به  نام قدرت مطلق الله 

 کارگاه مجازی لژیون همسفران عشق به استادی کمک راهنمای محترم همسفر خانم الهه صادقی و دبیری همسفر لیلا در روز دوشنبه ۳/ ۶ / ۹۹ راس ساعت آغاز به کار نمود.

 دقیقا یک ضرب المثل انگلیسی داریم که می گوید، اگر می خواهی ببینی که چرا انگلیسی ها این گونه راه می روند کفش های آن ها را بپوش و مثل آن ها راه برو و بعد هر کار خواستی بکن. بخاطر همین می گوییم ما حق هیچ گونه قضاوتی نداریم. قضاوت نکن بخاطر خودت می گویند که قضاوت می شوی، اگر من بد گویی کردم در مورد من بدگویی می کنند و اگر دروغ گفتم در مورد من دروغ می گویند چرا؟

سخنان استاد عزیز:

سلام دوستان الهه هستم همسفر.

در زندگی اعتقاد و باور به یک مورد و مسئله خیلی مهم است بخصوص اعتقاد و باور به کنگره و آموزش های کنگره. یکی از رهجوهای من در شعبه سلمان که کمک راهنمای تازه واردین هم قبول شده بودند کرونا گرفتند من خیلی ناراحت شدم و وقتی با ایشان تماس گرفتم گفتند من تا آقای مهندس و شما خانم الهه را دارم غمی ندارم و شکر خدا و بحمدلله خوب خوب هستم فقط نگران بچه در شکم شان بودند چون باردار بودند که تماس گرفته بودند به اسیستانت محترم شعبه سلمان خانم زهره محترم که فرموده بودند هیچ نگرانی برای بچه شما نیست و دی سپ را استفاده کنید. ما در کنگره چیزی وجایی برای نگرانی نداریم.

من در مشارکت خودم گفتم که وقتی می گوییم در راه صراط مستقیم باشیم دروغ نگو، غیبت نکن، گمان بد نبر، رشوه نگیر یا رشوه نده ..... این ها را برای چه کسانی  می گویند. آیا من نوعی وقتی نماز می خوانم به خداوند لطف می کنم یا برای خودم می خوانم یا مسیحیان برای چه کسی به کلیسا می روند یا آتش پرستان به خداوند لطف می کنند و به معابد خود می روند! اگر قرار هست که اتفاقی بیفتد برای من الهه می افتد اگر من در صراط مستقیم نباشم ذهنم آشفته و بهم ریخته است .

سیستم فیزیولوژی هوشمند ما یک سیستم هوشمندی است که با سیم و بدون سیم کار می کند. با سیم چگونه کار می کند؟ با غذاهای روزانه مثلا خوردن ارده و شیره در صبحانه فوق العاده انرژی بخش می باشد اولا چاق نمی شوی و در ثانی نیاز و انرژی روزانه شما تامین می شود چون یک غذای سالم می باشد. جسم اگر سالم باشد روی روان که همان خلق وخو می باشد تاثیر می گذارد. روان تحت تاثیر دو عامل جسم و دیگری جهان بینی است. باید بدانیم که جسم و جهان بینی و روان بر روی همدیگر تاثیر گذار هستند، کسانی که تند مزاج یا مزاج آرام یا بی خیال هستند به همین روان یعنی خلق و خو ربط داده می شوند. همسفری که با حس وحال خوب غذا درست می کند خیلی بیشتر در خوشمزگی غذا تاثیر می گذارد تا همسفری که با حس و حال در به داغون و بهم ریختگی غذا را درست می کند. هر چند که بهترین امکانات و بهترین مواد غذایی را داشته باشد آخرش غذای خوش مزه نمی تواند درست کند چرا که خلق و خو تاثیر بسیار تا بسیار روی حس دارد و با حس خراب غذا خوش مزه نمی شود که نمی شود حتی با بهترین مواد غذایی در کنار دست او نمی شود، پس حس یکی از مهمترین و کلیدی ترین نکات در تمام زندگی ما است.

یک دانشمند ژاپنی آمد وچند تا ظرف با نام های متفاوتی درست کرد یکی به نام عشق و ظرف دیگر به نام محبت و ظرف دیگر به نام مهربانی و ظرفی دیگر به نام جهنم و دیگری به نام دروغ و دیگری مثلا کینه و این ها را گذاشتند فریز شد و یخ بست و بعد کریستال های یخ را زیر میکروسکوپ دید می دانید چه مشاهده کرد. بله ذراتی از یخ که به نام عشق و محبت و دوستی و مهربانی ....بود شکل های شکیل و زیبا و منظم داشت ولی آن هایی که ظرف هایشان به نام دروغ و جهنم و غیبت و این ها بود شکل های زشت و نامرتب بودند چرا؟ علت چیست؟ چون محیط بخشی از فیزیک و کائنات است و تحت قوانین فیزیکی، چون جزء کائنات و هستی است. قانون دوم نیوتن می گوید اگر توپی را با سرعت به دیوار بزنی با همان سرعت به خودت بر می گردد و اگر آرام به توپ بزنی به همان آرامی که به دیوار زدی به خودت برمی گردد. همان قانون  عمل وعکس العمل ست طبق فرمایش مولانا زدی ضربتی، ضربتی نوش کن این همان قانون عمل و عکس العمل است.

