سر کار خانم الهه در ابتدا فرمودند : با قوت گرفتن از قدرت مطلق الله جلسه را آغاز می کنیم . انشالله حال  همه عزیزان خوب باشد و در کمال صحت و سلامتی باشید . خیلی خوشحالم که دوباره با هم هستیم و از عزیزان خواهش می کنم در مورد صورت جلسه مشارکت کنند .

مشارکت همسفران خانم ها : همسفر مریم ، همسفر منصوره ، همسفر خدیجه ، همسفر ناهید ، همسفر وجیهه ، همسفر سحر ، همسفر فاطمه خ ،  همسفر فاطمه ف ، همسفر اکرم ، همسفر آرزو ، همسفر الهه :

جناب مهندس در (سی دی ساختن قالب ) فرمودند : محبت خیلی اهمیت دارد و روی تمام موجودات اثر می گذارد و باید حد و اندازه داشته باشد . محبت مثل باران است ؛ اگر زیاد ببارد ویرانی به بار می آورد و اگر کم ببارد خشکسالی است، ولی اگر به اندازه باشد آبادی به همراه دارد .

جناب مهندس از روی کتاب ۶۰ درجه ، داستان ساختن قالب را که مربوط به تاریخ ۹۹/۱/۳۱ است را بازگو می کند که در آن زمان هنوز مصرف کننده بوده است و هنوز کنگره بنا نشده بود و در ذهن ایشان هم نمی گنجیده که کنگره به این جا برسد .

این جا می گوییم اگر کسی بخواهد مومن شود، مومن به معنای امنیت داشتن، نه ایمان ظاهری داشتن و آداب ظاهری ایمان را انجام دادن .

در خلوت کارهایی را که دوست دارند انجام می دهند، مثلاً داد میزنند ولی در جمع به ظاهر ایمان دارند . انسان برای انجام هر کاری باید اذن و اجازه ی آن کار را از جانب خداوند داشته باشد و به قول معروف بدون اذن خدا هیچ برگی از درخت نمی افتد و اذن خداوند با حساب و کتاب است .

اگر من کسی را قضاوت کنم یا غیبت کنم یا در زندگی دیگران تجسس و جستجو کنم، خداوند هم به دیگران اذن می دهد تا در زندگی من همان کارها انجام شود، پس اگر کسی در زندگی من تجسس کرد یا غیبت و بدگویی من را کرد یا قضاوتم کرد ؛ باید آگاه باشم و بدانم که حتماً زمانی در مورد بقیه این کار را کرده ام و برعکس. در مورد کارهای خوبی مثل محبت و بخشش کردن، کسانی به من محبت میکنند یا می بخشند ، چون خودم همین کارها را انجام داده ام ، پس به قول معروف از هر دست که بدهم از همان دست پس می گیرم .

جناب مهندس فرمودند : نیت و قصد من از بنای کنگره فقط ترک دادن معتاد نبود که مواد مصرف نکند ، بلکه نیتم انسان سازی بود  و هم برای خودمان و هم دیگران استاد شویم .

اگر توانستیم آدم شویم اعتیاد مثل یک مگس است و ترک کردن مواد کار سختی نیست .

 رشد بذر یا رشد یک نوزاد در طول زمان شکل می گیرد ، برای همین متوجه تبدیل شدن بذر به درخت نمی شوید . ما هم همین طور هستیم ، باید زمان بگذرد و مرتب جلسه ها را شرکت کنیم ، سی دی بنویسیم و آموزش ها را عملی کنیم و آموزش ها را در اولویت بگذاریم تا در طول زمان استاد شویم و فنون درست زندگی را یاد بگیریم و این پایان پذیر نیست ؛  باید در طول مسیر زندگی و آموزش خود را بشناسیم تا خالق خود را بشناسیم و زندگی بدون دغدغه و آرامی را تجربه کنیم تا از به هم ریخته گی فاصله بگیریم .

بحث قالب سازی یعنی قلب خوب و محکمی را که از قبل ساخته شده است را بتوان از روی آن تکثیر کرد و تولیدات محکمی مثل قالب اولیه ساخت .

