همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 
یکشنبه 17 فروردین 1399 :: نویسنده : همسفر مریم (ع)

به نام قدرت مطلق الله
لژیون مجازی همسفران عشق به استادی کمک راهنمای محترم سرکار خانم الهه و دبیری همسفر آرزو با دستور جلسه سی دی نقش همسفر در تاریخ 99/1/16 رأس ساعت مقرر آغاز به کار نمود.
در ابتدا راهنمای محترم سرکار خانم الهه اینگونه آغاز کردند :
سلام دوستان الهه هستم یک همسفر. انشاالله که حال همه ی عزیزان خوب باشد، حال من هم بحمداللَّه خوب است. خدارا شکر می کنم که یک بار دیگر قرار است در کنار همدیگر یاد بگیریم و بیاموزیم و انشاءالله در زندگی مان به کار ببریم و امیدوارم قدر این با هم بودن ها را بدانیم، حتی اگر در لژیون مجازی هستیم و از همسفران خواستند که در مورد سی دی نقش همسفر مشارکت کنند.
مشارکت‌ همسفران خانم ها منصوره، فاطمه، زهرا، الهه، فتانه، سحر، اکرم، ندا، سمیه، وجیه، آرزو، حکیمه:
دراین سی دی استاد امین می فرمایند :
 این دیدگاه که گروه همسفران یک بخش اضافی هستند و نقش لاستیک زاپاس هستند، دیدگاه درستی نیست. گروه همسفران لاستیک زاپاس نیستند که در شرایط خاص استفاده شوند، این تصویر وجود دارد اگر ما خیلی هم آماده نباشیم طوری نیست. اصل قضیه این است که مسافر درمان شود و ما می آییم تا او حالش خوب شود. این دیدگاه باید عوض شود. تا این دیدگاه تغییر نکند نقش ما  تغییر بکند باید از سیاهی لشکر خارج شده ونقش بازیگر مکمل را بازی کنیم. اخیرأ در جشنواره ی اسکار به بازیگر زن ومرد مکمل هم جایزه می دهند، چون به این درک رسیده اند که اگر نقش مکمل خوب بازی نکند نقش اصلی هم نمی تواند جایزه ی اسکار بگیرد. نقش همسفر ان همان بازیگران مکمل است که گاهی می تواند آنقدر بد بازی کند که مسافری که لب پرتگاه است به ته پرتگاه بیفتد ویا بر عکسش کمک کند تا از ته دره به خواست خودش بالا بیاید.اولین و مهمترین مطلب این است که به عنوان همسفر باید نقش خود را جدی بگیریم، این باور اگر وجود داشته باشد بقیه ی کارها درست می شود و آموزش راهنما جواب می دهد. ما جدای مسافر به کنگره می آییم تا درمان شویم ما برای خودمان وخوب شدن حال خودمان به کنگره می آییم اگر حال مسافر خراب شود حال همسفر هم خراب شود چه کسی می خواهد کمک کند ما باید اول برای خوب شدن خودمان حرکت کنیم تا به آرامش و تعادل برسیم وبه حس خوب برسیم آنچه باعث ماندگاری همسفر در کنگره می شود این است که نقش خود را باور کند زمانی که همسفر به این باور رسید می تواند کاری بکند وچیزی بگوید که به درد مسافرش بخورد چون نقش همسفر را به خوبی انجام داده است. لازم نیست که حتما آدم سابقه ی مواد وخلاف داشته باشد تا بتواند بیاید وارتباط برقرار کند مهمترین شرط این است که به کسی که می خواهیم کمک کنیم او را دوست داشته باشیم آن وقت تاثیر گذار خواهیم بود فردی که به دنبال اعتیاد می رود در تاریکی ها فرو رفته است ودرون پوسته قرار دارد مخصوصاً مصرف کننده ی شیشه. برای اینکه نقش خود را بهتر انجام دهید باید دانش خود را بالا ببرید. یک همسفر باید آنقدر دانش خود را بالا ببرد که اگر مسافرش از حالت تعادل خارج شد حال مسافرش را خوب کند نه اینکه حال او رابدتر کند. در حقیقت همسفر باید بال پرواز مسافرش باشد نه این‌که باری برروی دوش او باشد که حرکتش را کند یا متوقف کند.
