همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 
کارگاه مجازی لژیون همسفران عشق با استادی کمک راهنمای محترم  سرکار خانم الهه و دبیری همسفر خانم لیلا در روز پنجشنبه مورخ ۶ / ۶ / ۹۹ با دستور جلسه سی دی قلب راس ساعت آغاز به کار نمود.






همان طور که جسم ما از سلول تشکیل شده صور پنهان ما هم یک سری اعضا دارد که نفس است و نفس هم یک سری خواسته دارد حالا این خواسته ها مثل افراد یک شهر یا یک کشور می مانند...
" به نام قدرت مطلق الله "


به نام خداوند متعال جلسه را آغازمی کنیم. سلام دوستان الهه هستم همسفر. خداوند را شاکرم به خاطر لطفی که درحق بنده دارند و توانستم امروز در جلسه حضور پیدا کنم. بحمدالله حال من خوب است و امیدوارم حال شما هم خوب باشد. دستور جلسه امروز سی دی قلب است.منتظر شنیدن مشارکت های شما هستم.


مشارکت همسفرخانم لیلا: 
سلام دوستان لیلاهستم یک همسفر. درود و خداقوت به خانم الهه عزیز و مجدداً هفته سایت را به ایشان تبریک عرض می کنم و همچنین به تمام کسانی که عاشقانه دراین عرصه خدمت می کنند. دستورجلسه امروز سی دی قلب از استاد امین است. آقای امین در این سی دی فرمودند که صورت مسئله اعتیاد شروع کنگره است و آقای مهندس وقتی صورت مسئله اعتیاد را پیدا کردند تحولات پشت سر هم اتفاق افتاد و این همان داستان ظلمات و چشمه جاودانگی است. اعتیاد هم همان سرزمین ظلمات است و چشمه جاودانگی صورت مسئله اعتیاد. موردبعدی وقتی درباره انسان و علوم انسانی صحبت می شود در واقع راجع به حس صحبت می کنیم. مثل وقتی می گوییم طرف حسش به هم ریخته است یا مشکل عقلی دارد یا روانش به هم ریخته است. درواقع نمی دانیم حس و روان چیست؟ مثل وقتی است که ازصد نفر بپرسیم زیبایی چیست و صد تا جواب مختلف می گیریم. انسان از دو بخش تشکیل شده است یکی صور پنهان و دیگری صور آشکار. به لطف خداوند و دانش بالای آقای مهندس مسئله اعتیاد حل شد. مطلب اصلی در مورد پیداکردن درمان بود و این درمان صورت نمی گیرد تا زمانی که سه ضلع مثلث با هم بکار برده شود که همان جسم، روان و جهانبینی است. درکنگره مهم ترین مطلبی که روی آن بیسترصحبت می شود نفس است. نفس به عنوان شاسی و بدنه است و آن رامی توان به شهر وجودی تشبیه کرد. این شهر وجودی در هر شخص فرق می کند. مثل آدم های هر شهر و کشوری که باهم فرق دارند. حالا این شهر وجودی نیاز به یک چیزی دارد که از آن محافظت کند و آن چیزی جز عقل نیست. عقل حکم قلعه پادشاهی را در بدن ما دارد و سربازانی که از این قلعه محافظت می کنند سربازان دانایی هستند. برای عقل دانایی را داریم و برای شخصیت نفس را داریم. هرانسانی یک سری توانایی هایی دارد که شخصیت او را شکل می دهد. شخصیت مثل مرزبانان یک کشور هستند. هراتفاقی که باعث از دست رفتن باورهای انسان بشود این جا به شخصیت آ سیب می رسد و از تعادل خارج می شود. سه ضلع مثلث شخصیت که معصومیت، امنیت وشایستگی است، اگر این سه مورد در شخص وجود داشته باشد یعنی این شخص وضعیت متعادل و خوبی دارد. به وسیله قلب انسان ها احساسات را درک می کنند و با هستی تبادل احساس دارند. حال این حس، عقل را به کار می اندازد. مثلث شخصیت حس را درست می کند. حالا اگر یکی از این اضلاع آسیب ببیند مثل یک شهر بی در و پیکر می ماند که هرچیزی در آن وارد می شود. شاید ما از یک عقل نیرومند و دانایی زیادی برخوردار باشیم ولی اگر حس های آلوده همیشه وارد بشوند نمی توانند درست کارکنند. به مراتب وقتی قلب یا حس یا مثلث شخصیت ما آلوده شود عملکرد افت پیدا می کند. انسانی که بخواهد از تاریکی خارج شود بایستی قلب او شفا پیدا کند. مورد دیگر مسئله پیوند زدن یا قلمه زدن است. شرط پیوند زدن زخمی شدن است. یعنی وقتی به انسان ضربه ای وارد می شود و احساسات قلبی او جریحه دارمی شود، آن وقت پیوند زده می شود؟ وقتی وارد تاریکی شود خلق و خو یواش یواش در انسان عوض می شود و خیلی از ویژگی های مثبتی که قبلا داشته را از دست می دهد. این پیوند مثل تیغ یا تیری در قلب انسان فرو می رود و برای این که اجازه ندهد دیگر تیری در قلب او برود، قلب او مثل سنگ، سخت می شود. حالا اگر بخواهد این تیغ را در بیاورد باید ابتدا قلب نرم شود؟ پالایش را شروع کند و برای این کار باید همان دردی را که موقع فرورفتن تیغ تحمل کرده را دوباره آن درد را بکشد و تحمل کند تا یواش یواش قلبش نرم بشود. یعنی نباید آن آتش را به بیرون پرتاب کند، آن را نگه دارد، همین باعث می شود که قلب نرم بشود و بتواند تیغ را از قلب بیرون بیاورد. پس انسان در زمان تزکیه و پالایش باید قلبش نرم شود؟تیغ ها را بیرون بکشد. این اولین سی دی بود که روی من خیلی تاثیر گذاشت و تا مدتی من را منقلب کرده بود و تا یک مدت اشک می ریختم. کلی از گره های کور خودم را پیدا و باز کردم. البته هنوز به درستی و کاملی نتوانستم این گره ها را باز کنم و نمی دانم آیا این تیغ از قلبم بیرون آمده یا نه. این سی دی را خیلی دوست داشتم و اگر از من بپرسند که کدام سی دی روی شما تاثیر زیادتری گذاشته من سی دی قلب رامی گویم.