حالا اگر قالب معیوب باشد تمام تولیدات معیوب می شوند و خود به خود از سیستم خارج می شود ولی قالب محکم مثل کمک راهنماها هستند که الگوهای 

انسان سازی هستند و می توانند تولیدات خوبی شبیه خودشان داشته باشند و رهجوهای خوبی مثل خودشان تربیت کنند .

مسافران و همسفران مخصوصاً سفر اولی ها  باید با اعتقاد کامل و عزم راسخ و با تمام وجود حرکت کنند تا اشکال و معایب درون شان را برطرف کنند و نباید یک در میان غیبت کنند و گریز بزنند تا دوباره به طرف مواد یا هر ضد ارزش دیگری برگشت نکنند . باید در عمل نشان دهند و با قدم های محکم به طرف هدف حرکت کنند تا به نتیجه برسند .

اگر کمک راهنما حال رهجویش را  بگیرد حتماً لازمش بوده تا درست آموزش بگیرد و کنگره مثل یک ستون نظامی است که رهجوهای هوشیار و منظمی تربیت می کند .

 مخرب ترین افراد در کنگره دور هم جمع شده اند که بعضی از آنان در حال حاضر حکم قهرمانی دارند ، چون قالب آنها عوض شد و از قالب خشت و گِلی و وارفته که با هر ضربه ای از بین می رفت و به هم می ریخت به قالب فولادی و محکم تبدیل شدند .

در انسان ها باید نیروی الهی و خواست عقلانی همراه هم باشند .

خواست نباید احساسی باشد ، باید حتماً خواست عقلانی باشد تا پیکره ساخته شود و بتوانیم به دیگران هم خدمت کنیم و به انسان هایی که خواهان جدا شدن ضد ارزش ها و ترک اعتیاد هستند و می خواهند خودسازی و تزکیه کنند و توانایی اش را  ندارند ، کمک کنند .

بعضی انسان ها توانایی تزکیه و پالایش را ندارند ، چون نقطه شروع را بلد نیستند و مصرف کننده هایی که نقطه شروع را نمی دانند و اقدام به ترک می کنند هر بار برمی گردند و طائفه ای را نابود می کنند . 

اعتیاد از بیماری وبا بدتر است چون وبا فقط جسم را از بین می برد ولی اعتیاد آبرو و جسم و روان و خانواده را نابود می کند . 

تمام مواد اعتیاد آور جزو خمر هستند ، خمر مانند پرده ای است که روی فکر و شخصیت انسان را بپوشاند و عمل شیطانی است .

خداوند مالک تمام هستی است و انسان هم مالک جسم خودش است پس باید با تفکر فرمانروای خوبی برای جسمش باشد ولی اعتیاد این فرمانروایی را از انسان می گیرد و دیگر اختیار کارش را ندارد و مواد به او فرمان می دهد و نمی تواند از امکاناتی که خداوند در زندگی به او داده استفاده کند و شخص معتاد مالک جسم و جان و روحش نیست و در گروه شیطانی قرار می گیرد ولی کنگره راه درمان جسم و روان را نشان می دهد تا سلول ها و جسم بازسازی کنند و ذره ذره و بدون فشار به شخص مصرف کننده و به آرامی و با فرصت کافی به شرایط طبیعی و نرمال بر می گردد .

بنابراین ساختن قالب ، در مورد همه انسان ها بسیار مهم است تا با عشق و نظم فرمان کمک راهنما را انجام دهیم تا با اذن خدا از آن قالب به هم ریخته به قالب منظم و محکمی تبدیل شویم و آنقدر برویم و بیاییم تا یاد بگیریم .

تک تک کمک راهنماها قالب هستند که آموزش خود را به رهجوها انتقال می دهند و انسان هایی را تربیت می کنند . هدف کنگره غیر از ترک اعتیاد انسان سازی است . من باید در خانواده در جایگاه مادر یا خواهر یا فرزند قالبم طوری باشد که اگر بچه هایم از من الگوبرداری کردند الگوی درستی باشد .

