همسفران عشق
لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد
 
 
چهارشنبه 19 آبان 1395 :: نویسنده : همسفر افسون

همسفر افسون: وقتی وارد کنگره شدم و قرار بود یکی از لژیون ها را انتخاب کنم، در زمانی کمتر از سی ثانیه به لژیون خانم الهه رسیدم و مطمئن شدم که می خواهم در این لژیون بمانم. متاسفانه شال خانم الهه بسته بود و مرا نپذیرفتند. بالاخره پس از حدود سه ماه اصرار و اشک و زاری پذیرفته شدم. اوایل به طور منظم در جلسات شرکت نمی کردم اما پس از گذشت مدتی، در هر شرایطی حتما خودم را از نایین به کنگره می رساندم.

به مرور که شروع به آموختن کردم، متوجه شدم که جلسات اینجا، با همه ی کلاس هایی که در زندگی در آن حضور داشتم متفاوت است. معجزه ی کنگره آن است که همه مطالب را قابل فهم تر از سایر کلاس ها به افراد آموزش می دهد و هرکس با هر پیشینه ای که به اینجا می آید به قدر بضاعتش برداشت می کند. زمانی که میخواستم در امتحان کمک راهنمایی شرکت کنم، از خداوند خواستم که مرا در قبولی امتحان یاری نماید و برایم اهمیتی نداشت که محل خدمتم کجا باشد. یکی از جاهایی که با یاری خانم الهه ی عزیز متوجه بازی نفس خود شدم، اینجا بود! چون پس از قبولی در امتحان برخی از دوستان به من گفتند فلان شعبه را انتخاب کن که راحت تر باشی و من برای لحظاتی فراموش کردم که چه قراری با خدا داشتم، یادم رفت که از صمیم قلب خواستم قبول شوم و در صورت نیاز به دورترین شعب بروم! البته خیلی دوست دارم که در صورت افتتاح شعبه ی میبد، در آنجا خدمت کنم زیرا من اهل کویر هستم و می دانم که در حاشیه ی کویر ایران، اعتیاد در کنار فقر چهره ی کریه تری دارد. چون مقرر کرده اند که چهار اولویت محل خدمت را تعیین کنیم، اولویت اول من میبد است.

برای همه ی دوستانم آرزو می کنم که آنچه پس از طی مراحل امتحان و مصاحبه تجربه نمودم، تجربه کنند. آن لحظه ای که آقای مهندس شال نارنجی را به گردنم آویخته و فرمودند در چشمان من نگاه کن، حسی عجیب و وصف نشدنی تمام وجودم را فراگرفت.

در مورد تجربه ی من از روش های ترک اعتیاد و روش dst: روش هایی که مسافر من برای ترک اعتیاد استفاده کرد یکی روش سقوط آزاد یا ترک یابویی بود و دیگری متادون درمانی. در روش سقوط آزاد مسافرم بسیار زجر کشید و برای من هم که شاهد عذاب کشیدن عزیزم بودم شرایط بسیار تلخی را تجربه کردم که  نهایتا طی مدت زمان اندکی به شکست انجامید. در روش متادون درمانی، مسافرم پس از چند ساعت دچار اختلالات روانی شده و از حالت عادی خارج شد. علیرغم این که فرد کم حرفی بود، بدون وقفه صحبت می کرد و جملات بی ربطی به زبان می آورد. پس از چند ساعت هم به کما رفت. پس از این که در بیمارستان بستری شد و مراحل درمان را طی کرد، پیگیر شدم تا بفهمم چه اتفاقی برای وی رخ داده بوده است. متوجه شدم که درصد کمی از افرادی که مصرف مواد را به یکباره ترک می کنند، دچار اختلال مشاعیر شده و موقتا از حالت عادی خارج می شوند. مسافر من وقتی دچار این حالت شده بود، بدون این که متوجه باشد هجده عدد قرص متادون 20میلی گرم را یکجا خورده بود و متعاقبا به کما رفته بود! پس از آن که بهبود یافت، پزشک معالجش می گفت این مقدار قرص متادون برای کسی که به مصرف آن معتاد نیست، مانند خوردن تریاکی معادل یک کف دست است! وی معتقد بود که به هوش آمدن چنین بیماری بیشتر شبیه معجزه است و توجیه علمی ندارد! آن زمان هر دوی ما بسیار آسیب دیدیم و وقتی که پس از تحمل آن همه رنج، مسافرم باز به کشیدن تریاک ادامه داد، من متوجه شدم که با یک مشکل عادی مواجه نیستیم بلکه با اژدهایی زورمند دست و پنجه نرم می کنیم! فهمیدم که زور اعتیاد بسیار بیشتر از توان و اراده ی ماست! حتما بارها بسیاری از ما به مسافرانمان گفته ایم: اگرا مرا، فرزندانت را و زندگیمان را دوست داری از اعتیاد بگذر و مواد مصرف نکن. در آن زمان متوجه شدم که با گفتن این حرف ها و تحریک فرد مصرف کننده برای بکارانداختن نیروی اراده و امثالهم، کاری از پیش نمی بریم. برای توضیح اختلالات جسمی که افراد مصرف کننده دچارش می شوند، اشاره می کنم به اختلالاتی که خود ما در آستانه ی عادت ماهانه دچارش می شویم. در این زمان به دلیل تغییرات اندکی که در بعضی از هورمون های بدن ما بطور موقت ایجاد می شود، دچار حالت های مختلفی همچون تحریک پذیری زیاد، بی حوصلگی، عصبانیت و حالت هایی نظیر آن می شویم. حال تصور کنید شخصی که طی سالها مصرف مواد، تمام هورمون ها و آنزیم های بدنش را دچار مشکل کرده، با مصرف نکردن ناگهانی مواد، دچار چه وضعیتی می شود!  در نهایت و پس از گذشتن چندسال، مسافرم خودش مصرف مواد را ترک کرد و ورزش را جایگزین آن نمود اما هیچوقت حالش کاملا خوب نبود و من نیز همیشه منتظر بازگشت مهمان ناخوانده(اعتیاد) به زندگی مان بودم. زمانی که ما به کنگره آمدیم سالها از ترک مسافرم گذشته بود و وی در این سال ها مدام ورزش می کرد. وقتی سفرش را آغاز کرد و با طی مدت زمان کمی متوجه تغییرات شگرفی در صور ظاهر وی شدم. علیرغم گذشته که همیشه رنگ چهره اش سفید بود، رنگ چهره اش بسیار تغییر کرد و این تغییر را در ابعاد مختلف، شاهد بودم. خداوند را شاکرم و آرزو می کنم این سفر نصیب همه ی مصرف کنندگان و خانواده هایشان بشود.  

همسفر طاهره:آقای مهندس در این سی دی در مورد شریعت و طریقت می فرمایند حرف علمی با لباس علمی متفاوت است.موضوع معنویت که خیلی از انسان ها به دنبال آن هستند، یک مسئله ی دینی است که همان شریعت می باشد. شریعت یعنی قوانین دین . طریقت راهی است که انسان برای رسیدن به معنویت طی می کند مثل وادی هفتم که می گوید رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است. یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می کنیم.  کسی که قوانین دین را یاد می گیرد باید حرکت کند تا به مقصد برسد، این حرکت همان طریقت است.مثلا شریعت می گوید نباید کارهای ضدارزش انجام دهیم. کسی که می خواهد شریعت را آموزش دهد باید سال ها تزکیه و پالایش کرده و خود، همه ی آن را آموخته باشد. در کلاس های آموزش معنویت مثل مدیتیش،هیپنوتیزم، پرواز روح، انرژی درمانی و نظایر آنها، روی صور پنهان انسان کار می کنند. در اینجا مطلب مهم، فاعل و مفعول و موضوع است. مهم است که چه کسی آموزش می دهد. در طب کهن هم در لایه های زیرین انسان رسوخ می کردند و این آموزش ها را می دادند. اما در آن زمان اساتید وقت زیادی برای آموختن داشتند. بین روح و نفس پیوندهایی وجود دارد که به آنها پیوند زرین یا پیوند نقره ای می گویند. هفت چاکرا در انسان وجود دارد که انرژی را از پایین به بالا منتقل می کنند و یک هاله در اطراف انسان است که نقش سپر دفاعی را برای او ایفا می کند.حضور در کلاس هایی که معنویت را اشتباه و یا ناقص آموزش می دهند موجب جابجایی غلط انرژی و نیز آسیب رساندن به هاله ی انسان می شود و این ها موجب برهم خوردن تعادل و  اختلال در سلامت وی می گردد.هرقسمت از اعضای بدن جزو یکی از چاکراها است.  

مصرف بعضی از مواد مخدر مانند شیشه انسان را از تعادل خارج می کند زیرا در مصرف آن ها انرژی ها بصورت اشتباه جابجا می شوند و مواد شیمیایی بدن مانند سروتونین و دوپامین و دینورفین از تعادل خارج می شوند. انجام این تغییرات در ترشحات طبیعی بدن توسط قدما هم انجام می شد اما آنها آموزش های لازم را گرفته بودند و سالها با تزکیه و پالایش به علم آن دست یافته بودند. برای آن ها این کار مانند چاقوی جراحی در دست طبیب عمل می کرد اما برای افرادی که آموزش کافی نداشته اند و یا به غلط آموزش دیده اند، مانند چاقویی عمل می کند که می تواند باعث نابودی انسان شود. رسیدن به اقیانوس کار ساده ای است اما ماندن و زندگی کردن در آن سخت است.

عقل مانند ماشین تابع خودش است. سه چیز بر انسان حکم می کند: عقل عشق و ایمان.

وقتی خداوند انسان را خلق کرد، تابلوی او را ترسیم نمود و قلم مو را به دست خود او داد و گفت خودت را کامل کن. عقل مثل ماشین است. ما فقط پشت آن نشسته و استارت می زنیم و بوسیله ی فرمان آن را هدایت می کنیم. بقیه کارها را خود ماشین انجام می دهد. هر کسی برمبنای عقل خویش تصمیم می گیرد. اگر انسان بر اساس فرامین عقل خویش عمل کند، به مکان های خوبی می رسد.

ذرات فضا مملو از علم و دانشی است که از دید انسان خارج است. هیچ انسانی برای خوردن و خوابیدن و کار کردن، به دنیا نیامده است. زمانی انسان ها تنها آنچه برایشان قابل رویت بود را می پذیرفتند در حالی که پنج حس انسان بعد خاصی دارد که مقداری از آن غیر قابل دیدن است. برخی انسان ها پس از مرگ به فضا می روند. ما نمی توانیم آنها را ببینیم یا لمس شان کنیم در حالی که وجود دارند و ما وجودشان را حس می کنیم.

 بعضی از انسان ها هم انسان نما هستند اما درون آنها شبیه چارپایان است. اینها به دلیل جهل، بارشان بر دوش سایر انسانها است. جهان معنوی بسیار خطرناک تر از جهان مادی است و کسی که می خواهد در آن حرکت کند باید استادان آگاهی داشته باشد که با تزکیه و پالایش به فرمان عقل رسیده باشند، دهانشان برای گفتن اسرار بسته باشد و به علم آن دست یافته باشند.

هر کسی را اسرار حق آموختند      مهر کردند و دهانش دوختند

خانم الهه: هفته ی پیش قلعه ی عقل را کاملا برایتان توضیح دادم. فرمانده ی جسم ما مغز است. وقتی من دستم را بالا می برم، مغزم در کسری از ثانیه فرمان این حرکت را صادر کرده است. از طرف دیگر فرمانده ی صور پنهان ما، عقل است. مثلا اگر الان من بخواهم دروغ بگویم یا صداقت بورزم، غیبت کنم یا محبت کنم، عقل من فرمان این کارها را صادر می کند.

ما پنج حس ظاهری داریم شامل: بینایی، بویایی، شنوایی، چشایی و لامسه. همین پنج حس را ما در هنگام خواب هم داریم. در خواب هم ما می بینیم و می شنویم و سایر حواس را داریم. مثلا می بینیم ولی نه با چشم سر. در واقع تمام این حواس که در خواب هم کار خود را انجام می دهند، پنج حس پنهان ما هستند.

نفس چیزی است که در ظاهر و باطن تعیین موجودیت می کند. برای مثال نفس مورچه، مورچه را می سازد و نفس نخل، نخل را. نفس خواسته دارد. از طریق خواسته های نفس ما متوجه می شویم که مثلا الان گرسنه ایم و نیاز به غذا داریم یا خسته ایم و احتیاج به استراحت داریم یا دلمان می خواهد که به کسی کمک کنیم. همه ی اینها را با نفس متوجه می شویم. همه ی اینها را با جسم نمی فهمیم. با جسممان می توانیم طعم خورکی ها را بفهمیم مثل شور یا شیرین بودن، می توانیم سرد یا گرم بودن اشیاء را تشخیص دهیم.

قبلا تصور می کردیم که نفس و روح یکی هستند اما در کنگره یاد گرفتیم که نفس با روح فرق می کند و هر یک تعاریف جداگانه ای دارند. رابطه ی بین نفس و جسم توسط هفت چاکرا تعیین می شود. این چاکراها منبع انرژی بدن بوده و نقطه ی اتصال جسم و نفس هستند. چاکراها عبارتند از چاکرای تحتانی، جنسی، خورشیدی، قلب، گلو، چشم سوم و تاج.

در اطراف کره ی زمین لایه ای به نام لایه ازن وجود دارد که نقش آن حفاظت از کره ی زمین است. با سوراخ شدن لایه ی ازن، اشعه های مضر از آن عبور کرده و به کره زمین و سایر موجودات آن لطمه وارد می کند.

یک هاله ای مانند لایه ی ازن از جسم و نفس انسان حفاظت می کند. حال اگر من در مسیر ضد ارزش ها قدم بردارم این لایه ی محافظ سست شده یا سوراخ می شود و نیروهای منفی به درون من نفوذ می کنند.

امروز در اتوبوس با خانمی برخورد کردم که مدام با خودش یا با فردی که در خیالش می دید، با صدای بلند صحبت می کرد. این حالت می تواند نشانه ی آسیب دیدن هاله ی محافظ وی باشد. اگر من یا دیگری به آن شکل رفتار نمی کنیم و با خودمان یا فردی غیرقابل رویت، حرف نمی زنیم به این دلیل است که سوراخی در هاله ی اطراف ما وجود ندارد و از تعادل برخورداریم.

آسیب دیدن این هاله به وسیله ی حرکت در مسیر ضد ارزش ها و مصرف مواد مخدر صورت می گیرد.

همسفر شهرزاد: آقای مهندس فرمودند این هاله در اطراف همه موجودات مثل گیاهان و حیوانات نیز وجود دارد. آیا ممکن است همانگونه که هاله ی اطراف انسان آسیب می بیند، هاله ی اطراف آنها هم آسیب ببیند؟

استاد: اگر حیوانات هم مواد مصرف می کردند حتما این اتفاق می افتاد و آنها هم مانند انسان، با پاره شدن هاله شان از تعادل خارج شده، دچار توهم می شدند.

یک مصرف کننده ی شیشه که دچار توهم می شود، نیروهای منفی که به درونش نفوذ کرده اند را می بیند. آنچه او می بیند از نظر ما توهم است اما از نظر آنها کاملا واقعی است چون می بینندش و صدایش را می شنوند. اگر دلنوشته ای آنان را بخوانید به این امر پی می بردید.

استاد در مورد روش های ترک و روش dst این چنین فرمودند: در گذشته های نه چندان دور در اکثر منازل مسکونی، تنور وجود داشت و خانواده ها نان مورد نیاز خود را در منزل فراهم می کردند. با پیداشدن نانوایی ها و تولید فراوان نان های ماشینی، به مرور افراد کمتر در منزل نان می پختند و بیشتر از نان ماشینی که از نانوایی می خریدند استفاده کردند و نهایتا به جایی رسیدند که کل نان مصرفی شان را از بیرون تهیه کردند و تنورها بلااستفاده ماند.

در بدن ما موادی شبیه تریاک تولید می شود که به آنها مواد شبه افیونی گفته می شود مثل مورفین. وقتی فردی از بیرون مواد مخدر وارد بدنش می کند، این مواد شبه افیونی بطور طبیعی در بدن ترشح نمی شوند. همانگونه که نان ماشینی جایگزین پختن نان در منازل شد، این مواد هم جایگزین مواد شبه افیونی در بدن می شوند و تولید این مواد در بدن مختل شده، فرد مصرف کننده مجبور است برای تامین آن همچنان از بیرون این مواد را وارد بدن خود نماید. این اختلال، به مرور زمان برای مصرف کنندگان مواد مخدر اتفاق می افتد. در چنین وضعیتی اگر ما از مصرف کننده بخواهیم که مصرفش را ترک کند، انتظار بیهوده و اشتباهی است! اگر کسی دفعتا مصرف مواد را ترک کند، تا وقتی که درمان نشود همچنان به شرایط عادی باز نمی گردد حتی اگر سالهای سال مصرف نکند.

کنگره با روش dst این بیماری را درمان می کند. روش dst چیست: D=دژاکام S=step یعنی پله، قدم و T=time یعنی زمان. در این روش طی مدت حداقل ده ماه، در پله های 21 روزه، هربار 20% از مقدار مواد مصرفی کاسته می شود. یعنی فرد مصرف کننده هر 21 روز، یک پنجم موادی که از بیرون وارد بدن خود می کرده، کم می کند. به مرور خود بدن مجددا شروع به تامین مواد شبه افیونی کرده و فرد با گذشت بیش از ده ماه، به درمان می رسد. در طی زمان درمان بدن فرد که سیستمی بسیار هوشمند و قابل تعمیر دارد، پس از هر پله، خودش آن یک پنجمی که از بیرون وارد نمی شود را می سازد و به این طریق، به مرور درمان می شود. هر وسیله ای که خراب شود باید آن را تعمیر کرد اما بدن انسان به صورتی است که در صورت بروز خرابی و مشکل، چنانچه مواد لازم به آن رسانده شود، خودش خودش را بازسازی می کند. برای مثال وقتی پای من شکسته بود، با ثابت نگه داشتن استخوان توسط گچ و مصرف یک قرص کلسیم در روز، طی مدت 24 روز، استخوانم جوش خورد و من سلامتم را مجددا بدست آوردم.

 بزرگترین تولیدکنندگان تریاک در جهان، استرالیا، ایتالیا و ترکیه هستند. قبل از انقلاب، در ایران هم زمین های زیادی زیر کشت خشخاش بود.

در پایان جلسه، با دعای خالصانه ی اعضا پایان یافت.

 

 

 





نوع مطلب : گزارشات لژیون همسفران عشق، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


درباره وبلاگ


عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند.
پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی!
ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد...
انشاالله

مدیر وبلاگ : همسفر الهه
مطالب اخیر
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات