همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
شنبه 24 خرداد 1399 :: نویسنده : همسفر ندا
به نام قدرت مطلق الله وقتی فرمانی را نقض می کنیم، شرک به وجود می آید.
همسفر خانم آرزو: برداشت سی دی ایمان ایمان یعنی تجلی نور خداوند درانسان به این معنی که اگر خداوند علیم هست کسی که ایمان دارد علیم است و اگر خداوند رحیم است کسی که ایمان دارد رحیم است البته صفات خداوند به اندازه اقیانوس ها است و همان صفات درانسان با ایمان به اندازه کمتر و کوچکتر وجود دارد کسانی که ایمان دارند به همنوعان خود ودر کل به هستی می بخشند مانند رودخانه در جریان ودر حرکت هستند اما انسان بی ایمان مانند آب راکد تبدیل به گنداب می شود انسانها باایمان از ویژگی هایشان این است که از عصاره جان خود می بخشند ودر قبال آن هیچ توقعی ندارند و فقط وفقط برای پیشرفت و رسیدن به حال خوش به دیگران کمک می کنند و درواقع خود را جزیی از کل می دانند کسانی که ایمان دارند در واقع اعتقاد و باور قلبی دارند ؛ اعتقاد به چه؟ به خود به انسانها ، به خدا به هستی و به جامع بشری به راستی به صداقت و... واین افراد دست به خاکستر می زنند طلا می شود چون در جهت صراط مستقیم هستند ودر مقابل افرادی که از راه راست خارج شوند دست به طلا می زنند خاکستر می شود وهمه چیز رنگ و بوی واقعی خود را از دست می دهد انگار که دنده معکوس داده باشند .بیشتر انسانها گمان می کنند که اگر چیزی نکارند می توان محصول را به رایگان در اختیار داشته باشند واین کاملا غلط است چرا که "هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت "اگر من بذر محبت بکارم ، محبت برداشت و یا دریافت می کنم و اگر بذر کینه و نفاق بکارم تلخترین محصول را برداشت می کنم ، ریشه تمامی بیماری های ما از بی ایمانی ما است البته همه به ظاهر و به نظر ایمان داریم و گمان می کنیم که اگر به مشکلی برخورد کنیم و از امامان و خدا وند کمک می گیریم در واقع این نشان از ایمان ما است ولی حاضر نیستیم از آنچه که داریم در راه خدا انفاق کنیم و خدا و امامان را در صورتی می خواهیم که به ما چیزی بدهند و اگر چنین نشد نا امید و مایوس میشویم و این جز دکان داری چیزی نیست دکان داری که به اصطلاح ایمان تقلبی خود را به قیمت گزاف می فروشد حال آنکه معنی واقعی ایمان در او متجلی نشده است ودر واقع تقصیری هم ندارد زیرا آموزش درستی نگرفته است و باید آموزش ببیند و همگام با آموزشها آنها را عملی کند .من آرزو درک درستی از ایمان نداشتم و فکر می کردم که ایمان دارم اگر کاری انجام می دادم در مقابل انتظار جبران داشتم و به لطف آموزش های کنگره و جناب مهندس بنیان کنگره 60 و راهنمای عزیزم این مفهوم را درک نمودم و متوجه شدم ما باید از طبیعت الگو بگیرم همانگونه که خورشید انوارش را به همه هستی می تاباند ، و برای او آدم خوب و بد یکی است وهیچ گونه دریغی در ذاتش نیست من هم باید به همین گونه عمل کنم به دیگران عشق بدهم بدون ذره ای توقع حتی اگر به من ظلم کند و حق من را ناحق کند چرا که از روح خدای مهربان در من دمیده شده است . همسفر خانم آرزو: برداشت شرک2 "اگر انسان نباشیم هیچ مذهبی ما را به بهشت نخواهد برد ." و این بدان معنا است که من به عنوان مخلوق فرامین الهی را اطاعت کنم و به آنها عمل نمایم. شرک زمانی متولد می شود که خواسته ای در من به وجود بیاید واز آن خواسته پیروی کنم حال آنکه خواسته من مغایر با خواست و فرمان خداوند است .در کلام الله شریف برای مشرکین عذابی دردناک وعده داده شده است چه عذابی بالا تر از این که فرماندهی و قدرت اختیار انسان بر امورات خودش از او سلب شود و قادر به انجام کارهای خود نباشد و حتی برای انجام کوچکترین کارها شریک داشته باشد و او هم باید در انجام آنها دخالت کند و این به معنای واقعی ربودن عقل انسان است و کسب تکلیف کردن از دیگری ، عذاب به انداختن انسان در آتش یا به دار آویخته او نیست، عذاب گرفتن فرماندهی از او که خود بدترین عذاب است .ما زمانی به فرمان عقل نزدیک می شویم که اگر بگوییم شو شود و حال آنکه با شرک بلایی بر سر خود آورده ایم به اسم شو نشود . همسفر خانم سحر : وقتی یکسری از فرمانها را نقض میکنیم شرک به وجود می آید و آنرا از کارهای کوچک شروع میکنیم، مثلاً مسواک نمیزنیم یا در کنگره سی دی گوش نمیکنیم این نوعی شرک است چون این در ادامه باعث نقض فرمان های دیگر خواهد شد. در شرک یک نوع وسوسه یا به تعبیر دیگری با خواسته شدید همراه است که اگر این خواسته شدید اجرا شود برخلاف فرمان خداوند است و باید به این خواسته ها بهاء داده نشود و توجهی نکرد و این با آموزش امکانپذیر است. هر فرد با قدرت اختیاری که دارد حق انتخاب دارد، این دامنه انتخاب یا محدود است مانند سفر اول( چون محدوده دانایی ما کم است دامنه انتخاب و تشخیص ما هم محدود است) و یا دامنه انتخاب نامحدود است همچون سفر دوم که در آن آموزش بوده که به دانایی رسیده که به هر اندازه که دانایی کسب کرده به همان اندازه دامنه تشخیص صحیح مطالب و دامنه انتخاب او به همان اندازه دانایی او است. ما اگر بخواهیم از شرک دور بمانیم باید پاک دل باشیم، باید فرمانهای خداوند را اجرا کنیم نه اینکه فقط به زبان بیاوریم. اگر بخواهیم شرک داشته باشیم اسیر ماده میشویم، ولی وقتی ماده را رها کردیم از اسارت آن بیرون میآییم، چون شرک نوعی اسارت است، چون دامنه اختیار و انتخابمان محدود می شود، همچون اسارت اعتیاد که هیچ نوع اختیاری از خودمان و کارهایمان و حق انتخابی نداشتیم . همیشه در هر موردی که قرار میگیریم و میخواهیم تصمیم بگیریم حداقل دو گزینه وجود دارد یا تاریکی یا روشنایی و هر تاریکی نسبت به مرتبه پایینترش روشنی محسوب میشود. اینجا ما باید تصمیم بگیریم و باید خواسته داشته باشیم که میخواهیم رها شویم و درکنگره بمانیم یا میخواهیم تا آخر عمر اسیر ماده باشیم. اگر فرمانهای خداوند را انجام دهیم شرک را از خود دور کردیم. اختیار می تواند با مسئله شرک مرتبط باشد. ما در اعتیاد این را به خوبی میبینیم که فردی که اعتیاد دارد، فرمانهایش اجرا نمی شود. چه عذابی از این دردناک تر؟ عکس العمل ها همان عذاب های خداوند است. ما یکسری از فرمانها را نقض کرده ایم یکسری از فرمانهای ما نقض می شود . حالا هنگامی که از اعتیاد می خواهیم خارج شویم، معکوس شویم تا فرمان ها را دوباره بدست آوریم. آنجا مواد شریک ما شده است. مثلاً خوابمان می آید، ولی نمی توانیم بخوابیم. شرک مراتب دارد مثلاً الان شرک نداریم ولی در آینده دچار شرک می شویم. اولین باری که شرک به وجود آمد در داستان حضرت آدم بوده است که حضرت آدم وسوسه می شود و آن را اجرا می کند و نقض فرمان می کند. وقتی خداوند می گوید کاری را انجام نده نباید انجام بدهیم. دین آمد که انسان رستگار شود و بر پایه شرک می گوید اجرا کردن قوانین خداوند مهم است. برای من دامنه انتخاب وجود دارد که می تواند بزرگ شود دامنه اختیار یعنی حق انتخاب. فرد معتاد دامنه اختیار کمی دارد. هیچ زمان دامنه انتخاب انسان صفر نمی شود، پس انسان وقتی نقض فرمان کند، دچار شرک می شود و راهش این است که معکوس آن را اجرا کند. شرک ستم بزرگی است زیرا به خود انسان بر می گردد. در قرآن می گویند کسانی که به آنها تکیه می کنید چه چیزی را خلق کرده اند ؟ انسانی که شرک می ورزد حسود هم می شود. اگر انسان چیزی را که خیلی دوست دارد و خداوند از او گرفت، ولی فرمانبردار بود به درجه بالاتری می رسد. دوست کسی است که اختیار انسان را در درون خودش بفهمد و به هیچ عنوان وارد آن نشود و نخواهد خواسته خودش را به شما تحمیل کند. اگر کسی این کار را کرد، دوست واقعی است. اگر ما برای اینکه بخواهیم پولدار بشویم قانون خداوند را نقض کنیم وارد شرک شده ایم اگر این کار را کردیم اسیر ماده می شویم و از آن پول نمی توانیم لذت ببریم. روش درمان آن این است که خمس آن را بدهیم به مرور با بخشیدن این پول از اسارت آن خارج می شویم. ما در هر جایی اختیار داریم دامنه انتخاب فرق دارد. همیشه حداقل دو گزینه برای انتخاب وجود دارد. ما در هر جایی باشیم هم تاریکی هست و هم روشنایی وجود دارد. اگر برای فرمانروایی خداوند شریک قائل شویم خداوند برای تو شریک قائل می شود. این قانون عمل و عکس العمل است. ایمان آوردن به خداوند باید عملی باشد یعنی هرچه وقت چشم بگوییم و اجرا کنیم. ما وقتی در تعادل هستیم وسوسه شیطان شروع می شود شیطان دعوت می کند خودمان انتخاب می کنیم در این لحظه وقتی خواسته شیطان اجرا شود نقض فرمان می شود و شرک شروع می شود.
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||