مشارکت همسفرخانم منیژه:
  سلام دوستان منیژه هستم یک همسفر. آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی ست.  سلام عرض می کنم خدمت تمامی اعضای لژیون 16. هفته سایت را به همگی مخصوصا به خانم الهه عزیزم تبریک عرض می کنم. به زحمت کشان تبریک می گویم که با تلاش بی وقفه خود پیام ها را به ما و تمام دنیامی رسانند. خداقوت
در مورد دستور جلسه سی دی قلب، ابتدای سی دی در مورد صورت مسئله اعتیاد صحبت کردند و اما مورد دوم، همان طور که از اسم سی دی هم مشخص است، مبحث در مورد قلب و حس های درونی انسان می باشد. انسان باحس های آلوده ای که می تواند داشته باشد، این حس های آلوده از پیوندهای توافقی بین انسان و نیروهای تاریکی و منفی بسته شده است. همان طور که آقای امین فرمودند، اگر قلب انسان وارد تاریکی ها شود کلا خلق و خوی انسان تغییر می کند و مثل همان درختی که راجع به آن صحبت کردند محصولاتش هم یواش یواش عوض می شود و به جایی می رسد که متوجه می شود که آن ویژگی هایی که قبلا داشته الان ندارد و این گونه است که انسان عوض می شود. فرقی هم نمی کند، انسانی هم که در دوران اعتیاد ضربه خورده باشد با کنار گذاشتن رفتار بد خود کم کم حس ها و خلق و خوی او که عوض می شود می تواند در جهت مثبت قدم بردارد و کم کم آن تیری را که به قلبش فرورفته را بیرون بکشد و با پالایش حس درونی خودقلب خود را مالامال از خوبی ها و مهربانی ها بکند. حالا برای خارج شدن این تیغ، اشاره کردندکه، این که می گویند سفر دوم سخت است، دلیلش این است که اولا خارج شدن این تیغ درد دارد وکسانی که وارد سفر دوم می شوند مثل این است که بخواهنداین تیغ را از بدن خود در بیاورند. استاد تاکید کردند تیغی که در قلب انسان فرو می رود دوبار درد دارد، یکی وقتی تیغ وارد قلب می شود و بار دوم موقعی که از قلب بخواهیم بیرون بکشیم. حالا کسانی می توانند این درد را تحمل کنند که بتوانند این پالایش را در خود انجام دهند. درآن موقع کلمه شفا را می توان برایشان بکار برد. انسانی که بخواهد بند خود را از تاریکی ها جدا کند، نه تنها باید از آموزش های کنگره بهرمند شود بلکه باید سختی های زیادی را تحمل کند. طبق وادی نهم آن قدر نقطه تحمل خود را بالا ببرد که به جز خوبی عمل دیگری انجام ندهد. پس گفته می شود که در مرحله تزکیه و پالایش انسان، اول قلب باید نرم شود و این رقت قلب باعث می شود بتوانیم تیغ ها را از قلب یکی یکی بیرون بکشیم. مشخص است که وقتی انسان در صدد انتقام بد می آید، چون انتقام گرفتن خود یک بار منفی دارد باعث می شود قلب ما سخت تر شود و آن تیغ هایی که مامی خواهیم بیرون بکشیم راحت بیرون نمی آیند، پس باید حس انتقام گیری و حس های بد را از وجود خود حذف کنیم و کم کم به سوی کارهایی که باعث رئوف تر شدن و مهربان تر شدن ما می شود برویم.

مشارکت همسفرخانم نسیم:
 سلام دوستان نسیم هستم همسفرمحمد. دررابطه با سی دی قلب که دستور جلسه امروز است، قسمت اول سی دی، آقای امین از چشمه حیات صحبت می کنند. می فرمایند حالا یا افسانه بوده یا هر چیز دیگری، اگر کسی از این آب می خورد زندگی جاودانه خواهد داشت. آقای مهندس هم درسی دی تن به تن گفته بودند که انسان خودش جاودانه است و لازم نیست برای جاودانگی کاری انجام دهد ودر ادامه آقای امین می فرمایند: حالا ربط اعتیاد با این قضیه چیست که خوب اعتیاد هم دقیقا مثل چشمه حیات است. که این چشمه در یک جای بسیار سخت و صعب العبور قرار داشته که اعتیاد هم همین طور است و علت این که آقای مهندس راه را پیدا کردند دلایل زیادی وجود دارد. اما یکی از مهم ترین علت های آن این است که خود آقای مهندس اعتیاد داشته اند. یعنی ایشان هم در تاریکی ها بوده اند. این جا که می گویند اگر می خواهید به آن چشمه برسید باید تاریکی ها را تجربه کنید و از سرزمین های سخت عبور کنید. آقای مهندس هم دقیقا تمام سختی ها و تاریکی ها را تجربه کرده بودند و از این مسیر عبور کردند و علت این که در بیرون از کنگره مسئله درمان اعتیاد کشف نشد این بود که یک سری از دانشمندان و محققین که خارج از گود بودند هیچ گونه درد و یا درکی از اعتیاد نداشتند، می خواستند مسئله را حل کنند. برای من خیلی زیبا بود که این دو مسئله چقدر خوب به هم ربط داده شده اند.

مشارکت همسفرخانم لیلا:
  سلام دوستان لیلاهستم همسفرحمید. من هم به نوبه خودم هفته سایت را به راهنمای عزیز خودم خانم الهه و تمام وبلاگ نویسان شعبه و تمام اعضای کنگره تبریک می گویم و بهترین ها را برایشان آرزومندم.  در مورد دستور جلسه سی دی قلب، اول باید بدانیم شخصیت یعنی توانایی و ویژگی های موجودیت انسان است به آنچه باوردارد. این جا آقای امین در مورد مثلث شخصیت صحبت کردند. مثلث شخصیت چیست؟ این مثلث یک باوری است که انسان احساس کند موجود شایسته ای است. یک ضلع آن راجع به توانایی هایی است که در وجود او است. اگر احساس شایستگی را داشته باشد یعنی لیاقت این ضلع را دارد. ضلع دوم، احساس پاکی و معصومیت است. یعنی انسان گاهی اوقات یک سری کارها را انجام می دهد که احساس می کند آن پاکی و معصومیت را ندارد. ضلع دیگر امنیت است و ضلع سوم این مثلث می باشد و انسان احساس آرامش و امنیت می کند. اگرخصوصیات این سه ضلع در شخصی وجود داشته باشد، آن شخص انسان متعادلی است. مثلث شخصیت مانند مرزبانان کشوری هستند که از شهر یا کشور وجودی که نفس نام دارد محافظت می کنند. اگربخواهیم جایگاه آن رابدانیم و تصویرسازی کنیم، مثل عقل که درون مغز است، اگر بخواهیم مدلی برای این مثلث در نظر بگیریم می توانیم قلب رابگوییم که نماد آن است و این قلب است که انسان به وسیله آن احساسات را درک و با هستی در تبادل هستند.

