به نام قدرت مطلق الله

گاهی انسان برای انجام کاری همه تلاشش را می‌کند اما به نتیجه نمی‌رسد ما در کنگره مسئله مالی نداریم به‌جز بعضی مراسم مثل هفته راهنما،هفته مرزبان و... شاید ما بگوییم استفاده از پتانسیل‌های مالی که بد نیست ولی این صور آشکار ماجراست ولی در صور پنهان استفاده از همه پتانسیل‌ها نتایج ناگواری دارد ما باید با مسائل عاقلانه برخورد کنیم نه حسابگرانه تجربه‌ای که در کنگره به‌دست‌آمده این است که پیروی از قوانین و حرمت‌ها بسیار بهتر از استفاده از همه امکانات است درست مثل کشاورزی که آب مفت به دست می‌آورد و درختانش را بیش‌ازحد آب می‌دهد که این کار ریشه درختان را سست و آن‌ها را در برابر باد و طوفان آسیب‌پذیر می‌کند چون ریشه یک درخت باید به دنبال آب بگردد و با سوراخ کردن زمین به عمق خاک فرو برود وقتی ریشه درختی سست باشد توانایی نگهداری میوه‌هایش نیز کاهش میابد بنابراین سرما،گرما،کم‌آبی و مسائلی از این قبیل تا یک حدی توانایی‌های درخت را افزایش می‌دهد ما انسان‌ها هم همین‌طور هستیم یعنی اگر از هر چیزی که در اختیارمان قرار می‌گیرد بخواهیم استفاده کنیم در توانایی‌های ما خلل حاصل می‌شود و ما در کنگره یاد می‌گیریم از برخی امکاناتمان تعمداً استفاده نکنیم این در صور آشکار ماجراست در صور پنهان هم ما باید به این قدرت تشخیص برسیم که تفاوت نیاز با خواسته‌های نامعقولمان را بشناسیم و فقط به نیازهایمان جواب مثبت دهیم مثلاً رهجویی که به کنگره میاید در کنارش می‌خواهد به کلاس‌های ورزشی و هنری هم برود چنین رهجویی مشخص است نیاز به درمان را حس نکرده حالا اگر راهنمایی با چنین رهجویی به‌صورت کج دار و مریز رفتار کند تا او را در آمار خودش حفظ کند در حقیقت دارد به خواسته‌های نامعقول او جواب می‌دهد و او را تبدیل به اژدهایی می‌کند که به اولین کسی که حمله می‌کند خود راهنمایش است بنابراین نظم و دیسیپلین کنگره باهدف اذیت کردن افراد نیست بلکه هدف مشخص شدن خواسته‌های افراد است چون مهم محصول نهایی یک لژیون است محصولی که در آن فرد از خواسته‌های نامعقولش بگذرد و متمرکز به درمان و آموزش‌ها شود چنین فردی به درمان می‌رسد و در ادامه خدمت گذار خوبی برای دیگران می‌شود ولی کسی که نمی‌تواند از منافع زودگذرش بگذرد شاید به‌زور راهنما و دوستان به درمان برسد و حتی کمک راهنما هم شود ولی چنین شخصی تازه آماده‌شده که نسلی بدتر از خودش را تربیت کند پس درست است که برای یک کمک راهنما آمار رهایی باید مهم باشد ولی مهم‌تر از آن باید کیفیت رهایی باشد

بنابراین ما باید به این قدرت برسیم که از تمام داشته‌هایمان استفاده نکنیم چون این در صور آشکار ماجراست ولی در صور پنهان هم ما باید توانایی نه گفتن به خواسته‌های نامعقول را یاد  بگیریم که این توانایی در ادامه ما را به قدرت بالاتری می‌رساند البته انسان‌هایی هم که از خواسته‌های معقول خود می‌گذرند هم در ادامه قدرت خود را از دست می‌دهند.

مسئله بعدی موضوعی است به نام ویروس که انواع مختلفی دارد که ما به سه نوع آن اشاره می‌کنیم یکی ویروس‌هایی مثل ویروس سرماخوردگی یا ایدز که به بدن حمله می‌کنند و سلامتی فرد را می‌گیرند دیگری ویروس‌های کامپیوتری که از طریق ارتباطات منتقل می‌شوند و اطلاعات کامپیوتری را خراب می‌کنند و سومی هم ویروس‌هایی است که به شکل حقه وارد افکار و اندیشه فرد یا همان قلعه عقل انسان  می‌شوند و شروع به خرابکاری می‌کنند وقتی افکار فرد ویروسی شوند فرد مطالب را اشتباه دریافت می‌کند و نتیجه اشتباه هم می‌گیرد.

همسفر میلاد

لژیون آقای محمدرضامیرزایی