خوب در مورد سوال اول لیلا سوال خوبی کرد. گفت جاهایی هست که در زندگی می خواهم تصمیماتی بگیرم. آقای مهندس می گویند قبل از هر کاری و یا حرفی سکوت کنید و حال اگر چهارده ثانیه هم نه چند ثانیه سکوت کنید و فکر کنید که بعد از حرف من چه آتشی روشن می شود و یا حرف و نقلی ایجاد می شود. یک وقت های من یک کاری می کنم که از نظر ما خوب می آید ولی از نظر جامعه آن چنان خوب نیست که ما فکر می کنیم .مثلا ما الان در گیر ثبت نام بچه ها هستیم یک موقع ساعت یازده یا دوازده شب پیام می دهند و سوال می پرسند فکر نمی کنند من هم آدم هستم و صبح تا عصر کار کرده ام و می خواهم استراحت کنم‌. آقای مهندس هم اصلا تماس های غیر ساعت کاری را جواب نمی دهند مگر موارد ضروری. پس روی هر کاری فکر کنین و زود قضاوت نکنیم. حال یک نفر می گوید من فکر کردم ولی به نتیجه نمی رسم. آقای امین می گویند زمان بدهید. خیلی پیش می آید حتی اگر راهی نداشته باشیم اگر روی قضیه فکر کنید و زمان بخرید نیروهای مختلف به کمک شما می آیند. تنها کاری که باید فوری و بدون فکر انجام دهید خدمت در کنگره است. در غیر این صورت هیچ کاری را بدون فکر انجام ندهید .
چند روز پیش یک نفر به من زنگ زد و الدورم بولدورم می کرد و با این که مقصر بود طلبکار بود و من فکر می کردم که با وجود توهین طرف چگونه باید جواب او را بدهم و باید فکر کنم. بارها اتفاق افتاده که کسی سوال کرده و من جواب او را می دانم و حتی اگر مخاطب قرار بگیرم تا وقتی که مطمئن نباشم که طرف دنبال جواب است جواب نمی دهم. یک جاهایی آدم نباید جواب دهد و باید سکوت کند. یادتان باشد که نیروی بازدارنده همیشه مجبور می کند که بدون فکر و فوراً دست به کاری بزنید. در صورتی که اصفهانی ها یک ضرب المثل دارند که می گویند حرف نزده را، همیشه می شود زد. حتی وقتی حق شما ضایع شده و به شما تهمت زده شده زود از کوره در نروید و آرام باشید. وقتی کسی از شما مشورت می خواهد زود به او پاسخ ندهید و فرصت فکر کردن بخواهید. کسی که فکر می کند برای دفاع از حق خود باید فوری عکس العمل نشان دهد در اشتباه است. انسان احمق همیشه در حال ثابت کردن خود به دیگران است .
و این در جواب زهرا است که می گوید جهانبینی چه ربطی به زندگی من دارد؟ جهانبینی می گوید و ما در کنگره یاد می گیریم که اگر آدم حال خرابی به تو توهین کرد، زود ناراحت نشوی و بدانی که حال او خراب است و یاد می گیریم در زندگی از کسی نباید توقع کمک داشته باشیم. انسان ها تنها به دنیا می آیند و تنها از دنیا می روند و اگر در آرامش و حال خوب هستید به خاطر کارهای خوبی است که انجام داده اید.
جهانبینی به من می گوید با دیگران با احترام و محبت رفتار کن. اگر تو خراب کاری کردی و داری با یک مصرف کننده زندگی می کنی تو این آدم را جذب کرده ای و باید در جایی قرار بگیری که بدانی، هر چیزی را کاشتی همان را برداشت می کنی. اگر درون خودت آلودگی هایت را ببینی تا آخر عمر برای پرداختن به چیز های دیگر وقت کم می آوری. خدا هم مسول زندگی تو نیست و راهنما هم مسئول حل خراب کسی نیست. راهنما فقط می گوید من این راه را رفته ام و به نتیجه رسیده ام شما هم بفرما اگر دلت می خواهد. آقای امین می فرمایند غم بزرگ دو کار می کند یا از غم استفاده می کنی و آن را تبدیل به شادی می کنی و یا بیشتر در تاریکی و نا امیدی فرو می روی. اگر آدمی در زندگی شما دخالت می کند شما خودتان دروازه های زندگی را به روی دیگران باز کرده اید.
زن مظهر ناز و مرد مظهر نیاز است اگر جایگاه خود را فراموش کردید و کاسه گدایی دست گرفتید این بدترین نوع گدایی است یعنی گدایی محبت.
در وادی چهارم یاد می گیریم که هیچ کس مسول زندگی شما نیست. من در روز همسفر خودم برای خودم هدیه می گرفتم چون مسافر نداشتم و بعد کم کم خانواده ام شروع کردند برایم هدیه خریدن. یا می گویم خوب الهه خانم یک ماه کار کردی حال به خودت یک نرمشی بده .روزهایی که خسته ام پیاده روی می کنم و برای خودم خرید می کنم، به خودم محبت می کنم. آن طرف محبت رد می کنید دیگر گدایی محبت نمی کنید. هر جا محبتی می کنید اگر این سه شرط را نداشته باشد باخته اید: شرط اول محبت باید با تفکر باشد. شرط دوم، محبت باید ذره ذره باشد. شرط سوم، محبت باید بلاعوض باشد. مثلا محبتی به کسی کردید که بلاعوض بوده زمان می برد تا به شما برگردد و فقط باید برای دل خودم انجام دهم و منتظر جبران نباشم. به همین خاطر می گویم خدمت کنید و مشارکت کنید تا جرقه نوری در زندگی دیگران باشد و زندگی شما را هم روشن کن. وقتی کاری را با عشق انجام می‌دهی اول ظرف محبت خودت پر می شود. وقتی شروع به خدمت می کنیم شاید بذرهایی که قبلا کاشته ایم خوب نبوده ولی بذر خوبی می‌کاریم و جوانه خوب و میوه خوبی می دهد .
این جهان کوه است و فعل ما ندا              صوت ما آید نداها را صدا
یعنی این جهان مثل کوهی است که هر صدایی بدهی پژواک آن به تو بر می گردد.

 سوال همسفرخانم زهرا:

 اگر من محبت بی اندازه ‌کرده باشم  تبدیل به عادت شده باشد چگونه باید آن را بر‌گردانم؟

استاد فرمودند: 

 سلام دوستان الهه هستم همسفر. ما همه چیز را باید با متد DST حل کنیم. اگر بی اندازه به کسی محبت ‌‌کردید باید آن را ذره ذره کم کنید که اگر یک دفعه قطع شود خسارت وارد می کنید و باید جبران خسارت کنید. اگر همه مسولیت های زندگی را به دوش گرفته ای باید آن ها را ذره ذره برگردانید.

 جلسه با دعای دوستان به پایان رسید.