مشارکت همسفرخانم لیلا :
سلام دوستان لیلاهستم همسفرمحمد. خانم الهه هفته سایت را به شماتبریگ می گویم، امیدوارم بتوانم شما را الگوی خودقراربدهم. دستور جلسه امروز سی دی قلب هست. صورت مسئله اعتیاد شروع کنگره است. می شود گفت کنگره با آن متولد شد. وقتی آقای مهندس صورت مسئله اعتیاد را پیدا کردند اتفاقات پشت سر هم بوجود می آمد که آقای امین گفتند این داستان سرزمین ظلمات و چشمه حیات است و داستان اسکندر را تعریف کردند که چشمه ای وجود داشته که هر کس از آن آب می خورد به آن جاودانگی می رسید. اعتیاد همان سرزمین ظلمات و پیداکردن چشمه حیات صورت مسئله اعتیادبود و باز فرمودند، هزاران سال است که بیماری اعتیاد وجود دارد و طی این سال های اخیر جوابی برای آن پیدا نشده بود. در مورد علوم انسانی خیلی پیشرفت شده و دنیا خیلی عوض شده است. مثلا در رشته مهندسی و پزشکی که دقت می کنیم می بینیم چقدر دنیا عوض شده است و این فقط به خاطر پیشرفت علم بوده است. در پایه مهندسی، هر علمی یک پایه ای دارد که با متر، وزنه یا ترازو سروکار داریم. اگربتوانیم اندازگیری دقیقی داشته باشیم می توانیم یک مهندس دقیق باشیم و اما در مورد علوم انسانی می گویند حس انسان خراب شده یا مشکل روانی پیداکرده است. سپس از نفس گفتند و همین طورگفتند انسان از دو بخش صور آشکار و پنهان تشکیل شده است. صور آشکار مثل اعضای بدن، کلیه، کبد، معده و....که آن ها را می بینیم و می دانیم که چه کاربردهایی دارند.ولی در صور پنهان، مثل روان، ترس، عقل و...است. صورت مسئله اعتیاد هم تشکیل شده از جسم، روان و جهانبینی. خوب حالا اشکال کار کجا است؟ خود من فکر مییکردم اشکال کار از خودخواهی فرد است یا از بی ارادگی اوست یا می خواهد بهانه جویی کند. درصورتی که آقای امین با توضیح سی دی قلب این را به ما یاد دادند سیستم های بدن از کار می افتد و از دست ما هم کاری بر نمی آید. مثل خواب شب خود من اصلا خواب خوبی ندارم و خیلی از این مورد عذاب می کشم. بارها شده از خدا خواستم یک چیزی را از من بگیرد و خواب شب را به من بدهد. بله تا انسان به این مرحله نرسد نمی تواند حال کسی را درک کند. آقای امین از نفس صحبت کردند فرمودند ما نفس را می شناسیم. نفس به عنوان شاسی و بدنه است و باز در تعریف نفس گفتند نفس تعیین موجودیت می کنددر ظاهر و باطن ما و ما نفس را از روی خواسته هایمان می شناسیم. مدل نفس چیست؟این است که ما می توانیم آن را به عنوان شهر وجودی خود تجسم کنیم. مثلا شهر وجودی انسان های متفاوتی دارد و وجود هر انسان با دیگری فرق دارد. این شهر برای این که بتواند از خودش محافظت کند به چه چیزی نیاز دارد؟ و چه چیز از شهر وجودی انسان محافظت می کند؟ آن عقل می باشد. ما می گوییم مدل عقل مثل یک قلعه است. عقل پادشاه این قلعه است و سربازان دانایی از قلعه محافظت می کنند. پس اگر ما انسان دانایی باشیم، عقل ما در یک وضعیت درست کارمی کند. حالا نفس چه چیزی دارد؟ نفس خواسته دارد. اگر دانایی های ما ضعیف باشد، خواسته های نامعقول وارد عقل می شوند و به اجرا در می آیند. ما برای عقل دانایی و برای نفس شخصیت داریم. شخصیت چیست؟ هرانسانی یک سری توانایی ها و استعدادها، عواطف و مهارت هایی دارد که شخصیت انسان را می سازد. این موجودیت مثل گنجی است که باید از آن محافظت شود. باید ببینیم هر انسان در مورد موجودیت خود چه باوری دارد. خوب اگر انسان توانایی هایی که دارد را همان طور که هست ببیند انسان متعادلی است، در مثلث شخصیت، اولین باور این است که انسان احساس کند موجودی شایسته است و توانایی هایی دارد که در وجود خود آن ها را احساس می کند. اگر این شایستگی را درخود ببیند یک ضلع از این مثلث را می سازد. دوم احساس معصومیت است. اگر احساس کند که در وجود خود از معصومیت برخوردار است، ضلع دوم را می سازد. ضلع دیگر که مثلث را کامل می کند امنیت است. اگر یک انسان احساس امنیت داشته باشد تکمیل کننده این ضلع است. مثلث شخصیت مانند مرزبانان یک کشور است که از شهر وجودی دفاع می کند. اگربخواهیم جایگاه آن را در ذهن خود تصور کنیم آن وقت به یاد قلب می افتیم و انسان احساساتش را با قلب درک می کند و با هستی تبادل می کند. دانایی به ما یاد می دهد که چه کارهایی درست است و چه کارهایی اشتباه است. آیا احساس خوبی داریم یانه. آیا وجودمان آلوده است یا نه و این به شخصیت انسان بستگی دارد.

کمک راهنمای محترم همسفر خانم الهه فرمودند:
  سلام دوستان الهه هستم همسفر. خیلی ممنون ازمشارکت های بچه ها آفرین سی دی را دقیق گوش کرده بودید. یک نکته وقتی می خواهید مشارکت بفرستید زمان مشارکت ها سه نهایتا چهار دقیقه باشد حتی وقتی در لژیون بخواهیم مشارکت کنیم. این مسئله را در کنگره یاد می گیریم که چطور در یک زمان کوتاه بتوانیم کل مطلب را بیان کنیم. البته نمی خواهیم یک چیزی را تندتند بگوییم و برویم باید خیلی ملیح و آرام خیلی شمرده و دقیق صحبت کنیم. ولی یادمان باشد که وقتی مشارکت می کنیم اول از همه باید خودمان مطلب را فهمیده باشیم و اگر این طور باشد ما می توانیم به یک پیرمرد یا پیرزن 80 ساله آن مطلب را یاد بدهیم. آقای مهندس می فرمایند شما اگر مطلبی را بدانید و دقیق متوجه شده باشید باید بتوانید آن مطلب را برای یک پیرمرد یا پیرزن دهاتی که سواد ندارد توضیح دهید. مثلا اگر کسی مهندس ناسا هم که باشد، ناسا که می دانید بزرگترین شرکت هواپیمایی هوا فضا در آمریکا است. هر مطلب و هر اطلاعاتی را داشته باشند، آن وقتی ما می توانیم بگوییم که شما این مطلب را بلد هستید که بتوانید با یک زبان ساده و درست برای یک پیرزن یا پیرمرد 80 ساله روستایی توضیح دهید و او کاملا متوجه بشود. اگر او فهمید معلوم است خود تو هم مطلب را فهمیدی.

