همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 
کارگاه مجازی همسفران عشق با استادی کمک راهنمای محترم سر کار خانم الهه و دبیری همسفر خانم نسیم در روز دوشنبه ۹۹/۷/۱۴ با دستور جلسه سی دی حس از آقای امین راس ساعت آغاز به کار نمود.





در جهان هر چیز، چیزی جذب کرد
سرد، سردی کشید و گرم، گرم

بسم الله الرحمن الرحیم

با قوت گرفتن از قدرت مطلق الله جلسه را آغاز می نماییم. سلام دوستان من الهه هستم همسفر. انشاالله که حال همه عزیزان خوب باشد، حال من هم خوب هست. دستور جلسه این هفته سی دی حس از آقای امین است، قرار بود هم سفر اولی ها و هم سفر دومی ها، سی دی را بنویسند. ما یک تازه وارد به نام خانم فاطمه داریم که به ایشان خوش آمد می گوئیم. خوب ما در واقع رسم است که هر کس که وارد کنگره می شود، رهجوهای تازه وارد که به کنگره می آیند، سفر اولی ها، باید مطابق دستور آقای مهندس در چند جلسه اول ۵ تا سی دی را بنویسند، به اضافه سی دی های وادی اول تا هفتم. خوب مثلا ما امروز دستور جلسه مان سی دی حس از آقای امین بود اما من گفته بودم که این را هم سفر اولی ها و هم دومی هابنویسند منتها مثلا روز پنج شنبه که یک سی دی دیگری کار کردیم. خوب کسانی که تازه وارد هستند، آن ۵ تا سی دی خودشان را می نویسند و سی دی وادی خودشان را می نویسند، بنابراین اگر هم خواستند مشارکت کنند، در مورد همان سی دی که نوشتند مشارکت می کنند. بین مشارکت من یا دوستان دیگر صحبت نمی کنیم، تشکر نمی کنیم چون می خواهیم ویس ها پشت سر هم باشند. بنابراین برای این که اتصال ویس ها به هم نخورد و بچه ها حواسشان پرت نشود، بین صحبت ها هیچ صحبتی نمی کنیم، هر رهجویی موظف است که راس ساعتی که می گوییم آنلاین باشد یا اگر می گوییم راس فلان ساعت کنگره باشند در شعبه حضور داشته باشند چرا؟ از قوانین لژیون این است که ما مطلقا چت دو نفره نداریم. از قوانین لژیون این است که هر کس هر سوالی دارد از من می پرسد. چه در جلسه حضوری، چه در جلسه غیر حضوری. به هیچ عنوان پی وی هم دیگر نمی رویم، برای هم دیگر پیام نمی گذاریم، جواب هم دیگر را نمی دهیم، از دبیر سوال نمی کنیم. ما می گوییم که ارتش، چرا ندارد مثلا یک سربازی که صبحگاه می آید و باید پرچم را بالا بکشد و بقیه که باید به پرچم احترام نظامی بگذراند، نمی تواند بگوید چرا پرچم را هر روز صبح باید یک بار بالا ویک بار پایین بکشیم.خوب بگذاریم همان بالا باشد، می گویند ارتش چرا ندارد. به خاطر این که ما داریم با یک بیماری می جنگیم که کل دنیا را فلج کرده و هیچ کسی از پس این بیماری بر نمی آید. ما با بیماری اعتیاد می جنگیم. برای جنگ با بیماری اعتیاد ما شمشیر چوبی نمی خواهیم، شمشیر فولادی از بهترین جنس می خواهیم. شمشیر ما در کنگره آموزش های ما است، اگر آموزش های ما و محبتی که انجام می دهیم درست باشد، آن