در ابتدای جلسه استاد ضمن تشکر از زحمات همسفر الهه بخاطر هفت جلسه دبیری لژیون، برای انتخاب دبیر جدید رای گیری کرده و در نهایت همسفر شهرزاد بعنوان دبیر جدید انتخاب شد.

در ادامه خانم الهه فرمودند: طبق دستور آقای مهندس، سفر اولی ها لازم نیست برای تامین هزینه های جشن همسفر مشارکت کرده و وجهی پرداخت کنند اما اگر مایل باشند که این کار را انجام دهند می توانند با پرداخت مبلغ کمی برای برگزاری مراسم کمک کنند.

مبلغ یکصد و پنجاه هزار تومان کمک همسفران حاضر بود و قرار شد غایبین در صورت تمایل هفته ی آینده کمک های نقدی شان را پرداخت نمایند.

دستور جلسه ی این هفته، سی دی جهان معنوی مهندس دژاکام بود.

همسفر زهرا: آقای مهندس در این مقوله می فرمایند به اقیانوس رسیدن، راحت است اما در اقیانوس زندگی کردن کار بسیار سختی است. شروع کار با تلاش و کوشش ممکن است و ادامه ی آن با استحکام بخشیدن به پایه های عقل صورت می گیرد تا در انتها به هدف برسیم.هر مبحثی یک موضوع دارد، یک فاعل و یک مفعول. مسأله ی شریعت و طریقت هم همینطور است. حرف علمی با لباس علمی فرق دارد. کنگره انسان را واجد دو بخش می داند: صور آشکار و صور پنهان. فردی که آموزش می بیند، چه در بحث معنوی(طریقت) و چه در بحث دینی(شریعت) می بایست قوانین دین را فراگیرد و آنها را انجام دهد. با شریعت و طریقت به حقیقت می رسیم. باید از ضد ارزش ها دوری کنیم. فاعل یا آموزش دهنده ی قوانین و قواعد دینی باید خودش آن ها را یاد گرفته باشد در غیر این صورت ممکن است با یک سخن اشتباه مردم یک شهر یا یک کشور را گمراه کند.

آقای مهندس می فرمایند که شریعت و طریقت با هم بوده و از هم جدا نمی شوند.مثلا کسانی که قوانینی مثل نماز و روزه را انجام نمی دهند نه تنها نمی توانند به درجات بالای معنوی برسند بلکه ممکن است به ناکجا آباد برسند. عده ای برای رسیدن به معنویت، راه های اشتباهی مثل شرکت در کلاس ها و دوره هایی همچون انرژی درمانی، جادوگری، احضار روح و امثالهم را انتخاب می کنند و به دلیل آموزش های نادرست، دچار تخریب های روحی و روانی می شوند.

در مسائل معنوی بیشتر صور پنهان مورد توجه قرار می گیرد. در طب کهن، عارفان بزرگ در این مقوله تحقیقات و تفکر بسیاری انجام داده و به این نتیجه رسیدند که بین جسم و نفس انسان پیوندهایی وجود دارد. امروز ما می دانیم که هفت پیوند که آن را چاکرا می نامیم در انسان وجود دارد. هر یک از این چاکراها وظیفه ای به عهده دارند که انرژی بدن را از پایین به بالا ترین چاکرا می رسانند. قوی ترین انرژی، انرژی جنسی است. یک چاکرا بنام چاکرای جنسی وجود دارد و بقیه ی چاکراها این انرژی را به مغز می رسانند. چاکراها در صور پنهان انسان بوده و قابل رویت نیستند. فقط انسان های خاصی که جایگاه معنوی بالایی دارند می توانند به شکل صحیح به این چاکراها دست پیدا کنند و بدین وسیله دلیل بسیاری از بیماری ها را در بدن یک بیمار، کشف کنند. هاله ی انسان رنگ های مختلفی دارد که بهترین آن ها به رنگ طلایی و قرمز می باشد. هاله ی انسان همانند لایه ی ازن که دور زمین وجود دارد، نقش سپر دفاعی را برای انسان ایفا می کند. اگر هاله ی انسان سوراخ یا ضعیف شود، نیروهای منفی راحت تر به درون انسان رسوخ می کنند. فاعل یا آموزش دهنده فردی است که آموزش فراوان دیده وبه پالایش و تزکیه رسیده و می تواند هاله ها و چاکراها را ببیند و بشناسد. در بعضی از کلاس ها، افراد به دلیل شناخت اشتباه یا ناقصی که از چاکراها، انرژی ها و صور پنهان انسان دارند، انرژی ها را بطور اشتباه جابه جا می کرده و شخص را از تعادل خارج می کنند.

حس در صور آشکار و پنهان بسیار مهم است. انسان در بیداری با پنج حس درونی و در خواب با پنج حس بیرونی مسائل را درک می کند. اگر این حس ها جابجا شود، انسان از تعادل خارج می شود. مصرف کننده های شیشه و هرویین به همین دلیل تعادلشان را از دست داده و دچار توهم می شوند. همه ی این گونه کلاس های معنوی، دیوار بین دنیا و آخرت یا همان دیوار بین حواس درونی و حواس بیرونی را بر می دارند و این همان کاری است که بعضی از مواد مخدر مثل شیشه هم انجام می دهندو اگر سیستم شیمیایی مغز به هم بریزد، حس ها تغییر می کنند و شخص ممکن است از جهان مادی خارج شود.

قدما با تزکیه و پالایش و ایمان و رسیدن به فرمان عقل به درجات بالای معنوی می رسیدند و می توانستند انرژی ها را جابه جا کنند و صور پنهان انسان ها را مشاهده نمایند.

سه نیرو بر انسان حاکم است: یکی عقل، یکی عشق  و دیگری ایمان. عقل در تکامل مانند ماشین، تابع خود است. خود انسان خودش را کامل می کند.هر انسانی بر مبنای عقل خود، تصمیم گیری میکند. روح و نفس توسط عقل هدایت می شوند. عقل در هر نقطه ای که باشد می تواند نفس را هدایت کند. کسی که از دستورات عقل خویش پیروی کند می تواند به جایگاه های خوبی برسد. تمام ذرات فضا دارای علم و دانش هستند و بسیاری از آن دانش ها پنهان بوده و قابل رویت نیستند. انسان برای خوردن و خوابیدن و استراحت به این دنیا پای نگذاشته است بلکه برای آگاهی گرفتن برای جهانی دیگر خلق شده است. انسان های مادی گرا فقط این جهان و لذت های آن را می بینند. بدترین نیروی منفی در انسان ناامیدی است. بار انسان های جاهل بر روی دوش دیگران است اما انسان هایی که به دنبال کسب آگاهی هستند باید قوانین رفتار با این قبیل انسان ها را بیاموزند.کنگره می گوید: "با نادان سخن مگو".

جهان معنوی بسیار خطرناک تر از جهان مادی است. انسان هایی که می خواهند به جهان معنوی برسند باید استادان ماهری داشته باشند، چندین سال به تزکیه و پالایش خود بپردازند و از ضدارزش ها دوری کنند تا به آهستگی به فرمان عقل نزدیک شده و سپس وارد جهان معنوی شوند.

همسفر فتانه: آقای مهندس دژاکام در این سی دی می فرمایند: ما با کوشش و تلاش فراوان می توانیم به هدف برسیم. همچنین باید قدرت پایه یا همان عقل را تکامل دهیم چون عقل مانند ماشین تابع خود می باشد و روح با لطافت خاص خود حضور دارد. همه ذرات فضا مملو از دانش پنهان از چشم ما هستند. بشر باید بداند که وجودش فقط برای خوردن و کارکردن و استراحت نیست. باید با دانشی که کسب می کند بار چارپایان را بردارد. منظور از چارپایان همان انسان هایی هستند که ناآگاهانه کارهایی می کنند که برای خود مشکلاتی ایجاد می کنند.

هرمبحثی یک موضوع دارد. موضوع بسیار مهم است. یک فاعل دارد و فاعل کسی است که موضوع را مطرح می کند. فاعل هم مهم است چون شنونده از از طریق فاعل موضوع را درک می کند.

در این سی دی آقای مهندس می فرمایند که ما دو موضوع شریعت و طریقت را داریم که نمی توان آنها را از هم جدا کرد. در شریعت، مسائل فراگرفته می شوند و در طریقت آن مسایل طی می شوند. ممکن است فاعلی بیاید و از طریق شریعت مسائلی را به ما آموزش دهد که با آن جامعه ای را به فساد کشانده و فاجعه ی عظیمی را بوجود آورد. ما باید بدانیم که چگونه در این مورد، فاعل خود را انتخاب کنیم. مثل این که چند سال پیش افرادی گفتند ایرانی ها مسلمان نیستند! وقتی دلیل را پرسیدند، گفتند آن ها نوادگان مجوس هستند و منظور از مجوس، شیطان است.

مهندس در ادامه فرمودند: در معنویت ما وارد صور پنهان می شویم. صور پنهان قابل دیدن و لمس کردن نیست. شرکت در بعضی از کلاس ها مثل کلاس هیپنوتیزم و انرژی درمانی و نظایر آن اشتباه است چون در زمان های قدیم اگر این کار را انجام می دادند، با صرف وقت کافی در این باب بسیار تفکر می کردند و آموزش می دیدند اما امروزه ما تصمیم می گیریم که در یک کلاس  شرکت کنیم و چیزهای اشتباهی یاد می گیریم و آن ها را به افراد دیگر هم انتقال می دهیم و اینگونه هم به خودمان و هم به مخاطبانمان صدمه می زنیم.

بین نفس و روح هفت پیوند وجود دارد که این پیوندها گره های زیادی را باز می کند.

کار بشر این است که انرژی را دریافت کند و به فرمان عقل برساند. مرکزی مثل مغز تمام اعضای بدن ما را مدیریت می کند.

انرژی وجود دارد و انرژی درمانی هم وجود دارد اما بسیار مهم است که در چه مسیری انرژی درمانی را یاد بگیریم و انجام دهیم. برای خنثی کردن یک بمب، باید فردی مسئولیت کار را به عهده بگیرد که کاملا بر این کار اشراف دارد وگرنه بمب منفجر شده وهمه چیز را در پیرامون خود نابود می کند، انرژی درمانی هم همینگونه است.

در وجود انسان مثلثی وجود دارد که شامل: یک ضلع " پنج حس درونی"، ضلع دیگر "پنج حس بیرونی" و قاعده ی آن "عقل" است. اگر تعادل اینها به هم بخورد فرد را دچار مشکلات زیادی می کند.

خانم الهه فرمودند که امروز خانم زهرا که سال گذشته در امتحان کمک راهنمایی قبول شده بودند برای مصاحبه به تهران رفته و موفق شدند و انشالله بزودی شال کمک راهنمایی می گیرند. همسفر افسون هم که در مصاحبه قبول شده بود، قبل از امتحان کمک راهنمایی می گفت اگر در این امتحان قبول شوم برای خدمت به هرجایی که مسئولین کنگره تعیین کنند رفته و خدمت می کنم. سال گذشته برای دستورجلسه ی روش های ترک، افسون استاد جلسه بود و امروز من به یاد این موضوع افتادم.

استاد به دستور جلسه ی هفته ی قبل ( از فرمانبرداری تا فرماندهی ) اشاره کرده، فرمودند اگر شما مرا بعنوان راهنمای خود قبول دارید باید در پاسخ آنچه از شما می خواهم بگویید "چشم". من هم در مقابل دستورات و درخواست های راهنمای خود همیشه می گفتم چشم. همیشه در مقابل اساتید خود، زانوی ادب زده و به حرف هایشان مو به مو عمل کرده ام. خدا را شکر می کنم که همه رهجویان این لژیون هم همینگونه اند. افسون هم به همین صورت عمل کرد و موفق به دریافت شال کمک راهنمایی شد. خدا را شکر می کنم که قرار است تک تک شما بذری شوید که از آن شجره ی طیبه ای پدید آید. کسی می تواند منشاء شجره ی طیبه باشد که خودش درست و صحیح فرمانبرداری کرده باشد تا بتواند فرمانده شود. مثلا همه ی ما الان تابع مرزبانی هستیم. تا به حال دیده اید که من خودم برای گرفتن آب یا چای به آبدارخانه مراجعه کنم؟ ما هیچوقت این کار را نمی کنیم. اینجا در لژیون منتظر می مانیم تا مسئول چای بیاید، مسئول چای لژیون سینی را گرفته و برای افرادی که میخواهند، چای می گیرد. خوشبختانه در لژیون ما معمولا کسی چای نمی خورد چون من چای نمی خورم. معمولا هر کاری که کمک راهنما انجام دهد، رهجو هم همان کار را می کند. مثلا من عادت داشتم برای این که موضوعی را فراموش نکنم با خودکار روی دستم علامت می گذاشتم. روزی متوجه شدم که راضیه روی دستش چند علامت گذاشته. با تعجب دلیلش را پرسیدم، پاسخ داد ما هم مثل شما برای یادآوری مواردی که ممکن است فراموش کنیم، روی دستمان علامت می گذاریم! به همین خاطر سعی کردم حتی الامکان از آن روش استفاده نکنم! قاعدتا رهجور همان کارهایی را انجام می دهد که راهنمایش انجام می دهد. بنابراین اینجا همه تابع هستیم و مراتب عمل را حفظ می کنیم. من  در لژیون خانم مرجان همیشه ایستاده بودم و همزمان با گوش دادن به مطالب، کاری انجام می دادم. به همین دلیل در عکس های لژیون حضور ندارم، فقط یک عکس دارم.

بلند میشدم و از بچه ها مراقبت می کردم، عکس می گرفتم و صندلی خود را در اختیار تازه واردین قرار می دادم. خدا را شکر اکثر رهجویان آن لژیون امروز کمک راهنما هستند. همه دستورات خانم مرجان را بدون چون و چرا اجرا می کردیم چون تا وقتی فرمانبرداری نکنیم به فرماندهی نمی رسیم.