همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
سه شنبه 4 خرداد 1395 :: نویسنده : همسفر زهرا.ر
کا بوس یکی از نمایش نامه های جهنم هست، کابوس هم خودش به نوعی یک جهنم دیگری هست.کابوس رو کسی می بیند که مشکل دارد؛
خانم الهه در ابتدا رهایی فاطمه عزیز را صمیمانه به همه تبریک گفتند به خصوص به آقای مهندس عزیز چراکه فرمودند اگه آقای مهندس نبودند معلوم نبود که ما از کجا سر در می آوردیم و نمی دانستیم که چه کار بکنیم تا به آرامش برسیم؟! آقای مهندس ابتدا برگه ی همسفر بعد از مسافر را امضا کردند و این یعنی که فقط مسافر حرکت نمی کند بلکه همسفر هم همراه او در حال سفر است و حرکت همسفر هم بسیار مهم است. مشارکت خانم فاطمه عزیز: در ابتدا که مسافرم اومده بودند جزوه های جهان بینی و پکیج را به من نشان دادند و من یه نگاه اجمالی به آنها کردم و گفتم من همه ی این مطالب را بلدم اما حالا تو برو که ببینیم با دارو چی میشه؟ و بعدها که اومدم و جزوه ها را با دقت خواندم، متوجه شدم که من هیچ چیزی بلد نیستم! یعنی آموزش کنگره با آموزش های دیگر بسیار متفاوت هست. چند نکته ای که خانم الهه به آن اشاره کردند: 1) کسی که خدمتی را می گیرد، باید تیزبین باشد و مسئولیتش را به نحو احسن انجام دهد. 2) کسی که از روی نوشتارها میخواند باید عین نوشته را بخواند؛ اگر متن را به درستی و کامل حفظ هست میتواند بخواند درغیر اینصورت باید عین آن را از برگه بخواند. 3) ما وقتی به کنگره می آئیم خواستار تعادل هستیم و این تعادل باید در همه ی سطوح باشد مثلا هم در رفتار و نوع صحبت مان و... و حتی در مورد قضایای مالی هم همینطور! 4) وقتی ما می گوئیم من گوش به فرمان آقای مهندس یا مرزبان یا فلانی ام پس زمانی هم که ایشون دستوری دادند باید سریع چشم بگوئیم. وقتی که ما مسئولیتی می گیریم گره ی مسئولیت به ما می گوید که نباید نسبت به آن بی اهمیت باشیم پس مثلا همسفری هم که پذیرفته غذا آماده کند، نمی تواند هرچه خواست غذا را شور کند و بعد بگوید به من چه میخواهی بخور نمی خواهی نخور یا اگر نمی خواهی برو از بیرون غذا بگیر!! خانم محدثه ی عزیز ابتدا از خانم الهه ی عزیز تشکر کردند خانم مریم هم درمورد حس استادی برای اولین بار گفتند که من روز اول که شنیدم خیلی مضطرب بودم اما از فردای آن روز همه چیز عادی شد و بهتر شدم تا اینکه به جلسه آمدم و داخل کنگره که شدم کلا آرامش گرفتم. مشارکت خانم مریم در مورد سی دی کابوس دو: انسان همیشه به دو چیز لبخند میزند یکی آن آدم روشنفکری هست که چند تا کتاب خوانده و یا چند تا مطلب خوانده و دیگر ممکن است خدا رو منکر باشد، و یکی آن انسان بسیار متعصب شدید که دست به هر حرکتی میزند و درست در رابطه ضد دین حرکت میکند ولی پیش خودش فکر می کند که دیندارترین مردمان هست، به قول بزرگی که گفت اینها مثل زباله ها می مانند که فجایع وحشتناکی رو انجام میدهند و در پنج وعده نمازش را میخوانند و همه ی اعمالشان ناشایست هست و همه ی اینها را به نام دین تمام می کنند. به اعتقاد روشنفکران دین افیون جامعه هاست و از طرف دیگر گفته نشده که بی دینی چیست؟ بی دینی به عقیده من مرگ جوامع هست ، بی دینی بی محبتی و بی مسئولیتی و به عبارت دیگر مرگ تدریجی جوامع هست. مطالبی که در تمام ادیان راجع بهش صحبت کرده اند میخواهند به ما بگویند که یک بهشتی و جهنمی وجود دارد و یک برزخی وجود دارد، حالا ما اگر بهشت و جهنم و برزخ رو یک چیز دیگه ای برا خودمون تصور کردیم، تقصیر آن نیست. کتاب آسمانی برای ما شده اینکه مثلأ ما می خواهیم خانه بخریم ، یا یکی مُرده کتاب آسمانی رو بذاریم بالای سرش، یا یکی را گذاشتیم توی قبر یک نفر را بفرستیم تو قبر که اون کتاب آسمانی را براش بخواند یا یک مریض داریم میذاریم بالای سرش که شفاش بده، یا مسافرت میخواد بره از بالای سرش عبور بدیم، آیا مطالبی هم که توش هست رو قبول داریم یا قبول نداریم؟مشکل همه ما همین جا پیدا میشه که مطالبشو قبول نداریم مثلأ میگوید وای بر دروغ گویان؛آیا شده ما دروغ نگوییم؟ آیا شده فساد نکنیم؟ وای بر کم فروشان، آیا شده کم فروشی نکنیم؟ آیا شده شهادت دروغ ندهیم ؟ ما کل مجموعه رو به آن شکل قبول داریم ولی جزئیاتش را قبول نداریم خیال میکنیم این جزئیات مال آینده است مال الان نیست، در صورتی که خداوند سریع الحسابه. بهشت و جهنم به اعتقاد من جاری هست هم در این دنیا و هم در دنیای دیگر. انسان چه در این دنیا و چه در دنیایی دیگر در مثلثی قرار دارد که یک ضلع آن بهشت و ضلع دیگرش جهنم و ضلع آخرش برزخ هست و هر لحظه ممکن هست که ما وارد یکی از این ضلع ها شویم و ما در همین دنیا این اضلاع را احساس میکنیم و کابوس هم یکی از این نمونه هاست که یکی از نمایش های جهنم هست که ترس و وحشت دارد انسانی هر روز آن را می بیند که ازتعادل خارج شده باشد و مشکل داشته باشد ولی کسی که در صراط مستقیم باشد کابوس نمی بیند. کسی که از قوانین سرپیچی کند یا خیانت و ظلم کند گرفتار کابوس می شود.پس نمی توانی بگوئیم حالا این کار را میکنیم تا توی جهنم تکلیفمان معلوم شود.خواب خوش هم تمثیل همان بهشت است و کسی که وارد سیستم کنگره می شود آرام آرام از این کابوس ها رها می شود.سرنوشت ها با خواست خود افراد پدید می آید و روی پیشانی افراد نوشته نشده است! برای همین هست که می گویند دنیا مزرعه ی آخرت هست.
همسفر ثریا اینچنین ادامه دادند: این سی دی مربوط به تاریخ 17 خرداد 1372 هست که انسان همیشه به دو چیز لبخند میزند یکی آن آدم روشنفکری هست که چند تا کتاب خوانده و یا چند تا مطلب خوانده و دیگر ممکن است خدا رو منکر باشد، و یکی آن انسان بسیار متعصب شدید که دست به هر حرکتی میزند و درست در رابطه ضد دین حرکت میکند ولی پیش خودش فکر می کند که دیندارترین مردمان هست، به قول بزرگی که گفت اینها مثل زباله ها می مانند که فجایع وحشتناکی رو انجام میدهند و در پنج وعده نمازش را میخوانند و ولی از آن طرف سر یک نفر رو می برّد، یا انفجار به وجود میاورد یا تخریبها ی بسیاری بوجود میاورد و به زن و دختر مردم تجاوز میکند و همه ی اینها را به نام دین تمام می کنند. به اعتقاد روشنفکران دین افیون جامعه هاست و از طرف دیگر گفته نشده که بی دینی چیست؟ بی دینی به عقیده من مرگ جوامع هست ، بی دینی بی محبتی و بی مسئولیتی و به عبارت دیگر مرگ تدریجی جوامع هست. درکتاب آسمانی ما هرکدام از بهشت و برزخ و جهنم را به گونه ای مطرح می کند. این صحبتها تقریبا در تمام ادیان هست. اینها مگر چه میگویند؟