کمک راهنمای گرامی در ادامه فرمودند:

  سلام دوستان الهه هستم یک همسفر. بچه ها من هفته سایت را خدمت آقای مهندس اول باید تبریک بگویم به گروه C14 تبریک می گویم. C14 یعنی گروه دیده بانان کنگره 60. آن ها 14 نفر هستند و کل کار کنگره به عهده و بر دوش این عزیزان است. در واقع دیده بانان عزیز کنگره قانون گزاران کنگره هستند یعنی همه چیز را با دقت می بینند. اتفاقاتی را که حتی در دور دست ها باشد هم می بینند و در واقع لازم است که ما همیشه شاکر دیده بانان کنگره 60 باشیم، چون خیلی برای ما زحمت می کشند. هفته سایت را خدمت همه وبلاگ نویسان و سایت نویسان و کسانی که در سایت کارمی کنند، می نویسند، عکاس هستند، مصاحبه می کنند و ویرایش گر هستند هم در بخش فارسی و هم در بخش انگلیسی تبریک می گویم و یک تبریک خیلی ویژه به کمک راهنمای عزیز خودم سرکارخانم مرجان عشق تبریک عرض می کنم که در سایت انگلیسی بسیار خردمندانه از ابتدای شروع سایت انگلیسی تا همین الان این کار را به زیبایی و دقت به جلو هدایت می کنند. اززحمات ایشان بی نهایت ممنونم و از این که در کنارشان هستم و می آموزم از ایشان سپاسگزارم. یک تبریک ویژه هم به بچه هایی که اخیرا در وبلاگ خودمان شروع به نوشتن کردند و به همه بچه هایی که در آینده وبلاگ خواهند نوشت و به کل اعضای کنگره هفته سایت راتبریک می گویم.
     در مورد سایت: سایت برای ما اعضا کنگره 60 بسیار حائز اهمیت است، چرا؟ چون پیام ما را به گوش تمام دنیا می رساند. دربخش انگلیسی که به کل دنیا می رساند و در بخش فارسی هم که اگر ما بخش فارسی نداشته باشیم مطالب را برای انگلیسی از کجا می آوردیم که ترجمه کنیم و روی سایت انگلیسی قرار بدهیم. در واقع کاری که ما انجام می دهیم دلنوشته ها را از کسانی که در زمان اعتیادشان نوشتند بعد که به درمان می رسند، نوع درمانشان و نوع تعادلی که پیدا کردند و به آن حال خوشی رسیدند. در واقع ما این ها را به انگلیسی ترجمه می کنیم و روی سایت قرار می دهیم تا یک نفر در گوشه ای از دنیا که از درد اعتیاد به خود می پیچد و رنج می برد آن مطالب را بخواند و ان شاءالله یک حرکت درستی را پیش بگیرد و به درمان برسد،ان شاءالله.      
 دستورجلسه امروزمان درموردسی دی قلب است. این سی دی خیلی مهم است. اگربچه ها یک بار دو بار یا ده بار بیست بار و یا صد بار هم گوش کنند خیلی کار خوبی می کنند. یکی از کمک راهنماها یک سوال درمورد یک مطلب از من پرسید به اوگفتم ببین، من توضیح می دهم منتها این توضیح من چند ساعت طول می کشد ولی باید بروی فلان سی دی و فلان سی دی و فلان سی دی را گوش کنی و گوش کردن به تنهایی کفایت نمی کند. من همیشه به بچه هایم می گویم مگر نه این است که من ده سال یا پانزده سال است که درکنگره هستم مگر من چندین سال نیست که راهنما هستم با این که چندین سال است که خدمت می کنم خودم سی دی هایم را واو به واو می نویسم. چون اگر به این صورت ننویسیم خیلی از مطالب را از دست می دهیم. تازه این بخش کوچک کار است. آیا با نوشتن جزئیات کارمن تمام شد؟ نه...تازه کار من شروع شده، یعنی چی؟ یعنی تازه باید بعد از نوشتن سی دی ها یک بار دو بار پنج بار ده بار و صد بار آن مطلب را بخوانم و بنویسم تا ملکه ذهنم بشود. یعنی وقتی که آن مطلب را لازم دارم سریع بیاید در ذهنم تا بتوانم آن مطلب را بگویم. بعضی ها هستند یک سوال که از آن ها می پرسیم می گویند آهان این را آقای مهندس در سی دی هایشان گفتند ولی یادم نیست در کدام سی دی بود. این به این خاطراست که تکرار نکرده بودید. باید یک مطلب را مثل میخ که توی دیوارمی کوبند، این میخ را یک بار دو بار و ده بارمی کوبند تا در دیوار فرو برود مطالب هم باید صدها بار در ذهن تکرار شوند تا در ذهن ما بروند. پس هر کس که سی دی قلب را گوش کرده یا گوش نکرده است یا اگر کسی واو به واو ننوشته است، موظف است که واو به واو بنویسد و بعد صدبار از روی آن بخواند. یک نکته خیلی مهم دیگر این است که ماهیچ وقت از روی نوشته مشارکت نمی کنیم. ما سی دی را می نویسیم صد بار از روی آن می خوانیم و بعد که ملکه ذهنمان شد دفتر را می بندیم و،مشارکت را شروع می کنیم. یعنی باید به این حد از توانایی برسیم که با دفتر بسته مشارکت کنیم. پس هر کس باید ببیند که کجا است و در چه مسیری باید حرکت کند.

استاد در ادامه فرمودند:
حالا در مورد سی دی قلب. ما در جسم انسان اعضای حیاتی بسیاری داریم ولی همه می گویند مغز و قلب در بدن خیلی مهم هستند. چون اگر خدای نکرده مغز کار نکند بدن از کارمی افتد. قلب هم اگر کار نکند بدن از کار می افتد. بنابراین ما مغز و قلب را دو تا عضو اساسی در بدن می دانیم. حالا این ها در جسم ما که صور آشکار ما است، قرار دارند. صورپنهان ما یعنی آن چیزهایی که ما نمی بینیم. مثلا من می گویم دستم درد می کند شما دست من را می بینید، این جزو صور آشکار است ولی یک وقت من افکاری که در ذهنم می آیند آشفته هستند به قول بچه ها خواب ندارم. چرا خواب ندارم؟ چون آن صور پنهان که ما آن را نمی بینیم ذهن و فکر است. عقل هم همین طور و این ها همه در صور پنهان ما قرار دارند. حالا یکی از اعضا صور پنهان ما عقل است. عقل حکم قاضی را دارد. یعنی اگر من بخواهم کاری را انجام بدهم این عقل است که من را راهنمایی می کند. مثلا عقل به من می گوید امروز بازار نرو چون شلوغ است و ممکن است کرونا بگیرید.نفس به من چه می گوید؟ اگر نفس اماره که امرکننده است باشد، دوست دارد هر چه او می گوید ما اطاعت کنیم. به مامی گوید برو بابا این چه حرفی است برو بازار گردش کن برو مسافرت خوش باش، همیشه بین آن چیزی که عقل و نفس به ما می گویند در واقع چیزی است که جن و روح به ما می گویند و این دو همیشه در تضاد هستند. روح به من می گوید الهه این کار درست است آن را انجام بده یا مثلا امروز سرماخوردی لازم نیست کتلت سرخ کنی، برای تو خوب نیست، اما جن به من می گوید نه...من دلم هوس کتلت کرده، اشکال ندارد بخور. روح یعنی آن چیزی که ما را به درستی و خوبی دعوت می کند و جن یعنی چیزی که ما را به بدی ها دعوت می کند. باید ببینیم بین تقابل روح و جن کدام یک پیروز می شود. آیا ما به حرف روح گوش می دهیم، یعنی می گوییم بله راست می گوید، حرف او را عقل هم تایید می کند که اگر سرخ کردنی بخوری به بدنت آسیب می رسانی. در واقع عقل همیشه فرمان درست را می دهد. ولی چه کسی باید به حرف این ها عمل کند؟ عقل بررسی می کند که بر مبنای شواهد قبلی که داشتیم  اگر سرماخورده باشیم و کتلت و خربزه هم خورده باشیم، حالمان بدتر شده است. پس بنابراین نباید این ها را بخوریم و فرمان را صادر می کند و اگر ما کتلت را نخوردیم یعنی به فرمان عقل خودگوش کرده ایم. خوب قلب این جا کارش چیست؟ ما قلب را درجسم داریم. آیا به ازای این قلب در صور پنهان چیزی داریم؟ بله داریم. درآن جا کار قلب محافظت از شهر وجودی است. شهر وجودی چیست؟ همان طور که جسم ما از سلول تشکیل شده صور پنهان ما هم یک سری اعضا دارد که نفس است و نفس هم یک سری خواسته دارد حالا این خواسته ها مثل افراد یک شهر یا یک کشور می مانند. یک سری آدم ها عاقل و خوب هستند و بعضی ها لات و لاابالی و اربده کش هستند. بعضی ها هم آدم های خوب و مهربانی هستند. مجموعه ای از این هاشهر وجودی من را تشکیل می دهند. یعنی من الهه یک سری خواسته های معقول دارم، مثل رهایی از اعتیاد یا وفاداربودن به همسر یک خواسته دیگر که منفی است  به ما می گوید: چرامی خواهی به همسرت وفادار باشی؟ به اوخیانت کن یا چرا باید راستش را بگویی؟دروغ بگو و این نامعقول است. این خواسته ها مربوط به نفس هستند. معقول هستند یا نامعقول. تشخیص این که به کدام خواسته باید عمل بشود یا نشود وظیفه عقل است. عقل یک سری سرباز دارد، به نام سربازان دانایی. یک قلعه را که ما در نظ ربگیریم، عقل حکم پادشاه را دارد و در درون قلعه است. این پادشاه یک سری محافظینی دارد که سربازان دانایی هستند.یعنی اگر من انسان دانایی باشم، تشخیص می دهم که آیا این خواسته ای که نفس دارد معقول است یا نامعقول؟پس این جا میزان دانایی من تعیین می کند. مثلا ممکن است برای یک انسان خواندن زبان انگلیسی خواسته معقولی باشد و یا برای شخص دیگری نامعقول باشد و این را عقل تشخیص می دهد. حالا ما غیر از عقل یک شخصیت هم داریم. شخصیت چیست؟