نداشتن دانش تخریب ایجاد می کند  نشریات، نوشتارهاو سی دی ها را نخوانید که در امتحان قبول شوید بلکه بخاطر این بخوانید که دانش وشناخت خود را بالا ببرید. برای کمک به کسی که او را دوست داریم یک پتانسیل خیلی قوی در همسفران است که اگر جایگاه خود را پپیدا کند می تواند نقش بسزایی داشته باشد هم در درمان اعتیاد وهم در تغییر افکار واندیشه ی دیگران آموزش را جدی بگیرید. هر چقدر که زمان وانرژی صرف آموختن انجام دهید چندین برابر برداشت می کنید اگر کار را با علاقه انجام دهید بهترین نسخه را بدست می آورید.
در ادامه ی مشارکت همسفر خانم فاطمه راهنمای گرامی خانم الهه فرمودند :
من رهجویی داشتم سالها پیش که این خانم شوهرش مصرف کننده ی شیشه بود وحالش خیلی خراب بود این خانم حرف گوش کن نبود وهمیشه خودش را خدا می دانست در برابر من که راهنمایش بودم ومسافرش را انگلی برای جامعه می دانست. اتفاقا مسافرش هم آدم بسیار خوبی بود. حالا که درمان شده می بینم.اینقدر موج منفی به مسافرش می داد می رفت توی اتاق ودر را از روی مسافرش قفل می کرد و می گفت این الان شیشه زده می آید ومارا اذیت می کند اینقدر جر وبحث کرده بود که یک شب ساعت 12-11 شب  زنگ زد به من گفت مسافرم چاقو کشیده والان ما خونین دم کوچه ایستاده ایم.
بعد نکته ی قابل توجه اینجاست به محض اینکه خانم دیگر کنگره نیامد آقا آمد کنگره وسفر کرد، سفرش را به خوبی تمام کرد خدمتگزار شد در قسمت OT وخدمت کرد. یعنی می خواهم بگویم رفتار من با طرف مقابل سازنده‌ی رفتار آن شخص است بامن. دقیقا خاطرمان باشد که هر عملی یک عکس العملی دارد  اگر من رهجوی خوبی باشم راهنما هم در مقابل به من احترام می گذارد واگر من آدم خیلی خوبی هستم خوب آن موقع دلیل ندارد اطرافیان من یکسری آدم مصرف کننده و شیشه ای باشند.
در ادامه همسفر خانم حکیمه سوالی از راهنمای محترم به این شرح پرسیدند:
خانم الهه جان آقای امین در این سی دی فرمودند ذهنتان را برای آموزش ویادگیری خالی کنید چگونه این کار را انجام دهم؟ در حالیکه من در آن واحد به چند موضوع فکر می کنم وذهن آشفته خیلی شلوغی دارم ودیگر اینکه فرق بین فکر وتفکر را لطفا توضیح دهید ممنون.
راهنمای گرامی سر کار خانم الهه اینگونه جواب دادند :
سلام دوستان الهه هستم یک همسفر. بچه ها خیلی خیلی ممنونم بخاطر مشارکت های خیلی خیلی خوبتان لذت بردم وهمینطور خیلی آموزش گرفتم.
سوأل حکیمه را پاسخ می دهم
درمورد تفکر، افکار وذهن و می گوید که ذهن من مشغول چند تا فکر است خوب ما اصلا در کنگره اولین کار وادی تفکر است. در اولین جلسه که شروع می کنیم وادی اول است. در وادی اول یاد می گیریم که با تفکر ساختارها آغاز می گردد.
تفکر کردن یعنی از یک جایی به جای دیگر رسیدن، از یک نقطه به نقطه ی دیگر رسیدن، از یک مبدا به یک مقصد رسیدن.
مثل اینکه من می خواهم زبان انگلیسی یاد بگیرم پس از الان تا وقتی که برسم به آن یادگیری زبان وزبان انگلیسی را یاد بگیرم یک مسافتی را باید طی کنم ویک حرکتی را باید انجام بدهم.
تفکر آن حرکت درونی است. حرکتی است که در ذهن من اتفاق می افتد. یعنی ذهن من می آید و می گوید : خوب تو می خواهی به مقصد برسی. مقصد یادگیری چیه؟
یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری خیاطی، یادگیری آشپزی، چگونگی رفتار با مسافر، بچه‌هایم، مادر شوهرم  راهنمایم همه ی اینها نیازمند تفکر است. در وادی اول به ما یاد دادند که در مورد چه چیزهایی فکر کنیم؟ ودر مورد چه چیزهایی فکر نکنیم؟
درمورد چیزهای منفی نباید فکر کنیم ودر مورد چیزهای مثبت باید فکرکنیم
تفاوت فکر با تفکر در چیست؟
فکر یعنی هر چیزی که به ذهن من می رسد مثلا دعوای دیشب پدرم با مادرم، دعوای بچه ام با زنش، دعوای خواهرم با شوهرش، فیلمی که دیشب دیدم چه تأثیری خواهد داشت در زندگی فرزندم، چرا پدرم فلان کار را کرد اینها همه فکر است فردا ناهار چی بپزم، مسافرم از راه می آید باهاش آشتی کنم یا باهاش قهر باشم اینها دونه دونه اش فکر است.
تفکر یعنی از یک جای معلوم به یک جای معلوم دیگه برسیم یا از یک نقطه ی نامعلوم به یک نقطه ی معلوم برسیم یعنی من الان در یک جایگاهی قرار دارم نمی دانم رفتارم با همسرم چگونه باید باشد روی این قضیه فکر می کنم به این نتیجه می رسم که وقتی عصبانی هستم آن هم عصبانی  می شود وقتی مسافرم حالش خراب است من آرام باشم حال او هم خوب می شود اینجا دارم فکر می کنم از اینجایی که الان هستم به یک نقطه ی دیگر برسم تا جایی که وقتی مسافرم یک حرفی می زند من بهم نریزم این را می گویند حرکت. وموقعی که من به این حرکت فکر می کنم این می شود تفکر.
فرق تفکر وفکر این است که:
هزارتا فکر می آید در ذهنت ولی در آن واحد شما به هزارتا نمی توانی فکر کنی همگی شان همزمان می آیند. وقتی روی یکی از این فکر ها که مهمترین است شروع می کنیم وانرژی می گذاریم ووقت می گذاریم رویش تا به نتیجه برسانیم این می شود تفکر.
تفکر از یک جای نامعلوم به‌یک سمت معلوم حرکت کنم‌ بدانم چیکار کنم ونقشه ی راه را طرح کنم در سی دی طرز فکر آقای مهندس توضیح دادند.
در مثلث تفکر آقای مهندس فرمودند :
ما همیشه داریم به یک چیز فکر می کنیم آن فکر می شود قاعده‌ی مثلث یک تصویری ازش داریم مثلا الان دلم کیک می خواهد ومی دانم که نمی توانم از شیرینی فروشی  ها بخرم چون تعطیل هستند ولی این فکر هنوز در ذهن من است که کیک می خواهم. پس یک ضلعش تک تک چیزهایی هست که در ذهن ما می آید می گوییم فکر.ترس از اینکه در محیط کارم با همکارم وما فوقم چگونه رفتار کنم، فلان راز را به همکارم بگویم یا نه؟ یا اینکه چیکار کنم  که یک ذره از آموزش‌های کنگره را که گرفتم عملی کنم یا بیشتر آموزش بگیرم. ممکنه بعضی ها 200تا سی دی نوشته باشند ولی هنوز خیلی چیزها را ندانند. وقتی می رسیم به‌ چه کار کنم مثلت تفکر می آید جلو.
یعنی اینکه قاعده ی آن مثلث می شود چیزی که من دارم بهش فکر می کنم یا تصویرش مثل کیک. من الان دلم کیک خامه ای کاکائو یی می خواهد این می آید در ذهن من بعدش من باید دست به کارشوم قدرت‌ فکرم را به اضافه ی توانایی هایم بکار بگیرم تا کیک پخته شود وقدرت فکر من می گوید دوتا تخم مرغ بگذار ، یک لیوان آرد بگذار خامه و کاکائو بگذار بیرون تا اینکه هم دما شوند. حالا قدرت تفکرم را به کار می گیرم یعنی فکر می کنم که چه کار کنم تا یک کیک خوشمزه بپزم وسفت نشود و نسوزد  دونه دونه ی اینها را آماده می کنم ( توان عقلی) وتوان حسی ام را به کارمی برم یعنی باتمام حس خوبم شروع می کنم به پختن کیک.
سوال دیگری که حکیمه پرسید در آن واحد به چند تا چیز فکر می کند  کلیدش کجاست؟
کلیدش وادی تفکر است. که به چه چیزهایی فکر کند؟ وبه چه چیزهایی فکر نکند؟
 در سی دی جهان ذهن که ذهن ما اینقدر مغشوش است تمام نیرویمان را به دست نیروهای بازدارنده می دهیم.
بچه ها مثالی که آقای امین می زنند در مورد عنکبوت  من بارها عنکبوت هایی را دیدم که مورچه ها را شکار کردند  بعضی وقتها شیطنت می کنم ومورچه را اصطلاح خودم از تار عنکبوت نجات می دهم. می خواهم عکس العمل مورچه وعنکبوت را ببینم و دقیقا همان طور که آقای امین گفتند :  نیروهای منفی مثل عنکبوت عمل می کنند سریع نیش خود را وارد می کنند. نیش را با چه چیز به ما می زنند؟
باورود فکر های مختلف به ذهن ما وخیلی جالب است ما بی جان می شویم وانرژی مان را از دست می دهیم در مقابل نیروی بازدارنده همان سریال گیریم که  بارها برایتان گفتم که آدم های خون خوار دو تا دندان نیششان را فرو می کنند به شاهرگ آدم بعد اینطوری اتفاق می افتد که ما یک آدم بی جان می شویم و کاری نمی توانیم انجام بدهیم یعنی من در مقابل عنکبوت نیروی بازدارنده کاملا اسیر می شوم یعنی آنقدر فکرها در ذهن من می آیند ومی روند که دیگر کاری از دست من ساخته نیست راه حل چیست؟
راه حل این است که باحرکت در مسیر ارزش‌ ها ذهن را به آرامش برسانم خیلی از فکر های ما بیخودی هستند چرا فلانی مرا دوست ندارد؟ چرا شوهرم من را دوست ندارد؟ 
به قول خدیجه رفته دراین وضعیت بیماری  برای شما نان خریده خوب دوستت دارد که رفته برایت نان خریده. یا چرا راهنمای من مرا دعوا می کند؟ و  دوستم ندارد؟
تویک حرکت بکن به حرف راهنمایت گوش کن  غیره ممکنه راهنما رهجویش را دوست نداشته باشد اگر نمی بینی دوست داشتن راهنماست را باید بروی یک فکری به حال خودت بکنی.
آقای امین می گویند :
آدم هایی که در آرامش هستند ممکنه یکی بهشون تیکه بیندازد وفحش بهشون بدهد ولی آن شخص آن‌قدر در آرامش است که نمی فهمد منظور  آن طرف متلک بوده یا منظورش تمسخر بوده اصلا نمی فهمند انسان هایی که در صراط مستقیم قرار دارند. اگر ما می‌خواهیم فکر مان را کنترل کنیم باید دسته بندی کنیم فکر های مهم را در اولویت بگذاریم تا به آن بپردازیم مثلا یادگیری زبان انگلیسی،، خدمت کردن در سایت انگلیسی در کنگره، جواب تلفن فلانی را چی بدهم که این را باید حذف کنی نباید جزو افکارت باشد وباید بیشتر به فکر سازنده بپردازی.
من الان چیکار کنم که زبان یاد بگیرم، یاا اینکه حالم خوب بشود.
اگر با فکر اولی که وارد ذهنتان می شود در واقع نیش اول عنکبوت است ومن هر بار که مور چه ها را از دست عنکبوت نجات دادم واقعا نجات پیدا نکردند بخاطر اینکه نیش خورده بود.
حواستان باشد اگر نیش فکر منفی را خوردید یاید تاوانش را پس بدهید. وتاوانش این است که آدم بسیار بسیار بی حس می شود من به حکیمه جان پیشنهاد میکنم که سی دی وادی اول وجهان ذهن را واو به واو بنویسید.
همسفر خانم خدیجه از کمک راهنمای محترم پرسیدند :
در این شرایط بیماری وباتوجه به این که مسافرم می روند بیرو ن از خانه برای جلوگیری از انتقال بیماری آیا من بایداز ایشان فاصله بگیرم؟
سلام دوستان الهه هستم یک همسفر.
خدیجه جان الان آقایان برای خرید خانه می روند بیرون وقتی که می آیند همان لحظه ی اول لزومی ندارد که آدم برود بغلشان بکند قاعدتاً باید لباس ها در آورده باشه وروی بند در بیرون یا تراس بیندازید وشخص صورتش را ضد عفونی کند در واقع الکل بزنید که آقای مهندس گفتند بارها که  الکل زدن میکروب را سر جای خودش نگه می دارد باعث از بین رفتن میکروب نمی شودمی توانی با زبان خوش باهاشون صحبت کنید همینطور که ماالان همدیگر را نمی بینیم بدون اینکه  ذره‌ای از محبتمان کم نشده که هیچ بیشتر هم شده. زبانمان محبت آمیز تر بشود دقیقا در خانه ی ما این اتفاق افتاده است همدیگر را نمی بوسیم ولی زبان ومهر ومحبت مان، شادی مان بیشتر شده برای اینکه تازه داریم درک می کنیم که چقدر کنار هم بودن خوب است خدا مارا دوست داشته که  الان خوبیم وسالم هستیم تا این لحظه خدارا شکر.
قدرت تحملمان را بیشتر کنیم یعنی اینکه بدانیم الان همه تحت فشار قرار دارن  من با همکارهایم که در ارتباطم بااین که اساتید خیلی خوبی هستند وتحصیلاتشان بسیار بالا است سر یک موضوع کوچک نگران می شوند وحالشان خراب می شود این نشان می‌دهد که هم جهان بینی پایین است  واینکه مردم در شرایط خوبی نیستند بعنی نگرانی هایشان زیاد است.
پس بامحبت وعشق بیشتر غذا بپزیم تا از این  طریق غذا عشق رانوش جان کنیم
     صبح با خانم مرجان صحبت می کردم گفتند :این که می گوییم سرت را با سر راهنمای عوض کن این را در    nl   می گفتند وما در کنگره خیلی وفت است که دیگر این جمله را نمی گوییم بلکه می گوییم آموزشت را بگیر تفکر کن وفتی خودت تفکر می کنی با توجه به آموزشی که گرفتی آن موقع می توانی راه حل برای خیلی چیزها پیدا کنی وقتی که نتوانستی، از راهنمای مشورت می گیری.
ودر آخر لژیون به دعای تمامی اعضا به اتمام رسید.
سی دی جلسه ی آیندهر :موانع محبت 2
سی دی برداشت :تعلیم ذنجیره ای




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات