همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 
به نام قدرت مطلق الله 
جلسه لژیون مجازی همسفران عشق روز پنجشنبه مورخ 1399/03/01 با دستور جلسه
"سی دی دامنه ارتعاش " راس ساعت مقرر آغاز به کار نمود 

خانم الهه عزیز این چنین آغاز نمودند :

سلام دوستان الهه هستم همسفر انشالله حال همگی شما خوب باشد عید فطر پیشاپیش بر همگان مبارک باشد . خداوند همیشه با صابرین است و وقتی وعده ای می دهد، وعده او دروغ نیست و هر کسی صبر می کند به نتیجه صبرش می رسد و به همین خاطر خوشحالیم که یک ماه مبارک دیگر را به لحظات انتهایی نزدیک می شویم و صبوری کردیم و از این ماه آموزش های زیادی گرفتیم .

استاد عزیز از اعضا خواستند تا مشارکت خود را در مورد سی دی دامنه ارتعاش آغاز نمایند .

مشارکت همسفران خانم ها (فتانه ،وجیهه،سحر،فاطمه 1،منصوره ،سمیه،فاطمه 2،فاطمه 3،اکرم،زهرا ،آرزو،مریم،خدیجه،ناهید ،ندا)

جناب امین در سی دی دامنه ارتعاش می فرمایند : کنگره سیستمی است که هم در آن اشکال وجود دارد و هم خطا ولی کنگره طوری عمل می کند که درصد نیروهای منفی و بازدارنده همیشه وجود دارند و ما می توانیم با آموزش هایی که از سی دی ها گرفته ایم کم کم این نیروهای بازدارنده را کم کنیم تا درصد خطا در کنگره کمتر شود . سازندگی های آن بیشتر است مثلا اگر 10 خطا دارد 90 پتانسیل مثبت دارد که باعث حرکت سیستم به سمت جلو است و این به خاطر این است که برمبنای تصمیم فقط یک نفر نیست و به صورت شورا تصمیم گیری می شود . هر کسی وارد کنگره می شود نباید کنگره را سفید مطلق ببیند  و این مثال درخت گردویی را میزندد که بین 10000 گردو 200-300 گردو خراب است و این ناآگاهی انسان است که به خاطر این تعداد گردوی خراب درخت را قطع کند و ما باید به گونه ای عمل کنیم که اشتباه و خطایمان کمتر باشد . اگر شخصی می خواهد دیده بان باشد باید مسائل شخصی اش در الویت نباشد و در حاشیه نباشد باید به این مقدار از دانایی رسیده باشد و یک سری چیزها باید برایش مهم نباشد. دیده بانها ستون های محکم کنگره هستند و خیلی از کارها به وسیله همین دیده بان ها صورت می گیرد. انتخاب دیده بان توسط آقای مهندس و شورای دیده بان ها انجام می گیرد و این افراد ابتدا به صورت آزمایشی خدمت می کنند و بعد از آن به عنوان دیده بان معرفی می شوند . لفظ دیده بان یعنی دیدن و آن هم دیدن نقاط ضعف و نقاط  قوت یک سیستم . وظیفه دیده بان این است که قوانینی وضع کند که این نقاط ضعف به نقاط قوت تبدیل شود .اگر انسان در جایگاهی که هست اگر عملکرد درست و مفیدی داشته باشدآن جایگاه برایش با ارزش است و احساس خوبی از زندگی کردن دارد. همه انسان ها در دامنه ارتعاش خودشان قابل اعتماد هستند . اعتماد کردن کار خوبی است چون اعتماد کردن باعث نزدیکی افراد به همدیگر می شود و این نزدیکی باعث می شود بتوانم از هم انرژی بگیریم و در غیر این صورت به یک انسان منزوی و تنها تبدیل می شود و دقیقا تاریکی هم همین گونه به وجود می آید که ما ارتباطمان را با هستی و افراد قطع می کنیم و تبدیل به انسان های منجمد می شویم . همه انسان ها مانند فنر می مانند و هر فنری تایه حد وزنه ای را می تواند تحمل کند و وزنه بیش از اندازه اگر به او بدهیم از بین میرود و هر کدام از فنر ها دامنه ارتعاش خاصی دارند . انسان ها هم همینطور هستند . مثلا یک نفر در حد چای خوردن و قهوه خوردن است و یک نفر دیگر فقط در حد ورزش رفتن و اگر ارتباط بیشتر شود باعث ضربه می شود چون من بیش از ظرفیت او می خواهم به او وزنه بدهم .هر چه دانایی بالاتر رود دامنه ارتعاش فرد و خاصیت فنری بودن فرد بیشتر می شود . اعتماد کردن باید با تفکر و عاقلانه باشد .اعتماد کردن بیش از حد در صورتی که ظرفیت فرد را در نظر نگیریم باعث ضربه به خودمان می شود و چه بسا دوستی هایی که بر اثر اعتماد بیش از اندازه تبدیل به دشمنی می شوند .

کمک راهنمای محترم سرکار خانم الهه :ابتدا از همه شما متشکرم که اینقدر هر هفته بهتر مشارکت می کنید و اما در مورد سوال اینکه (چطور می توانیم تشخیص دهیم که با هر کسی در چه حدی دوستی برقرار کنیم ؟) برای جواب باید به سی دی ارتباط و دامنه ارتعاش استاد امین مراجعه کنیم . هر شخصی یک دامنه ارتعاش دارد، یعنی هر شخصی بر مبنای ظرفیتش یک سری کارهایی انجام می دهد و ما می توانیم بر مبنای همین ظرفیت به افراد اعتماد کنیم . یکی از حضرت مولانا پرسید آیا می حرام است یا حلال؟ انگلیسی ها به حضرت مولانا رومی می گویند، ولی کن مولانا ایرانی است و مقبه ایشان در قونیه ترکیه . به هر حال از ایشان این سوال را می پرسند و مولانا جواب می دهد تا کی خورد ؟کجا خورد ؟ با که خورد ؟ چگونه خورد ؟ یعنی اینکه اگر با کی بخوری کی بخوری کجا بخوری اینها برای ما یک درسی دارد که خارج از می و مشروب و اینها هر چیزی را باید اندازه اش را بدانم و آن اندازه مهم است . آقای امین می فرمایند ما باید به همدیگر اعتماد کنیم در غیر اینصورت هیچ ارتباطی شکل نمی گیرد ولی اینکه تا چه اندازه اعتماد کنیم مهم است . ما وقتی که به مغازه نانوایی می رویم به نانوا اعتماد می کنیم چرا چون اگر به او اعتماد نداشتیم می گفتیم کارش تمیز نیست و از او نان نمی خریدیم ولی آیا با نانوا درد و دل می کنیم ؟ اصلا چون اگر این کار را بکنیم زندگیمان به فنا می رود به قصاب  و سوپری هم همینطور باید بدانیم تا چه اندازه اعتماد کنیم . بارها شنیده ایم که مثلا من به فلان رستوران اعتماد ندارم این اعتماد ها در سطح پایین است در همان سطحی است که از آنجا یک غذا بگیرم وگرنه با صاحب رستوران که درد و دل نمی کنم یا یک راننده اسنپ من فقط در همین حد اعتماد دارم که مرا به مقصد برساند وگرنه در طول مسیر که برتی او درد و دل نمی کنم . پس هر کس در یک حدی من حتی می گویم با همکار ت هم در حد یک سلام و علیک و لایه ارتباط در حد لایه 1 بود . یعنی افرادی که با شما در ارتباط هستند و یا هم حس هستند مثلا حس مشترکی دارند مثلا همه در یک مکان کار می کنیم و یا در یک رشته با هم تحصیل می کنیم . آیا من با همکار یا هم دانشگاهی و یا هم لژیونی می توانم راز هایم را بگویم ؟ نه چون وقتی که اینها در لایه ابتدایی ارتباز هستند و چون ما شناخت عمیق نداریم و شناختمان ظاهری است و درد و دل با کسی که شناخت عمیقی از او نداریم احمقانه ترین کار است . در لایه دوم انسان هایی قرار می گیرند که می توانند با هم ارتباط دوستی برقرار کنند یعنی زمانی که شناخت عمیق می شود و می تواند به خاطر شناختی که داری اعتماد کنی . خیلی از آدم ها ماسک می زنند و صورتشان با باطن یکی نیست و ما نمی توانیم راحت و به سرعت اعتماد کنیم حتی یک وقت هایی با گذشت 10 سال هم نمی توانی اعتماد کنی مگر اینکه بعد از چند سال تو از آن آدم یک سری ویژگی هایی را ببینی و به خاطر این ویژگی تو تشخیص دهی که قابل اعتماد است و این ارتباط فقط در حد یک دوست است. حتی انسان به دوست خودش هم راز هایش را نمی گوید . اعتماد کردن کار بسیار سخت است اگر یک نفر یک آجر از این دیوار اعتماد کشید و این دیوار فرو ریخت دیگر این اعتماد را نمی توانی بکنی تا این ساختار ها شکل درستی به خود بگیرد سال ها طول می کشد و اما در لایه سوم حضرت مولانا می فرمایند تو به خواسته ای می رسی که فقط خودت و خودت بدانی . لایه سوم افرادی هستند که به خاطر یک خواست و یک هدف پا به این جهان گذاشته اند . دوستی آنها بسیار عمیق است مثل رابطه یک راهنما با رهجو یا زن و شوهر هایی که عاشق هم هستند و به خاطر یک هدف مشترک به این جهان آمده اند و این هدف عشق و خدمت به هم نوع است همانند آقای مهندس عزیز و خانم آنی و جناب امین و خانم آنی کماندار و خانواده محترم آقای مهندس . یعنی اینها به خاطر یک هدف به حیات پا گذاشته اند و می توانند به یکدیگر اعتماد کنند . دیده بان یعنی کسی که می بیند و بسیار تیز هستند . چیزی که به چشم بقیه نمی آید دیده بان ها می بینند همانند یک عقاب که حرکت یک جاندار دیگر را در بالای کوه می بیند و ویژگی بزرگی که دیده بان ها دارند این است که مصلحت کنگره و مردم به کار خودشان ارجعیت دارد . پس کنگره و کار کنگره برای آنها در راس است . خواب و خوراک و زندگی شان هست ولی کنگره برای انها در راس است . ارتباط باید بر نبنای محبت و حس سالم باشد حتی اگر آنها ادم های بدی هستند . چون اگر آنها با من هم حس نبودند در دایره مدار من قرار نمی گرفتند و وقتی این آدم هست و ممکن است از لحاظ دانایی بالا پایین باشد ممکن است من نتوانم به او راز هایم را بگویم ولی دلیل بر این نیست که من او را تحویل نگیرم هر چیزی باید به اندازه ظرفیت باشد . یادم می آید از آن خودکارهای چهار رنگ بود که فنرش از خودکار عادی بزرگتر بود اگر همه را هم زمان فشار می دادی خراب می شد و دیگر به در د نمی خورد . خب آدم هایی هم که در اطرفمان هستند دامنه ارتعاش و ظرفیت آن ها با هم متفاوت است و باید دقت کرد با چه کلامی با آنها صحبت می کنیم ولی حسمان باید حتما مثبت باشد . پس احترام لازم است و حسمان باید حتما درست و خوب باشد و اگر من نسبت به کسی حس بدی دارم حتما اشکال در من است چون در جهان هر چیزی ،چیزی جذب کرد گرم گرمی را کشید ،سرد سردی . پس اگر من تشخیص دادم که جنس فلانی خرده شیشه دارد حتما خودم هم جنس او هستم . مثل معتادین که هر کجا می توانند مواد پیدا کنند به خاطر اینکه هم حس خود را سریع پیدا می کنند . اگر تشخیص دادیم فلانی منیت دارد حتما من هم با او هم حس هستم و منیت دارم .

خانم الهه عزیز از رهجوها درخواست کردند نسبت به همین مسئله مشارکت کنند.

همسفر فاطمه 3: من چند سال پیش به همکارم اعتماد کردم و تمام رمز و راز زندگی ام را برایش بازگو کردم و بین ما اتفاقی افتاد که ایشان همین صحبت ها را بر علیه من استفاده کرد خب من آن زمان نیاموخته بودم و دست روزگار به من نشان داد که نباید به هر شخصی راحت اعتماد کنم.

همسفر فاطمه 2 : من در مورد رابطه دوستی مشکل زیاد داشتم و دارم نه اینکه بخواهم مسئله خصوصی زندگی را با دوست مطرح کنم ولی از اعتقادات و خصوصیاتم می گفتم و همین باعث می شد ضربه بخورم و نفس لوامه به سراغم می آمد و مدام خودم را سرزنش می کردم و حالم بد می شد و مدام به خودم می گفتم چرا ؟و الان متوجه شدم به خاطر این است با هم هم حس هستیم که حتما در کنار هم هستیم . الان متوجه می شوم که چرا شما می فرمایید هر سی دی را باید بار ها و بارها گوش بدهیم من قبلا سی دی ارتباط را گوش داده بودم ولی متوجه آن نشده بودم .

لژیون مجازی با دعای گرم اعضا به پایان رسید .

سی دی جلسه آینده : وادی دهم 





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


چهارشنبه 7 خرداد 1399 08:23 ب.ظ
خدا قوت خانم محدثه جان
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات