همسفران عشق لژیون همسفر الهه - کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی اصفهان - بهترین راه درمان اعتیاد |
||
سه شنبه 11 مهر 1396 :: نویسنده : شهرزاد بصیری
به نام قدرت مطلق یاد الله در هر جا ، یاد خود از قطره به اقیانوس
است دستور جلسه :سی دی حرمت ، وادی اول اگر
قرار است ساختار راستگویی ، صداقت ، بخشش و ... اتفاق بیفتد با یک جرقه آغاز می
شود ما اگر زرنگ باشیم می توانیم این جرقه
را تبدیل به نور کنیم و به بقیه هم آن نور را برسانیم ؛ می توانیم با این جرقه یک
جایی را به آتش بکشانیم با یک جرقه ممکن است یک آتش سوزی به وجود بیاید و کل
ساختمان تخریب شود ! پس با تفکر است که این ساختار مثبت و یا منفی ... خانم الهه : خداوند متعال را سپاسگزارم که اجازه داد بار دیگر با هم باشیم ؛ دلم برایتان بسیار تنگ شده بود و خدا را شکر که امروز با شما هستم . از عزیزانی که هفته پیش لژیون را اداره کردند سپاسگزارم . امروز بسیار خوشحالم چون به یکی از آرزوهایم که رهایی مریم عزیز بود رسیدم . چهارشنبه گذشته جای همگی خالی تهران ، رهایی مریم را داشتیم . انشاالله که سفر اولی ها ، سفر دومی شوند و برای رهایی به تهران بروند و انشاالله سفر دومی ها برای گرفتن شال کمک راهنمایی به دست آقا ، به تهران بروند . از مریم می خواهم که مشارکت کند . همسفر مریم : خداوند را سپاسگزارم ، خیلی خیلی تشکر می کنم از آقای مهندس ، از خانم الهه و از شما خواهر لژیونی های عزیزم . من در این هشت سالی که به کنگره می آیم فقط این یازده ماه آخر را خوب سفر کردم ؛ هر آنچه را که خانم الهه به من می گفتند ، اینجا می گفتم چشم ولی خانه که می رفتم کار خودم را انجام می دادم ! هر شب گوشی مسافرم را چک می کردم که ببینم آیا با ساقی در ارتباط بوده یا نه ؟ ! ... در این یک سال اخیر دریافتم که اگر راهنما می گوید : برو و بیفت داخل چاه ، حتماً بروم ؛ چون بدون شک چیزی در ته چاه هست ! راهنما هر چه را به من می گوید خیر و صلاح مرا می خواهد پس باید صحبت های راهنما را عملی کرد . انشاالله که بتوانم در امتحان کمک راهنمایی شرکت کنم و قبول شوم تا بتوانم ذره ایی از زحمات خانم الهه عزیز را جبران کنم . خانم الهه : واقعیت این است که مریم تا وقتی که درست حرکت نکرد ، مسافرش حرکت نکرد ! پس تا وقتی که همسفر درست حرکت نکند مسافر به خودش تکان نمی دهد چون حس من باید تغییر کند تا روحیه من عوض شود . چه روزهایی که یک ساعت کامل با مریم حرف می زدم ! ... رهایی مریم یکی از آرزوهای من شده بود تا اینکه خدا را شکر این یک سال آخر ، واقعاً خوب حرکت کرد و در این یک سال اخیر دیگر به من تلفن نمی زد ! یک رهجو آنچه را در لژیون آموزش می گیرد اگر عملی کند دیگر لازم نیست دائم به راهنما زنگ بزند . حرکت مریم از زمانی بود که وبلاگ نویسی را شروع کرد ؛ یعنی تا زمانی که خدمت نکرد حرکت نکرد و تا زمانی که حرکت نکرد مسافرش هم حرکت نکرد ! ببینید چقدر به هم گره خورده ! تا وقتی که عاشقانه خدمت نکرد حرکتش درست نشد و تا وقتی که حرکت مریم درست نشد حرکت مسافرش درست نشد ! این خیلی مهم است که خودمان کجای کار هستیم این یک سال ، عاشقانه و بدون هیچ چشمداشتی خدمت کرد و پاداش آن را گرفت . برخی از شما می آیید و از مسافر خود بسیار بد می گویید ؛ به قول حضرت مسیح چگونه است که ما خار را در چشم طرف مقابلمان می بینیم ولی دسته بیلی را در چشم خودمان نمی بینیم ! مریم عزیز حرکت کرد و تغییر کرد برای مثال ؛ شرایط من اصلاً جور نمی شد که برای رهایی او به تهران بروم با مریم صحبت کردم و او هم کاملاً پذیرفت ولی از آنجایی که بسیار دوست داشتم در تهران با او باشم خدا را شکر شرایط فراهم شد و لحظه رهایی در کنارش بودم . این رهایی را به مریم عزیز ، مسافرش و دختران گل او تبریک می گویم . خانم الهه نکاتی را متذکر شدند :
_ بچه های سفر اول نباید به مراسم روضه و ... بروند ؛ هر وقت رها شدید آن وقت اگر خواستید بروید . در این فضاها نیروهای بازدارنده وجود دارند و باعث حال خرابی خودتان و مسافرتان می شوند . _ همسفرانی که بچه دارند مرزبانی سفارش کرده که بچه نیاورید ؛ اگر هم می آورید باید نزد مادرش بنشیند در غیر این صورت برای مرزبانی ایجاد زحمت می کند . در ادامه ؛ برای انتخاب دبیر جدید رأی گیری انجام شد و خانم الهه راهنمای عزیزمان تأکید کردند که رأی گیری بر مبنای عمل سالم باشد . خانم زیبا به عنوان دبیر لژیون انتخاب شدند و خانم مائده به عنوان مسئول سی دی ( رابط قسمت نشریات و لژیون ) . به این عزیزان تبریک می گوییم و امیدواریم این خدمت پله پرتابی باشد برای خدمت های دیگر . از خانم فتانه عزیز ( دبیر قبلی ) و خانم زهرا ( مسئول قبلی سی دی ها ) به خاطر خدمات خالصانه شان سپاسگزاریم . خانم الهه : در کنگره خدمت کردن ، کوچک و بزرگ ندارد اگر حتی یک آشغال را از روی زمین بردارید ؛ این خودش خدمت است . خانم الهه در ادامه ؛ در مورد دستور جلسه لژیون ( حرمت ) فرمودند : حرمت از حریم می آید . وقتی حضرت موسی وارد وادی مقدس طوی شدند به ایشان پیام رسید که کفش های خود را از پا درآور ! اِنَّکَ فی الوادِ مقدّس طُوی : تو در وادی مقدس طوی هستی یعنی جایی که مقدس است باید کفش هایت را دربیاوری ؛ دیده اید مثلاً می گویند : ما به احترام فلانی از اینجا تا آنجا پیاده می رویم ، وقتی که برای یک چیزی احترام قائل باشیم ، حرمت قائل باشیم ، حریم قائل باشیم یعنی اینکه وارد حریم آن شخص نمی توانید بشوید ؛ یعنی اینکه در کمال انظباط حرکت کنید . می گویند اینجا حرم فلان شخص است حرم ؛ یعنی اینکه وقتی وارد آنجا می شوی نمی توانی قهه قهه بزنی و بخندی ، نمی توانی با هر لباسی وارد شوی و ... مثلاً مسیحی ها وقتی وارد کلیسا می شوند حرمت آنجا را نگه می دارند ، با کتاب خاص خودشان وارد کلیسا می شوند ... می گویند حریم رودخانه ، یعنی در اطراف رودخانه نباید خانه بسازی ؛ حالا اگر ساختیم وقتی آب رودخانه بالا آمد این خانه ها را خراب می کند پس باید به حریم طبیعت احترام بگذاریم ؛ یعنی اگر درختان را قطع کنیم آن وقت دیگر درختی نیست که دی اکسید کربن را به اکسیژن تبدیل کند و ما دچار بیماری های ریوی و ... می شویم . می گویند حرمت همسرتان را حفظ کنید یعنی من اگر به همسرم بد و بیراه گفتم ؛ حریم خودم را زیر سوال می برم ، می گویند هر کسی احترام می گذارد به خودش می گذارد ؛ پس اگر حریم یک نفر را از بین بردم حریم خودمم هم از بین می رود . می گوییم کنگره مکان امن و مقدسی می باشد پس کنگره هم برای خودش یک قداستی دارد ، یک حریمی دارد . حریم کنگره چیست ؟ دروغ نگوییم ، شخص دیگری را سرزنش نکنیم ، حرف یکدیگر را قطع نکنیم ، الفاظ ناشایست بکار نبریم ، در جلسه بدون اجازه سخن نگوییم ، بحث سیاسی نکنیم ، بدون اطلاع هر پولی را دریافت و پرداخت نکنیم ، از لباس و پوشش نامناسب استفاده نکنیم ، تلفن دادن و تلفن گرفتن و یا هرگونه ارتباطی بیرون از کنگره برقرار نمودن از موارد ضدارزشی و ضداخلاقی می باشد . بر تمام اعضاء فرض است یعنی واجب است که حریم فوق الذکر را محترم شمارند و بر مسئولین واجب است که از وقوع این اعمال جلوگیری کنند . در ضمن خواهشمند است با سهل انگاری و عدم مراقبت از لوازم شخصی خود ، فضای امن کنگره را ناامن و مسموم نفرمائید . حال این سوال پیش می آید کسانی که قادر نیستند حتی از لوازم شخصی خود مراقبت نمایند چگونه می توانند از زندگی خود مراقبت نمایند ؟! ( نگهبان کنگره 60 ) خانم الهه ، راهنمای عزیزمان از اعضاء لژیون خواستند که در مورد حرمت مشارکت کنند . همسفر فتانه : قبل از ورود به کنگره بدون اینکه بدانم به حریم دیگران بی احترامی می کردم مثلاً گوشی همسرم را چک می کردم و ... در کنگره یاد گرفتم که این کار بسیار اشتباه است الان حتی اگر گوشی همسرم زنگ هم بخورد دیگر حتی نگاه نمی کنم که ببینم چه کسی است ؟ دیگر به او اعتماد دارم و این کار آرامش را برای من به همراه آورده ، تا وقتی که اعتماد نکنیم اعتماد نمی بینیم . خدا را شکر که در اینجا با یاد گرفتن یک چیز ساده از چه پرتگاهی نجات پیدا کردم ؛ برای خانم الهه بسیار دعا می کنم و از آموزش های ایشان سپاسگزارم که زندگی کردن را به من یاد دادند و من طعم زندگی را به تازگی متوجه می شوم . قبلاً کوچکترین مسأله ایی که پیش می آمد به خانم الهه زنگ می زدم اما مدتی است که یاد گرفته ام اگر وقت من برایم ارزشمند است وقت ایشان هم برایشان ارزش دارد و این هم یکی از حرمت هاست که دارم رعایت می کنم . قبلاً بیش از حد از مسافرم سوال می کردم ؛ کجا رفتی ؟ چه کار کردی ؟ و ... ولی خدا را شکر دیگر سوالات بی جا از او نمی پرسم و وارد حریم او نمی شوم . همسفر زیبا و همسفر منصوره در مورد سی دی حرمت مشارکت کردند : حرمت از حریم می آید . هر چیزی یک حریمی دارد . وقتی یک چیزی حریم دارد ، یعنی حرمت دارد یعنی شما نمی توانید به حریم آن نزدیک شوید . مثلاً جاده یا رودخانه حریم دارد . شما نمی توانید کنار رودخانه ، خانه بسازید . البته انسانهایی هستند که به حریم رودخانه ها تجاوز می کنند و بعد از مدتی خشکسالی ، یک مرتبه سیل می آید و همه چیز را خراب می کند و می برد . کنگره هم یک حرمت و حریمی دارد که ما وارد آن نمی توانیم بشویم . ما در کنگره 60 ، نه نیروی انتظامی داریم ، نه قوه قضائیه و نه پلیس . یک مصرف کننده ، یک خانواده و طایفه و محله را بهم می ریزد ، ولی در بعضی شعبات کنگره پانصد تا هفتصد نفر مصرف کننده وجود دارد ، ولی چنین اتفاقی نمی افتد ، در پارک طالقانی تمام خانواده ها در امنیت کامل هستند ، هیچ دعوایی نمی شود، کسی به کسی اهانت نمی کند ، پس باید یک چیزی وجود داشته باشد که نظم را برقرار کند ؟ ما کاری کرده ایم که در کنگره 60 افراد فقط کار خودشان را انجام بدهند و فقط به درمان برسند . لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا . إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا . در بهشت های برین ، هیچ سخن لغو و بیهوده ای نیست ، وقتی بهشتیان بهم می رسند ، فقط سلام و سلام علیکم . ما می خواهیم در کنگره 60 اینگونه شود و وقتی افراد به هم می رسند فقط سلام و سلام علیکم بگویند . در کنگره 60 افراد باهم رابطه مالی و تجاری نمی توانند برقرار کنند، چون این باعث اختلافشان می شود و دیگر سلاماً سلاما وجود ندارد. در کنگره 60 دروغ گفتن ممنوع است ، وقتی رهجویی با راهنما کار می کند و راهنمایش از او می پرسد ، چه چیزی مصرف می کنی ؟ رهجو بایستی راستش را بگوید . ما وقتی با یکدیگر روابط اجراء نکنیم ، دیگر هیچ اختلافی پیش نمی آید. باید رابطه ما مثل ستونهای مسجد یا معبد باشد . ستون های زیر سقف اگر خیلی بهم نزدیک باشند ، سقف پایین می ریزد ، اگر خیلی هم از هم دور بشوند ، باز هم سقف پایین می ریزد . باید حریم و حرمت و اندازه این ستونها را نگه داریم . برای همین دروغ گفتن ممنوع است ، البته نیازی هم به دروغ گفتن پیدا نمی کنیم چون رابطه ای با هم نداریم . یک موقع هست که یک پولی از کسی می گیریم بعد نداریم بدهیم مجبوریم دروغ بگوئیم ولی شما وقتی رابطه ای برقرار نکنید ، هیچ خرده حسابی هم با هم ندارید و آنوقت است که صلح برقرار است . هر نوشتار در کنگره یکبار خوانده می شود ولی حرمت کنگره 60 دو بار خوانده می شود و این نشان از اهمیت آن دارد . علیه شخصی سرزنش کردن : ما در کنگره پشت سر هیچ کسی حرف نمی زنیم و سرزنش نمی کنیم . هرکس با فردی مشکل دارد به خودش بگوید .مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد . وقتی شخصی پشت سر کسی غیبت و بدگویی می کند ، بستگی به عکس العمل شما دارد که ادامه دهد یا نه . اگر شما بگویید به به بگو ، شخص هم ادامه می دهد . حرف یکدیگر را قطع کردن : اینکه می گوئیم میان حرفت شِکَر و وسط حرف دیگران می پریم یک اخلاق زشت و بد و زننده ای است و اصلاً نباید حرف یکدیگر را قطع کنیم . وقتی هم حرف می زنیم به اندازه حرف بزنیم و به طرف مقابل هم فرصت حرف زدن بدهیم . الفاظ ناشایست بیان کردن : ما نباید حرف زشت بهم بزنیم . گاهی اوقات طنز و خندیدن خوب است ، ولی اصولاً شوخی کردن شخصیت انسانها را پایین می آورد . اگر شاگرد شما یک جوک برای شما فرستاد و شما شروع به خندیدن کردید ، شروع به ارسال جک های بدتر می کند و بعد از آن دیگر حرف شما را گوش نمی کند و شما را تحویل نمی گیرد . باید بین استاد و شاگرد یک حریم و دیوار باشد اگر این دیوار خراب شد دیگر هیچی نمی ماند. باید صحبت کردن را یاد بگیریم . حتی با انسانهای مختلف به گونه های مختلف باید صحبت کنیم . نباید بگوئیم ظاهر و باطنمان یکی است و با همه یک جور حرف می زنیم . با پدر باید یک جور حرف زد و با رفیق جور دیگر . جوری که با همکلاسی ات صحبت می کنی که نمی توانی با استاد و معلمت هم همان جور حرف بزنی ! جوری که با همسرت صحبت می کنی که نمی توانی با زن مردم هم همانجور حرف بزنی ! هر سخن جایی و هر نکته مکانی (مقامی) دارد . در زبان فارسی ، فقط انسانهایی که با هم خیلی دوست و صمیمی هستند ، می توانند از ضمیر مفرد استفاده کنند . آدم به یک مقام بالاتر نمی تواند بگوید : من به تو گفتم یا غذا نمی خوری . باید بگوید : من به شما گفتم . شما غذا نمی خورید ؟ بزرگترها باید جوری صحبت کنند که کوچکترها یاد بگیرند . هر انسانی خودش با کردار و رفتارش حریم خودش را مشخص می کند یعنی شما با بیان و رفتارتان اجازه می دهید که دیگران چقدر به شما نزدیک شوند و وارد حریم شما بشوند . وقتی شما شوخی می کنید ، باید انتظار شوخی کردن را داشته باشید . وقتی می خواهید ، لطیفه یا طنزی بگویید ، نباید هیچ قومی (تُرک ، لُر ، کرد و ...) را مسخره کنید چون این هم مصداق الفاظ ناشایست است . بدون اطلاع و هماهنگی، هرگونه پولی را دریافت و پرداخت کردن و یا هرگونه وجهی را تحت عنوان قرض یا وام به هر شخصیت حقیقی یا حقوقی پرداخت کردن : کنگره هیچ مسئولیتی را نمی پذیرد . بدون هماهنگی هیچ پولی را نمی توانید به کسی بدهید . شخص آمده پیش من و گفته که فلانی پنج میلیون تومان پول من را خورده ، من هم گفتم خوب کاری کرده ، تو نبایستی به او در کنگره پولی می دادی . از لباس و پوشش مناسب استفاده کردن : در کنگره 60 آقایان هم بایستی از لباس و پوشش مناسب استفاده کنند . در کنگره نمی توانی دکمه های پیراهنت را باز بگذاری و یک گردنبند داخل گردنت بیندازی و یا تسبیح در دستت بگیری . آقایان بایستی کفش تمیز ، لباس تمیز و سفید و وضعیت ظاهری عادی و ساده داشته باشند . وقتی ظاهر عادی نداشته باشند ، مثل مصرف کننده ها یا ساقیها می شوی . تلفن دادن و تلفن گرفتن در کنگره ممنوع است . تلفن دادن در کنگره مشکل ایجاد می کند . چون ممکن است زنگ بزنند به خانه شخص و این کار ممکن است باعث اختلاف در خانواده اش شود چون ممکن است خانواده اش ندانند که او مصرف کننده بوده و یا به کنگره می آید . یا هرگونه ارتباطی بیرون از کنگره برقرار نمودن مثل ارتباطات و تفریحات و مسافرتها و مهمانی های خانوادگی یا بین راهنما و رهجو . اینها همگی از موارد ضد ارزشی تلقی می شود . مراقبت از کیف و لوازم شخصی بر عهده خودمان است . مالَت را سفت بگیر و همسایه ات را دزد نکن . درست است همه اعضای کنگره انسانهای صالح و خوبی هستند ولی شاید یک غریبه یا تازه وارد ، وارد کنگره شد و ما باید مراقبت باشیم . کسی که نتواند از کیف یا موبایل خودش مراقبت کند ، چطور میخواهد از زندگی اش مراقبت کند ؟ بعضی ها هستند که تمام مدارک مهمشان مثل شناسنامه ، کارت ملی ، کارت بانکی و ... در کیفشان است ، چرا این کار را انجام می دهید ؟ بگونه ای عمل کنید که اگر کیفتان را دزدیدند یا جاگذاشتید ، تمام مدارکتان را از دست نداده باشید . شما برای محل کارتان و ماشینتان و خانه تان حتماً یک کلید یدک داشته باشید . یک کنگره ای باید همه اینها را پیش بینی کند . اینها در مجموع حرمت های کنگره 60 است که اگر ما رعایت کنیم ، با هیچ کس مشکلی نداریم . ما بحث سیاسی نمی کنیم ، ما فقط روی نقاطی که در آن مشترک هستیم کار می کنیم ، ما اینجا آمده ایم که فقط اعتیادمان را درمان کنیم . پس ما نه آبی هستیم نه قرمز ، نه راست و نه چپ . چون با هرکدام کار کنیم بقیه دشمنمان می شوند . هر کس با هر مسلک و مرام و آئینی برای ما قابل احترام است . ما به دنبال سرزمینی هستیم که در آن آرامش و آسایش وجود داشته باشد . مسئله بعدی ، داد و ستد در شرکت های هرمی است که به کلی ممنوع است . در کنگره 60 ، شرکت هرمی و تشکیل گروه نداریم . ما از این کارهای اقتصادی نمی کنیم . ما کاری به مشروع بودن یا غیر مشروع بودن آن نداریم ، اصلاً بهیچ عنوان نمی توانیم شرکت های هرمی تشکیل بدهیم . هیچکس نباید کنگره 60 و اعضای آن را یک مسئله و دست آویز برای تجارت و داد و ستد قرار دهد . من اگر عصاره سیب را به بچه ها دادم ، بخاطر این بود که بچه ها درمان شوند ، من صرفاً بخاطر منافع مالی این کار را نکردم . مسئله بعدی : همانطور که در مراسمات تولد پاکت می گذاریم اگر خدای ناکرده اتفاقی برای اعضای کنگره می افتد برای مراسم ختم و هفته و ... گُل نبرید ، پول گل را بگذارید داخل پاکت و به صاحب عزا بدهید . نترسید و پروا نکنید ، نگوئید بد است و زشت است ، خیلی هم خوب است چون صاحب عزا داغدار هست و کلی هزینه هم کرده و کلی هزینه هم پیش رو دارد . مخصوصاً مرگهای ناگهانی یا بیمارستانها . حتی در مراسمات عقد و عروسی هم سعی کنید پول بگذارید نه اینکه پتو و زودپز و دیگر وسایل بخرید.
همسفر فاطمه : قبل از ورود به کنگره فکر می کردم که با شوخی کردن می توان در دل بقیه جا باز کرد و در ماه اول ورودم به کنگره به علت یک شوخی بی جا ، نزدیک بود مرا از کنگره بیرون کنند ؛ خانم الهه به من گفتند : پس این حرمتی که خوانده می شود برای چیست ؟ ! ... وقتی با خود فکر کردم و فهمیدم که حفظ ساختار کنگره به خاطر حرمت آن است سعی کردم بند بند آن را رعایت کنم و آن را در زندگی شخصی ام هم عملی کرده ام مثلاً سعی می کنم غیبت نکنم ، اسامی اشخاص را با خانم و آقا صدا بزنم چون خودم انرژی می گیرم . همسفر ندا : قبلاً وقتی می خواستم تلویزیونی ببینم یا چیزی گوش کنم و ... اگر صدای بچه ایی می آمد اعتراض می کردم و انتظار داشتم همه ساکت شوند ! جلسه دومی بود که به لژیون آمده بودم و در کنار لژیون ، بچه های کوچک کنگره در حال شلوغ کردن و بازی کردن بودند و من چون نمی شنیدم به آنها گفتم هیس ... خانم الهه فرمودند : بچه ها شما اجازه ندارید تذکر بدهید ؛ سعی کنید دقت کنید و بشنوید این شما هستید که باید روی خودتان کار کنید تا بهتر صدای اعضاء را در لژیون بشنوید و خدا را شکر روی این فعل کار کردم . همسفر ثریا (2) : بچه های من همراهم به کنگره می آمدند و چون حرمت کنگره را می شنیدند ؛ در آنها بسیار تأثیرگذار بوده ، اگر یکی از اعضاء خانواده دروغ بگوید فرزندم آنچه را که در حرمت خوانده می شود به او گوشزد می کند و می گوید ما نباید دروغ بگوییم . همسفر منصوره : قبل از کنگره هم می دانستیم که غیبت کردن کار درستی نیست ولی وقتی با خواهر و ... دور هم جمع می شدیم می گفتیم بیاییم " نخودچی خورون " و شروع می کردیم غیبت کردن ؛ ولی الان که دور هم جمع می شویم خودم را با فرزندم و ... سرگرم می کنم و از غیبت کردن فاصله می گیرم چون با این کار از حال خوش دور می شوم . همسفر زهرا (1) : من از سی دی حرمت آموختم آنچه را که در نوشتارحرمت کنگره بیان می شود اگر در زندگی شخصی مان هم رعایت کنیم زندگی خوبی خواهیم داشت مثلاً خودم قبلاً در حرف دیگران می پریدم و حرفشان را قطع می کردم ولی خدا را شکر دیگر این کار را انجام نمی دهم و درس هایی که شما راهنمای عزیزم به من دادید در زندگی ام بسیار برایم کارساز بوده است . همسفر ندا : یک همسفر با آمدن به کنگره می تواند در احیاء همسرش بسیار تأثیرگذار باشد . مدتی پیش یکی از خواهرانی که برای برادرش به کنگره می آمد به اصرار از همسر برادرش خواست که او هم به کنگره بیاید ؛ او هم یک جلسه به کنگره آمد ولی باز هم مصر بود که طلاق بگیرد و خواستار مهریه اش بود ! ... تا اینکه در نهایت این آقا در اثر فشارهای زیاد ، خودکشی کرد ولی اگر همسرش به کنگره می آمد بدون شک می توانست نقش بسزایی در احیاء هسرش داشته باشد پس واقف باشیم به نقش خودمان و تأثیری که می توانیم در احیاء یک نفر داشته باشیم . همسفر شهرزاد : قبل از کنگره چون همسرم بسیار اهل دوست و رفیق بود همیشه گوشی او را چک می کردم و با تجسس کردن هم حال خودم خراب می شد و هم حال همسرم و تنش های زیادی بین ما به وجود می آمد ولی بعد از مدتی دریافتم که با انجام این کار ضدارزشی هم در خودم تخریب ایجاد می کنم و هم در مسافرم ، الان حتی برایم مهم نیست که گوشی او کجاست یا چه کسی روی گوشی او زنگ می زند ! با خودم می گویم اگر با تو کار داشتند حتماً به تو زنگ می زدند پس ربطی به تو ندارد و هرز انرژی نمی کنم . قبلاً ناخواسته و بدون اینکه بدانم مسافرم را با دیگری مقایسه می کردم و او را سرزنش می کردم ! از وقتی که سی دی قیاس از آقای امین را گوش کردم فهمیدم که هر انسانی برای هدف خاصی پا به عرصه هستی می گذارد هدف من با شخص بغل دستی ام خیلی فرق دارد و اگر دو انسان را با هم مقایسه کنیم مثل این است که یک متر پارچه را با یک کیلو پرتغال مقایسه کنیم و این دو اصلاً هیچ سنخیّتی با هم ندارند و حتی واحد اندازه گیری این دو با هم فرق دارد و نمی توان این دو را با هم مقایسه کرد و خدا را شکر این ساختار در من بسیار کم رنگ تر شده است . خانم الهه : بچه ها حرمت ، انسان را نگه می دارد . آقای مهندس می گویند : در کنگره از فامیل افراد ( نام خانوادگی ) نام نبرید چون شأن و شخصیت انسان ها این قدر اعتبار دارد که نباید به اسم فامیل صدایشان کنیم بلکه باید به اسم کوچک آنها را صدا بزنیم . دستور جلسه عمومی ، امروز وادی
اول بود " با تفکر ساختارها آغاز می گردد ؛ بدون تفکر ، آنچه هست رو به زوال
می رود " سعی کنید تیتر وادی ها یا
هر نوشتاری را می خوانید عین خودش بخوانید نه اینکه کلمه ایی کم و زیاد خوانده شود
. چرا می گوییم با تفکر ساختارها آغاز می شود ؟ چرا نمی گوییم شروع می شود ؟ جون
منظور از آغاز ، آن جرقه اولیه است . اگر قرار است ساختار راستگویی ، صداقت ، بخشش و ... اتفاق بیفتد با یک جرقه آغاز می شود ما اگر زرنگ باشیم می توانیم این جرقه را تبدیل به نور کنیم و به بقیه هم آن نور را برسانیم ؛ می توانیم با این جرقه یک جایی را به آتش بکشانیم با یک جرقه ممکن است یک آتش سوزی به وجود بیاید و کل ساختمان تخریب شود ! پس با تفکر است که این ساختار مثبت و یا منفی شکل می گیرد . وقتی ساختار مثبت در ما شکل می گیرد و دانایی ما بالا می رود ؛ حتی می توانیم حرف های نادرستی را که دیگران به ما می زنند به راحتی از کنارش عبور کنیم و با خوبی از آن جدا شویم پس طرز تفکر ما و دانایی ما که در اثر این تفکر ایجاد می شود می تواند به ما کمک کند . این قدر نیایید بگویید شوهر ما این کار را کرد ، آن کار را کرد و ... بچه ها من جواب جدیدی ندارم برایتان بگویم ، شوهر شما هر کاری می کند نوش جانتان ! بروید ببینید شما چه کار می کنید که این شده روزی شما! چطور است که شوهر بعضی از شما مثل موم در دستان شما هستند و بعضی دیگر نه ! اشکال در او نیست در خودتان به دنبال مشکل بگردید . برای مثال ؛ همسفری می گوید : من با همسرم بیرون رفتم و او برای خودش پیراهنی خرید ، می گویم خوب ؛ اشکال این کار در کجاست ؟ می گوید : آخر یک کلمه به من تعارف نکرد که تو هم یک چیزی بخر ! ... خوب ، تو اگر آدم صادقی بودی می گفتی عزیزم من هم فلان لباس را می خواهم ، معلوم است که در اینجا من از شما حمایت نمی کنم حتی اگر هم نمی خرید باز هم طرف شما را نمی گرفتم و می گویم خوب ، شاید پول نداشته ، دستش بسته بوده و ... نیایید چیزهایی بگویید که من با خود بگویم چرا این بچه ها هنوز فکر کردن را یاد نگرفته اند !!! ... یا مثلاً من بیرون از خانه بوده ام و همسایه ام به من زنگ زد و گفت : خواهر شوهرت با یک خانم دیگری رفت به منزل شما ، من هم رفتم خانه و ... خوب خیلی اشتباه کردی ، می خواستی به همسایه ات بگویی اگر به شما خیلی مربوط می شود زنگ بزنید به پلیس ، مگر من پلیس هستم که به من اطلاع می دهید ... کمی عقلمان را به کار بیندازیم و من مطمئن هستم که انشالله دارید کم کم در جهت مثبت تفکر می کنید . من اگر خودم با مشکلی یا مانعی مواجه شوم تفکر می کنم که اگر الان از خانم مرجان راهنمایی می خواستم ایشان به من چه می گفتند و همان کار را انجام می دهم . اگر کسی راهنما می شود فکر نکند که دیگر نیازی نیست با راهنمایش مشورت کند و علامه دهر شده ، نه ! در مواقعی که لازم است حتماً با راهنمایش مشورت کند . اگر نیاز به مشورت هست حتماً با راهنمای خود مشورت کنید حتی اگر شما را دعوا کنم اشکالی ندارد ، از بچه ها یاد بگیرید که اگر حتی مادرشان او را تنبیه می کند باز هم به دامان مادر برمی گردند و به هیچ قیمتی او را رها نمی کنند . اگر من چیزی را نمی دانم این قدر شجاعت دارم که بگویم نمی دانم و در این مورد بروید از شخص دیگری سوال کنید ؛ ولی اگر در مواردی حتی دعوایتان می کنم به دامن شخص دیگری پناه نبرید شاید از یک حال خراب چیزی را بپرسید و پاسخ او برای شما تخریب د رپی داشته باشد . همسفر محدثه : بعضی اوقات به یک موضوعی خیلی فکر می کنیم ولی به نتیجه ایی نمی رسیم و در یک دو راهی می مانیم ، آیا در چنین مواقعی فکر ما اشتباه بوده ؟ خانم الهه : ما یک وقتی به اندازه ایی عاقل هستیم که فکر کنیم ؛ خوب ، خودمان فکر می کنیم که چه کنیم ولی یک وقتی فکر می کنیم که عاقل هستیم ولی نیستیم و به نتیجه ایی نمی رسیم بنابراین باید از یک نفر که می داند و عاقل است راهنمایی بگیریم مثلاً من در زندگی خودم فقط یک نفر را عاقل می دانم و آن هم خانم مرجان است و از ایشان راهنمایی می گیرم . بعد از راهنمایی گرفتن ، تصمیم نهایی را خودمان می گیریم . همسفر فاطمه : من همیشه فکر می کردم این وادی فقط در مورد تفکر است اما با آموزش های بیشتر دریافتم که این وادی می خواهد بگوید مواظب افکارتان باشید اگر افکار ، منفی باشد از یک کاه ، کوهی می سازیم ولی اگر تفکر ما مثبت باشد بسیار مثمر ثمر است و حتی تفکر مثبت را می توانیم به فرزند خود هم انتقال بدهیم . خانم الهه : آقای مهندس روز چهارشنبه گفتند : تفکر یعنی انتخاب بهترین راه . آقا همیشه می گویند : من از شما انتظار ندارم که حتماً بنشینید و ساعت ها فکر کنید ، یک کاری هم که می خواهید انجام دهید چند ثانیه سکوت کن ، چند ثانیه فکر کن بعد حرکت کن شاید در این چند ثانیه روند فکر کردن شما و روند حرکت شما عوض شد چون همانطور که تفکر مثبت داریم تفکر منفی هم داریم تفکر مثبت را نیروهای مثبت القاء می کنند و تفکر منفی را نیروهای منفی القاء می کنند پس باید توجه کنیم که در آن لحظه در کدام جبهه هستیم ؟ ... انشالله که خداوند به ما معرفت و آگاهی دهد تا در صراط مستقیم حرکت کنیم . دستور جلسه هفته آینده : سی دی هفت خوان لژیون با دعای اعضاء پایان یافت .
نوع مطلب : گزارشات لژیون همسفران عشق، برچسب ها : لینک های مرتبط : چهارشنبه 12 مهر 1396 12:04 ب.ظ
شهرزاد عزیزم بسیار زیبا بود خداقوت از راهنمای عزیزمان خانم الهه هم بسیار تشکر میکنم وبه ایشان هم خدا قوت میگویم
چهارشنبه 12 مهر 1396 08:12 ق.ظ
خداقوت شهرزادعزیزبسیارلذت بردم .تشکراز خانم الهه عزیز .خواهرهای گلم به حاطر مشارکتهای زیباشون ❤❤❤
چهارشنبه 12 مهر 1396 03:54 ق.ظ
با سلام
ببخشید اگه امکان داره توی پست جداگانه یه توضیحی بدید که همسفران یعنی چی؟ انجوری که عهمیدم مربوط به افرادی که قصد بهبودی و ترک دارن اما سوالم اینه این دوستانی که تو عکسا هستن کی هستن خانواده بیمارا یا خودشون بیمار هستن راستش برام عجیله آخه طاهر این افراد به ادمای بیمار اصلا نمیخوره ببخشبد اگه میشه یه جوری توصیح بدید آخه چند ماهه این وبلاگ هست و من فکرم درگیره. در پناه خداوند باشبد چهارشنبه 12 مهر 1396 12:25 ق.ظ
خداقوت خدمت خانم الهه عزیز. تبریک خدمت خانم مریم گل
سه شنبه 11 مهر 1396 10:47 ب.ظ
خدا قوت شهرزاد جان خسته نباشی
از خانم الهه عزیز هم بسیار تشکر می کنم بابت اموزشهای خوبشان سه شنبه 11 مهر 1396 10:23 ب.ظ
خدا قوت ودست مریزاد به خانم شهرزاد عزیزم و خسته نباشید خدمت سر کار خانم الهه عزیزم
سه شنبه 11 مهر 1396 10:07 ب.ظ
با سلام خدمت همه شما عزیزان.مثل همیشه از صحبتهای تک تک شما آموزش گرفتم.خدا قوت خانم الهه عزیز.
درباره وبلاگ عشق قامتها را راست، اندیشه ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت؛ وانسان را به جهت تمامی علوم آماده می گرداند. پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا نادانستنیها را بدانی و ناشنیدنیها را بشنوی! ای همسفر بدان که خروج از ظلمت اعتیاد را راهی نیست جز این که به سه مولفه جسم، روان وجهان بینی بپردازیم و نیز بدان که اگر تو در این راه صعب، بال پروازی شوی برای آن مسافر عاشق؛ زندگانیت غرق در نور و سرور خواهد شد... انشاالله مدیر وبلاگ : همسفر الهه مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||