همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
یکشنبه 8 تیر 1399 :: نویسنده : همسفر محدثه
به نام قدرت مطلق الله گزارش لژیون مجازی همسفران عشق با استادی کمک راهنمای محترم سرکار خانم الهه و دبیری همسفر خدیجه در روز دوشنبه مورخ 99/04/02 با دستور جلسه عناصر معرکه گیری از جناب مهندس دژاکام راس ساعت مقرر آغاز به کار نمود .
ابتدا استاد عزیز این چنین آغاز نمودند
: سلام دوستان الهه هستم همسفر. خیلی خوشحالم که توانستیم یک بار دیگر با هم در
لژیون مجازی حضور پیدا کنیم . امیدوارم حال همه شما خوب باشد حال من هم به حمدالله
خوب است و از اعضای لژیون درخواست کردند که در مورد دستور جلسه (سی دی عناصر
معرکه گیری) مشارکت نمایند . مشارکت همسفران (خانم وجیهه ،خانم اکرم
،خانم مریم ،خانم فاطمه ف ،خانم آرزو،
خانم محدثه ،خانم خدیجه ،خانم فاطمه خ ،خانم منصوره ،خانم فتانه ،خانم ناهید ) جناب مهندس می فرمایند : اگر بنایی آباد
باشد ولی ساکنین آن خراب باشند بنا هم رو به ویرانی می رود و بناهای خراب که
ساکنین خوبی داشته باشد کم کم آباد می شود و این نشانه افکار و اندیشه من است که
آیا انقدر به درجه عقلانی رسیده ام که بتوانم ویرانی ها را تبدیل به آبادی کنم و
یا نه . بنایی که در نظر می گیریم ممکن است وجود انسان یا لژیون و یا خانواده و یا
یک کشور باشد و این بنا می تواند تمثیل هر چیزی باشد . جناب مهندس می فرمایند اگر
کنگره 60 را یک بنا بگیریم و این بنا بسیار مستحکم باشد ولی اگر ساکنین آن خراب
باشد بنا هم رو به خرابی می رود حتی اگر این بنا کنگره 60 باشد ولی اگر در کنگره
60 ساکنین خوبی باشد کنگره آباد و خوب می شود . در زمان قدیم معرکه گیری مخصوص
دروبش ها و مار گیر ها بوده که در کنار هم جمع می شدند و شروع به معرکه گیری می
کردند . در اصل معرکه گیری در اثر کمبود دانش ،خودخواهی ،حسادت و منیت به وجود می
آید و انسان هایی که در هدفی شکست می خوردند و نا امید می شدند و از دیگران عقب می
ماندند و بر سر یک دو راهی قرار می گرفتند . حال یا می توانند از این شکست درس
بگیرند وسعی می کنند اشتباهاتشان را
دوباره تکرار نکنند . مثلا مسافر و همسفری که به کنگره می آیند اگر بعد از مدتی در
سفر خوذبه شکست بخورند باید به عقب برگردند و علت شکست خود را متوجه شوند و باید
اشتباهاتشان را کنار بگذارند و با عملی کردن آموزش ها بتوانند دوباره به موفقیت
برسند و یا کم کم از صراط مستقیم خارج شده و شروع به معرکه گیری می کردند . اصولا انسان ها تاریکی ها را تجربه می کنند تا
بتوانند به روشنایی برسند . ما باید از شکست درس بگیریم و بتوانیم مدیر و مدبر
خوبی شویم. آقای مهندس مثلی می زنند در مورد شخصی که در یک جمعی مصرف کننده قرار
دارد و به یک باره تصمیم به درمان می گیرد و راه صراط مستقیم را در پیش می گیر تا
به درمان برسد معرکه گیری ابتدا با پچ پچ شروع می شود و سپس با حرف زدن و تلفن زدن به دیگران قیافه حق
به جانبی به خود می گیرد و می گویند ما مظلوم واقع شده ایم و به ما ظلم شده قصد دارد دیگران را به مسلخ گاه ببرد و دیگران
را قربانی می کند این در صورتی است که اولین شخصی که ذبح می شود خودش است . آقای
مهندس بار ها فرموده اند وقتی با شخصی صحبت می کنید به درون شخص نگاه کنید . شیطان
به زیبا ترین شکل وارد افکار و اندیشه انسان می شود . کسی که اجرا کننده معرکه
گیری است کم کم در دهن افراد قرار می گیرد و آن را مخدوش می کند اصولا زمانی که
یادگیری کنار می رود معرکه گیری نمایان می شود . در کنگره به خاطر اینکه بتوانیم از
معرکه به دور باشیم جناب مهندس تدبیر لژیون را عملی کردند تا کمک راهنما ها که
خودشان آموزش دیده هستند بتوانند به ما بقی افراد کمک کنند قبل از اینکه تدبیر
لییون عملی شود همه بعد از جلسه عمومی همانند گله از کنگره خارج می شدند ولی با
عملی شدن لژیون ها دیگر بعد از جلسه عمومی افراد سر لژیون آموزش می گیرند و بعد از
اتمام لژیون سی دی خود را تهیه و سر ساعت از کنگره خارج می شوند و در غیر این صورت
شعبه ذره ذره نابود می شود و مطلب دیگر برای جلوگیری از معرکه گیری نوشتار و سی دی
های کنگره 60 است . در آخر جناب مهندس می فرمایند تا زمانی که شخصی دست یاری به
سوی شما دراز ننمود شما با اختیار خود اجازه ندارید به او کمک کنید و من مطمئن
هستم که شما متوجه نشدید و باید ابعاد آن را توضیح دهم که چه انسان چه حیوان و چه
جن اجازه ندارند بدون اجازه شما به شما یاری برسانند یعنی اینکه شما خودتان می
خواهید که شیطان به شما کمک کند و خودمان می خواهیم که وارد تاریکی شویم و خودمان
دستمان را به سمتشان دراز می کنیم که دست ما را می گیرند و اینکه در مورد ترس از
آینده صحبت کردند که هی مرتب می گوییم حالا چه می شود و چه نمی شود و اینها همه
القائات شیطانی است و باید زندگی کرد و خداوند می فرمایند (از تو حرکت و از من
برکت ). استاد عزیز خانم الهه از همسفران
خواستند که در مورد تجربه خود از معرکه گیری مشارکت نمایند . همسفر فاطمه ف : در مورد معرکه گیری
برای من تقریبا یک سال پیش اتفاق افتاد که یکی از آشنایانمان یک سری مسائلی را در
مورد یکی از اعضای خانواده من بیان نمودند و دقیقا همان شروع شد به پچ پچ کردن و
تلفنی صحبت کردن و من پون تازه به کنگره آمده بودم با خودم گفتم حتما خواست خداوند
بوده که الان که من آموزش گرفته ام من را امین بدانند و در مورد مشکل با من صحبت کنند
و به خودم قیافه حق به جانب گرفتم و شروع کردم به پیام بردن و پیام آوردن و
یارگیری کردن و مدام شروع کردم به دامن زدن به این مشکل و بعد از آن با طرف صحبت
کردم و شروع کردم به توبیخ کردن ایشان و فردای آن روز همه چیز به هم ریخت و من که
فکر می کردم نیتم خیر است همه چیز گریبان گیر من شد و در واقع من مجری شدم و
همینطور همه من را خطا کار دانستند و دقیقا صحبت جناب مهندس که شیطان لباس زیبا می
پوشد دقیقا همان شد و اینقدر من حق به جانب شده بودم و فکر می کردم که من عقل کل
هستم که یک لحظه هم به مغزم خطور نکرد که با کمک راهنمای عزیزم مشورت کنم . بعد از
مدتی من با خانم الهه عزیزم مشورت کردم و دقیقا عین این جمله را شنیدم که فاطمه
اصلا به تو چه . ولی دیگر این اتفاق رخ داده بود و هنوز از این جریان ناراحتم و
نتیجه ای که گرفتم این بود که فاطمه به تو مربوط نیست و اگر کسی از تو کمک خواست و
توانستی به او کمک کنی به او کمک کن . همسفر محدثه : تجربه ای که من از معرکه
گیری دارم و توانستم تا حدی در این مورد آموزش بگیرم و از معرکه گیری به دور باشم
این بود که من اصولا در زندگی مشترک فرد معرکه گیری بود همسرم را به نقطه آشوب می
رساندم و ایشان را عصبانی می کردم و بعد هم قیافه حق به جانب می گرفتم و بیرون گود
می ایستادم و مدام دنبال یارگیری برای خودم و مقصر جلوه دادن ایشان بودم . اینقدر
در این کار استاد شده بودم که هیچ کس مرا مقصر نمی دانست و فکر می کردند همسرم فرد
بی منطقی است در حالی که اینطور نبود و آتش اصلی را من به پا می کردم خیلی خوشحالم
که با آموزش های ناب کنگره 60 و راهنمایی های کمک راهنمای عزیزم توانستم مقداری روی
خودم تمرین کنم و از این ضد ارزش دور بمانم . همسفر فاطمه (الف): در مور معرکه گیری و
اصلا رابطه معرکه گیری با یاد گیری من در کنگره متوجه شدم که هر جا یادگیری کنار
می رود، معرکه گیری شروع می شود و این دو کاملا رابطه مستقیم دارند و خیلی وقت ها
انسان در حین یادگیری وارد معرکه گیری می شود و اصلا متوجه نیست و از یادگیری دور
شده است . من در سفر اول هر آموزشی که از کنگره می گرفتم دوست داشتم برای مسافرم
اجرا کنم و نقش معلم ایشان را بازی می کردم و حواسم نبود که مسافرم خودش به کنگره
می آید و آموزش می بیند و دوربینی را که باید روی خودم و رفتار خودم زوم کنم روی
مسافرم زوم کرده بودم و اگر ایشان جایی خطا می کرد و اشتباهی انجام می داد مرتب به
ایشان گوشزد می کردم که خطا کردی و اگر ایشان معذرت خواهی نمی کردند فوری معرکه می
گرفتم در حالی که خودم به خاطر منیتی که داشتم از یادگیری دور شده بودم و وارد
معرکه گیری شده بودم و خیلی وقت ها شاید داشتم به ظاهر سی دی می نوشتم ولی به یک
باره شروع به بحث با مسافرم می کردم و اگر جایی هم اشتباهی می کردم و دیگران به من
گوشزد می کردند فوری معرکه می گرفتم و هزار و یک دلیل می آوردم تا اشتباه خودم را
توجیه کنم و همه به خاطر این بود که مبادا نخواهم اشتباهم را بپذیرم و معذرت خواهی
کنم . زمانی که وارد سفر دوم شدم کم کم با نوشتن سی دی ها از این ضد ارزش دور شدم همسفر مریم : من هم تا قبل از آمدن به
کنگره به خاطر اینکه مصرف مسافرم بالا رفته بود و اذیت می شدم تصمیم گرفتم مسافرم
را ترک کنم و مرتب اطرافیان هم همین نظر را می دادند و به قول جناب مهندس پچ پچ ها
شروع شد و فکر می کردم با این کار همه پشتیبان من هستند . زمانی به خودم آمدم و
متوجه شدم 6 ماه از خانه دور مانده ام و اوضاع به جای بهتر شدن بدتر شدو تازه حرف
ها و نجوا ها بیشتر شد و در آخر هم همه
گفتند من مقصرم و خودم به مسلخ گاه رفتم . مدتی بعد از ورودم به منزل راه کنگره
برایم باز شد و متوجه شدم که چه اشتباه بزرگی مرتکب شدم . همسفر سمیه :من همیشه زمانی که غذایم
خراب می شد و مسافرم میخواست فقط گوشزد کند من زودتر شروع به معرکه گیری می کردم و
واکنش نشان میدادم و می گفتم من از سر کار خسته به خانه آمده ام و باید از من به
خاطر آشپزی تشکر هم بکنید و مسافرم بنده خدا را از حرفی که می زد پشیمان می کردم .
طوری شده بود که بدترین غذا را هم که می پختم یا از خوردن امتناع می کرد یا سکوت
می کرد و به اجبار می خورد و متوجه شدم که اشتباه از من است که ایشان نه تشکر می
کند و نه اعتراض می کند خدا را شکر روی خودم کار کردم و اگر غذا به دلیلی هم خراب
می شود خودم زودتر معذرت خواهی می کنم . همسفر آرزو : مگر می شود من آرزو معرکه
گیری نکرده باشم و آقای مهندس می فرمایند تشخیص عمل سالم و به ظاهر سالم بسیار سخت
است . من آرزو فکر می کردم یک زمان هایی در حقم ظلم شده و صورت حق به جانب می
گرفتم .با گوش دادن به این سی دی متوجه شدم در اصل خودم را به مسلخ گاه برده بودم
و در اصل خودم قربانی شده ام و این به خاطر منیت ،خودخواهی و حسادت من بوده به
دلیل عدم شناخت نسبت به بیماری اعتیاد شروع به معرکه گیری نسبت به مسافرم بودم و
همیشه فکر می کردم ایشان دلیل عقب مانده گی و عدم پیشرفت من در زندگی هستند . و
اینها همه باعث می شد که من بی دلیل با بقیه درد دل می کردم و فکر می کردم آنها می
توانند از من دفاع کنند در حالی که هیچ کاری از آنها بر نمی آمد . کم کم متوجه شدم
که عین عدالت است و من باید برای بالا بردن افکار و اندیشه ام تلاش کنم . همسفر فاطمه (خ): من هم از عناصر معرکه
گیری همه را داشتم ولی کنین در من بسیار زیاد بود به طوری که اگر مسافرم خطایی
مرتکب می شد، من شروع به سرزنش ایشان می کردم و می گفتم من خیلی خوبم و شما هر کاری
از ضد ارزش ها در جهان وجود داشته انجام داده اید . چرا من این کار ها را نمی کنم
و این من من گفتن و غرور بی اندازه به هر حال من را زمین زد و به من یاد داد وقتی
که از خودت غافل شوی و بیش از اندازه من من بکنی به این روز گرفتار می شوی و حالا
وقتی که این اتفاق ها پیش فروکش می کنم و کوتاه می آیم . همسفر فتانه : مدتی بود یک مشکلی برایم
پیش آمده بود و برای اینکه کسی متوجه ضعف و ناتوانی من نشود شروع به معرکه گیری
کردم ولی زمانی که سی دی را گوش دادم و صحبت های زیبای جناب مهندس در مورد عناصر معرکه
گیری که شما خودتان را از یک محیط جدا می کنید و پچ پچ کردن شروع می شود و یارگیری
می کنید . این برای من درسی شد که با خودم فکر کنم که چرا این معرکه گیری در من
آشوب به وجود آورد و متوجه شدم این به خاطر ضعف و ناتوانی من در آن کار بود و
مطمئنم این مسئله در رشد و ارتقا من کمک شایانی می کند . استاد بزرگوار از رهجویان درخواست
کردند که اگر سوالی دارند مطرح نمایند. همسفر فاطمه (خ): خانم الهه عزیزم جناب
مهندس می فرمایند باید خانه و خانواده که یک بنا هستند کنترل و مراقبت کنیم ولی از
طرفی یاد می گیریم که مسافرمان را رها کنیم واز هر سوال و پرسشی ایشان مبرا باشد
ولی بماند که باری من همسفر اینطور نیست و ایشان از من سوال می پرسند و من احساس
می کنم با این کار زندگی من از دستم می رود و من می خواهم بدانم که آیا فکر من
اشتباه است یا خیر ؟ کمک راهنمای محترم این چنین پاسخ
دادند: در واقع جناب مهندس می فرمایند انسان ها در اثر ندانستن خودشان را ذره ذره
وارد باتلاقی می کنند که دیگر نجات از باتلاق کار بسیار سختی است یعنی زمانی که من
وارد معرکه گیری شم و اشتباهم را بپوشانم و دیگران را مقصر جلوه بدهم دقیقا وارد
معرکه گیری می شوم و وارد باتلاقی می شوم که دیگر نمی توانم از آن نجات پیدا کنم .
یک جای دیگر جناب مهندس در مورد این موضوع صحبت می کنند که خداوند اختیار انسان ها
را به رسمیت شناخته است و حتی خداوند و فرشتگان الهی هم و حتی پیامبران و حتی معلم
و همسر هم نمی توانند در کار دیگران دخالت کنند و این به خاطر این است که هر
انسانی دارای اختیار است که هر کاری که می داند به صلاحش است را انجام دهد . حالا
اگر من خواستم کسی را به زور به راه مستقیم هدایت کنم خیلیس بد است و بارها داستان
حضرت یونس را برایتان بازگو کرده ام که حضرت یونس 700 سال پیامبری کرد و مردم را
به راه راست هدایت کرد و بعد از آن خسته شد و به خداوند گفت که این بندگان ایمان
نمی آورند و کنار دریا ایستاد و شروع به اعتراض و شکایت کرد و به خاطر همین در شکم
ماهی قرار گرفت (که البته این یک تمثیل است ) و دچار یک ناامیدی وحشتناکی شد تا
جایی که متوجه شد اشتباه کرده و در ظلمت فرو رفته است و طلب بخشش کرد. وقتی که
داریم در مورد اختیار صحبت می کنیم و از آنجایی که در این سی دی یاد گرفتیم که ما
نمی توانیم با اختیار خودمان افراد را مجبور به کاری کنیم و جناب امین می فرمایند: وقتی تو یک نفر را به زور می خواهی هدایت کنی این غیر از اینکه برای تو هرز انرژی
دارد و غیر از اینکه به تو آسیب می زند هیچ کار دیگری نمی کند. تا یک جایی می
توانی ظرفت را بکسل کنی و بکشی. مثل زمانی که ماشینی خراب است و ما مجبور به بکسل
ماشین هستیم در واقع انرژی را ماشین جلویی خرج می کند تا ماشینی که بکسل شده
بتواند حرکت کند و تا یک جایی جواب می دهد . حال اگر زمانی من الهه به این نتیجه
برسم که اگر من خیلی زرنگ هستم فقط حواسم به حفظ خودم و خانواده ام هستم آیا این
به این دلیل است که من باید از مسافرم حساب پس بگیرم و یا از او زهر چشم بگیرم ؟
آیا این معنی حفظ خانواده است؟ قطعا اینطور نیست حفظ خانواده یعنی من الهه چقدر
تلاش می کنم و سعی می کنم که این خانواده و خانه در آرامش باشد تا افراد خانواده
رغبت کنند در این خانه روز و شب را بگذرانند یعنی من الهه چه محیطی را برای
خانواده ام ایجاد می کنم که من به سهم خودم چقدر تلاش می کنم که اعضای خانواده را
کنار هم نگه دارم و این معنی اش با فوضولی کردن بسیار متفاوت است . این تلاش من
است که خانواده ام را بتوانم کنار هم حفظ کنم و این دقیقا عین صحبت جناب مهندس است. من چطور می توانم کاری کنم که همه اعضای خانواده با هم همدل باشند . من تا به این
سن پدرم بیرون خانه نمانده اند، حتی بهترین
هتل های دنیا راهم که برایشان انتخاب کنند نهابت تا 5 روز می مانند و بعد از آن
فقط باید به خانه بیایند خب چنین محیطی را فقط یک زن می تواند بسازد. وجود زنی که
پر از آرامش شد همه دنبال این هستند که به سمتش بیایند . من در محیط کارم بارها
شده که همکارم به اتاق من بیایند و من اینقدر مشغول باشم که حتی نتوانم با آنها
صحبت کنم ولی بارها شده به من می گویند این فضای اتاق تو ما را آرام می کند . این
فضا که خود به خود انسان ها را آرام نمی کند این وجود افراد است که باعث حال خوش
افراد می شود . پس نکته اول برای حفظ خانواده من به عنوان هر سمتی در خانواده چه
کاری انجام می دهم که خانواده دلشان بخواهد دور هم جمع شوند . به همین دلیل است که
پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها به دلیل حس خوبی که دارند همه را راحت دور هم جمع می
کنند و این حس است که ما را به سمت خانه آنها می کشاند . نکته دوم آیا من به عنوان
یک همسر تا به حال شده در ذهنم به طرف مقابلم خیانت کنم مثلا بگویم ای کاش من به
آن خواستگارم جواب مثبت داده بودم . اگر یک لحظه این فکر به سراغ من بیاید در اصل
من خیانت کرده ام با اینکه اصلا صور ظاهری ندارد و در ظاهر اتفاق نیفتاده ولی در
صور پنهام این اتفاق افتاده و انسان ها اینقدر باهوش هستند که حس شما را سریع می
گیرند و وقتی این حس را گرفت سریع تلافی می کند. بنابراین اگر من قرار است
خانواده ام را حفظ کنم این به معنای فضولی کردن، گیر دادن و نق نق کردن و غر زدن
نیست و فقط به این معنا است که تو خودت را اصلاح کن و یک محیط امنی را ایجاد کن تا
بقیه با خواست خودشان وارد این محیط شوند . کمک راهنمای گرامی خانم الهه از
رهجویان خواستند که در این زمینه اگر تجربه ای دارند مشارکت نمایند . همسفر فاطمه (ف): من دقیقا همین مسئله
را داشتم و مسافرم بیرون را به خانه ترجیح می دادند و خود را با کار مشغول می
کردند و از زمانی که وارد کنگره شده ایم این مسئله حل شده و مسافرم خانه را به هر
جایی ترجیح می دهد و روز های تعطیل را کنار هم سپری می کنیم و این به خاطر آرامشی
است که به درون من برگشته و همه اینها را مدیون جناب مهندس و خانم الهه عزیز هستم
. همسفر فتانه :من با آموزش های شما کل
جواب هایم را گرفتم. مسافر من به خاطر شغلشان مجبور بودند بیرون شهر بروند ولی از
زمانی که به کنگره آمدیم و اواسط سفرمان این اتفاق از بین رفت و نهایتا غروب به
خانه برمی گردند . کمک راهنمای محترم سر کار خانم الهه:
مردها از محیط متشنج و بی نظم حتی نظم در کلام و چیزی که زیبایی نداشته باشد
گریزان هستند . از من به شما نصیحت مردها از هر چیزی که نظم ظاهری نداشته باشد و
آراستگی نداشته باشد متنفر هستند . آراسته بودن فقط ظاهری نیست . پروتز کردن و
اینگونه مسائل را اصلا مردها نمی بینند . درست است که شکیل بودن و آراسته بودن برای
مردها مهم است، ولی آنها می خواهند که طرف مقابلشان اخلاق خوبی داشته باشد و این
آراستگی درونی برایشان بسیار مهم است و خانم هایی که این آرامش و آراستگی درونی را
ندارند، مردانشان را از دست می دهند و همین مسئله باعث گریزانی آنها از خانه می شود
و به دنبال فرصتی برای فرار می گردند. زن هایی موفق هستند که این آرامش را دارند
و نق نمی زنند و غر نمی زنند و از چیزی که متنفر هستند این است که بر سرشان منت
بگذاری . لژیون مجازی با دعای گرم اعضا به پایان
رسید نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||