وقت ما به درمان اعتیاد دست پیدا می کنیم. اگر می خواهیم آموزش ما درست باشد، باید دقیقا مطابق قوانین کنگره رفتار کنیم. ارتش چرا ندارد چون وظیفه ارتش، حراست از یک کشور است. فرقی نمی کند ارتش کدام مملکت، وظیفه ارتش در هر مملکتی صیانت و حفاظت از مردم آن کشور و مرزهای آن کشور است، بنابراین همه کارشان باید روی اصول و نظم باشد. چه چیزی به ارتشی ها این قدر قدرت می دهد؟هیچ وقت دقت کردید که چرا ارتشی ها این قدر آدم های پر قدرتی هستند؟ چه چیزی به آن ها قدرت می دهد؟ نظم به آن ها قدرت می دهد. هرجایی که نظم حاکم باشد آن جا قدرتمند می شود، هر جایی نظم حاکم باشد قدرت می گیرد. دقیقا کنگره همین طور است، در کنگره چون نظم حاکم است، قدرتمندانه ما اعتیاد را درمان می کنیم. با آموزش درست، با جهان بینی صحیح، من چندین سال است که می شناسم و تجربه خودم رادارم، شما می توانید سوال کنید، بزرگترین روان شناس ها، بزرگترین روان پزشک های دنیا، بزرگترین پزشکان دنیا، از درمان اعتیاد عاجزند. ولی در کنگره درمان اتفاق می افتد چرا؟ چون ما دانش درمان اعتیاد را داریم و با تمام قوت و قدرت مان اعلام می کنیم که ما چند هزار درمان شده اعتیاد داریم. این که دیگر توسط آقایان پزشک و علما بررسی کردند و متوجه شدند ما به حرفی که می زنیم کاملا اعتقاد داریم، چون اتفاق افتاده است. تیم راگبی کنگره ۶۰ چندین سال است که رتبه اول راگبی کشور را به دست می آورد، حتی مسابقات آسیایی شرکت می کند رتبه های خیلی خوبی به دست می آورد. این ها همین بچه هایی بودند که شیشه می زدند و تزریق شیشه، تریاک و هروئین داشتند. چون می دانید که راگبی یک ورزشی است که بسیار بسیار پرقدرت یعنی قدرت بدنی بسیار زیادی لازم دارد. چطوری است که این ها بدون اینکه شیشه یا هروئین بزنند، می روند و می ایستند و برنده می شوند به خاطر این که درمان طبق اصول دقیق اتفاق افتاده و آن نیرویی که داغون شده بوده در شخص مصرف کننده برگشته و درحالت تعادل طبیعی قرار گرفته است. حتی در فیلم هایی که اخیرا مثلا یکی از فیلم هایی که پارسال جایزه اسکار گرفت، این فیلم تولد یک موزیسین بود اگر اسمش را دقیق بگویم و اشتباه نکنم، یک موزیسین بسیار بسیار بزرگ در دنیای غرب بود. حالا آن روز حتما زندگی های مدل این طوری بوده که از روی آن می بینم که چقدر افرادی هستند که مبتلا به این قضیه شدند ولیکن درمانی برای آن وجود ندارد. در انتهای کار در اثر اعتیاد به مواد مخدر و اینکه نمی توانند درمانش کنند و هر جایی می رود و به هر دری می زند، درمان برای او اتفاق نمی افتد، آخر کار خودکشی می کند. تولد یک ستاره اسم آن فیلم بود. نهایت این است که به راحتی می میرند. بنابراین تنها کاری که دنیا نمی تواند انجام دهد، پول های زیادی می گیرند، مافیاهای زیادی پشت درمان اعتیادشان هستند ولی درمان اتفاق نمی افتد.
بنابراین همه بچه ها دقت کنند چون این را می گوییم که اگر کسی واقعا خواهان رسیدن به آرامش و حال خوش است ما بارها گفتیم در کنگره رهایی به راحتی به دست می آید ولی ما اصلا رهایی مقصد مان نیست، مقصد ما رسیدن به حال خوش است. اگر کسی واقعا می خواهد به حال خوش و عالی برسد باید حتما به صورت مرتب و منظم باشد. در کنگره ما هم دقیقا عین ارتش، که می گوید ارتش چرا ندارد، کنگره هم چرا ندارد. اگر راهنما می گوید برو در چاه بیفت باید بیفتد چرا گفتن و چرا می شود و چرا نمی شود و نمی دانم فلان و این ها نداریم. برای این که راهنما همیشه حداقل یک قدم از تو جلوتر است. همه این ها را گفتم که بگویم ما در کنگره آموزش لازم داریم، آموزش های ناب در واقع بهترین دانشگاه دنیا، کنگره ۶۰ را داریم. بهترین و به روز ترین و قشنگ ترین آموزش ها را دریافت می کنیم خدا را شکر و این جا نظم حاکم است. بچه ها می دانند اگر ساعت لژیون مثلا ساعت ۵ باشد، تا ۵:۳ دقیقه بچه ها می توانند اعلام حضور کنند، اگر کسی بعد از ۵:۳ دقیقه آمد آن جلسه را غیبت می خورد و سه جلسه غیبتش مساوی می شود با حذف از لژیون. من هنوز بعد از ۱۵ سال که همه می دانید خانم مرجان راهنمای عزیز و گرانقدر و عشق من هستند، ما باهم دوست بودیم با خانم مرجان بعد که من به واسطه ایشان وارد کنگره شدم، ایشان کمک راهنمای من شدند.حالا دقت کنید که خانم مرجان همین امروز صبح که داشتند با من صحبت می کردند، الهه این کار را بکن، این را بگو، این کار را نکن، همه را من چشم می گویم از آن چشم هایی که عمل می کنم نه این که بیندازم پشت سرم و بروم. از آن چشم هایی که آدم می ایستد و به آن ها عمل می کن. بنابراین ما اگر که راهنما در کنگره حرفی به ما می زند، بزرگ تر مان در کنگره، دیده بان های محترم، آقای مهندس هر چه که به ما می گویند ما با دیده منت می پذیریم اطاعت می کنیم، اجرا می کنیم و نتیجه این است که به حال خوش می رسیم و در واقع کاری هم به سفر مسافران مان نداریم چون انسان ها کاملا با اختیار آفریده شدند و هر کسی در واقع آن اختیارش برایش محترم شمرده شده است و حتی بچه های یکی دوساله زیر بار حرف شما ها نمی روند. خیلی قشنگ و به راحتی حرفی که شما می زنید را انجام نمی دهند چون اختیار آن ها محترم شمرده شده وقتی دوست ندارد یک کاری را انجام دهد خوب انجام نمی دهد.

سلام دوستان سمیرا هستم همسفر:
در مورد سی دی حس آقای امین می فرمایند: تمام اتفاقاتی که برای ما در زندگی می افتد بر اساس خواسته های ما و براساس فرمان است و به خاطر آن خواسته ها و فرمان است که آن اتفاقات می افتد. ممکن است خواسته معقولی داشته باشیم یا خواسته مان غیر معقول باشد. بعد از این که فرمان صادر می شود،خواسته ها شرایط را به وجود می آورند و عملی می شوند. ممکن است خواسته فرد این باشد که به اعماق تاریکی ها فرو برود. ممکن است خواسته اش این باشد که جزء نیروهای منفی باشد و جالب است بدانیم حتی این خواسته های منفی هم اتفاق می افتند و بر اساس خواسته های ما اتفاقات رخ می دهد اگر ما خواسته منفی هم داشته باشیم، آن خواسته عملی می شود، افراد وقتی که مرتکب اشتباه می شوند، شرایط محیطی را مقصر می کنند و در بیرون به دنبال مقصر می گردند. اکثر مسائل و اتفاقات را در بیرون بررسی می کنند و می گویند به این دلیل و آن دلیل این اتفاق برای ما افتاد و اهمیت زیادی روی شرایط محیطی قائل می شوند. این شرایط محیطی انکار ناپذیرند. ما نمی توانیم منکرش بشویم ولی این مطلب هم مهم است که ما در کنگره می گوییم مطالب و مسائل دوتا سر دارند، یک سر آن درون خود ما هستند و سر دیگرش بیرون از وجود ما است. آن قسمتی که در بیرون از وجود ما است همان اجتماع و محیط است و قسمتی هم در درون ما وجود دارد که همان خواسته و حس ما می شود. اگر آن خواسته و حس در درون ما وجود نداشته باشد، آن محیط و اجتماع هستند که خودشان به تنهایی قادر نیستند یک وضعیتی را برای ما به وجود بیاورند، مثلا اگر خواسته درونی ما مصرف مواد مخدر باشد اگر تمام نیروهای اجتماع و تمام مواد فروش ها هم با هم متحد بشوند، نمی توانند ما را معتاد کنند

سلام دوستان لیلا ه هستم همسفر:
ا
ز خانم الهه عزیزم سپاسگزارم برای صحبت های خیلی جذاب و شیرین شان و همچنین فرصت مشارکت که به من دادند. دستور جلسه امروز سی دی حس آقای امین. استاد امین در این سی دی می فرمایند که همه چیز طبق خواست و فرمان اجرا می شود وقتی این مسئله را بررسی می کنیم، متوجه می شویم همه چیز به خود ما بر می گردد و چیزی اتفاق نمی افتد مگر اینکه خواسته معقول یا نا معقول باشد. ممکن است خواسته من این باشد که در اعماق تاریکی ها فرو بروم، این خواسته معقولی نیست ولی به هر حال فرقی نمی کند، وقتی فرمان صادر می شود، خواسته شروع به فراهم کردن شرایط می کند پس شرایط را خواسته ها به وجود می آورند. مسائل تنها زمانی اتفاق می افتد که خواسته ای در درون ما وجود داشته باشد. در کنگره آموزش گرفتیم که مطالب و مسائل دو سر دارند یک سر درون خود ما و سر دیگر بیرون از ما وجود دارد. آن قسمتی که در بیرون از ما وجود دارد می شود اجتماع و بستر و قسمتی هم که در بیرون از ما وجود دارد می شود خواسته و حس. پس اگر در وجود من خواسته و حسی نباشد، محیط و بستر با تمام وجود و قدرت نمی توانند وضعیتی را برای من به وجود بیاورند. وقتی در من خواسته های نا معقول وجود داشته باشد که خواسته ها را بگوئیم مثل براده های آهن باشند در وجود من قرار دارند. وقتی از بیرون به آهن نزدیک می شوم، صد در صد جذب صورت می گیرد و این کشش قدرتی دارد که حس لازم را در من به وجود می آورد یا برای انجام دادن آن خواسته یا انجام ندادن. برای این که این کشش و جذب متوقف بشود باید دستگاه پالایش صورت بگیرد و در کنگره آموزش می بینیم که چطوری من این براده های آهن را یواش یواش به مس تبدیل کنم و ذرات نا خالصی آگاهی وجود دارد. ذراتی که از یک جنس هستند و خواسته مشترکی دارند در کنار هم قرار می گیرند و در یک شرایط مناسب این ذرات تشکیل یک سیستم متحد به نام ساختار می دهند و همین ساختار به بوسیله همین حقه ها و نیرو ها کار می کنند که در ساختار عقل رسوخ می کنند و فرمان عقل را به دست می گیرند مثلا شخصی که تازه به کنگره می آید زیاد او را جدی نمی گیرد اما وقتی چند ماه گذشت ساختار منفی متوجه می شود، یک اتفاقی دارد رخ می دهد آن موقع کارش را شروع می کند که شخص ادامه ندهد و منحرف بشود.

 مشارکت همسفر خانم منیژه:
خیلی ممنون از خانم الهه عزیز دلم که به من اجازه مشارکت دادند. در سی دی حس آقای امین به خواسته های درون انسان اشاره کردند که خواسته ها چه معقول و چه نامعقول اگر فرمان صادر شده باشد به اجرا در می آیند و ممکن است شخصی خواسته او این باشد که به نیروهای منفی پیوند بخورد و به اعماق تاریکی برود یا برعکس. پس وقتی ما خواسته خودمان را پیدا کردیم آن خواسته شروع می‌کند که شرایط را در درون ما به وجود آورد. یک قانون در کنگره است که همه به آن اعتقاد داریم که اگر در درون من خواسته ای مثل مصرف‌ مواد وجود نداشته باشد اگر تمام نیروهای اجتماع هم ظاهر بشوند و متحد بشوند که مرا معتاد بکنند نمی توانند چون من خواسته این کار را ندارم. نه تنها مواد هر کار دیگری هم که باشد چه مثبت و چه منفی فرقی نمی کند اگر انسان خواسته اش را نداشته باشد که آن کار را انجام ندهد انجامش نمی دهد، حالا هر کاری که هر کسی می‌خواهد بکند و یا هر حرفی که می‌خواهد بزند. بعد از آن خواسته های درون انسان را به یک ذرات ناخالصی تشبیه کردند که مثل براده های آهن هستند که این براده ها در وجود انسان وقتی که در شرایطی قرار بگیرند که تحت تاثیر چیزی مثل آهنربا قرار بگیرند یک نیرویی مثل نیروی ربایش به وجود می آید که ما همان حس می‌گوییم یعنی بعد از اینکه همدیگر را حس کردند یک جاذبه هایی به وجود می آید و این جاذبه می‌تواند حس ما را برای اینکه کاری انجام دهیم و یا ندهیم تحریک بکند. اگر ما خواسته تزکیه و پالایش را داشته باشیم باید از هم جنس بودن از این آهن در بیاییم و به جنس مس یا نقره تبدیل بشویم تا بتوانیم در مقابل آن کشش آهن ربا و جاذبه آن مقاومت کنیم و گرفتار نیروهای منفی نشویم. آن چیزی که من برداشت کردم از صحبت‌های آقای امین مثلاً ما یک کاری را که بخواهیم انجام ندهیم باید نیرو و انرژی به کار ببریم البته این در موقعیتی است که ما هنوز تبدیل نشدیم به مسی یا نقره هنوز همان براده‌های آهن در وجودمان است. یک کاری را که می خواهیم انجام ندهیم آنقدر فشار به ما می آید مثل یک دری را مثال زدند که از پشت نیروها به ما فشار می آورند که ما مثلاً آن کاری که نمی خواهیم انجام دهیم را انجام بدهیم توان ما به یک حدی می رسد که تمام می شود و از دستمان خارج می‌شود و به این ربایش آهنربا و تسلیم می شویم. در حقیقت این تزکیه و پالایش نیست. تزکیه و پالایش موقعی انجام می‌شود که ما جنس درون خودمان را عوض کرده باشیم و بتوانیم با آن نیروهای کششی مقابله کنیم. اگر ما واقعاً درون خودمان را تزکیه و پالایش کرده باشیم، اگر بخواهیم کاری را انجام ندهیم لازم نیست که ما به محل آن کار نرویم فرضا ما به محلی که قبلا می رفتیم برای اعتیاد لازم نیست که حالا نرویم بگویم دو مرتبه اگر رفتم من دوباره هوس می کنم یا اگر من آن آدم ها را دیدم دو مرتبه کشش به طرف آن ها پیدا می کنم و معتاد می شوم. پس اگر درونمان درست باشد دیگر از هر جهت خیالمان راحت است و لازم به این کارها نیست.

مشارکت همسفر خانم مریم:
می خواستم در مورد سی دی جهان‌بینی ۱ و ۲ خلاصه کوتاهی که از آن یاد گرفتم را برای شما بگویم. در این سی دی آقای امین گفتند که اصلاً چرا اعتیاد به وجود می آید؟ در اعتیاد ترکیباتی مثل الکل و تریاک قابلیت این را دارند که از سد خونی رد بشوند. وقتی که از سد به خونی رد شدند وارد مغز می شوند، دخالت می‌کنند و تاثیرات خودشان را می گذارند و آن طوری هستند که آن اعتیاد و عوارضش به وجود می آید و در جزوه جهان‌بینی هم گفتند که سربازان دانایی نمی گذارند رد بشوند و آن خواسته خودشان را به شکلی در می آورند که بتوانند از آنجا رد بشوند و موقعی که رد بشوند می توانند به ساختار عقل دسترسی پیدا بکنند و می توانند اختیار انسان را به دست بگیرند و انسان را به بند اعتیاد بکشانند.