هرانسانی یک سری باورها، توانایی ها و عواطفی دارد. مثل توانایی های من. من می توانم شنا کنم و یا مترجم خوبی هستم و شعرهای خوبی می گویم، شعرهای من را درسایت کنگره می توانید بخوانید. این ها توانایی های من است. حالا باور من نسبت به این توانایی هایی که دارم شخصیت من هستند یعنی این که، من باوردارم ولی نمی گویم که شاعر فوق العاده ای هستم.ولی همین شاعری که الان هستم و شعرهایی که می گویم شعرهای خوبی هستند و شورای شعر کنگره 60 آن هارا تائید می کند و در سایت قرار می دهند. پس این باور من شخصیت من را نشان می دهد. ما در کنگره هرچیزی را بر مبنای مثلث قرار می دهیم. حالا برای شخصیت هم ما یک مثلث داریم که یک ضلع آن، احساس معصومیت، احساس لیاقت یا شایستگی و احساس امنیت است. اگر این سه احساس را داشته باشیم شخصیتم در حالت تعادل به سر می برد. یعنی من احساس می کنم که الان در وضعیتی هستم که در امنیت کامل هستم یا این که آدم معصومی هستم و گناهی انجام نداده ام که معصومیت من خدشه دار شود و یا من توانایی ها و شایستگی هایی دارم و به خاطر آن توانایی ها خوشحالم، بنابراین احساس شایستگی می کنم. پس با این احساساتی که من از خودم دارم شخصیت من در حال تعادل است. حالا شخصیت من چیزی است که از شهر وجودی من محافظت می کند. یعنی مثلث شخصیتی که ما با قلبمان کاملا این احساسات را درک می کنیم. بنابراین اگر کسی قلبش صاف و پاک باشد و دچار کینه و نفرت نشده باشد آن وقت این آدم از نظر شخصیت در آرامش است. چون حس های سالم دارد و وقتی حس سالم شد ما می گوییم حس اولین قوه به کارگیری عقل است. یعنی اگرحس سالم شد عقل آن شخص شروع به درست فرمان دادن می کند. امااین که حس من چگونه سالم باشد مسلما خیلی از وقت ها بوده که ما از دست انسان هادچار رنجش شدیم و حالمان خراب شده انگار یک نفر یک زخمی را به قلب ما وارد کرده است. خوب وقتی انسان دچار این حالت می شود که احساس کند خنجر به قلبش وارد شده یک بار اذیت می شود یک بار هم موقعی که می خواهد آن را بیرون بکشد. خیلی از آدم ها هستند وقتی دلشان می شکند یا حالشان خراب می شود وآن شمشیر وارد قلبشان می شود، برای این است که دیگر کسی نتواند یک شمشیر دیگری وارد قلبشان بکند قلبشان سفت مثل سنگ می شود. اما همان شمشیر اولی که وارد شده هنوز در قلب شخص هست. قلب هم تبدیل به سنگ شده است. خوب حالا وقتی قلب تبدیل به سنگ شده انسان باید چه کار کند؟برای این که قلب از حالت سنگی در بیاید و نرم و لطیف شود این کار درد و رنج فراوانی دارد. چرا ما رنج می کشیم، چرا از خیلی چیزها محروم هستیم. آقای امین در سی دی محرم می فرمایند: محرومیم زیرا آن محرومیت ها باعث محرم شدن من می شود. قلب من سنگ شده و این قلب باید آرام و نرم بشود. بایدآرام آرام در مسیر ارزش ها قرار بگیرم، یعنی دروغ نگویم، غیبت نکنم، قضاوت نکنم، آدم خوبی باشم، مهربان باشم، به طبیعت آسیب نرسانم به طبیعت و حیوانات کمک کنم. بایداز ضدارزش ها دوری کنم تا کم کم قلب من آرام و نرم شود. در آن موقع آن تیغ اولیه می تواند از آن خارج شود. ولی وقتی قلب سفت است، درست است که تیغ جدیدی وارد آن نمی شود اما در عین حال آن تیغ اولیه که هنوز در قلب است و در حال عذاب من است. پس کم کم باید درمسیر حرکت کارهای خوب قرار بگیرم تا این تیغ آرام آرام بیرون بکشم. آیا این کار به سادگی انجام می گیرد؟ جواب...خیر. همیشه تزکیه و پالایش و آرام شدن قلب توام با در و رنج می باشد. باید محرومیت بکشد، دردبکشد، خیلی وقت ها داغون شود تا آن قلب و احساساتش پالایش شود. وقتی قلب تصفیه شد انسان احساس بهتری نسبت به زندگی پیدامی کند. حس او نسبت به اطرافیانش خوب می شود. همین طور نسبت به حیوانات و مثلا دیگر از گربه بدش نمی آید و حتی از انسان هایی که به او بدی کرده اند دیگر احساس بدی به او دست نمی دهد. چون می داند اگر انسان ها به او بدی کردند به خاطر جهل آن هابوده است. وقتی انسان ناآگاه و نادان باشد یک حرکتی می کند که من ناراحت شوم. اگر دانا بود که این حرکت را نمی کرد. پس بنابراین به جای این که از دست آن طرف رنج ببرم و از او کینه به دل بگیرم، در حق او دعا می کنم و می گویم خدایا به او کمک کن، این آدم در جهل خودش می سوزد و این آدم در درون خود جهنمی برپاست. حالا بخشی از جهنم را هم به بیرون انتقال داده است و وقتی کم کم آن حس از آن آلودگی ها خارج شد، عقل هم فرمان های درست تری می دهد. چون حس اولین نقطه به کارگیری عقل است. از این که به صحبت های من گوش کردید متشکرم.
جلسه با دعای خیر دوستان به پایان رسید.

دستورجلسه دوشنبه مورخ 99/6/10: سی دی شیر وموش





نوع مطلب :
برچسب ها : کنگره ۶۰، درمان اعتیاد، درمان سیگار، ترک سیگار، عملکرد لژیون،
لینک های مرتبط :


سه شنبه 18 شهریور 1399 11:23 ق.ظ
خدا قوت خدمت خانم الهه عزیزم ممنونم به خاطر آموزش های نابتون دقیقا گره های من در این سی دی گفته شده بود وخیلی برایم بخش بود .
دوشنبه 17 شهریور 1399 10:09 ب.ظ
خدا قوت به استاد عشق خانم الهه نازنین بسیار لذت بردم واین سی دی جزء بهترین سی دی های بود که گوش کرده بودم و به شخصه از این نظر آسیب دیده بودم به شکر خدا با آموزش های کنگره تا حدودی به این آرامش رسیده ام ممنون از زحمات همه دوستان.
جمعه 14 شهریور 1399 05:22 ب.ظ
بسیار عالی خانم منیژه عزیز
خدا قوت خانم الهه مهربانم مثل همیشه عالی و پر انرژی . من تشنه آموزشهای شما هستم .
جمعه 14 شهریور 1399 02:41 ب.ظ
خانم منیژه عزیز خدا قوت عالی بود وسپاس فراوان از کمک راهنمای بزرگوار خانم الهه که بهترین و شیرین ترین آموزشها را به ما عطا می کنن خدارو شکر شکر شکر
سه شنبه 11 شهریور 1399 05:37 ق.ظ
خداقوت به خانم منیژه عزیز،خیلی خوب وکامل بود واقعا دوباره اموختم،ازشما ممنون ومچکرم.
سپاس از شما کمک راهنمای خوبم خانم الهه عزیز.
خداقوت وتشکر از گروه سایت
یکشنبه 9 شهریور 1399 05:18 ب.ظ
باسلام ممنون ازشماخانم فاطمه عزیزم.امیدوارم بتوانم درنوشتن وبلاگها توانایی لازم راپیداکنم.وخدمت کوچکی به سایت کنگره وتمام افرادی که این نوشته هارومیخونند.خداوندعمرطولانی به قای مهندس بدهدکه ماازپرتوخدمتهایی که به کنگره میکنیم بتونیم درجهت معلومات پیشرفت کنیم.
.
یکشنبه 9 شهریور 1399 12:02 ق.ظ
بسیار عالی
انشاالله خداوند حافظ و نگهدارتون باشد
شنبه 8 شهریور 1399 05:42 ب.ظ
خانم منیژه عزیز ورود شما را به جمع وبلاگ نویسان تبریک می گویم. خدا قوت
خانم الهه جانم مثل همیشه از آموزش های ناب شما استفاده کردم و خدا را شکر می کنم به خاطر وجود آقای مهندس و شما خانم الهه جانم
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات