همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
یکشنبه 7 اردیبهشت 1399 :: نویسنده : همیفر فاطمه 3
به نام قدرت مطلق الله جلسه مجازی همسفران عشق با استادی کمک راهنمای محترم، سرکار خانم الهه و دبیری خانم خدیجه با دستور جلسه پیوند محبت 1و2 در تاریخ ۹۹/۲/۶ راس ساعت مقرر شروع به کار نمود.
در ابتدا سرکار خانم الهه کمک راهنمای عزیز فرمودند: با قوت گرفتن از قدرت مطلق جلسه را آغاز میکنیم، سلام دوستان من الهه هستم یک همسفر، عزیزان امیدوارم حال همگی خوب باشد و سرحال و سلامت باشید در کنار خانوادهایتان، حلول ماه مبارک رمضان را به همه ی عزیزان تبریک می گویم و خداوند مهربان و متعال را بسیار بسیار شاکرم که اجازه داد یک سال دیگر در کنگره باشم و از برکات این ماه استفاده کنم و خوش به حالم باشد و در این لحظات ذوق و شوق خاصی دارم و به خاطر همین خدا را شکر میکنم و خیلی خوشحالم که در کنار شما عزیزان هستم و امیدوارم جلسه خوبی را داشته باشیم . و در ادامه کمک راهنمای عزیز خانم الهه فرمودند: هر کس میخواهد در مورد دستور جلسه مشارکت بکند. مشارکت همسفران خانم ها مریم، فرزانه ، فاطمه1، فاطمه2، فاطمه3، فتانه، خدیجه، وجیهه، آرزو، منصوره، زهرا، محدثه، ناهید: اقای مهندس یک قطعه ای از رعد رو میخوانند که عبارت با این جمله آغاز میشود که اگر پیوند محبت باشد دوستی هم برقرار است در غیر این صورت هیچ ارتباطی به معنا گرفته نمیشود. ذره ی کوچک از محبت به صورت غریزی در وجود تمام مخلوقات قرار دارد، مثل محبت مادر به بچه که در تمام مخلوقات وجود دارد و ما میتوانیم عشق و محبت را مترادف بگیریم ولی کلمه ی عشق دست کاری شده و محبت دست نخورده مانده، به خاطر همین از کلمه محبت استفاده می کنیم. تمام مخلوقات دارای نفس می باشند، ولی روح مختص انسان است و انسان را از سایر مخلوقات متمایز میکند و وقتی انسان وارد مرحله ی میانه می شود روح در آن دمیده می شود و می توان گفت محبت خیلی بالاتر از روح است و کسی که در عقل و ایمان و دانایی به مرتبه بالایی برسد، میتواند محبت واقعی را به دست آورد و کسی که از مرحله ی میانی به درجه تکامل انسانی رسید، محبت واقعی رو تجربه میکند و همه ما محبت داریم ولی کم و زیاد دارد و برای آن که به درجه بالایی از محبت برسیم، باید خیلی تلاش کنیم و اگر به این مرحله برسیم دیگر از کسی یا چیزی بدمان نمی آید و محبت واقعی به این معنا نیست. مثلا کسی از شما دزدی کند بگویید دستت درد نکنه یا کسی بزند در گوش شما و شما بگویید اشکال ندارد و یکی دیگر هم بزن و پیوند محبت است که باعث دوستی می شود. اگر پیوند محبت نباشد، دوستی به وجود نمی آید، محبت انسان را پیدا میکند. همان طور که خشم و نفرت انسان را پیدا میکند پس باید رفتار و کردار ما به گونه ای باشد که محبت در دل ما لانه کند خیلی ها ادعای عشق ورزیدن به خدا را میکنند و در اصل دکان داری میکنند و میگوید: من این کار را میکنم که برای من کاری بکنی ، باید اول خدا را بشناسی بعد به آن عشق بورزی و باید بتوانی پای عشقت بایستی و خدا امتحانت میکند، خیلی از عرفا هستند که میروند در آن جهان و برمی گردند و نمیتوانند چیزی بگویند چون انسان های معمولی با پنج حس درون کار میکنند، ولی آنها با پنج حس درون و پنج حس برون کار میکنند و آنها را درک نمی کنند. خداوند میگوید اگر به من عشق بورزی دیه آن خود تو هستی و خیلی ها هستند که محبت رو درک نمیکنند به خاطر همین هم در برج زندگی میکنند، ولی کارتن خواب هستند و خیلی افراد هم هستند که تفکر دارند و یک مقدار از ثروت کلان خود را صرف کار خیر میکنند و با میخ نمیشود فهم و درک و شعور در کله آدم ها کرد، اگر عشق به خدا نداری عشق به مخلوق را پیدا کن و تا عشق به مخلوق نداشته باشی به عشق خالق نمی رسی و عشق مانند آتش میماند و همه چیز را به رنگ خود در می آورد و کسی که عشق ندارد پرکین است و باید از عشق مخلوق بگذری تا به عشق خالق برسی وطعام دادن به مردم خیلی خوب است و برای آن دنیا هم می ماند، هر کاری که انسان انجام دهد انعکاسی دارد و ما همیشه در حال پرواز هستیم و یک پرواز به عوالم دیگر می باشد و یکی پرواز اندیشه است و این خاصیت انسان ها می باشد وگاهی ایجاد مزاحمت میکند و گاهی هم سازنده است و اگر انسان تزکیه و پالایش انجام دهد، میتواند پروازها را کنترل کند و اگر تزکیه و پالایش انجام ندهد، همیشه ذهنش در حال پرواز هست و هیچ کنترلی در آن ندارد. وقتی عشق به خالق وجود داشته باشد گاهی حالت مستی به وجود می آید و چیزهایی را میگویند که خلق نمیفهمند و خوششان نمی آید. همه ی افراد نسبت به اطرف خودشان سه حالت را نشان میدهند: حالت اول جاذبه است مثل وقتی از یک دشت گل که بوی گل و عطر میدهد رد میشویم و حالت دوم دافعه است مثل وقتی از یک لجن زار رد میشویم و حالت سوم بی تفاوت بودن است و این دقیقا در انسانها صادق هست و اگر صفات ما خوب باشد و به سمت ارزش ها بریم در حکم دشت گل هستیم و اگر به سمت ضد ارزش ها بریم و موج منفی بدهیم در حکم همان لجنزار هستیم . خبا شمشیر چوبی نمیشود، به جنگ رفت چون ما با یک هیلولای بزرگی به نام اعتیاد رو به رو هستیم چون این یک جنگ ظریف و مخملی است و باید خودمان را با علم و دانش و عقل مسلح کنیم، انسان در زندگی نمیتواند درجا بزند مثل دوچرخه سوار در صخره که اگر رکاب نزند سقوط میکند و اگر رکاب بزند صعود میکند و از گردونه خارج میشود. در کنگره هم ما باید خدمت کنیم وگرنه از گردونه خارج میشویم و در زندگی باید به گونه ای باشیم که موجب آرامش و خوشحالی دیگران بشویم نه عذاب و درد و باید بدونیم هر کاری انجام می دهیم انعکاسش را در دنیا و آخرت میبینیم و ما در هرشرایطی باشیم نشانه ی اعمال و رفتار و کردار خودمان هست و باید ظرفیت خودمان را تغییر بدهیم تا در یک سطح نمانم، تنها اسلحه کنگره بایکوت است و اگر کسی رفتارش درست بود ، در صراط مستقیم میماند، ریشه محبت معرفت و شناخت ،آگاهی، ایمان و عقل است و اگر کسی می خواهد بداند که محبت دارد یا نه باید به خودش مراجع کند و باید اول انسان خودش را دوست داشته باشد و بشناسد تا بتوانم خالق را بشناسم طبق سخن حضرت علی که فرمودند: هر کس به من کلمه ای یاد داد من بنده او میشوم و این نکته خیلی مهمی است و ما باید زبان قدر دانی کردن از کسی که به من چیزی آموزش میدهد را داشته باشم و شکر گذاری از بنده را یاد بگیرم تا بعد بتوانم خالق را شکرگذاری کنم یعنی اول بنده را باید ببینم تا بتوانیم خالق راببینیم و در کنگره هم قدر دانی کردن را آموزش میبینیم و یاد میگیرم ،انسان هایی که یکسری مراحل را طی میکنند و وارد نفس مطمئنه میشوند به عبارتی یک نوع فرشته و مامورین الهی هستند، انسان زندگی دوگانه دارد و هنوز تفاوت بین روح و نفس مشخص نشده و فقط خداوند میتواند اطلاعات پشت پرده رو به مابدهد پس باید به فرامینش عمل کنیم ، یکسری هستند که آخرت را قبول ندارند و دانش کم انسان رو از خدا دور می کند و یکسری هم آخرت را خیلی قبول دارد و میگویند: همه چیز آن طرف است ولی زمین و آسمان دو معقوله جدا از هم نیستند و هر دو مهم هستند و انسان باید هم در دنیا و هم در آخرت درست زندگی کند. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد مثل زیر خاکی ها و نگه داشتن حرف خیلی سخت است و باید برا آن به پختگی برسیم و انسان های احمق حرفشان سرزبانشان است و هر کسی اول باید آگاهی خودش را بالا ببرد تا حب و محبت آن نسبت به مخلوق و خالق زیاد شود و راه قدر دانی از خالق یادگرفتن راه قدر دانی از مخلوق میباشد و قدر دانی یعنی دیدن خوبی ها و صفات مثبت دیگران و من باید به سمت ارزش ها برم تا این صفات خوب و ارزشها را دردیگران ببینم. سر کارخانم الهه کمک راهنمای عزیز: آقای مهندس می فرمایند اگر کسی ساز مخالف بزند در کنگره مثلا بگویند سی دی بنویس ننویسد یا به او می گویند در جلسه شرکت کن و نکند یا به او بگویند فلان کار را کن و نکند خود به خود از گردونه خارج میشود، گردونه راحتما دیدید در تلوزیون در مسابقه یک توپ بزرگ تو خالی است که یک دسته به آن وصل هست و این را میچرخانند و یک جا می ایستد و یک توپ شماره دار از اون خارج میکند و به این میگویند: گردونه یعنی چیزی که میگردد و وقتی میگردد مثل گردباد میماند و وقتی ما داریم درست عمل میکنیم خود به خود نیروهای هستی به ما کمک میکنند که به اوج برسیم، یعنی اگر گرد باد را دیده باشید دیدید که اگر یک چیز داخل گردباد باشد و آن برایش ارزشمند باشد و بخواهد که در گردباد قرار بگیرد آن را میچرخاند و به اوج میبرد و برعکس هم هست و وقتی که یک چیز مثل آشغال و زباله وارد گردباد شود و گردباد آین آشغال و زباله را نمیخواهد و به بیرون پرتاب میکند و آقای مهندس میفرمایند: اگر شما جنستان خوب باشد قاعدتا وارد چرخه یا وارد گردونه محبت می شوید و محبت هم تنها به دست نمی آید و محبت قطعا نیازمند معرفت میباشد و اگرمعرفت نباشد محبتی در کار نیست و اگر باشد و شرایط محبت کردن را نداشته باشد که بارها و بارها گفتیم که محبت کردن درست چه تفاوتی با محبت کردن همین طوری دارد و فهمیدیم که چند تا شرط باید داشت باشد و این باعث میشود که شخص وارد گردونه شود و به اوج برسد ولی اگر کسی سر ناسازگاری بزند و آن عملی که میخواهند را انجام ندهد و از مرحله پرت و دور باشد و خود سر باشد و کارخودش را انجام بدهد و گردباد این را مثل یه آشغال پرت میکند، از خودش بیرون و داغونش میکند. سوال همسفر حکیمه: سلام خانم الهه، ماه مبارک رمضان راخدمتتان تبریک میگویم و التماس دعا به همه، خانم الهه جان من یک سوال از سی دی پیوند محبت یک دارم یک جایی آقای مهندس فرمودند: وقتی ما به این مرحله میرسیم دیگر نمیتونیم از کسی بدمان بیاید و کینه کسی را داشته باشیم ولی وقتی نگاه میکنیم یکسری ازدرفتارها و کردارها انسان را اذیت میکند و باعث رنجش آدم میشود، در این مورد باید چیکار کرد؟ سرکار خانم الهه کمک راهنمای عزیز در جواب فرمودند: سلام دوستان الهه هستم یک همسفر، قضیه اینجاست که آیا من به راحتی میتوانم همه ی موجودات را دوست داشته باشم، همه ی کسایی که به من بد میکنند و همه ی کسایی که به من خیانت میکنند یا همه ی کسایی که من را دوست ندارند را به راحتی دوست داشته باشم؟ جوابش این است که خیر، شما نمیتوانی به راحتی کسی که بدی کرده را دوست داشته باشی ، شما به راحتی نمیتوانی کسی که به شما آسیب رسانده را دوست داشته باشی مگر اینکه دانایی و علم کسب کنی و وقتی این علم را کسب کردی میبینی که اگر انسانی به تو آسیب رسانده به خاطر نادانیش بوده که اگر آن انسان دانا بود، به تو آن آسیب را نمیرساند، قطعا بیماری دارد، بیماری روانی دارد، مشکلی دارد، در درون خودش جهنمی برپاست. آقای امین میفرمایند شما وقتی یک شیلنگ آب را باز میکنی اول خود شیلنگ پر آب میشه تا بعد یکم آب بیاد بیرون. انسانی هم که یک زخم زبان یا یک حرف بد یا یک کار بدی میکنند بدون که این انسان چقدر درونش آتش است و چقدر در درون خودش دارد میسوزد و اگر من این را در رابطه با دیگران بدانم و بدانم که در درون خودش مقدار زیادی آتش دارد و من اگر کنار آن قرار میگیرم و خیلی مرد هستم این جا است که باید آرامش خودم را حفظ کنم و دوستش داشته باشم و آن موقع که حالش خوب است و خوبی میکند و آن موقع که شرایط خوب است که مهم نیست و حساب نیست وحساب آن موقع است و آن موقع آموزشهات به بوته ی آزمایش سپرده میشود که در آن شرایط که انسان ها با شما بد رفتاری میکنند، هنوز هم دوستشان بدارید و این اتفاق نمی افتد، مگر با کسب دانایی و آگاهی، آیا می شود که من مثلا یک حیوان موذی را دوست داشته باشم ، آیا میشود من از سوسک خوشم بیاد، آیا میشود من از تماشا کردن یک مارمولک لذت ببرم یا لاشخور را ببینم و خوشم بیاد ؟بله در صورتی که من یک خوبی را هم در سوسک و لاشخور ببینم و اگر بدانم عقربی که ما میبینیم و میدونیم که نیشش چقدر زهراگین و شاید باعث مرگ انسان هم بشود از همین سم عقرب و سم مار کلی دارو دارند تولید میکنند پس میفهمی که اون عقرب هم برای هستی لازم هست و وقتی آن عقرب برای هستی لازم هست و وقتی آن سوسک لازم است و وقتی لاشخور دارد به من خدمت میکند که جسد حیوانات مرده را میخورد، انسان که به هر دلیلی به من بدی کرده آیا آن را نباید دوست داشته باشم؟ چرا آن را هم به عنوان بخشی از خلقت و کسی که من در کنارش رشد میکنم و یادم باشد اگر این آدم ها نبودند من رشدی نمیکردم و ما به همان اندازه که از انسان های خوب می آموزیم مثلا استاد ما آقای مهندس هستند یا استاد من خانم مرجان هستند، من وقتی از آقای مهندس می آموزم من بنده ی آقای مهندس هستم و هر چه گفتند من باید انجام بدهم. آیا کسی که به من بدی میکند هم حقی دارد نسبت به من؟بله دارد چه شکلی، چون آن که بدی میکند من دارم می آموزم، دارم می آموزم که بد نباشم و مثل آن زخم زبان نزنم و مثل او بد رفتاری نکنم ومثل او بداخلاقی نکنم و من وقتی اینها را از او یاد میگیرم من میخواستم تولد یک نفر را به او تبریک بگویم و آدمی هستند که خیلی کم صبر هستند یعنی اگر بگویند الهه این کار را انجام بده و من با یک ثانیه تاخیر اون کار را انجام بدهم با من قهر میکند و سه چهار روز با من قهر هستند، من در پیام تبریک تولد برایشان نوشتم به خاطر اینکه صبر کردن را به من آموختید از شما ممنونم. این خیلی حرف هست برای اینکه من از بی صبری او یاد گرفتم که آدم صبوری باشم، از بداخلاقی یک نفر یاد گرفتم که خوش اخلاق باشم و از انسان هایی که بد هستند یاد میگیرم که آدم خوبی باشم و حالا که دارم از آنها یاد میگیرم معلم من هستند و دقیقا این صحبت حضرت علی که میگویند: من را بنده خودش کرده حالا شما بنده ی آن آدم بد هم هستید چون دارید از او یاد میگیرید و حساب و کتابی ندارید. ممنون که به مشارکت من گوش کردید. و در پایان جلسه با دعای دوستان عزیز به پایان رسید.
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 09:56 ب.ظ
خدا قوت خانم فاطمه 3 عزیز ورود شما را به جمع وبلاک نویسان تبریک می گویم.
دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 02:26 ب.ظ
خدا قوت خانم فاطمه3.ورودتان را به جمع وبلاگ نویسان تبریک می گویم.
دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 02:21 ب.ظ
خدا قوت خانم فاطمه 3 عزیز ورودتان به جمع وبلاگ نویسان را تبریک می گویم
درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||