فطرت فرد است. علما معتقدند که علم روانشناسی امروز ناخودآگاه انسان از دوره ی کودکی تا الان هر کاری انجام داده و در خاطرش نباشد نا خود آگاه می گویند. مثلا فردی که در کودکی آسیب روحی یا جسمی دیده باشد و در خاطرش نباشد. ناخودآگاه دوبخش دارد یکی ناخودآگاهی که در کودکی تا الان رخ داده است و یک ناخود آگاه هم هست که در زمان حال است که یک سری وقایع برایمان رخ داده واز ذهنمان پاک شده است پس باید بدانیم آیا ناخودآگاه ازکودکی ما می آید یا اینکه از قبل از تولد یعنی از روز الس می آید یا اینکه در زمان حال اتفاق می افتد. همسفرخانم زهرا: در مورد شناخت، یک مثلث ایجاد می شود که ضلع اول؛ آن چیزی است که من خودم در مورد خودم فکر می کنم. ضلع دوم؛ آن چیزی است که دیگران درباره من فکر می کنند. ضلع سوم؛ نه خودم فکر می کنم نه دیگران.. یعنی من یک موجودی هستم که نه خودم آن را می شناسم و نه دیگران آن را می شناسند! یعنی یک علامت سوالم. ناخودآگاه تبدیل به سه قسمت می شود. قسمت اول: ناخودآگاهی است که از دوران کودکی بوده که این را همه قبول دارند و اصولاً ناخودآگاه در علم روانپزشکی و روانشناسی به این مرحله گفته می شود و اعتقاد به روح یا نفس و صور پنهان و صور آشکار وجود ندارد. قسمت دوم ناخودآگاه:یک تفکر دیگری هم وجود دارد که این تفکر هم تفکر دینی است هم تفکر یکسری از خود علمای فلسفه، علمای عرفان، دانشمندان، روانشناسان و... است و آن این است که در کتب الهی، مبدأ و نقطه شروع و خلق انسان است که همه آن را قبول دارند و این مسئله در آیینهای دیگر هم به زبان و گونه دیگری هست.. یعنی آن موقعی که انسان می آید و کالبد فیزیکی می گیرد چون انسان وجود داشت و توسط کالبد فیزیکی وارد بلد یا شهر وجودی می شود و آن نقطه ای است که این قضیه آغاز شد. پس یک ناخودآگاه می شود از زمان تولد تا حالا و اگر به این قضیه معتقد باشیم از روز الست تا روز تولد هم یک ناخودآگاه دیگر است و یکسری اطلاعات در آنجا ذخیره شده است و قبل از روز الست هم یکسری اطلاعات و ماجراهایی بوده است. و اعتقاد دارم که انسان هیچ وقت مرگ ندارد و جاودانه است. قسمت سوم ناخودآگاه: زمان حال است که یکسری از وقایع برای ما اتفاق افتاده است و از یادمان رفته است. حالا ناخودآگاه کدام یک از این موارد است؟ تا اینجا من تصمیم نگرفته ام که کدام به کدام است.. فقط موارد را می گویم و سوالش را طرح می کنم. آیا ناخودآگاه این است که از کودکی می آید یا از روز الست؟ یا ناخودآگاه از همین زمان حال می آید؟ یا ناخودآگاه مجموعه اینهاست؟ ما در این مسیر بسمتی داریم حرکت می کنیم که به شناخت بیشتر برسیم.. چون همه مسائل ما بر مبنای شناخت ماست و روزی که ما بتوانیم به این اطلاعاتی که در آگاهی و ناخودآگاه است برسیم یعنی هر چه ناخودآگاه به آگاه نزدیک شود، صور پنهان ما به صور آشکارمان نزدیک شده است و هر چه ما نسبت به خودمان شناخت بیشتری پیدا بکنیم بهتر می توانیم خودمان را اداره بکنیم.
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||