سلام دوستان الهه هستم یک همسفر. عزیزان امیدوارم که حال همگی خوب باشد و در صحت و سلامتی به سر ببرید و حال من هم خوب هست و خوشحالم که امروز در کنار شما عزیزان هستم تا از تجربیات خودم و شما عزیزان استفاده کنم و بتوانیم از همدیگر بیاموزیم و لذت ببریم.

مشارکت همسفر خانم منیژه:

سلام دوستان منیژه هستم همسفر. متشکر هستم از وقت مشارکت که خانم الهه عزیز به من دادند تا در کنار همدیگر بیاموزیم. استاد امین در سی دی موانع محبت فرمودند در مسیر صراط مستقیم قرار گرفتن انسان فقط با اعمال و رفتار کافی نیست بلکه باید با قلب باید نشان دهد که هست یا نه، خیلی از انسان ها ظاهرشان نشان می دهد که انسان های با ایمانی هستند ولی قلبشان چیز دیگری نشان می دهد و هر چه که درجه خلوص بالاتر باشد ارزش انسان هم بالاتر می رود مانند ارزش اورانیوم که توضیح دادند، ارزش آن از طلا بیشتر است چون فرآیند و کابرد خلوص آن بیشتر می باشد حالا انسان چگونه می تواند به این خلوص برسد؟ مثال طلا را می زنند تا به مرحله ذوب برسد و یواش یواش ناخالصی ها از آن جدا می شود یعنی مس و آهن .... از آن جدا می شود و کم کم به درجه خلوص می رسد، انسان هم با تزکیه و پالایش می تواند به درجه خلوص برسد و با امتحانات و آزمایشات الهی با صبوری و استقامت تمام کند کم کم به درجه بالا برسد. بزرگان با کسانی که در تاریخ نامشان ثبت شدند همگی آنان درد و رنج بسیار کشیدند، مانند پیامبران خودمان که بسیار تا بسیار رنج کشیدند مانند حضرت محمد و حضرت موسی و حضرت یوسف و همچنین هیتلر و شکسپیر که بسیار رنج کشیدند. دیدگاه و نگاه آن ها متفاوت بوده و غمی که در کودکی داشتند با نگاه های متفاوت آن ها یا به درجه بالا رسیدند یا به پایین ترین درجه پس این رنج می تواند تبدیل به گنج شود یا تبدیل به بدترین مصیبت و بلا یا  تبدیل به انتقام شود پس نتیجه می گیریم که انسان باید بداند برای رسیدن به درجه خلوص باید سختی های زیادی را پشت سر بگذراند تا به آرامش و صلح و دوستی برسیم. انسان برای اینکه وارد تاریکی نشود باید در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرد و با دوری از ضد ارزش ها و بالا بردن جهان بینی خود و کسب علم و دانش به این درجه خلوص برسد .

مشارکت همسفر خانم زهرا:

خداوند را شاکرم که امروز در کنار دوستان هستم و همچنین خانم الهه عزیز. آقای امین در سی دی موانع محبت فرمودند: زندگی بعضی مواقع آن طوری که پیش بینی می شود نیست و آن دو دو تا چهار تا پیش نمی رود. یک موقع در زندگی اتفاقاتی می افتد که به ظاهر خیلی دردناک هست و از نظر ما مردود است، بلا و مصیبت است ولی اگر انسان در صراط مستقیم حرکت کند اگر سرش یا پایش بشکند، خیر است یا اگر مالش را از دست بدهد خیر باشد. آقای امین داستانی را می فر مایند: فردی بوده که پسر جوان و یک گاو و یک قایقی داشته در مدت کوتاهی پسرش پایش می شکند، قایقش سوراخ می شود، گاوش مریض می شود، جنگ می شود و می خواهند پسران جوان را جنگ ببرند ولی چون این پسر جوان پایش چلاق شده صرف نظر می کنند و در همان جا دزدان دریایی تمام قایق های کنار  ساحل می دزدند بجز قایق این مرد چرا که قایقش سوراخ بود، در زندگی این چنین اتفاقات می افتد که می گویند: در هر شری خیری نهفته هست که ما خبر نداریم. مانند ناراحتی قلبی جناب آقای مهندس که منجر به ترک سیگار و رهایی و درمان ایشان شد . آقای امین در مورد محبت و عشق می فرمایند که دوست داشتن به انسان لذت و انرژی فراوان می دهد .

مشارکت همسفر خانم لیلا:

در این سی دی آقای امین می فرمایند دوست داشتن به آدم انگیزه و هدف می دهد وقتی درجه تکامل یا خلوص بالا می رود ارزش آن هم زیاد می شود مانند اورانیوم و طلا که می تواند این درجه خلوص هم در جهت مثبت باشد و هم منفی باشد. نتیجه ای که گرفته می شود این است که برای رسیدن به درجه خلوص باید تزکیه و پالایش صورت بگیرد که خیلی درد و رنج بسیار همراه دارد که بعد از این خلق جدیدی اتفاق می افتد. غم بزرگ انسان را می تواند به بالاترین نقطه یا پایین ترین نقطه ببرد که بستگی به نگاه ما دارد. من با ورودم در کنگره سعی کردم به مرحله خلوص برسانم که این کار هم با بالا بردن جهان بینی ممکن هست . محبت یک ثروتی هست که درون تمام انسان ها قرار دارد. انسان با بالا بردن دانش خود می تواند این محبت را خالصانه که مانند باران رحمت است در خود بوجود آورد و اگر ناخالصی داشته باشد مانند سنگ کلیه تلخ است و این آب که ناخالصی و املاح زیاد دارد قابل خوردن نیست. آقای امین می فرمایند: برای ورود از یک  مرحله به مرحله دیگر تخریب ساختار قبلی لازم هست ولی شرط کافی نیست. شرط کافی آن فقط جهان بینی و دانش می باشد. عشق نفرت نمی آورد و ما هر چیزی را از ضدش می شناسیم، دوست داشتن واقعی را می توانیم از رقیب بشناسیم و در این مرحله برای رسیدن به محبت واقعی باید بخشش باشد تا دروازه محبت واقعی باز شود . محبت واقعی باید برای دیگری سود و منفعت داشته باشد نه برای خودم و باید این محبت بدون توقع باشد .

مشارکت همسفر خانم نسترن:

این سی دی آقای امین مثل سی دی های دیگرشان بسیار آموزنده و نکات خیلی جالبی بیان کردند. یکی از نکات آن این بود که تا از رنج نگذری به گنج نمی رسی و باید برای رسیدن به مرحله خلوص و تکامل، تزکیه و پالایش شوی که من سعی می کنم با گوش کردن به سی دی ها و بالا بردن آگاهی خود آن ها را در زندگی عملی و کاربردی کنم. در این سی دی آقای مهندس کمی ما بین صحبت های آقای امین صحبت می فرمایند و این جالب بود که می فر مایند زندگی ما مانند صفحه سفید نقاشی می ماند که اگر در آن نقطه سیاه رنگی باشد ما اگر به آن نقطه سیاه رنگ توجه کنیم این نقطه سیاه بزرگ و پر رنگ تر می شود که این موضوع بر می گردد به دیدگاه من در زندگی که چگونه با مشکلات خودم برخورد دارم چه دیدی دارم، من سعی می کنم در زندگی خود با دید مثبت به مسائل خود نگاه کنم و سعی می کنم با بالا بردن دانش خود و کاربردی کردن آن ها در زندگی خود بتوانم در کنار مشکلاتم آرامش داشته باشم .

مشارکت همسفر خانم مریم:

در این سی دی آ قای امین در مورد محبت و موانع محبت صحبت کردند که به نکات جالبی اشاره کردند. گاهی اوقات زندگی محاسباتش بهم می خورد ولی در صراط مستقیم قرار گرفتن خیلی مهم است که صرفا با اعمال شناخته نمی شود و در صراط مستقیم قرار گرفتن به قلب انسان هست و هر کسی می داند که در قلب خودش چه خبر هست، آیا دنبال منفعت شخصی یا خاصه فردی خود می باشد یا چیز دیگری را مد نظر دارد. در محبت واقعی باید به منفعت طرف مقابل نگاه کرد نه به سود و منفعت خود و باید در مسیر صراط مستقیم قرار بگیریم و بدانیم که برای رسیدن به آرامش باید دید مثبت داشته باشیم و بعضی مواقع سختی های زیادی را پشت سر بگذاریم تا به تکامل برسیم .

مشارکت کمک راهنمای عزیز و محترم خانم الهه:

 امروز در مورد سی دی موانع محبت صحبت می کنیم ما چرا در بعضی مواقع دچار محبت نیستیم و چرا قلب و زندگی پریشانی داریم؟ جناب آ قای امین در مورد خلوص صحبت می کنند یعنی چه؟ یادم می آید در زمان کودکی وقتی کسی می رفت مکه می گفتند طلا بیاورید. آیا اصفهان طلا نداشت که می گفتند از مکه طلا بیاورید؟ چرا ایران هم مرکز طلا و طلاهای خوبی دارد ولی طلای ایران 18 عیار هست و در مکه 24 عیار می باشد، بسیار زیباتر و خوش فرم تر هستند چون عیار یعنی خلوصش بالاتر هست یعنی ناخالصی کمتری دارد. اگر فردی خلوص بالاتر و عیار بالاتری داشته باشد آن آدم بهتر به کارهای خود می رسد و سطح انرژی بالاتری دارد و در کارهای خود موفق تر می باشد. ولی آیا این خلوص در آدم ها به راحتی اتفاق می افتد؟ آیا جنس من از طلا هست؟ بعضی ها جنسی از مس یا از سنگ هستند چطور می شود که جنس و عیار من بالا برود؟  مثال زیبای دیگر که آقای امین می فر مایند در مورد انرژی هسته ای که خیلی مواقع صحبت های زیادی شنیدیم چرا انرژی هسته ای برای بعضی کشورها مهم هست؟ بخاطر اینکه انرژی که از طریق شکافتن یک اتم بدست می آید و انرژی که آزاد می شود بسیار زیاد هست یعنی شاید بشود با این کار بسیار تا بسیار برق تولید کنیم وقابل مقایسه نیست با انرژی که از طریق برق به وسیله توربین آبی بدست می آورید. اگر دیده باشید، جلوی سد زاینده رود توربینی نصب کردند که آب با فشار باعث می شود که برق تولید شود و یک نوع دیگر برق از طریق باد بدست می آید. حالا این انرژی ها به سختی بدست می آید. اما اگر ما برق را توسط شکافتن هسته اتم بدست بیاوریم آن موقع خدا می داند که چقدر زیاد هست. یکی از این عناصر که برق یا انرژی زیادی از آن می شود بدست آورد اورانیوم که فلزی است مثل طلا و نقره ... ، ما یک نوع اورانیوم به نام ایزو توپ 238 که خودش به تنهایی انرژی چندانی ندارد در واقع اورانیوم 235 به درد انرژی می خورد و خیلی هم مهم برای انرژی می باشد و میزان اورانیوم 235 در طبیعت خیلی کم می باشد. سانتیریفیوژیک دستگاهی هست که در آن اتم های اورانیوم را قرار می دهند که این دستگاه با شدت هر چه تمام تر ایزوتوپهای 235 از 238 جدا می شود یعنی فر آیند جدا سازی اتم های اورانیوم 235 از 238 خیلی خیلی فرآیند گران قیمتی هست. در واقع خیلی هزینه بر است، جدا سازی اورانیوم 235 از 238 خیلی مهم است چون اورانیوم 235 هست که به ما بی نهایت انرژی دارد ولی آیا در مورد اورانیوم 238 هم صدق می کند؟ نه خیر ، چرا اورانیوم 235 برای ما مهم هست؟ چون خالص تر است مثل طلای 24 عیار خیلی خالص هست، تمام این حرف ها را زدیم که بگوییم طبیعت برای عناصری که خالص هستند بسیار ارزش قائل است، هر چیزی که خالص تر باشد بیشتر به درد می خورد و انرژی بیشتری دارد و آ دم هایی که سطح انرژی بالاتری دارند حالشان بهتر است. حالا ارزش طلا بیشتر است یا اورانیوم 235، خوب اورانیوم 235 چون سخت تر به دست می آید و خالص تر می شود در طبیعت و ارزشش بالاتر است. من چند سال پیش یک فیلمی مستند افریقایی دیدم چرا که بسیار تا بسیار کشوری از نظر مالی ضعیف هستند یک مشت سرباز آورده بودند که آن ها را مجبور کردند دنبال الماس بگردند، شما می دانید که الماس خیلی خیلی گران قیمت است و هر چقدر الماس درشت باشد گران قیمت تر هست  ولی این را بدانید که الماس در سخت ترین شرایط بدست می آید. مثلا هر چیزی می سوزد تبدیل به خاکستر می شود ولی در واقع از نظر ماده شیمیایی تبدیل به کربن می شود. جنس الماس از کربن می باشد و شما چرا پول برای الماس می دهید ولی برای کربن نمی دهید؟ چون الماس زیبایی منحصر به فرد و درخشش فوق العاده زیادی دارد و بسیار جذاب می باشد به همین دلیل بسیار گران قیمت است. در فیلم نشان می دهد که الماس در اعماق زمین تحت فشار بسیار کربن قرار می گیرد و اتم های کربن بهم می پیوندند در اثر فشار زیاد و کم کم طی فر آیندی تبدیل به الماس می شوند. پس وقتی یک چیزی سختی زیادی را تحمل می کند تبدیل به یک چیز ارزشمند می شود به شرطی که وقتی این فشار و سختی زیاد را تحمل می کند هی غر و نق نزند. درخت خرما داریم خیلی جاها خرمای خوب داریم. خرما میوه ای بسیار کم حجم می باشد بنابراین چاق نمی شوید اما بسیار قوی و نیرومند می باشد و بسیار به شما توان و انرژی می دهد چرا؟ یک شهری به نام برازجان در جنوب هست که بهترین خرماهای ایران را می دهد، تعریف می کنند که اگر کسی وارد این شهر شود از بوی گند گوگرد حالش بد می شود چون آب آن ها گوگرد دارد که بوی بسیار بد و تندی دارد. آب این شهر اصلا خوردنی نیست، نخل های این  شهر از همین آب های گوگردی و بو گندو استفاده می کنند در گرمای بسیار وحشتناکی همین نخل قرار دارد و بهترین صادرات دنیا صورت می گیرد. درخت نخل سخت ترین شرایط را تحمل می کند. ولی میوه ای که می دهد خوشمزه ترین میوه است و همچنین مقوی ترین میوه هم می باشد. درخت گیلاس را در نظر بگیرید که درختی بسیار حساس و نازک نارنجی می باشد اگر در فصل شکو فه های آن کمی سرما و باد باشد اصلا میوه نمی دهد و خیلی هم رسیدگی می خواهد و آب شیرینی هم باید داشته باشد، آیا شما می توانید از میوه گیلاس به عنوان شام و ناهار استفاده کنید؟ نه، چون خیلی سختی تحمل نکرده میوه محکم و پر انرژی و مقوی نمی باشد ولی خرما را می توان به عنوان پر انرژی ترین و مفید ترین غذا و خوراکی استفاده کرد و می توانید هر روز از آن استفاده کنید چرا؟ چون خرما سختی و رنج دیده شده و بسیار گرمای طاقت فرسایی را تحمل کرده و با آب به درد نخور گوگردی بهترین میوه را می دهد یعنی وقتی تحت سختی ها قرار می گیرد تبدیل به بهترین میوه می شود و واحد شمارش نخل نفر می باشد و انسان هم با نفر شمارش می کنند چون سختی های زیادی را متحمل می شود مثل یک انسان با آن رفتار می شود و برای از بین بردن آن کافی است که سر درخت را بزنیم تا از بین برود.

 در ادامه سخنان کمک راهنمای عزیز خانم الهه :

همسفری که با تفکر و اندیشه تحمل می کند و به مسافر خود به دید یک بیمار نگاه می کند و برای اینکه حالش خوب باشد این کار را می کند. اگر انسان دچار غم و اندوه زیاد قرار بگیرد دو تا کار را می تواند انجام دهد، یا آن را تحمل کند مثل پیامبران الهی این انسان غم واندوه را می گیرد و تبدیل به دوستی و خوبی می کند. وقتی پیامبر الهی بر می گردند به مکه می توانستند انتقام بگیرند ولی ایشان با همه انسان هایی که با بدی برخورد کرده بودند. با همه آن ها با عطوفت و مهربانی رفتار کردند و دیگری مانند هیتلر در زمان بچگی اذیت شده و رنج بسیار دیده ولی هیتلر غم و درد و رنج را تبدیل به نفرت می کند. من می خواهم این را بگویم  که انسان ها می توانند مانند کربن باشند بدرد نخور شوند و همه به آن ها فحش بدهند و یا می تواند آن فشار و سختی را تحمل کند و به الماس تبدیل شود و یا تبدیل به طلای 24 عیار شود. من فیلم تصفیه آب را دیدم که آب در تصفیه خانه تصفیه می شود یعنی صاف و پاک می شود شما یک مجتمع چند طبقه را در نظر بگیرید در آن پر از شن و ماسه است که بسیار ریز می باشد، از پشت این شن ها آب را با فشار داخل این ماسه قرار می دهند و از آن طرف آب صاف شده بیرون می آید. این به شما یاد می دهد تنها راه تصفیه شدن سختی کشیدن می باشد ولی در حین سختی کشیدن باید تحمل کنی و نق نق نکنی و غر نزنی و وقتی غمی به تو رسید، همه این ها را جهان بینی یاد می دهد که تو چه اشکالی داری تفکر کن و اشکال خودت را برطرف کن تا حالت خوب شود. مرتب پیام به کمک راهنمایت نده. خودتان باید این آموزش ها را عملی کنید، باید همراه آموزش حتما خدمت کنید تا حالتان خوش شود و کسانی که به کنگره می آیند و می روند آن ها کسانی هستند که بیرون پرت می شوند.

این همه آموزش رایگان آقای مهندس در اختیار من گذاشتند تا من با کوچکترین و کمترین وظیفه استفاده کنم وخدمت کنم. شما می توانید کنگره را طی بکشید ودستشویی ها را بشویید . من کمک راهنما روزی که خدمت گذار هستیم می روم و دستشویی ها را می شویم در صورتی که در منزل هیچ گاه این کار را نمی کنم چون با عشق در کنگره انجام می دهم چرا؟ چون کنگره به من امنیت و آسایش و رفاه داده و زندگی به من داده، چون کنگره باعث شده که اگر افراد به من اعتماد داشتن هزار برابر شود فقط و فقط بخاطر عملی کردن آموزش ها می باشد و همیشه سعی کردم خدمت کنم .تا خیرم به بقیه نرسد من حالم خوب نمی شود.  تمام صحبت های امروز حول این محور گشت که اگر کسی می خواهد به حال خوش برسد یک راه بیشتر ندارد که آموزش ببیند و خدمت کند و دید مثبت داشته باشد بارها این را گفتیم که: شکر نعمت، نعمتت افزون کند                  کفر، نعمت از کفت بیرون کند

کفر یعنی ندیدن و چشم بستن روی چیزی یعنی چشمت را روی خوبی کنگره بستی یعنی به آموزش های کنگره عمل نکردی، نعمت را خواهند گرفت اصلا به طرز نامحسوس از کنگره بیرون می شوی  و در آخر دوست دارم چند نفری از دوستان مشارکت کنند که وقتی در سختی قرار گرفتن چگونه با آموزش های کنگره خود را نجات دادند؟  

 مشارکت همسفر خانم لیلا: 

من قبل از اینکه وارد کنگره شوم هر موقع با مسافر خود مشکلی داشتم همیشه سکوت می کردم و تحمل می کردم همراه با بی فکری و بدون اندیشه ولی موقعی که وارد کنگره شدم متوجه شدم که باید با بالا بردن جهان بینی خود و دانش و آگاهی خود می توانم صبوری داشته باشم بجای تحمل کردن بدون اندیشه .

مشارکت همسفر خانم نسترن : 

من زمانی که به کنگره آمدم و آموزش دیدم متوجه شدم که به مشکلات خود فرصت دهم و با تفکر و تدبیر مشکل خود را حل کنم و عجول نباشم و سعی کردم از حاشیه ها دوری کنم تا با مشکلات خود بتوانم با آرامی برخورد کنم .

مشارکت همسفر خانم مریم:

من در کنگره آموزش دیدم که همیشه باید یک حرمت و خط قرمزی در خانواده وجود داشته باشد و در واقع همیشه مشکلات هستند فقط ما باید با به کار بردند این آموزش ها و کاربردی کردن آن ها در زندگی خود باید به حال خوش و آرامش برسیم.

مشارکت همسفر خانم نسیم: 

خانم الهه عزیز من سوالی داشتم که چند وقتی هست که من نظم به کارهایم دادم و شروع به حرکت کردن کردم و بعد از چند هفته احساس ناتوانی به خصوص در جسمم شدم اگر در این مورد راه کار به من بدهید متشکرم.

مشارکت کمک راهنمای عزیز خانم الهه:

برای کسی که مسئولیت پذیر نبوده باید کم کم به آن مسئولیت دهیم و یهویی نمی توانیم بار را به دوش یک نفر بگذاریم و مثلا برای کسی که صبح ها از خواب دیر بلند می شود باید خوابش حتما از صبح تنظیم شود و چند ماه زمان می برد که خوابش تنظیم شود. البته در تمام موارد باید این قانون رعایت شود مثلا درس خواندن از کم شروع شود و هر روز مطالعه داشته باشد و از روزی یک ربع شروع شود تا بتواند کم کم ساعات درس خواندن را زیاد کند تا انگیزه و شوق در فرد بوجود بیاید و خسته نشوند، اولا من این را قبول ندارم که انسان چند تا مسئولیت و چند تا کار با همدیگر انجام دهد یعنی چند تا چیز در الویت داشته باشد، من می گویم هر بار انسان یک چیز را در الویت قرار دهد تا به جایی برسد و وقتی به یک جایی رساند و بعد دومی یا سومی را شروع کند. پس هر کاری می خواهیم انجام دهیم ذره ذره و آرام آرام انجام دهیم و دیگری اینکه مسئولیت های بزرگ را نمی توانیم یهویی با هم بپذیریم.

 جلسه با دعای خیر دوستان به پایان رسید.