همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
جمعه 5 شهریور 1395 :: نویسنده : شهرزاد بصیری
نوشتار سی دی باران رحمت این
لطف خداوند و پروردگار است که باران رحمت را بر بامشان میفرستد و موردعنایت خودش
قرار میدهند که از دام اعتیاد رها شوند درصورتیکه خیلیها هستند، با داشتن بام
وسیع از بارش این رحمت بیبهره هستند.
نوشتار کامل سی دی باران رحمت:آقای مهندس میفرمایند: ما اعتیاد را به سه قسمت تقسیم کردهایم، اعتیاد در سه محور جسم، روان و جهانبینی است. در هر سه محور باید درمان انجام بپذیرد و مشخص باشد وقتی میگوییم جسم در کجای جسم و در چه مدتزمان درمان انجام میشود، در مورد دو قسمت دیگر (روان، جهانبینی) هم همینگونه. میفرمایند: البته این سه محور گنگ و مبهم است و به اعتقاد علما قابلدرمان نیست و در سراسر گیتی به این اعتقاد هستند تا این سه محور حل نشود هیچکس به رهایی (درمان) نمیرسد. روزی که انسان خلق شد؛ اگر قبل از آن را نگاه کنیم جامدات، نباتات و حیوانات از یک قانون خاصی پیروی میکنند و این چندان پنهانکاری نیست. تنها پنهانکاری این است که کلاغ گردو یا استخوانی را بردارد و آن را پنهان کند تا موقعی که گرسنه شد از آن استفاده کند یا دیگر حیوانات غذای خود را پنهان میکنند، ولی وارد مرحله انسان که میشویم ماجرا فرق میکند، انسان چون اختیار کامل به او دادهشده و بر سر دو راهی قرار میگیرد، میتوان گفت حق با باطل، دروغ و راست، عشق و نفرت در هم دیگر آمیختهشده و جدا کردن اینها کار سختی است. هرچقدر انسان به تکامل و بیداری و تفکر بالاتری برسد بهتر میتواند اینها را از هم جدا کند؛ در غیر این صورت باطل را حق میپندارد، یعنی خورده شیشه را بجای الماس میبیند یا خرمهره را گوهر شبچراغ میبیند. یک سری مسائل ظاهری را مسائل باطنی و ریشهدار میبیند و به این وسیله مشکلات و بدبختیهای خود را زیاد میکند. حالا میآیم میگوییم حق را از باطل جدا کردن چه فایدهای دارد؟ چون بتوانیم بهتر زندگی کنیم، حق زندگی ما را سر و سامانی میدهد و باطل زندگی ما را ویران و تباه میکند، به خاطر همین باید از هم جدا کنیم، نه برای اینکه آدم خوبی شویم یا آدم با دیانتی بشویم. اگر هم آدم خوب یا آدم بادیانتی معتقد بود که باید از هم جدا بشوند؛ برای این است که ما به صلح و آرامش برسیم. این دنیا همانقدر که پیشرفت کرده مشکلات زیادی هم به وجود آورده است، ما هر چه نسبت به گذشته آدمها را نگاه کنیم در سطح گیتی آدم سالم کمتر پیدا میشود، چه جوان چه پیر. اگر نگاه کنیم میبینیم خیلی از انسانها در سن هجدهسالگی یا کمتر یا بیشتر انواع و اقسام بیماریها را دارند، انسانهای بزرگ هم همینطور، قدیم از هر ده نفر یک نفر مریض بود ولی حال اوضاع عوضشده، هر ده نفر ممکن است یک نفر سالم باشد، مریضی بین انسانها سرایت کرده اگر اطراف خود را نگاه کنیم یک عدهای به مواد مخدر معتاد هستند و یک عدهای به الکل وعدهای دیگر که جمعیت آنها زیادتر است معتاد هستند به قرص، در اکثر فیلمها میبینیم خوردن قرص ضد استرس، ضد افسردگی و قرص خواب یک کاری عادی است و هر کس جا و مکانی دارد برای گرفتن قرصها یا جابجا کردن آنها. یک عده سرطان سینه دارند، یک عده سرطان رحم یا ناراحتیهای کبدی، قلبی، گوارشی و... وقتی نگاه میکنیم میبینیم که نسبتاً تمام انسانها انواع و اقسام بیماریها را گرفتهاند. چون هرچه پیشرفت بوده کمتر توانسته حق را از باطل جدا کنیم و مشکلات متعددی به وجود آوردهایم، مشکلات را خود انسانها به وجود آوردهاند، زمین را آلوده کرده و روزبهروز بیشتر میکنیم، آلودگیهای که مثل گازهای گلخانهای به لایه اوزون و فضا میرود و زندگی کردن را سخت میکند. حدود 14،13 میلیون نفر در تهران زندگی میکنند که فاضلابهای آنها به زمین میرود و منابع زیرزمینی را آلوده میکنند، فاضلابها را به گلها و چمنها میدهند، تصفیه میکنند و کارهای دیگری با آنها انجام میدهند یا فاضلابها را به سمت پایینشهر مثل شهرری روانه میکنند برای مزرعهها و سبزیها درست میکنند و ما دوباره از آنها استفاده میکنیم. جویهای آب که ما درگذشته در آنها آبتنی میکردیم، حالا اگر دست به این جویها بزنیم باید دستمان را حتماً با مواد ضدعفونیکننده بشوریم. حالا انواع و اقسام بیماریها هست و ما سبزه را به گل آراسته کردیم و با دست خودمان چیز دیگری روی آنها میگذاریم با استفاده از سیگار و قلیان یا الکل و یا مواد مخدر که موجب مرگ زودرس ما میشود. مثالی از سردار؛ که میگویند: بیماریها مثل صور آشکار و پنهان میمانند، بیماریهای ظاهری و بیماریهای باطنی که حتی خود ما هم متوجه آن نمیشویم. زندگی امروز ما در ایجاد بیماریها نقش زیادی دارد. میفرمایند: چهارعنصر اصلی که خاک، باد، آب، آتش بوده را آلوده کردهایم. زمین که همان خاک است، باد که همان هوا و آبها را آلوده کردهایم. و مثالی میزنند و میگویند: جریان گروه ارکستر سمفونی هست، تمام گروه ارکستر برای تمرین نمیرفتن و دوستانشان را میفرستادن و به دوستانشان میگفتند بین نوازندهها باشید و ادا زدن ساز را دربیاورید، وقتی روز اجرا شد، تمام مردم بودند، رهبر ارکستر شروع کرد، دیدند که اعضای ارکستر میزنند ولی هیچ صدایی درنمیآید. همین بلا دارد سر ما هم میآید، عدهای از ما میگوییم فاضلاب کارخانه من مگر چقدر هست یا فاضلاب خانه من مگر چقدر هست که به رودخانه ریخته میشود و... شمال هر چه آشغال دارند میریزند توی جنگل، آشغالها در جنگل گندیده میشود و با بارانی که میآید به رودخانهها میروند و ما این آب را دوباره میخوریم، همه در تولید زباله تلاش میکنیم و میگوییم از ما چیزی نیست، در حریم رودخانهها خانه میسازیم و میگوییم به کسی مربوط نیست، اشخاصی دیگری میآیند و در جنگل خانهسازی میکنند برای منافع شخصی خودشان و زبالههای درست میشود. درنتیجه بچه یا نوه خودش دچار مشکل میشود، مریض میشود، تومور مغزی یا صرع میگیرد، آن موقع است که بچهٔ خودش یک مصرفکننده شیشه میشود و... اینها همه واکنش دارد و برگشت میزند حتی کسانی که این کارها را انجام ندادهاند دچار این امراض میشوند، ما باید هرسال یکبار بدنمان را چکاب کنیم. حتی اگر یک آزمایش خون هم هست انجام دهیم و از درون خود باخبر باشیم. ساختن بیمارستان و تجهیز کردن آن فقط بخش کوچکی برای درمان انسان است و مابقی آن علم و عمل است که باید پدیدار شود. ما باید در مصرف مواد غذایی خودمان بسیار کوشا باشیم و حداقل از موادی استفاده کنیم که سالم باشد، مواد افزودنی نداشته باشد مثل تخممرغ، سیبزمینی، کدو، بادمجان. و... که مواد ترکیبی نداشته باشند. حال ممکن است بگوییم هزینه اینها زیاد میشوند و توانایی خرید نداریم، واجب نیست زیاد بگیریم، کمتر بخریم هرچقدر هم پولش زیاد بشود از هزینه بیمارستان کمتر است. وقتی در حل مسائل دوستی، عشق و محبت باشد زودتر و راحتتر میشود آن را حل کرد و وقتی حل میشود درک و فهم ما بالاتر میرود و قرق نیک و بد را بهتر میتوان تشخیص داد. میفرمایند: هر چه انسانها بیشتر میشوند غریبتر میشوند و غربت و تنهاییشان بیشتر، نمیدانند چه بلایی سرشان میآید، بهگونهای میشود که رحمت الهی را عین کفر میدانند، دزدی میشود، زرنگی، خداپرستی میشود، عقبافتادگی، عاشق میشود آدم امل و میگویند انسان نباید تابع عشق باشد چون بدبخت است و همهچیز شکل برعکس خود را میگیرد. رحمت خدا را کفر میبینند و لعنت خدا را نور میبینند. این اختلاف بسیار بزرگ است و گاهی اوقات زمانه وارونه میشود مثلاً: در خارج حزبی درست میکنند که ضد اسلام است، اصلاً نمیدانند اسلام چیست، چون معیارهای آنان چیزهای است که در دنیا میبینند، عدهای سر میبرند و بعضیها خیال میکنند حقیقت این است و چیزهایی که شرک و کفر است ولی خیال میکنند خوب است و باید اینگونه باشد. استاد میفرمایند: ما شاهد و ناظر گمگشتگانی هستیم که هرگز فکر نمیکردند کور راهی را بیابند که از این جهنم بتوانند خارج شوند و از این دام اعتیاد بیرون بیایند. این لطف خداوند و پروردگار است که باران رحمت را بر بامشان میفرستد و موردعنایت خودش قرار میدهند که از دام اعتیاد رها شوند درصورتیکه خیلیها هستند، با داشتن بام وسیع از بارش این رحمت بیبهره هستند. منبع : کنگره 60 ؛ نمایندگی سلمان فارسی اصفهان تایپ: مسافر حامد رهجوی آقای محسن نجفی نوع مطلب : متن سی دی های جهانبینی، برچسب ها : لینک های مرتبط : درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||