من باید طوری زندگی کنم که وابستگی به موبایل یا هر چیز دیگری اجازه فکر کردن را از من نگیرد و خوشحالم که خانم الهه این قالب حقیقی را در کمک راهنمایی داشتند تا من الگو برداری کنم و عمل کنم .

 زمانی که وارد کنگره شدم و تحت آموزش های ناب کنگره قرار گرفتم ، قالب خشتی ام را به قالب فلزی تبدیل کردم .

قبلاً سریع به هم می ریختم ، یا معرکه گیری می کردم . از خدا کمک خواستم و در خیلی از مسائل که نمی‌دانستم چه کار کنم ، مشورت و آموزش شما بیشترین و مؤثرترین نقش را در ساختن قالبم داشت . در مسیر خودسازی سختی زیادی کشیدم ولی تلاشم را کردم تا شاگرد خوبی برای اهداف کنگره باشم و با توجه به آموزش های شما در کنگره تصمیم نهایی را گرفتم تا موفق شوم و با توجه به وادی اول قبل از هر کاری چند دقیقه فکر می کنم تا نتیجه خوبی دهد و سعی می کنم تا مثل شما قالب خوبی باشم تا تولیدات خوبی داشته باشم .

مشارکت همسفر خدیجه : 

به فرموده آقای مهندس ایمان نباید ظاهری باشد و فقط نباید آداب ظاهر ایمان را عمل کرد بلکه باید طوری عمل کنم که ایمانم به وجودم آرامش و امنیت دهد . طبق آموزش های خانم الهه عزیز نباید معرکه گیری کنم و پاپیچ کسی نشوم تا او را به زور به بهشت ببرم و طلبکار کسی هم نباشم . قالب های قبل از کنگره در من قالب خشتی و شکسته ای بود ، که سعی می کنم آن را به قالب بهتری تبدیل کنم ، مثلاً قبلاً زود رنج بودم ولی یاد گرفتم انسان های هم سطح و هم انرژی کنار هم هستند و یکدیگر را جذب می کنند و وقتی از شخصی ناراحت می شدم برای آرامشم به تلفن پناه می بردم و تماس می گرفتم و راه غیبت باز می شد ولی خدا را شکر با نوشتن سی دی ها و آموزش گرفتن فنون زندگی و عملی کردن آن ها وقتم پر شده و کمتر طرف تلفن می روم و اصلاً وقتی برای تماس نمی ماند تا غیبت شود و این برایم آرام بخش تر و لذت بخش تر است و حس و حالم را خوب می کند . امیدوارم با ادامه دادن آموزش های کنگره قالب درستی مانند شما خانم الهه گلم بسازم و حداقل قالب و الگوی درستی برای فرزندانم باشم و از بند نیروهای شیطانی آزاد و رها شوم .

به گفته خانم الهه تا اجازه و اذن مسئله ای نرسد آن کار اتفاق نمی افتد و من در زندگیم تجربه کردم . تا چند سال پیش هر چه برای خانه دار شدن تلاش کردیم نشد ، حتی در یک روز دو بار اسباب کشی کردیم ، تا  صاحب خانه ، متوجه اعتیاد مسافرم می شد عذر ما را می خواستند ، همه می گفتند حکمتی دارد و بعد در عرض یک ماه زمین خریدیم و در طول یک سال ساختیم . تا وقتی که به کنگره آمدم از صحبت های خانم الهه متوجه شدم که به هر چیزی که فکر می کنید می رسید و از خدا خواستم تا اذن رهایی مسافرم را بدهد . بله حتماً در وجود من کاستی هایی بوده و در قالب من عیب و ایرادهایی هست و من مسافرم را درک نمی کردم که بیمار است و بدنش احتیاج دارد و به این نتیجه رسیدم که اذن ورود مسافرم به کنگره صادر نشده و فعلاً ما در جایگاه رهایی نیستیم ، سعی میکنم با عمل به آموزش ها به رهایی برسم .

سئوال همسفر خانم آرزو :

در سی دی ساختن قالب جناب مهندس فرمودند : افراد مصرف کننده باید آنقدر بروند و بیایند تا به درمان برسند ،  آیا این صحبت فقط مخصوص کسانی است که کار ضد ارزش انجام می دهند و افرادی که خوب هستند برگشت ندارند ؟

در ادامه جلسه و جواب سئوال سرکارخانم الهه کمک راهنمای گرانقدر فرمودند :

آفرین بر شما ، از مشارکت شما لذت بردم . 

در مورد سئوال آرزو ، آقای مهندس می فرمایند  : هر انسانی دچار هر ضد ارزشی که باشد ، باید آن قدر برود و بیاید تا صاف و پاک شود و تبدیل به یک الگوی مناسب شود . حالا  اگر من الهه از آن سمت برگردم و دوباره در قالب زمینی قرار بگیرم ، این تنها به خواسته من بستگی ندارد و به فرمان و خواسته الهی هم هست . 

ممکن است انسانی از این حلقه حیات رفته باشد و در حلقه دیگری باشد ولی چون ما می‌دانیم ، ساختن ها در کره ی زمین و در جایی که زمان وجود دارد ، اتفاق می افتد و برای یاد گرفتن هر کاری مثل خیاطی ، گلدوزی و آرایشگری یا هر ساختاری مثل ساختار دروغ و غیبت را باید اصلاح کنیم ، لازم است تا در واقع در قالب زمینی و زمانی باشیم ، تا اگر کسی در حلقه دیگری قرار گرفت و فهمید که کارهایش  اشتباه بوده و خواست ، از اشتباهاتش  بر گردد و اصلاح کند ؛ این اتفاق نمی‌افتد ، مگر هم خواسته قوی داشته باشد و هم فرمان الهی بر آن کار صادر شود و اگر فرمان الهی صادر شد ، شخص می تواند ، اشتباهاتش را اصلاح کند . 

وقتی در مورد انسان های خوب صحبت می کنیم ، که آیا این انسان‌ها ، بر می گردند یا نه ؟ انسان خوب بودن ، درجه بندی دارد و همه در یک درجه و یک رتبه نیستند ، چرا ؟

به این دلیل که از روز الست که ما در قالب فیزیکی قرار گرفتیم و اختیار به ما داده شد و ما دارای موجودیت شدیم ، فاَلهَمها فُجورَها و تَقواها ، 

به هر کدام از ما هم فسق  و فجور الهام شد و هم تقوا ، وقتی این الهامات شکل گرفت ؛ هر کدام از ما بنا بر حیات هایی که  داشتیم و عملکردهایی که داشتیم ، یک سری  کارهایی انجام دادیم و یک سری ساختارهایی در درون ما به وجود آمد . ساختار خوبی یا بدی ، ساختار زشتی ، دروغ ، منیّت ، کبر ،

 بعضی از انسان ها خوب هستند و ممکن است بعضی از ساختارهای شان خوب باشد ولی بعضی از انسان ها بد هستند و ممکن است بعضی از ساختارها  شان بد باشد ، منتهی ما انسانی  را نداریم  ، که صد در صد خوب باشد یا صد درصد بد باشد .

انسانهای صد در صد خوب ِ خوب بسیار ، بسیار نادرند .

 در وادی سیزده  می‌ خوانیم ، کسانی که تبدیل به انسان های سه بعدی شده اند و در واقع به نفس مطمئنه رسیده اند ،  اما آیا همه به این نفس مطمئن رسیده اند ؟ جناب مهندس می‌گویند : خیر ، باید هر ۴۰۰ - ۵۰۰ سال یا هزار سال زمان بگذرد ، شاید یکی به نفس مطمئنه برسد . بنابراین انسان هایی که ما آنها را به انسان خوب می شناسیم ، به معنای صد در صد ، خوب نیستند و چون درصد خلوص انسان ها ، با هم فرق می‌کند رفت و آمدشان با هم متفاوت است . ممکن است بنا برخواسته برنامه ای برای بهتر شدن داشته باشند ، اجازه داده می‌شود تا انسان بهتری شوند .

در ادامه سرکار خانم الهه کمک راهنمای محترم در مورد صورت جلسه فرمودند : 

من هیچ وقت با جزوه یا کتاب سرلژیون نمی آیم و اتفاقاً خیلی از راهنماها می‌پرسند  شما چطور بدون جزوه سر لژیون  می‌آیید ؟ دلیلش این است که من در طول یک سال  دائم یک سی‌ دی را چندین بار ، شاید سیصد یا چهارصد بار می خوانم و گوش می‌کنم ، نطق برداری می کنم و واو به واو می نویسم و به خاطر همین است که خدا را شکر تا این لحظه حضور ذهن داشتم و الحمدلله رب العالمین تا این لحظه مشکلی نداشتم . الان که دیدم ، صورت جلسه در مورد سی دی ساختن قالب  است  از این بابت خوشحال شدم ، چون در واقع ، چند ماهی است که حفظ پیام ساختن قالب را به پایان رساندم  و دوست دارم آن را برای شما بخوانم . 

 سالیان سال هر هفته بخشی از وقتم را برای حفظ کردن پیام صرف می‌کنم  و چندین  پیام از کتاب ۶۰ درجه ، حفظ کردم و

 از کتاب خودم که چاپ هفتم است از صفحه ۷۶ ساختن قالب ، تاریخ ۷۶/۱/۳۱ 

( پیام سردار ) :

به قول شما بگوییم ؛ مرحبا ، آفرین ، شاد باشید . ما هم خوب هستیم ، به خوبی عزم و اراده راسخ شما که انشاءالله ، تداوم بخش کلیه کارهای جاری و امورات شود و مجموعه‌ای از حرکت های تازه و ثمربخش آغازگر اندیشه و فکری نو و جاری به دیگران و مانند امواجی باشید ، که هر سویش سازنده و پایان ناپذیر ، در دوران این چرخه الهی گردد . در این مقوله شما قالبی خواهید بود ، که با آن خشت از گِل نمی سازند بلکه قالبی خواهید شد ، که با آن در صنعت ، قالب فلزهای بسیار محکمی را پی‌ ریزی  می نمایند . پس باید به قالب  در حال ساخته شدن ، توجه بسیاری معطوف بدارید ، که قالب معیوبی ، نباشد و این در ادامه هدف‌های شما ، باقی خواهد ماند ، برای اینکه ثابت شود که با نیروی الهی و خواست عقلانی می شود ، پیکره را بازسازی کرد و در اختیار دیگر انسان‌ها هم قرار داد .

 می‌توان ، از این مسئله در جهت ساختن انسان هایی که خواهان ریزش و دوباره سازی هستند ؛ استفاده کرد ، یعنی آن ها نقطه  شروع را نیافته اند و شما انشاء‌الله ، اولین خواهد شد و تشبیه شده به ماشینی در عبور از یخبندان .

وقتی در مورد ساختن قالب صحبت می‌کنیم ، هر کسی ، در هر حرفه ای ، از قالبی تبعیت می‌کند و الگوی دارد که از آن الگو تبعیت می‌کند . یعنی چه از الگو تبعیت می کند ؟ مثلاً بعضی از شما ممکن است ، خیاط باشید الگویی را روی پارچه می‌اندازید تا پارچه را برش بزنید یا ممکن است آرایشگر باشید ، از روی کتاب ژورنال ، مدل کوتاهی و بستن مو الگو دارید یا وقتی کسی می‌خواهد کاسه چینی بسازد . در واقع طرح های  مختلف را قالب می زنند ، کاسه اولی را که ساختیم و می‌خواهیم ، بقیه کاسه ها را از روی آن می زنیم یا در خیاطی الگوی اولیه را که می کشیم . 

در قدیم کاغذ الگو زیاد محکم نبود و زود فرسوده می شد  و از بین می‌رفت و تکه‌ای از الگو حذف می‌شد ؛ بعد از دوختن لباس خراب می‌شد ، چون الگو خراب شده بود . اگر بخواهیم از روی کاسه چینی لب پریده ، الگوبرداری کنیم ، تمام کاسه هایی که بعداً تولید می‌ شود  همه لب پریده می‌شوند و تکه ی  بالای کاسه را ندارند ، طرح بالای کاسه حذف شده است . پس خیلی مهم است که الگوی من چه شکلی باشد .

 جناب مهندس می‌فرماید : در کنگره همه راهنماها ، تحت یک نوع آموزش هستند ولی خود راهنماها  هم با هم فرق می‌کنند .  خیلی مهم است که من رهجو کدام راهنما را انتخاب کنم تا الگوی من شود و از کدام راهنما الگوبرداری کنم . چرا خیلی مهم است ؟ چون بعداً رهجو ، دقیقاً پایش را جای پای راهنما می گذارد . اگر راهنما پایش کج باشد ، دیوار هم تا ثریا کج بالا می رود . یعنی چه تا ثریا ؟ یعنی اگر من راهنمایی باشم که خودم بر مبنای عمل سالم حرکت نکنم ، خودم دروغ بگویم ، به شما بگویم ، نگویید یا خودم غیبت کنم به شما بگویم غیبت نکنید ؛ در واقع درختی را پرورش می‌دهم که از دانه‌های زهرآگینی به عمل آمده است و چون بذر زهرآگین بوده است ، پس شجره و درختی که به وجود می‌آید ، میوه هایش تلخ و به درد نخور می شود .

دیروز ندا حرف قشنگی زد ، می‌دانید که ندا ، شهر نیک آباد را برای خدمت کردن انتخاب کرده و کمک راهنمای تازه واردین شده است که ضمن تبریک به ندا ، فوق العاده خوشحال هستم که شهر دیگری را برای خدمت انتخاب کرده است . ندا می می‌گفت : دیروز که شعبه نیک آباد رفته بودم ، سر لژیون متوجه شدم کا مشارکت رهجو ها خیلی دلنشین است و من آرامش می گیرم و رهجوها شبیه سحر صحبت می‌کنند . آن ها در مشارکت شان از قول خانم سحر حرف زدند که بعد فهمیدم ، آن ها  رهجو های خانم سحر هستند ، چون ندا مشارکت خانم سحر را در لژیون خودمان دیده بود و خیلی جالب است که از قالب سحر ؛ شجره شبیه سحر تولید می‌شود .

پس هر بذری که بکاریم ، مثل همان به ما درخت می‌دهد . اگر بذر خوب بکاریم درخت خوب می دهد و اگر بذر بد بکاریم  درخت بد و میوه تلخ می دهد . پس بذر بادام تلخ ، درخت بادام تلخ می دهد و بذر بادام شیرین به ما درخت بادام شیرین می دهد .

اگر راهنمای درستی باشیم رهجو هم جای پای راهنما ، پا می‌گذارد و درست می‌شود ولی اگر راهنمای بدی باشیم ، رهجوی بدی از ما تولید می شود .

 اگر قالب را خشتی و گلی بسازیم ، بعد از مدتی از بین می رود و ما می خواهیم قالب  محکم و فولادی بسازیم . ندا مثال قشنگی زد ، گفت : اگر من مادر خانواده یا خواهر خانواده باشم ، باید قالب درستی باشم ، چون بقیه از من تبعیت می‌کنند و جای ، پای من پا می‌گذارند . 

آیا من میتوانم بگویم چرا فرزندم مشکل دارد ؟ 

دیروز خانمی از سمیرم زنگ زد و گفت : پسرم مصرف‌کننده است ، در صورتی که خودم فرهنگی هستم ، چرا فرزندم با این که بهترین هوش و معدل را داشته به راه خطا رفته و الان تبدیل به یک معتاد شده است ؟ چرا  این اتفاق افتاده است ؟ 

برای اینکه اگر قالب هایی را که ساختیم اگر به درستی نباشد ،

 تا جایی زور و فشار جواب می‌دهد ولی بعد از مدت جواب نمی‌دهد و باید از عقلت کمک بگیری تا فرزند به عنوان الگوی مناسبی از شما الگو بگیرد .

در واقع ساختن قالب در دو قسمت صور پنهان و آشکار اتفاق می افتد وقتی در صور پنهان قالب می سازیم ، باید تزکیه اتفاق بیفتد . من در تزکیه و پالایش ، کم کم از دروغ ، غیبت ، منیت و خود بزرگ بینی فاصله می گیرم و قالب درونم را کم کم می سازم تا هاله تابانی را که اطراف بدنم هست را از کدری و بد رنگی نجات دهم و رنگ هایش شفاف و قشنگ تر شود و حس هایم بازتر شوند و به مراتب آدم بهتری شوم و در زندگی آرامش بیشتری بگیرم .

در عین حال ساختن قالب در صور آشکار هم شکل می‌گیرد یعنی باید به عنوان یک قالب جسم خودم را هم درست کنم ، و زنم را کنترل کنم و کم کنم یا اگر فشار یا قند خون دارم برطرفش کنم یا اگر شکم بزرگی دارم بهانه نیاورم که کارم با سیستم است و کارم نشستنی است . این ها اشکال است و باید درستش کنم ، درست است که در طول زمان و با نشستن طولانی پای سیستم چاق شدم ولی باید کم کم قالب فیزیکی که خدا به امانت در اختیارم گذاشته است را درست کنم تا جسم هم به آرامش و آسایش برسد .

اگر زندگی من نابود شده باید کم‌ کم زندگی ام را اصلاح کنم یا اگر ساختار دروغ و غیبت دارم آن عیب را اصلاح کنم چون فرصتی که در اختیارم است خیلی کوتاه و کم است .

ما رهجوهای ورود و خروج داریم . رهجوهایی مثل فاطمه ، ندا و سمیه به سلامتی سر لژیون خودشان می روند و چند نفر هم دو سال شان تمام شده و باید فکری کنند و در همین چند هفته آینده تکلیفشان را مشخص می کنیم و تعدادی هم که غیبت دارند خود به خود حذف می شوند .

وقتی قالب ما ضعیف باشد این قالب خود به خود از گردونه به بیرون پرتاب می شود و اوج نمی گیرد . کسی که سی دی ننویسد ، کسی که مشارکت فعال ندارد ، کسی که حضور به موقع ندارد و کسی که بی نظم است .

انشأالله در جلسه بعدی در مورد ساختار درون از استاد امین را برداشت بنویسید و کار کنیم چون خیلی مهم است و در این سی دی یاد می دهد که چطور از دامنه و شعاع نور خارج می شویم ؟

کسی ما را پرت نمی کند ، خودمان به وسیله کارهای خودمان خارج می شویم . بنابراین فرصت برای خودسازی کم است .

سیستم کسی را نگه می دارد و به ارتقاء و اوج می رساند که محکم و قوی باشد ولی اگر کسی سر خودش را شیره بمالد یعنی آن قدر نیروی بازدارنده به من مسلط شود که فکرهای منفی را القا کند که حالا ولش کن سی دی ننویس ، به حرف راهنمایت گوش نده یا سر لژیون نرو ، زیاد مهم نیست ، چه اهمیتی دارد .

آقای امین در سی دی ساختار درون می گویند : 

نیروهای منفی از نظم بسیار قوی برخوردار هستند پس تکلیف ما مشخص است . اگر من الهه به خودم نجنبم و حرکت درستی انجام ندهم به راحتی از سیستم به بیرون پرتاب می شوم ، چه بخواهم و چه نخواهم .

به هر حال ما در طول زمان مجبور هستیم که نیروی جدید وارد کنیم و ما می توانیم خون جدیدی در رگ هایمان داشته باشیم و باید بدانیم که فرصت بسیار تا بسیار محدود است و اگر خداوند فرصتی برای یادگیری و خدمت کردن به انسان ها داده است این فرصت خیلی زود از دست می رود و اگر به من سفر اولی فرصت داده اند ، باید با نظم و دقیق و سر وقت بیایم و بروم وگرنه با غیبت خود به خود حذف می شوم و امیدوارم خداوند اجازه و توفیق دهد تا بتوانم در کنگره به خوبی خدمت کنیم و انشأالله قالبی محکم و استوار برای آیندگان خودمان باشیم . متشکرم .

جلسه با دعای خیر دوستان به پایان رسید .

سی دی هفته آینده در لژیون : عقاید بازدارنده

سی دی برداشت : شیطانی از وجود خود