استاد عزیز کمک راهنما محترم خانم الهه می فرمایند:

یک روز یکی از رهجویان من آمد پیش من وگفت خانم الهه این قانون عمل و عکس العمل برای من چرا بر عکس شده و من گفتم چرا؟ گفت یک روزی مسافرم آمد خانه و من هم سلام کردم و می دانید چه اتفاقی افتاد گفتم نه، گفت فلاکس آب جوش دم دست ایشان بود و به طرف من پرتاپ کردند. من گفتم با چه حسی سلام گفتی، در ذهنت چه جواب دادی؟ گفت در ذهنم چیز دیگری بود و اصلا به ایشان بد و بیراه گفتم‌. من هم گفتم همان قانون عمل و عکس العمل و همان شعر معروف زدی ضربتی پس ضربتی نوش کن. حتی در ذهنت هم نباید بگویی. قانون عمل و عکس العمل در هر جا و در هر مکانی بر پا است.  چند سال پیش شال نداشتم و دنبال کمک راهنمای عزیزم خانم مرجان به تهران رفتیم و خانم مرجان رفتند پیش یکی از دیده بانان محترم و گفتند که یکی از مسافران رهجوی من تا توانسته است او را کتک باران کرده این رهجو از مسافرش کتک خورده می دانید دیده بان محترم چه گفتند؟ یک دیوانه در کوچه می آید شما را بزند؟ با خودم فکر کردم و گفتم در حالت عادی حتی دیوانه کاری با آدم ندارد مگر این که به قول آقای دیده بان آتشی زیر آبکی روشن کنی و در ادامه گفتند مرجان گریه نکن حتما رهجوی شما مسافرش را عصبانی کرده این را مطمئن هستم . تمام این ها را گفتم که برگردم به بحث اول قضاوت نکن تا قضاوت نشوی.

در جایی یکی از بزرگان می گویند اگر کسی در مورد کسی قضاوت کرد نمی میرد تا خودش آن گناه را انجام بدهد و بعد بمیرد، همان قانون عمل و عکس العمل. دقیقا یک ضرب المثل انگلیسی داریم که می گوید،  اگر می خواهی ببینی که چرا انگلیسی ها این گونه راه می روند کفش های آن ها را بپوش و مثل آن ها راه برو و بعد هر کار خواستی بکن. بخاطر همین می گوییم ما حق هیچ گونه قضاوتی نداریم. قضاوت نکن بخاطرخودت که می گویند قضاوت می شوی، اگر من بد گویی کردم در مورد من بدگویی می کنند واگر دروغ گفتم در مورد من دروغ می گویند چرا؟ قانون دوم نیوتن همان قانون عمل و عکس العمل که از هر دستی بدی با همان دست پس می گیری. . یک سری آقای دیده بان آقای حکیمی جمله قشنگی گفتند غیبت کردن مانند شمشیری می ماند که غبظه شمشیر طرف خودمان نیست بلکه تیزی شمشیر به طرف خودمان است به خودمان آسیب میرسد یعنی با دست خودش خودش را زخمی می کند و در حقیقت حالش بد و بدتر می شود وقتی که حس خراب می شود این قدر سطح انرژی پایین می آید که روی جسم تاثیر می گذارد و بهم ریخته می شود و روی سیستم ایمنی تاثیر گذار می باشد آن موقع در مقابل همه بیماری ها مستعد می شود. چند سال پیش آقای مهندس فرمودنند آدم هایی که نفرت دارند بی برو برگرد سرطان می گیرند چون که سیستم ایمنی را پایین می آورد و بدن را پذیرش برای بیماری می کند.

اگر من غیبت نمی کنم یا دروغ نمی گویم آیا برای خدا این کار را انجام می دهم نه ، فقط و فقط برای خودم است که به خودم آسیبی نرسانم من قضاوت نباید بکنم تا قضاوت نشوم به حال خوش برسم، اگر من خدمتی انجام می دهم فقط بخاطر نیاز خودم و رسیدن به حال خوش است و برای خودم این کار را انجام می دهم. من الهه در سال ها پیش می خواستم خود کشی کنم فقط بخاطر اینکه مسلمان هستم و خود کشی در دین اسلام گناه هست انجام نمی دادم ، چند سال پیش من با خانم مرجان در دانشگاه اول از همه دوست شدیم و کم کم به هم نزدیک شدیم، تا این که بعداز چند وقتی که به ایشان نزدیک شدم متوجه شدم که واقعا آرامش خاصی می گیرم و همیشه سعی می کردم قبل از این که کلاس هایمان شروع شود وحتی آخر جلسات کلاس هایمان از صحبت های ایشان فیض می بردم چرا که من چهارده سال عرفان می خواندم و انواع و اقسام کتاب های مختلف ولی هیچ کدام به من جواب نداد و حالم را خوش نمی کرد تا این که با واسطه خانم مرجان وارد کنگره شدم و بعدها ایشان کمک راهنما و استاد بنده شدند و الان که در این جایگاه قرار دارم مدیون آموزش هایی هستم که از ایشان و کنگره دریافتم که هنوز هم محتاج این آموزش ها و محتاج در کنگره هستم . الان خدا را شکر به جایی رسیدم که با مشکلات و سختی های زندگی بسیار تا بسیار رشد و تکامل یافتم به قول جناب آقای مهندس همیشه می فرمایند خدایا بده شری که در آن خیری باشد، بله من همسفر من الهه باید از جانم بگذرم و خدمت کنم برای خودم برای رسیدن به حال خوش، آیا اگر من کمرم درد می کند بنشینم و تایپ کنم و در سایت انگلیسی بگذارم و حال یک نفر خوب بشود آیا دعا گوی من نیستند و به من دعا نمی کنند و این حال خوب آن ها به من برنمی گردد. من باید خدمت کنم برای خودم و رسیدن به حال خوش و آرامش خودم و همیشه باید شاکر خداوند و جناب آقای مهندس باشم که میلیون ها میلیون بار جانم را نجات دادند. در چندین سال پیش کمک راهنمای عزیزم خانم مرجان تولد یکی از رهجویان خانم نجمه در شعبه سلمان فارسی بود و شب تولد ایشان وقتی کادوها را دادند دیدند که کادوی فاطیما دختر کوچولوی خانم نجمه را از یاد بردند که بیاورند و همان موقع به فاطیما قول دادند که در جلسه بعدی که روز یکشنبه بوده برایشان بیاورند ولی متاسفانه خانم مرجان دچار بیماری سخت سینه پهلو و ریه های ایشان عفونی شد و در بیمارستان بستری شدند و روز یکشنبه آمدند و خانم مرجان خودشان را با درخواست خودشان مرخص کردند و خودشان کادوی فاطیما کوچولو را آوردند این ها همه بخاطر عشق و علاقه واقعی به کنگره هست که هنوزم بعد از پانزده سال خانم مرجان می فرمایند من هنوزم خودم را محتاج و نیازمند در کنگره می دانم.

خانم الهه عزیز بچه های لژیون را متوجه و تشویق به خدمت در وبلاگ نویسی کردند و بارها و بارها گفتند که خدمت در کنگره قاپیدنی است نه تعارفی و از  همسفر خانم نسیم و همچنین همسفر خانم زهرا خواستند تا حس وحال خودشان را در این باب که تجربه کردند بگویند.

مشارکت همسفر خانم زهرا :

من چندین سال هست که به کنگره می آیم و اصلا از این خدمت حتی اسم آن که می آمد می ترسیدم تا این که خانم الهه عزیز من را تشویق به این خدمت کردند و از حس و حال خوبم که اصلا قابل وصف نیست مانند بچه ای که تازه راه می افتد واقعا عشق می کند و راه می رود من هم این حس قشنگ و زیبا را داشتم خدا را شاکرم بخاطر این حس وحال زیبا و همچنین از کمک راهنمای عزیزم خانم الهه تشکر می کنم.

مشارکت همسفر خانم نسیم :

منم دقیقا مثل خانم زهرا همیشه به سختی این کار را انجام می دادم وواقعا با حس و حال خوب این کار نمی کردم و بدست نمی آوردم ولی این سری با حس و حال قشنگ که واقعا انرژی زیاد برای مدت طولانی به من داد این خدمت را انجام دادم چرا که برای رفع تکلیف نبود. سپاس از کمک راهنمای عزیزم خانم الهه گرامی .

سخنان پایانی استاد گرامی خانم الهه :

کسی که وبلاگ نویسی کند و خدمت در قسمت وبلاگ انجام دهد حتما کمک راهنما می شود و بهترین لذت های زندگی و قشنگ ترین لذت ها را در زندگی خود می برد، اگر من می گویم که این کار را انجام بدهید بخاطر خودت است که حالت خوب باشد در تمام مراحل زندگیت، خدمت در کنگره باید با تمام عشق و وجودت باشد خانم فاطمه عزیز که خدمتگذار در قسمت سایت و وبلاگ هستند حدود دو ماه پیش یک عملی داشتند که باید می رفتند بیمارستان و جراحی می شدند همان روز باید یک سری مطالب می فرستادند ایشان بعد از عمل خود و بعد از چند ساعت بیهوشی این کار تایپ را انجام دادند و زمانی که زنگش زدند ایشان گفتند که من بعد از عمل این کار را انجام  دادم چون همه فکر می کردند که هنوز عمل نکرده است . ما باید به کمک راهنمای خود چشم همراه عمل بگوییم تا نتیجه اش به خودمان برگردد ودر آخر می گویم ما باید یک ساختمانی بسازیم که پایه های آن محکم باشد من اگر خدمت کنم حال خودم خوش می شود ودعای آن ها به من بر می گردد .

جلسه با دعای خیر دوستان به پایان رسید.