میخواهند به ما بگویند که یک بهشتی وجود دارد و یک جهنمی وجود دارد و یک برزخی وجود دارد، حالا ما اگر بهشت و جهنم و برزخ رو یک چیز دیگه ای برا خودمون تصور کردیم تقصیر اون نیست، کتاب خودمون میگه، مَثَلِ بهشت اینجوریه، مَثَلِ جهنم اینجوریه، مَثَلِ دوزخ هم اینجوریه. به اعتقاد من به این شکل نیست که بهشت یک روز شروع به کار بکند و یا یک روزی جهنم شروع به کار بکند و همه اینها هم بعد از مرگ باشد یعنی به عبارت دیگری، کتاب آسمانی برای ما اینطورشده که مثلأ ما می خواهیم خانه بخریم ببریم بذاریمش تو خانه جدید، یا یکی مُرده کتاب آسمانی رو بذاریم بالای سرش، یا یکی رو گذاشتیم توی قبر یک نفر رو بفرستیم تو قبر که اون کتاب آسمانی رو براش بخواند یا یک مریض داریم میگذاریم بالای سرش که شفاش بده، یا مسافرت میخواد بره از بالای سرش عبور بدیم،اینها همه خوب هست من نمیگویم بده ما همه اینها رو اعتقاد داریم، اعتقاد کامل داریم که اگر کسی مریض هست از این کتاب کمک بگیریم خوب میشود، یا یکی که مرده در آرامش قرار میگیرد، اینها همه بسیار خوبه، همه اینها رو قبول داریم اینها همه عالی به جای خود عالیه، آیا مطالبی هم که توش هست رو قبول داریم یا قبول نداریم؟مشکل همه ما همین جا پیدا میشه که مطالبشو قبول نداریم مثلأ: مطالب داخلش میگوید وای بر دروغ گویان. آیا شده ما دروغ نگیم؟ آیا شده فساد نکنیم؟ وای بر کم فروشان، آیا شده کم فروشی نکنیم؟ آیا شده فساد نکنیم؟ آیا شده شهادت دروغ ندیم ؟ آیا شده پیمان شکنی نکنیم؟ آیا شده به دیگران بی حرمتی نکنیم؟ اذیت و آزار نکنیم؟ پس میبینیم که ما کل مجموعه رو به اون شکل قبول داریم ولی جزئیاتش را قبول نداریم و خیال میکنیم دروغه! خداوند سریع الحسابه. بهشت و جهنم به اعتقاد من جاری است هم در این دنیا و هم در دنیای دیگه این دقیقأ میخواد این رو به ما بگوید که ای انسان تو در حیات خودت در یک مثلثی قرار میگیری زندگی و حیات تو در این دنیا و اون دنیا داخل یک مثلث هست که یک ضلع مثلث بهشته، یک ضلع مثلث دوزخه، یک ضلع مثلث برزخه، داخل این سه ضلع قرار داری هر لحظه ممکنه وارد یک قسمتش بشوی اون چیزی که عُلما میگویند اونها همش بجای خودش، همه رو قبول داریم یعنی نمیتونیم قبولش نداشته باشیم، اون هم به جای خودش و این نگاه هم داشته باشیم و دقیقأ داره به ما میگه که ما در همین دنیا هم بهشت و جهنم رو احساس میکنیم، برزخ رو هم احساس میکنیم که کابوس یکی از اون نمونه هاست.کا بوس یکی از نمایش نامه های جهنم هست، کابوس هم خودش به نوعی یک جهنم دیگری هست. ما نمیخوایم بگوییم که بهشت دروغ یا جهنم دروغ هست، ما بهشت رو میبینیم ما جهنم رو لمس میکنیم، کابوس خودش نوعی از جهنمه دیگه، کابوس مگر وحشت آفرین نیست،مگر ترس آفرین نیست، مگر مسائل مختلف رو برای ما به وجود نمیاورد. ما نمیتونیم بگوئیم که اینها شوخی هست یا دروغ هست، نه، اما هر روز داریم می بینیم، ما مرگ رو هر روز می بینیم، زندگی پس از مرگ رو می بینیم. ما جهنم رو می بینیم، بهشت رو می بینیم، برزخ رو هم می بینیم. کی انسان کابوس می بیند ؟ انسان وقتی کابوس می بیند که از تعادل خارج شده، انسانی که آرامش داشته باشد، آسایش داشته باشد، در صراط مستقیم باد، که کابوس نمی بیند. کابوس رو کسی می بیند که مشکل دارد، حالا ممکنه مشکل ژنتیکی هم باشد اون هم مربوط به خودشه پون از ازل این داستان شروع میشود و تا ابد ادامه دارد. در بعضی فیلم ها دیدید که یک نفر شخصی رو به قتل میرساند هر شب هم در خوابش کابوس می بیند که اون قتل رو انجام میدهد. پس انسانی که از تعادل خارج میشه یعنی از قوانین سرپیچی میکنه دچار کابوس میشه، کسی که خیانت میکنه شبها گرفتار کابوس میشه، کسی که به دیگران ظلم میکنه شبها گرفتار کابوس میشه این نیست که بگیم حالا کی بریم تو جهنم که حالا باشه یا نباشه نه، ما داریم هر روز اینها رو می بینیم و کابوس یکی از اشکال اینهاست یعنی از کنترل خارج شدن انسان ها، از تعادل خارج شدن انسان ها که بلافاصله وارد جهنم میشویم.معکوسش هم هست، وقتی خوابهای خوش میبینید تمثیلی هست که شما در بهشت قرار دارید و گاهی اوقات در برزخین و.... دنیا مزرعه ی آخرت هست و شاید چیزهایی را به ما بگویند اما در کل شکست و موفقیت آن دست خودمان هست. قصه ی حضرت سلیمان که می فرمایند خداوندا شیطان را به من بدهید، خداوند می فرماید شیطان رو میخواهید چیکارش بکنید، حضرت سلیمان میگویند میخواهم زندانیش بکنم تا انسانها موجب گناه و خطا نشوند و صلح و صفا برقرار باشد، خداوند شیطان رو می فرستد پیش حضرت سلیمان شیطان هم میرود پیش سلیمان بعد سلیمان میاید که با زنجیر شیطان رو ببندد میگوید من قول میدهم همینجا بمانم زنجیر نمیخواهد.حضرت سلیمان شغلش زنبیل بافی بود هفته ای هفت تا زنبیل درست می کردند و می بردند بازار می فروختند یک روز زنبیل هایش را برده بودند که بفروشند 5 تا بیشتر نتونست بفروشند دو تا ماند، هفته ی دوم هفت تا زنبیل بافتند دو تا هم از قبل داشتند، شد نه تا زنبیل، بردند بازار بفروشند کلاً ازش سه تا خریدند، هفته ی بعد که رفت بازار دیدند که کسی تو بازار نیست که زنبیل بخرد از اینطرف و اونطرف پرس و جو کردند که پس مردم کجا هستند یک نفری اون جا بود و گفت که مردم یه قبری کندند و نشستن بالای سر قبر، می پرسند واسه چی اینجا نشستید، میگن نشستیم تا بمیریم چون دیگه نه پولی مزه میدهد نه تجارت مزه میدهد نه کار فلان، یعنی برای همه یکنواخت شده بود یک نفر داره ساختمون سازی میکند درسته پول جمع مکند ولی تند تند ساختمون تولید میکند، یکی کار خونه دارد، کار خونه هایش را زیاد میکند، خوب کار تولید میکند، بنابراین اگر اینها رو از اونها بگیرند چیزی برای حیات نمی ماند. همسفر زهرا هم به این مطالب اشاره کردند: ما فقط از قرآن برای مریضی یا خرید خانه ی نو استفاده میکنیم یا اینکه به گفته های آن عمل نمی کنیم و هر چیزی را خودمان به وجود میاوریم و میتوان به جهنم و بهشت در همین دنیا اشاره کرد. خانم الهه توضیح دادند که بعضی ها فکر می کنند کار دینی میکنند یا دین دار هستند و عمل به ظاهر نیک می کنند و مثلا پای یک نفر را از کنگره می برانند و عذاب و بار این گناه تا به آخر بر گردن آن شخص هست و دیگر آن شخص عاقبت به خیر نمی شود.برخی ها دین را اینطور معنی کرده اند که هر کاری اشتباهی را تحت عنوان دین انجام بدهند و بعد هم بگویند من که نمازم را خوانده ام پس جای من در بهشت هست و اینها سر خودشان را گول می مالند یعنی به خودشان دروغ می گویند و اینها مثل زباله می مانند که فقط بیرونشان را درست می کنند و مثلا قرآنرافقط برای مریض یا مرده می خواهند.دین خیلی بلاها سرش آمده و خیلی ها با چوب دین گرفتار شده اند. برای صدمین بار می گویم که ما در کنگره تنها کارمان درمان اعتیاد هست و برای این کار باید درست حرکت کنیم و همه ی شما کمک راهنما یا مرزبان و سمت های دیگری می گیرید پس حواستان باشد که افرادی هستند که پنج وعده نماز را می خوانند اما مثل زباله می مانند و ممکن هست بی جهت پای یک نفر را از کنگره قطع کنند و این گناه تا آخر عمر با آنهاست.ما کاری نداریم که مسافر و همسفر با هم چه نسبتی دارند بلکه ما فقط می خواهیم که یک همراه و همزبان در کنار مسافر باشد و من خودم دقیقا این جمله را از زبان خانم آنی عزیز شنیدم. گاهی ما کاسه ی داغ تر از آش می شویم وهمه یاینها جواب پس دادن دارد چراکه گاهی خون یک نفر را در شیشه میکنیم تا بگذارد برود و اینجا در اصل خودت آسیب می بینی حالا شاید الان نه ولی مطمئن باش که می بینی.آقای مهندس میگویند ما سه درد داریم: بی دینی، بی محبتی، بی مسئولیتی. دوزخ و بهشت جاری هست یعنی اگر من حالم خوبه یعنی من در بهشت و اگرهم بد حالم در دوزخ هستم. یه وقت هایی کنگره هم می آیید اما حالتون خراب هست که من در این مواقع می گویم جهان بینی خونتان پائین امده است چون در هر شرایطی باید حالمان خوب باشد و لذت ببریم و اگر حالم بد هست گرچه طرف مقابل به من ظلم می کند اما مسئول این حال خراب خودم هستم و ما باید برای شخص مقابلمان هم دعا کنیم که خدایا اینان را هدایت کن و از جهل بیرون بیاور. در ادامه از بچه ها خواستند تا مشارکت کنند. همسفر ثریا گفتند من از این سی دی چنین برداشت کردم: قوانین را رعایت کنیم و از ضد ارزشها دوری کنیم و به سمت ارزشها برویم تا کمتر کابوس ببینیم. زمانی که خدا می خواست انسان را خلق کند همه ی فرشتگان می گفتند می خواهید موجوداتی را خلق کنید که جنگ و خونریزی به وجود میاورندو دقیقا بعد از آدم و حوا، هابیل و قابیل بودند که چنین هم کردند ولی آقای مهندس می گویند که خدا می خواسته که انسان را آموزش دهد تا با بدی خوبی را درک کند. خانم الهه اضافه کردند اینکه من کابوس می بینم یا حالم بد هست ریشه در تفکر من دارد حتی همان بیماری های جسمی هم در تفکر شخص ریشه دارد و جدیدا مد شده که بروید فرا درمانی یا انرژی درمانی کنید و ما میدانیم که در کائنات انرژی ای را به کس مفت نمی دهند و اگر هم بخواهند انرژی بگیرند و بدهند، انرژی خود شخص هست! پس انرژی کالبدهای دیگرش را استفاده می کنند پس حواستان جمع کلاهبرداری ها باشد چراکه هر روز با یک حقه ی جدید و یک جذابیتی وارد می شوند. درآخر هم خانم الهه گفتند هر کاری که می کنید همراه با فکر و عدالت و معرفت باشد.
دستور جلسه ی هفته ی آینده : وادی دهم
از کتاب 60 درجه زیر صفر نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||