مشارکت همسفر خانم مرضیه:
ممنون خانم الهه عزیز که به من فرصت مشارکت دادید. استاد امین در سی دی فرمودند که همه چیز طبق خواسته و فرمان اجرا می شود وقتی یک مسئله را ما بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم که همه چیز به خود ما بر می گردد و چیزی اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه یک خواسته‌ای در ما وجود داشته باشد. وقتی ما یک خواسته‌ای داشته باشیم فرمان صادر می شود آن خواسته شروع می‌کند به فراهم کردن شرایط یعنی شرایط را خواسته ها به وجود می آورند و بعد از اینکه اجازه صادر شد آن کار به انجام می رسد. اکثر آدم ها مسائل را در بیرون بررسی می‌کنند. می گویند علت این که این اتفاق برای ما افتاد اجتماع این طوری بود یا این خانواده این طوری بود، مدرسه این طوری بود و یک اهمیت زیادی روی شرایط محیط می‌گذارند درست است ما نمی‌گوییم شرایط محیطی هیچ تاثیری ندارد ولی دیگر نه اینقدر. در کنگره می‌گویند که مطالب دو تا سر دارد یکی در درون ما است که می شود همان خواسته ما و یکی در بیرون که همان محیط و اجتماع است حالا اگر در من خواسته‌ای وجود نداشته باشد محیط اجتماع اصلاً قادر نیستند با تمام قدرت شان برای من بستر را به وجود بیاورند اگر درون من خواسته ای نباشد که مواد مصرف کنم اگر تمام نیرو های اجتماع هم با هم جمع شوند و با هم متحد شوند نمی توانند من را معتاد کنند یک مثالی زدند در مورد درون انسان خواسته های نامعقول مثل ذرات ناخالصی و خرده های آهن می مانند که وقتی درون انسان باشد در شرایطی اگر قرار گرفت تحت تاثیر یک آهنربا جاذبه کشش به وجود می آورد این موقع است که یک نیرویی به وجود می‌آید که اسم آن حس است حالا آن جاذبه یا کشش است که در ما آن حس لازم را برای انجام دادن کاری یا انجام ندادن آن به وجود می آورد یا ما کشیده می شویم به سمت کاری یا ما فاصله می گیریم که ما می گوییم تزکیه و پالایش. حالا تزکیه و پالایش به این معنی نیست که من وقتی کششی را احساس می کنم یا نیروی من را به خودش جذب می کند، معنی این نیست که من بایستم و مقاومت کنم مثل دری که پشت آن خیلی فشار است نمی توانیم زیاد نگه داریم یا یک فنری که در حال کشیدن است یا این که انرژی زیادی مصرف می کند و آخرش هم وقتی که انرژی ما تمام می شود تحمل و انرژی ما تمام می شود و رهایش می کنیم. حالا در کنگره می‌گوید ما به یک روش این مواد را تغییر می دهیم یک سری ها را خارج می کنیم و به یک نقطه ای می رسیم که جاذبه و همان کشش وجود نداشته باشد که ما را بتواند به سمت خودش بکشد و این مفهوم درمان می شود. در مورد شهر وجودی هم که گفتند در شهر وجودی ذرات ناخالصی یا همان آهن مثل آدم های خلافکار اگر در نظر بگیریم که اتفاقاً آگاهی خیلی زیادی در آنها وجود دارد آن قانون جهان قانون اول مطرح می شود در جهان هر چیزی چیزی جذب کرد سرد سردی را کشید و گرم گرم. ذرات از یک جنس دیگر به هم نزدیک می شوند و متحد می شوند و یک هدف خاصی را پشت سرشان قرار می دهند. آدم ذرات ناخالصی را نمی بیند که در وجودش است ولی این ها کار خودشان را انجام می‌دهند، با هم متحد می شوند و شروع به فعالیت می کنند و یکسری کارها را انجام می‌دهند که اسم آن حقه است.

مشارکت همسفر خانم مینا:
ممنونم از راهنمای خوبم خانم الهه که به من وقت مشارکت دادند. در مورد سی دی حس آقای امین در یک جایی از این سی دی می فرمایند که حس مانند خداوند است در تمام هستی و نیستی موجود و رویت ناپذیر اما همنام خودش قابل جذب است. ما اگر بخواهیم با حس یک چیزی را احساس کنیم باید با آن هم نوع بشویم شما اگر بخواهید حس زنبور عسل را درک کنید باید با زنبور عسل هم حس شوید. وقتی همه چیز شدید، درکش می کنید اگر بخواهید حس درخت را درک کنید باید هم حس درخت شوید تا آن را درک کنید. حتی اگر با یک معتاد هم حس شویم که نمی‌توانیم هم حس شویم مگر این که خودمان هم معتاد شویم و او را درک کنیم یعنی خودمان معتاد شویم.

مشارکت همسفر خانم الهه:
تشکر می کنم از خانم الهه عزیزم بابت فرصت مشارکت. سی دی حس از استاد امین یک سی دی خیلی پربار است که خیلی مطلب برای گفتن دارد ولی من سعی می کنم مشارکتم را در چند دقیقه خلاصه کنم در این سی دی آقای امین راجع به این صحبت می کنند که وقتی که ما یک حرکتی را انجام می‌دهیم یک کاری را می کنیم و یا به یک جایگاهی در هر سطح می رسیم خواست ما و فرمان الهی در آن دخیل است و اینکه خواسته و بستر دو عامل هستند که برای پیدایش یک ساختار مهم هستند ولی خواسته خیلی قوی تر از بستر است یعنی هر چه قدر هم که یک بسته در قوی باشد و محیط و جامعه برای انجام یک کاری انسان را ترغیب کند اگر خواسته وجود نداشته باشد این امکان نیست که ما آن حرکت را انجام دهیم و جاذبه و کشش ای که ما نسبت به انجام کاری و تفکری داریم آن حس است و اینکه ما برای آنکه بخواهیم حس مان را تغییر بدهیم باید آن جاذبه و کشش را از بین ببریم و این از این طریق می‌تواند باشد که ما خودمان را به یک منبع جاذبه قوی تر نزدیک کنیم و کاری که اینجا در کنگره برای درمان مواد انجام می دهند این است که می گویند که برای اینکه مصرف نکنید نباید زور بزنی که مصرف نکنی باید آنجا نیز به مصرف مواد مخدر را در خود از بین ببری و حس خودت را تغییر دهی، به همین دلیل روی جهان‌بینی کار می‌شود که انسان ها به یک جاذبه قوی تری وصل بشوند و آن جاذبه قبلی از بین برود و در ادامه آقای امین راجع به ساختار ها صحبت می کنند که در وجود ما ذرات هم جنس جمع می شوند و ساختار ها را به وجود می‌آورند و می‌توانند مثبت یا منفی باشند. ساختار ها وقتی که انسان یک عملی را انجام می دهد یک واکنشی را از خودش نشان می‌دهند که هم جهت با خواسته‌های ساختارها است. آن ساختارها دائم نیرومندتر می شوند و تغذیه می شوند. زمانی که انسان متوجه یک ساختاری در وجود خودش می‌شود اگر آن ساختار منفی باشد، به یکباره آن ساختار را نمی شود ویران کرد بلکه باید با گذر زمان این کار را انجام داد و در مورد مطلب دیگری که صحبت می‌کنند این است که ساختارهای منفی از طریق حقه هایی که دارند روی حس ما تاثیر می گذارند و حتی قوه به کار اندازی عقل است و ما از طریق فرمانی که از عقل می گیریم کارهای مختلف را انجام می دهیم هر چقدر هم که عقل قوی باشد اگر حس آلوده باشد باز هم آدم در به دست گرفتن عنان عقلش عاجز است و کاری که ما باید انجام دهیم این است که یکی این که آگاهی و دانایی مان را ببریم بالا و دوم اینکه جلوی آلوده شدن حس مان را بگیریم.

مشارکت همسفر خانم لیلا:
خدا قوت خدمت خانم الهه عزیزم و ممنون از فرصت مشارکت. در مورد سی دی حس، آنچه که برداشتم نبود این بود که ما همه دارای یک سری خواسته های معقول یا غیر معقول هستیم که این خیلی کلی است و دنیا یا شرایط هیچ کاری به این ندارد که این خواسته من معقول است یا غیر معقول فقط وقتی که یک خواسته ای در من به وجود می آید یک چیزی در من یک حسی به وجود می آید و آن خواسته من باعث می شود که شرایط برای من فراهم شود و آن خواسته ها من را در آن شرایط قرار می دهند و آن شرایط تحت تاثیر آن خواسته های من است که بحث خیلی مفصل و شیرین بود. هر قسمتی جای بحث دارد که یک دنیا خودش علم است و من احساس می‌کنم که خود من شاید نیاز باشد که این سی دی را چندین بار متوجه آن بشوم و به عمق آن گفته‌های آقای امین برسم و اینکه خیلی قشنگ توضیح دادند در مورد حس بود که حس های ما می‌تواند حسی باشد که آلوده باشد و ناخالصی در آن باشد و می توانند من را با آن ناخالصی‌ها به قعر جهنم که در آن هستم ببرد یا اینکه نه من نمی توانم با آن بالا بردن سطح دانایی و آگاهی خودم می توانم کاری بکنم که حس های من خالص شود و تمیز شود و بتواند یک راهنمای خوبی برای من باشد سر راه زندگیم و بتواند همراه من باشد. ما می دانیم که هر چیزی در دنیا یک چیزی را جذب می‌کند ما اگر سرد باشیم فردی را به طرف خودمان جذب می کنیم و اگر گرم باشیم گرمی منظورم از این صحبت چه چیزی است یعنی این که انتخاب با ما است یعنی ما خودمان هستیم که می توانیم انتخاب کنیم که به راه برویم یا به بیراهه. مثال مصرف کننده ها را خیلی قشنگ توضیح دادند که اگر یک مصرف کننده بتواند باید با روش کنگره پیش برود ناخالصی ها را بتواند از وجود خودش پاک بکند که البته اول راه این پاکی در وجود او به وجود نمی آید مگر اینکه گوش به فرمان حرف‌های راهنما باشد مطمئن باشد از این که آن خواسته های خودش یا آن احساس خودش دارد به او درست می گوید نه ممکن است که اشتباه بگوید و حتماً هم همینطور است چون ما چه بخواهیم چه نخواهیم در اول راه مخصوصاً خیلی ناخالصی در حس های مان است و نمی توانیم این ها را از هم تفکیک بکنیم و باید دستمان در دست راهنما و جلسه باشد تا بتوانیم از راهنمایی هایشان کمک بگیریم و آرام آرام آرام چشممان باز شود. در آخر هم مثال چرخ و فلک را زدند که وقتی که یک مصرف کننده در چرخ و فلک نشسته و با دور تند دارد پیش می رود در هر لحظه آدم ها را به یک شکلی، به یک نوعی حتی دنیای پیرامونشان را به یک نوع خاصی می‌بیند که برای خودش خیلی قابل قبول است اما برای انسان های اطرافش اصلاً این دیدی که دارد قابل قبول نیست و باید بتواند این دور تندش را آرام آرام کند کند و بتواند بایستد و تعادل پیدا کند و بتواند راه درست زندگی کردن را را انتخاب کند. ما هم همینطور ما هم یک طورهایی درگیر مافیای درونم آن بودیم که ما را به هر شکل که خواستند کشاندند و بردن خیلی وقتها خودم حتی تجربه این را داشتم که احساس کردم در یک موردی دیگر غلبه کردم به آن حس منفی خودم و خیلی شاد و خرسندم از اینکه دیگر آن کار ضد ارزشی را انجام نمی‌دهم ولی خبر ندارم که آن مافیای درون من به شکل های مختلف به اشکال مختلف من را دوباره غرق در مسئله منفی می کند که خودم از آن بی خبر هستم مثلاً مثل غیبت کردن خیلی به خودم امیدوار می شوم که خدا را شکر دیگر غیبت کسی را نمی کنم ولی یک موقع از طریق خشم از طریق ترس به شکل‌های مختلف وارد من می شود و باعث می شود که من ناخودآگاه دوباره شروع به غیبت کنم از روی خشمی که دارم یا از روی ترسی که دارم و بعد اسم دیگری برایش پیدا می کنم در صورتی که در اصل این مافیا هستند که دوست دارند من در آن شرایط یا در آن خواسته بمانم و از هر حیله و نیرنگی استفاده می کنند تا اجازه ندهند من راه درست زندگی کردن را پیدا بکنم وقتی آگاه باشم من خیلی سریع می‌توانم دست آن مافیای درونم را بخوانم و بتوانم خودم را از آن منجلابی که دارند من را در آن غرق می کنند سریع خودم را بکشم بیرون که این نیاز به آموزش دیدن دارد و نیاز دارد که من روز به روز آگاهی خودم را بالاتر ببرم.

ادامه دارد.....




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


دوشنبه 28 مهر 1399 08:10 ق.ظ
بسیار عالی بود خانم الهه جانم مثل همیشه...دستتون رو می بوسم وبراتون آرزوی بهترین ها رو دارم...
خدا قوت خدمت عزیزان خدمتگذار سایت
دوشنبه 21 مهر 1399 11:19 ب.ظ
بسیار تا بسیار از شما خانم الهه عشقم بابت آموزش های ناب تون متشکرم
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات