شیطان شناسی ( شیطان و قالب گلى آدم علیه السلام )

بعد از آن كه خداوند قالب آدم علیه السلام را از خاك و آب ، سرشت و او را به وجود آورد، آن قالب را مانند كوه عظیمى كنارى گذشت . شیطان در این مدت در آسمان پنجم و از خازنین آن بود. وقتى وى آن قالب گلى را مى دید از سوراخ بینى او وارد و از عقب او خارج مى شد. و با دست بر شكم او مى زد و مى گفتد: خداوند تو را براى چه چیزى خلق كرده ؟ مدت هزار سال به این وضع بود، بعد از این مدت خداوند متعال از روح خود در او دمید .

حضرت عبدالعظیم حسنى نامه اى به امام محمد تقى علیه السلام نوشت كه پرسیده بود: به جه علت غائط انسان بوى گند مى دهد؟ آن حضرت در جواب فرمود: وقتى خداوند حضرت آدم علیه السلام را خلق نمود، جسد او بوى خوشى داشت . زمانى كه هنوز روح به آن دمیده نشده بود، ملائكه و شیطان از آن مى گذشتند، ملائكه مى گفتند: او براى امر بزرگى ساخته شد و شیطان از دهان او وارد مى شد و از عقب او بیرون مى آمد. از این رو، هر چه داخل شكم انسان شود، بدبو و خبیث مى شود .

در حدیث دیگرى از حضرت على علیه السلام نقل شده كه فرمود: وقتى خداوند آدم را خلق كرد، قالب گلى آن را تا چهل سال به حال خود گذاشت - تا خشك شود - ابلیس همواره بر آن مى گذشت و مى گفت : خداوند، براى چه چیز این را خلق كرده ؟ و پیش خود مى گفت : اگر خداوند مرا امر فرماید كه او را سجده كنم ، قبول نمى كنم و از دستور او سرپیچى مى كنم و مخالفت خود را اعلام مى دارم . بعد از آن كه روح در او دمیدئه شد شیطان مخالفت نمود .

شیطان در کمین گاه صفحة 72






موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی، شیطان و قالب گلى آدم علیه السلام،
[ پنجشنبه 22 مرداد 1394 ] [ 08:00 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( ازدواج شیطان )

ازدواج شیطان

راجع به ازدواج ابلیس كه چه موقع بوده ، و با چه كسى ازدواج نموده و همسر او چگونه پیدا شده و دختر چه كسى است ؟ دو قول نقل شده :

مجمع البحرین در لغت شیطان مى نویسد: وقتى خداوند متعال ، اراده كرد كه براى ابلیس همسر و نسلى قرار دهد غضب را بر وى مستولى ساخت و از غضب او تكه آتشى پیدا شد، از آن آتش براى او همسرى آفرید .

در نقل دیگرى آمده : ابلیس - كه اسم اولى او عزازیل است - از همان اوان جوانى ، در میان قوم خود مشغول عبادت و بندگى خداوند بود تا بزرگ شد و موقع ازدواج او رسید. وقتى تصمیم به ازدواج گرفت ، با دخترروحا به اسم لهبا كه آن هم از طایفه جن بود، ازدواج نمود. بعد از آن كه ایشان با هم ازدواج كردند، فرزندان زیادى از آن ملعون به وجود آمد كه از شمارش ‍ به طورى كه زمین از آنها پر شد. همه آنها مشغول عبادت شدن و مدتى طولانى ، خدا را ستایش نمودند. در میان ایشان عبادت و بندگى خود ابلیس ‍ از همه آنان بیشتر بود. از همین جهت ، بعد از آن كه خداوند اختلاف و خون ریزى را در میان طایفه جن و نسناس (طایفه اى به جاى انسان فعلى بودند) دید، هر دو طایفه را هلاك كرد، و از میان آن طایفه فقط ابلیس را نگاه داشت . بعدا فرشتگان او را به آسمان بردند. آن ملعون هم ، در آسمان اول مدتى در میان ملائكه ، خدا را عبادت كرد بعد به آسمان دوم و سوم تا آسمان هفتم پیش رفت و با ملائكه هر آسمان خدا را ستایش كرد تا وقتى كه خداوند آدم علیه السلام را خلق فرمود، و دستور سجده داد او هم سرپیچى كرد و رانده شد .

پس زن و فرزندان او هم جزء هلاك شدگان هستند. او بدون زن و فرزند به آسمان رفته و آن جا هم كه احتیاج به زن نداشت ، بعد از بیرون آمدن از بهشت هم ، زنى براى او به وجود نیامد .

شیطان در کمین گاه صفحة 36





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی،
[ چهارشنبه 31 تیر 1394 ] [ 08:00 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( نزاع بر سر انگور )

نزاع بر سر انگور 

از امام صادق علیه السلام نقل شده : بعد از این كه آدم از بهشت بیرون آمد، اشتها به میوه هاى بهشت پیدا كرد. خداوند متعال دو شاخه از درخت انگور براى او فرستاد، آدم آنها را كاشت . فورا سبز شدند و میوه دادند. شیطان دور آنها را دیوار كشید. حضرت آدم فرمود: اى ملعون ! چه كار مى كنى ؟

شیطان در جواب گفت : این درخت ها مال من است . آدم علیه السلام فرمود: دروغ گفتى (نزاع شروع شد) پس هر دو حاضر شدند به قضاوت روح القدس .  وقتى پیش آدم آمد او قصه خود را برایش نقل كرد. روح القدس هم آتشى مهیا كرد و درخت هاى انگور را در آن انداخت شعله آتش به شاخه هاى درخت رسید. آدم و شیطان هر دو گمان كردند كه همه درخت ها سوخت .

بعد از آن كه آتش خاموش شد، دو سوم از درخت ها سوخته شده بود و یك سوم آن باقى ماند روح القدس گفت : آن اندازه كه سوخته شده از آن شیطان بود باقى مانده مال آدم علیه السلام .

شیطان در کمینگاه صفحة 105  





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( نزاع بر سر انگور )،
[ دوشنبه 4 خرداد 1394 ] [ 10:17 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( مناظره شیطان)

مناظره شیطان

بعد از آن كه به شیطان امر شد: به آدم سجده كند و آن ملعون سرپیچى نمود و حاضر نشد كه در برابر آدم سجده كند! فرشتگان با او گفت و گو كردند و او را سرزنش نمودند كه چرا بر آدم سجده نكردى و به این وسیله خود را بدبخت و ملعون خدا و خلایق نمودى ؟

در جواب گفت : من قبول دارم كه خداوند، هم آفریدگار من است و هم همه موجودات . او عالم ، قادر، حكیم و مدبر است ، از قدرت و مشیت و اراده او سؤ ال نمى شود؛ زیرا وقتى چیزى را اراده كند، فورا همان مى شود. الا این كه 7 سؤال متوجه علم و حكمت او مى شود .

ملائكه گفتند: اى ملعون ! آن هفت سؤال كه متوجه علم و حكمت خداوند است چیست ؟

 شیطان گفت :

اول این كه ، خداوند قبل از این كه مرا خلق كند، مى دانست در آینده چه رفتارى از من سر مى زند كفر و شرك و مخالفت با او پس چرا از اول مرا آفرید؟ و حكمت خلقت من چه بود؟

دوم این كه : حال كه مرا به حكمت و اراده خلق نمود، چرا مرا مكلف نمود تا او را بشناسم و از او پیروى كنم ، چه حكمتى در تكلیف من بود؟ در حالى كه نه اطاعت و بندگى ، و نه نافرمانى من ضررى به او نمى رسانید .

سوم ، حال كه مرا خلق كرد و به اطاعت از خود واداشت ، و من هم او را شناختم و اطاعت نمودم ، چرا تكلیفم نمود كه در مقابل آدم سجده كنم ؟ این چه دلیلى مى توانست داشته باشد؛ در حالى كه سجده بر آدم ، بینش مرا نمى افزود؟

چهارم ، حال كه مرا آفرید و به كارهایى فرمانم داد، من هم از روى دشمنى سجده نكردم ! چرا لعنتم كرد و مستحق عقاب دانست و از بهشت بیرونم راند؟ چه حكمتى بود كه به چنین سرنوشتى دچارم نماید، با این كه نه سودى براى او داشت و نه براى دیگرى ، مگر این كه من زیان دیدم ؛ در حالى كه من هیچ كار قبیحى را مرتكب نشده بودم . فقط گفتم : من غیر از تو را سجده نمى كنم . اطاعت و بندگى و سجده من فقط براى تو است ؟

پنجم ، آن گاه كه مرا آفرید و به اطاعت از خود و سجده بر آدم واداشت و من هم از سجده بر آدم سرپیچى كردم ، از بهشت بیرونم كرد چرا دوباره راهم داد تا با نیرنگ هایم آدم را مغرور كنم و او هم از درخت منع شده بخورد؛ در نتیجه ، هم من و هم او را از بهشت بیرون كنند، و این كار چه دلیلى داشت ؟

در حالى كه اگر دوباره به بهشت راهم نمى داد، آدم براى همیشه در آن جا مى ماند و از مكر و حیله من در امان بود .

ششم ، بر فرض كه مرا آفرید و دستورهایى درباره بندگى و شناخت و اطاعت از خود به من داد و من سرپیچى كردم ، و تا قیامت میان ما دشمنى پدید آمد. چرا بار دیگر مرا بر او و فرزندانش چیره ساخت ، به گونه اى كه من و اولادم آنان را ببینیم ، ولى آنان من و اولادم را نبینند؟ چرا باید مكر و حیله هاى من در آنها اثر كند ولى قدرت و قوت ایشان در من و اولادم اثر نكند؟ براى این كارش چه حكمتى نهفته بود؟
در حالى كه خداوند آنان را بر فطرة اسلام و خداشناسى خلق نمود و ایشان مطیع و فرمان بردار بودند.  اگر من بر آنها مسلط نبودم براى ایشان بهتر و موافق حكمت و اراده خداوند بود .

هفتم ، گیرم كه من همه كارهاى خود را بپذیرم و به نافرمانى هاى خویشاعتراف كنم . چرا وقتى من گفتم : خدایا! مهلتم بده تا روز قیامت ، خداوند فرمود: تو را مهلت دادم تا روز معلوم و حرف مرا قبول فرمود و مرا مهلت داد؟ در این مهلت دادن چه حكمتى بود؟ چرا بعد از آن قضایا مرا هلاك نكرد؟ اگر بعد از آن كه مرا از بهشت راند، نابود مى كرد و براى همیشه همه آفریده ها، از دست من راحت مى شدند و دیگر شر و فسادى در عالم واقع نمى شد. سپس آن ملعون گفت : آیا اگر همه هستى در خیر بود بهتر نبود تا این كه خیر و شر مخلوط هم باشند؟ اگر من نبودم شرى در عالم نبود و عالم یك پارچه خیر بود. آن ملعون در آخرین مناظره اش گفت : دلیل و حجت من بر مخالفتم با حضرت آدم علیه السلام و سجده نكردنم این است . جواب مرا بدهید. اما ملائكه نتوانستند جواب او را بدهند .

شیطان در کمینگاه صفحة 106





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( مناظره شیطان)،
[ چهارشنبه 15 بهمن 1393 ] [ 09:00 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( جواب از اعتراضات شیطان )

جواب از اعتراضات شیطان

و اما جوابى كه بعضى از بزرگان از همه اعتراضات شیطان داده اند و اعتراضات او را بى پایه دانسته اند از این قرار است :

راجع به ایراد اول كه گفت : چرا خداوند مرا خلق كرد؟ جوابش این است . حكمت خداوند متعال اقتضا مى كند هر چیزى كه امكان وجود داشته باشد آن را به وجود آورد تا از ذات بى نیاز بارى تعالى كسب فیض كند و فیوضات الهى به او برسد؛ اعم از این كه آن موجود ذاتا پاك سرشت باشد یا پلید، و آن ناپاكى طینت هم مربوط به خلقت خدا نیست ، بلكه از ذات و هویت و پدیده سرچشمه مى گیرد. شیطان هم یكى از موجودات و مخلوقات خداوند است كه او را پدید آورده تا كسب فیض نماید، ولى آن ملعون چون ذاتا پلید بود، خود بینى و كفر بر او غلبه شد و او را سجده و خضوع و خود شكنى در برابر آدم باز داشت و همین ها باعث شد كه از دستورهاى خداى خود سرپیچى كند .

در اعتراض دوم كه گفت : چرا خداوند مرا به شناخت و اطاعت از خود تكلیف كرد، جواب این كه غرض از خلقت این است كه هر كس به واسطه اطاعت و بندگى و شناخت خدا، نفس خود را از شهوات و آلودگى ها پاك و خالص گرداند، از صفات حیوانیت و درندگى به صفات خدایى برسد. شرك و كفر، معصیت و ظلمت را از خود دور و به نور علم منور گرداند. تكلیف به بندگى كردن با سرپیچى و انجام گناه منافات ندارد. همان طور كه فرو فرستادن باران براى روییدن گناهان و حبوبات در زمین هاى مرغوب و اثر نكردن آن در زمینهاى شوره زار و صخره هاى كوه ها منافات ندارد .

این گفته او كه اطاعت و بندگى من نفعى به حال تو ندارد و معصیت من ضررى نمى رساند، حرفى درست و منطقى است .

و سؤال سوم كه گفت : چرا خدا به من امر كرد در مقابل آدم سجده كنم ، حكمت و فایده آن چه بود؟ 

اولا: سزاوار بود كه او كمى فكر مى كرد و مى دانست ، هر چه كه خداوند انجام مى دهد یا به آن امر مى كند حكمت هایى نهفته است هر چند آن حكمت ها را ندانیم و از ما پنهان باشد، خوب بود مى فهمید كه خداى عز و جل كار عبث و بى فایده انجام نمى دهد .

ثانیا: خداوند، همه اهل آسمان را به سجده تكلیف كرد، شیطان هم معتقد بود كه جزو آنها است ؛ پس وقتى از دستور خدا سرپیچى كرد خدا هم او را لعنت نمود .

ثالثا : دستورهاى شرعى براى آزمایش بندگان ، و به نمایش گذشتن آنها است چه از جهت نیكى و چه از جهت بدى در دل آنان اثر دارند، و نیز براى این كه حجت را بر آنها تمام نماید، چنانكه مى فرماید :

لیهك من هلك عن بینة و یحیى من حى عن بینة

تا آنها كه هلاك (و گمراه ) مى شوند از روى اتمام حجت باشد و آنها كه زنده مى شوند و هدایت مى یابند از روى دلیل روشن باشد

شیطان هم به همین منظور تكلیف شد .

و اما جواب اشكال چهارم كه گفت : چرا خداوند من ، كفار، مشركان و منافقان را عذاب مى كند و ازدار رحمت و كرامت خود دور مى دارد؟! این است كه ، عذاب در روز قیامت از غضب و انتقام گرفتن خداوند نیست ؛ زیرا از شاءن خداوند به دور است كه براى بنده ضعیف خود غضب كند و بخواهد از او انتقام بگیرد .

بلكه عذاب ها از آثار و تبعات گناه و معصیت و پیروى كردن از هواى نفس ‍ است . عكس العمل و نتیجه گناه به جهنم رفتن و هم نشین شدن با حیوانات موذى (از قبیل مارها و عقرب ها و غیره ) مى شود. مثل مرض هایى كه به خاطر زیاده روى در خوردن و افراط و تفریط نمودن در شهوات براى انسان پیدا مى شود كه در نتیجه ، در آینده آن مرض ها موجب درد و ناراحتى بدن انسان مى شود. عذاب و عقوبت شیطان در روز قیامت و لعن شدن او نتیجه اعمال و رفتار و سرپیچى كردن خود او است و مربوط به خدا نمى باشد .

جواب اعتراض پنجم كه مى گفت : چرا وسیله رفتن به بهشت براى من فراهم شد كه بروم و آدم را وسوسه كنم و او را هم از بهشت بیرون كنند، این است كه ، مهم ترین حكمت و منفعت در بیرون كردن آدم از بهشت این بود كه اگر او بیرون نمى آمد، همواره در بهشت مى ماند و فقط او از نعمت هاى الهى بهره مند مى شد. ولى حالا كه او را بیرون كردند از پشت او فرزندان بى شمارى پدید مى آیند كه خدا را تا روز قیامت اطاعت و عبادت مى كنند. و در هر زمانى عده زیادى از آنان به وسیله علم و عمل ، عبادت و بندگى به درجات عالى بهشت نایل مى آیند و از نعمت هاى آن استفاده مى كنند. چه حكمت و فایده اى از این بالاتر كه از پشت او پیامبران كه یكى از آنان حضرت خاتم الانبیا و فرزندان معصوم آن حضرت صلى الله علیه و آله وسلم به وجود مى آیند و به درجات رفیع بهشت دست مى یابند .

اما ایراد ششم كه گفت : چرا خداوند مرا بر اولاد آدم مسلط كرد و طورى قرار داد كه من آنها را ببینم ، ولى آنان مرا نبینند و من وسوسه و اغوایشان كنم ، جوابش این است كه ، بشر در آغاز ناقص هست . بعضى از آنان ذلت و سیرتشان پاك و نفسشان نورانى است ، قابل تزكیه و ترقى ، و راغب آخرت اند، و بعضى از آنان بد ذات و بد سیرت و ناپاك اند، نفسشان ظالمانى و شریر، پیر و شهوات ، كه اگر اغواى شیطان و اطاعت او نبود همه آنان در ظاهر مثل هم بودند. خوبان و پاكان از بدان و ناپاكان تمیز داده نمى شدند، و راهى براى معرفى و مشخص نمودن آنان وجود نداشت .

دیگر این كه ، به وسیله وسوسه شیطان ، خوبان در اثر مخالفت با او به كمال و سعادت مى رسند و راه خدا را در پیش مى گیرند. بدان و ناپاكان در اثر اغواى او آخرت را فراموش مى كنند و مشغول دنیا و تعمیر و آبادانى آن مى گردند .

هم چنین این كه ، دنیا به واسطه فریب خوردگان آباد و تعمیر نمى شد كما این كه در حدیث قدسى وارد شده.. .

و اما ایراد و اعتراض هفتم آن ملعون كه گفت : چرا خداوند تا زمان زیادى به من مهلت داد و فایده آن چه بود؟ باید گفت : كه بودن شیطان بستگى به حیات بشر دارد و تا زمانى كه اولاد آدم در روى كره خاكى باشند، شیطان هم باید باشد؛ زیرا همان طور كه گفتیم بقاى شیطان براى تمیز دادن خوبان از بدان و براى آباد شدن جهان .

شیطان در کمینگاه صفحة 110





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( جواب از اعتراضات شیطان )،
[ چهارشنبه 15 بهمن 1393 ] [ 08:00 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( شاخه انگور گم مى شود )

شاخه انگور گم مى شود

در زمان حضرت نوح علیه السلام هم ، چنین اتفاقى افتاد و دو سوم آب انگور از آن شیطان شد وقتى كه آب انگور جوشیده شود، باید دو سوم آن بخار گردد و فقط یك سوم باقى بماند تا حلال شود .

از وهب نقل شده كه : وقتى حضرت نوح علیه السلام از كشتى بیرون آمد و طوفان نشست چندین شاخه از شاخه هاى میوه اى را كه با خود داشت كاشت . وقتى به سراغ شاخه انگور رفت ، آن را ندید. گمان كرد كه در كشتى جا مانده است ؛ در حالى كه شیطان آن را مخفى كرده بود. نوح علیه السلام حركت كرد كه برود داخل كشتى و شاخه انگور را بیاورد كشت كند. فرشته اى كه با نوح بود گفت : اى نوح ! دنبال آن نرو، به زودى پیدا خواهد شد، بیا بنشین . نوح هم برگشت و نشست .

آن فرشته گفت : اى نوح ! در آب انگور شریكى پیدا كردى . درباره آن احسان كن . فرمود: یك هفتم آب انگور مال شریكم و شش هفتم آن مال خودم باشد .

فرشته گفت : اى نوح ! تو احسان كننده اى بیشتر احسان كن . فرمود: یك ششم آن مال شریك و پنج ششم مال خودم . ملك گفت : تو احسان كننده اى ، بیشتر احسان كن . نوح فرمود: یك پنجم آن مال شریكم و چهار پنجم مال خودم  .

ملك گفت : بیشتر لطف كن فرمود: یك چهارم مال شریكم و سه چهارم از مال خودم باشد .

ملك گفت : باز هم احسان بیشترى فرما. نوح فرمود: نصف از شریكم و نصف از خودم . گفت : احسان

بیشترى كن . نوح گفت : دو سوم از آن شریكم و یك سوم مال خودم و به این راضى شدند. از آن روز قرار شد كه آب انگور وقتى جوش بیاید دو سومش از آن شیطان باشد و بقیه مال انسان . تا زمانى كه دو سوم آب انگور بخار نشود، پاك و حلال نمى شود و بعد از ثلثان شدن قابل خوردن است .

شیطان در کمینگاه صفحة 106  





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( شاخه انگور گم مى شود )،
[ شنبه 4 بهمن 1393 ] [ 10:34 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( انگور و خرما بوى شیطان مى گیرند )

انگور و خرما بوى شیطان مى گیرند

از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده كه : خداوند بعد از آن كه آدم را از بهشت بیرون كرد به او امر نمود كشاورزى و زراعت كند، و چند شاخه از میوه هاى بهشت مانند: خرما، انگور، زیتون و انار، به او داد. آدم هم قدرى از آنها را براى آینده فرزندان خود كاشت و از میوه آنها خورد .

ابلیس به او گفت : این ها چیست كه كاشته اى ؟ من كه در زمین بودم این ها را ندیده ام . به من اجازه بده از آنها بخورم ، ولى آدم اجازه نداد .

شیطان سرانجام نزد حوا آمد و گفت : اى حوا! تشنگى و گرسنگى به من فشار آورده ، قدرى از این میوه به من بده ، حوا گفت : آدم با من عهده كرده كه به تو چیزى ندهم ؛ زیرا این ها میوه هاى بهشتى هستند و تو نباید از آنها بخورى ، شیطان گفت :اى حوا! قدرى از آب آن را در كف دست من فشار بده ، قبول نكرد .

گفت : بگذار بمكم و از آن نمى خورم .

خوشه اى انگور گرفت و دانه اى از آن را مكید، زمانى كه دندان روى آن گذاشت حوا از دهانش بیرون آورد. بعد از آن خداوند به حضرت آدم علیه السلام وحى فرستاد كه : دشمن من و تو از انگور مكید و شرابى كه از آن به دست مى آید بر تو حرام مى شد. بار دوم پیش حوا آمد و از او خواست خرما بمكد. او هم اجازه داد و بوى خوش از آن هم رفت ؛ چون تا آن هنگام انگور و خرما بهترین بوى خوش را داشتند .
در حدیث دیگرى است كه : وقتى حضرت آدم علیه السلام از دنیا رفت ، شیطان آمد و زیر درخت انگور ادرار كرد، ادرار او در تمام عروق انگور نفوذ كرد. از همین رو خداوند شراب را حرام كرد؛ زیرا ادرار او در شیره انگور جاى گرفت .

شیطان در کمینگاه صفحة 105





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( انگور و خرما بوى شیطان مى گیرند )،
[ دوشنبه 17 آذر 1393 ] [ 12:27 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( شیطان در راهش پاى مى فشارد )

شیطان در راهش پاى مى فشارد

بعد از آن كه خداوند شیطان را از بهشت بیرون كرد، برابر خدا قسم یاد كرد كه باید چند كار را براى گمراهى آدم و اولادش انجام دهم و تا انجام ندهد، دست بر ندارد .

1 - گفت : خدایا من از بندگان تو نصیب و بهره اى معین خواهم گرفت در حالى كه خود او مى داند قدرت گمراه كردن همه بندگان خدا را ندارد) و تنها افراد هوس باز و سست عنصر هستند كه در برابر او تسلیم مى شوند .

در این باره روایتى از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده كه فرمود: از صد نفر از فرزندان آدم ، نود و نه نفرشان در آتشند و یكى از آنها در بهشت و نیز از آن حضرت صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده : از هزار نفر براى خدا و بقیه براى آتش و ابلیس لعین است .

2 - گفت : آنها (غیر مخلصین ) را حتما گمراه مى كنم و به انحراف و گناه مى كشانم .

3 گفت : مردم را با آرزوى دور و دراز و رنگارنگ سرگرم مى سازم و مشغول به دنیا مى كنم و از یاد آخرت و بهشت و جهنم باز مى دارم .

4 - گفت : آنها را به انجام دادن اعمال خرافاتى دعوت مى كنم و اعمال خلاف و زشت را در برابر آنان زینت مى دهم و از اعمال نیك منع شان مى كنم .

5 - گفت : آنها را وادار مى سازم كه آفرینش پاك و فطرت خود را تغییر دهند آن آفرینش و فطرت پاك الهى كه از اول در نهاد انسان نهاده شده همان توحید و یكتا پرستى است ؛ وسوسه هاى شیطانى و هوى و هوسها او را از راه منحرف مى سازد. و به بیراهه مى كشاند. این ضرر جبران ناپذیر شیطان ، سعادت انسان را از پایه مى لرزاند، چون حقایق و واقعیات را با باورهاى سست از بین مى برد و به دنبال آن ، سعادت به شقاوت تبدیل مى گردد .

از این رو، هیچ كس نباید شیطان را به جاى خداوند، سرپرست خود كند؛ زیرا این كار زیان بزرگى است و شیطان به انسان وعده هاى دروغ مى دهد و به آرزوهاى دور و دراز سرگرم مى كند، ولى جز فریب و خدعه ، كارى براى آنها انجام نمى دهد .

شیطان در کمین گاه صفحة 103





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( شیطان در راهش پاى مى فشارد )،
[ دوشنبه 10 آذر 1393 ] [ 09:20 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( دلیل خوش بختى آدم و بدبختى شیطان )

 چند چیز باعث خوش بختى حضرت آدم علیه السلام شد، و همان ها باعث بدبختى و بیچارگى شیطان ملعون گردید .  محمد دورى نقل مى كند: علت بدبختى و بدفرجامى شیطان پنج چیز است ، در حالى كه همان ها باعث خوش بختى حضرت آدم علیه السلام شد. و آنها عبارت اند از :

1 - آدم علیه السلام وقتى از درخت ممنوع شده خورد و با خدا مخالفت كرد، بعد از آن كه متوجه خلافت خود شد اقرار و اعتراف كرد به این كه او و همسرش اشتباه كردند. و به خدا عرض كردندربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا، لنكونن من الخاسرین ؛ خداوندا! ما (دو نفر) بر خود ظلم و ستم كردیم .  اگر (لطف و بزرگوارى ) تو ما را نبخشد و بر ما رحم نكنى ، هر آینه زیان كار خواهیم بود .

 

 

 

 

 

اما شیطان به گناهان خود اعتراف نكرد و خود را مجرم و خلاف كار ندانست و همین باعث بى چارگى او شد .

2 - آدم بعد از آن كه خلاف كرد و متوجه آن شد، در برابر خداى خود، پشیمان گشت و با عجز و التماس عذر خواهى كرد و گفت :

رب انى ظلمت نفسى انك من الغافرین ؛

خدایا، بر خود ظلم كردم ، پس مرا بیامرز و از تقصیرم بگذر. به درستى كه تو از بخشندگى - و جز تو بخشنده تر كسى را سراغ ندارم .

ولى شیطان چون خود را بى گناه مى دانست پشیمان نشد و از خداوند بزرگ عذر نخواست .


3 - آدم علیه السلام در برابر ترك اولى كه مرتكب شده بود، خویشتن را سرزنش كرد و گفت : خداوندا! من از برگشتگان هستم . اما شیطان خود را در برابر خلاف هایى كه كرده بود، سرزنش نكرد و چون خود را محق مى دانست ، گفت :

خلقتنى من نار و خلقته من طین ؛

مرا از آش آفریدى و آدم را از خاك و گل پس من بر او سجده نكردم .

4 - آدم وقتى پرونده خود را سیاه یافت ، به فكر افتاد كه آن را جبران كند و به حالت اول برگرداند؛ از این رو زود توبه كرد و با شكسته نفسى در برابر خالق خود عرض كرد :

رب اغفرلى انك خیر الغافرین ؛ رب فارحمنى انك خیر الراحمین ؛ رب فتب على انك انت التواب الرحیم ؛

خدایا! مرا ببخش ؛ زیرا تو بهترین بخشندگانى ، خدایا! به من رحم كن ، چون تو بهترین رحم كنندگانى ؛ خدایا! توبه مرا قبول كن ؛ به درستى كه تو بسیار آمرزنده اى .

5 - آدم در حالى كه خلاف مرتكب شده بود، و طبق گفته خدا كه مى فرماید: از رحمت خدا ماءیوس نشوید: ناامید نشد و دویست سال در زمین گریه كرد تا خدا توبه اش را پذیرفت ولى شیطان بعد از گناه خویش از رحمت خدا ناامید شد. و همین یاءس و ناامیدى بزرگترین گناهى بود كه او مرتكب شد. قرآن مى فرماید :

لاتایئسوا من روح الله انه لا یایئس من روح الله الا القوم الكافرین ؛

از رحمت خدا نومید نباشید؛ چون كسى از رحمت خدا ماءیوس نمى شود مگر كافران .

 از این رو بود كه خداوند از روح خود در پیكر آدم دمید و او را خلیفه خویش ‍ ساخت . در مقابل آدم شیطان بدكردار حاضر نشد كه از پیشگاه با عظمت الهى عذرخواهى كند به جاى آن ، مقابل خداى خود ایستاد و قسم خورد كه تا مى تواند و قدرت دارد گناه و مخالفت كند .

شیطان در کمین گاه صفحة 98





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( دلیل خوش بختى آدم و بدبختى شیطان )،
[ یکشنبه 6 مهر 1393 ] [ 05:44 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( در خواست هاى آدم علیه السلام از خدا )


امام باقر علیه السلام فرمود: چون حضرت آدم علیه السلام شنید شیطان براى فریب او به جاى عباداتى كه كرده ، حاجاتى را از خداوند خواستار شده و به او عنایت كرده ، عرض نمود: پروردگارا! شیطان را بر من و اولادم مسلط كردى ، خواسته هاى او را بر آوردى كه درباره من و اولادم بود. پس به من و اولادم چیزى عنایت فرما تا بتوانم در مقابل مكر و حیله هاى او خود را حفظ نمایم . خطاب شد: شیطان از من خواست تو هم از من بخواه ؛ زیرا هم چه بخواهى به تو مى دهم و حاجات تو را هم برآورده مى كنم .

آدم علیه السلام عرض كرد: خدایا! من خیر و صلاح خود و اولادم را از تو مى خواهم . تو خود دانا و بزرگوارى ، هر چه صلاح مى دانى براى ما قرار بده ، خطاب رسید: اى آدم ! از براى تو و فرزندانت در دنیا چند چیز قرار دادم تا در مقابل حاجات شیطان باشد :

اول این كه ، هرگاه تو و اولادت قصد معصیتى كنید و آن را انجام ندهید، گناهى برایتان نوشته نمى شود .

دوم ، هرگاه قصد معصیتى نمودید و آن را انجام دادید، تا هفت ساعت شما را مهلت مى دهم ، اگر به فكر افتادید و توبه نمودید، باز براى شما نوشته نمى شود. و اگر بعد از هفت ساعت توبه نكردید فقط یك گناه برایتان نوشته مى شود .

سوم ، اگر قصد بندگى و كارهاى نیك كنید، ولى موفق نشوید و آن را انجام ندهید، یك ثواب براى شما نوشته مى شود .

چهارم ، اگر بر آن شدید كه عبادت و كار خیرى كنید و موفق هم شدید و آن را انجام دادید، ده حسنه و ثواب برایتان نوشته مى شود. چنان چه مى فرماید :

من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئه فلا یجزا الا مثلها؛

هر كس كار نیكى انجام دهد، ده برابر به او پاداش داده مى شود و هر كس ‍ كار بدى انجام دهد، جز به همان مقدار كیفر داده نمى شود .

آدم گفت : پروردگارا! فضل وجودم و كرم تو زیاد است ، آن را بر من و اولادم زیادتر فرما و ما را مورد لطف و كرم خود قرار ده .

پنجم ، خطاب شد: اى آدم ! براى فرزندانت قرار دادم ، اگر گناه و معصیتى نمودند و بعد پشیمان شدند و استغفار كردند گناهان شان را بیامرزم .

ششم ، هرگاه تا روز قیامت از تو فرزندى زاده شود - و دین دار و خداشناس ‍ باشد - در برابر هر یك از فرزندانت ، ملكى از ملائكه را (در مقابل اولادان شیطان ) قرار مى دهم تا او را از شر فتنه شیطان و اولادش حفظ نمایند .

هفتم ، عرض كرد: پروردگارا! لطف و كرم خود را بر ما بیفزا و ارزانى ده ، خطاب شد:اى آدم ! توبه را از براى ایشان قرار دادم و تا روح در بدن آنها است و هنوز به سینه و گلویشان نرسیده ، طلب استغفار كنند واز گناهان خود توبه نمایند، توبه ایشان را مى پذیرم .  

هشتم ، گفت : خدایا! بخشش هاى خود را بر ما زیاد فرما. خطاب شد: اى آدم ! اگر باز گناهانى باقى ماند یا فراموش كردند كه توبه كنند در قیامت همه گناهان آنان را مى بخشم و مى آمرزم و از كسى باكى ندارم ؛ زیرا حاكم خودم هستم و قدرت به دست من است و كسى در آن جا دخالتى ندارد قرآن درباره این كه خداوند همه گناهان را در قیامت مى بخشد، مى فرماید :

قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ، ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛

اى پیامبر! به آنها بگو : اى بندگان من ، كه بر خودتان اسراف و ستم كرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مى بخشد كه او بخشنده و مهربان است .

وقتى خداوند به حضرت آدم علیه السلام خطاب نمود و فرمود: همه گناهان بندگان را در قیامت مى بخشم و مى آمرزم . آدم خوش حال شد و عرض كرد: همین ها ما را كافى است و به آنها راضى شدم .

شیطان در کمین گاه صفحة 95





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( در خواست هاى آدم علیه السلام از خدا )،
[ یکشنبه 6 مهر 1393 ] [ 05:37 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( نیازهاى مادى شیطان )

همین طور كه شیطان حاجات معنوى خود را از خداوند متعال طلب كرد یعنى همان حاجاتى كه به عبادات خود از خدا خواست تا آدم علیه السلام و اولادش را به انحراف بكشد - حاجات مادى خود را هم از خدا خوستار شد، و آنها را هم خداوند بزرگ به او تا روز موعود عنایت فرمود .

ابو امامه از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: بعد از آن كه شیطان رانده درگاه الهى شد و او را به روى زمین فرستادند. عرض كرد: پروردگار! مرا به سوى زمین فرستادى ، از درگاه خود راندى و از نعمت هاى بهشت محروم نمودى . من در دنیا احتیاجاتى دارم كه بتوانم زندگى كنم . آنها را براى ادامه زندگى ام برایم آماده و مهیا نما كه در مضیقه نباشم . خطاب شد: حاجات تو چیست ؟ عرض كرد: خدایا! من محتاج خانه و منزلم ، به من خانه اى عنایت فرما. خطاب شد : خانه تو را حمام ها قرار دادم . هر كجا حمام است و مردم آن جا رفت و آمد مى كنند خانه شیطان است .

عرض كرد: من محتاج نشستن هستم و جایى براى آن مى خواهم . خطاب شد: جاى نشستن تو بازارها و كوچه ها و در مغازه ها است - آن جا بنشینى و مردم را به گناه ، كم فروشى ، رشوه ، ربا، غش در معامله ، به ناموس مردم نگاه كردن ، دروغ گفتن ، خیانت كردن ، كلاه سر مردم گذاشتن و غیره بكشانى . در حدیثى هم آمده كه : بازار محل عیش و لذت بردن شیطان است .

عرض كرد: خدایا! من غذا مى خواهم . غذاى من از كجا تاءمین شود؟ خطاب شد: غذاى تو را در سفره اى قرار دادم كه بر سر آن بسم الله گفته نشود. و صاحبان آن سفره مثل حیوانات گرسنه و حریص ، بدون آن كه نام خدا ببرد، به آن حمله مى كنند .

عرض كرد: الها! من احتیاج به آب و آشامیدنى دارم ، آن را من از كجا به دست آورم ؟ خطاب شد: نوشیدنى هاى تو شراب و هر چیز مست كننده است . از قبیل فقاع كه نوع از آب جو مى باشد، جرس و بنگ كه به وسیله قلیان مى كشند .

عرض كرد: براى من اذان گویى قرار ده . گفته شد: اذان تو وسایل موسیقى و مؤ ذن تو كسانى هستند كه با این آلات مى نوازند و آنها را به كار مى گیرند .

عرض كرد: براى من قرآنى قرار بده كه در آن نگاه كنم . خطاب شد: قرآن تو شعر است وقتى محزون شدى و دلت گرفت ، شعر بخوان .

عرض كرد: براى من كتابى قرار ده كه در آن نگاه كنم . خطاب شد: كتاب تو و شم خال كوبى هایى كه بعضى ها روى بازو و جاهاى دیگر بدن مى كنند است .

عرض كرد: براى من حدیثى قرار ده . فرمود: حدیث تو دروغ و دروغ گفتن است كسانى كه دروغ مى گویند، حدیث تو را گویند .

عرض كرد: براى من دام و وسیله ، شكار قرار بده ، خطاب شد: زنان را وسیله صید كردن و به دام انداختن مردم قرار دادم .

شیطان در کمین گاه صفحة 93





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( نیازهاى مادى شیطان )،
[ یکشنبه 6 مهر 1393 ] [ 05:33 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( شیطان مزد عمل مى گیرد )

بعد از آن كه شیطان از سجده كردن بر آدم سرپیچى كرد و از بهشت بیرون شد .

گفت : پروردگارا! حالا كه مرا بیرون و از رحمت خود دور مى كنى ، عبادات من چه مى شود، هزاران سال عبادتت كرده ام كه فقط چهار هزار سال آن را به دو ركعت نماز گذراندم ! علاوه بر آن خودت فرمودى ، عمل عمل كنندگان را ضایع نمى كنم آیا سزاوار است كه با یك اشتباه ، مزد عمل چندین هزار ساله من به كلى از بین برود؟

خطاب از مصدر جلال رسید كه مزد هیچ كس در پیش من ضایع نمى شود؛ ولى كسى كه قابلیت نداشته باشد پاداش كارش را در آخرت دهم در دنیا هر چه بخواهد، مى دهم . شیطان عرض كرد: من هم مزد عمل خود را در دنیا از تو طلب مى كنم . چون به واسطه آدم جهنمى شدم حاجات خود را درباره آدم و فرزندان او قرار مى دهم ! خطاب شد: حاجات خود را بگو تا به تو ببخشم ! شیطان در جواب گفت :

اول آن كه ، اجازه دهى تا روز قیامت زنده باشم . خدا در جوابش فرمود: اگر مى خواهى از صدمه مرگ و جان كندن نجات یابى یا شربت ناگوار آن را نجس ، اراده من بر این است كه هر كس به دنیا آید مزه مرگ را بچشد و اگر كسى مرگ سراغش نیاید در آخرت هم كه مردن نیست . آن روز همه زنده مى شوند، مؤمنان در ناز و نعمت بهشت و مشركان در عذاب و نقمت جهنم خواهند بود .

چون نجات از مرگ براى كسى نیست ؛ تو را مهلت مى دهم تا روزى كه معلوم است .

شاید مراد روز ظهور امام عصر - عجل الله تعالى فرجه الشریف - باشد كه به دست لشكر آن حضرت كشته مى شود و شاید هم روز آخر دنیا باشد .

دوم این كه ، خدایا! از تو مى طلبم كه در مقابل هر یك از فرزندان آدم ، دو فرزند به من عطا كنى از این رو، در اخبار وارد شده : برابر هم یك نفر از اولاد آدم كه متولد مى شود، دو شیطان بر او مسلط است و او را اغوا مى كنند

سوم ، گفت : خدایا! از تو مى خواهم كه مرا در بدن اولاد آدم مانند خون جریان دهى كه از هر جاى بدن او بخواهم ، بتوانم او را به معصیت بكشانم .

چهارم . از تو مى خواهم كه فرزندان آدم ما را نبینند، ولى ما آنها را ببینیم .

پنجم ، از تو مى خواهم این قدرت را به من بدهى كه به هر صورت بخواهم بتوانم در آیم . بنابر این (در هر جا و هر شكلى كه مى خواهد در مى آید تا شاید مردم را فریب دهد). همان طور كه در روز سقیفه بنى ساعده ، مجلس ‍ شوراى مكه كه علیه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم تشكیل شده بود، خود را به صورت پیرمردى نجدى در آورده و كار را براى آنان آسان كرد (كه در داستان شیطان و مجلس شوراى مكه بیان شده است ). و در اول خلافت ابوبكر به شكل پیرمردى زاهد در آمد، اول به ابوبكر بیعت كرد تا مردم تشویق شدند و ده ها داستان دیگر كه در مباحث كتاب آورده شده است .

ششم . پروردگار! از تو مى خواهم تا روح در بدن اولاد آدم است بر آن مسلط باشم .  

هفتم ، عرض كرد: خدایا! از تو مى خواهم مرا مخصوصا در سینه آدم و اولاد او مسلط گردانى تا او را وسوسه كنم . چنان چه در قرآن مى فرماید :

الخناس الذى یوسوس فى صدور الناس من الجنه و الناس ؛

شیطانى كه وسوسه و اندیشه بد در دل مردم مى افكند، وسوسه او، هم در دل جن باشد و هم در دل انسان

خداوند هم در پایان هر یك از خواسته هاى او فرمود، راضى شدم . وقتى شیطان این حاجات را از خداوند گرفت ، عرض كرد :

فبعزتك لاغوینهم اجمعین

اى خدا! به عزت و بزرگوارى خودت ، همه آنها را گمراه و از راه راست منحرف مى كنم .

سپس شیطان گفت : من آنها را از پیش رو آنها كه آخرت را در پیش دارند در نظرشان كوچك و ساده جلوه مى دهم  و از پشت سر آنها را كه به جمع آورى اموال و ثروت مشغول هستند به بخل و نپرداختن حقوق واجب دستور مى دهم  و از طرف راست (امور معنوى را به وسیله شبهه و شك و تردید ضایع مى سازم )، و از طرف چپ (لذت مادى و شهوات را در نظر آنها جلوه مى دهم .) و سراغشان مى روم و تو اكثر آنها را شكر گزار نخواهى یافت .

شیطان در کمین گاه صفحة 90





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( شیطان مزد عمل مى گیرد )،
[ یکشنبه 6 مهر 1393 ] [ 05:18 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( وسوسه شیرین شیطان )

بدنیست قدرى از وسوسه هاى شیرین و دل پذیر شیطان كه توانست با آنها آدم و حوا را بفریبد و از مقام و مرتبه خود به زیر آورد بیان كنیم .

گفته شده كه : شیطان بر اثر سجده نكردن بر آدم ، رانده درگاه شد و پس از آن تصمیم قاطع گرفت تا آن جا كه مى تواند از آدم و اولادش انتقام بگیرد و در مكر و حیله و فریب دادن آنان كوتاهى نكند .

آن ملعون ، به خوبى مى دانست خوردن از آن درخت ممنوعه باعث مى شود كه آنها را از بهشت بیرون كنند. در صدد وسوسه آنان بر آمد و براى رسیدن به این مقصود دام هاى گوناگون خود را بر سر راه آنها گشود و براى نائل آمدن به هدف شوم خود بهترین راه را در این دید كه عشق و علاقه ذاتى انسان ، به تكامل و ترقى در زندگى جاوید استفاده كند. نیز براى قانع كردن آنان براى مخالفت فرمان خدا، عذر و بهانه اى بتراشد كه آنها با دلگرمى دستور او را اجرا كنند. لذا بعد از آن كه از حضرت آدم علیه السلام ماءیوس شد، پیش همسر آدم رفت . گفت : آیا مى دانى چرا خداوند شما را از میوه این درخت منع كرده و گفته است نزدیك آن نشوید؟ چون درخت حیات و جاوید است . هر كس از آن بخورد یا فرشته مى شود و یا عمر جاویدان را به دست مى آورد و همیشه زنده مى ماند .

سپس گفت : خداوند متعال نمى خواهد شما در زندگى دائمى با او شریك باشید، مى خواهد این جاودانگى مخصوص خودش باشد؟ با این نقشه و نیرنگ به آنها فهماند خوردن از این درخت ضرر و زیان به شما نمى رساند، بلكه همیشه در بهشت خواهید ماند. بعد از آن گفت : اگر از آن نخورید به این زودى شما را از بهشت بیرون مى كنند. باز براى این كه پنجه هاى پر وسوسه و حیله هاى خود را بیشتر و محكم تر در جان آدم فرو برد و آنها را از حق و حقیقت منحرف كند، براى حق به جانبى خود، قسم هاى شدیدى خورد و گفت : من خیر خواه و دل سوز هستم ، خود را موظف مى دانم كه شما را نصیحت كنم .

حضرت آدم علیه السلام كه هنوز تجربه كافى در زندگى را نداشت و تا حال گرفتار دام هاى شیطان و خدعه و نیرنگ هاى دروغ او نشده بود و نمى توانست باور كند كسى این چنین قسم دروغ به خدا یاد كند، سرانجام تسلیم شد و فریب و نیرنگ شیطان در او اثر كرد و از میوه آن درخت خورد .

 

 

 

بعد از خوردن از آن درخت ، برایشان ثابت شد كه نه تنها آن میوه آب حیات و زندگى جاوید نبود، بلكه به مجرد خوردن ، لباسهاى بهشتى از بدنشان ریخت و عورت ها و بدنهاى آنها تا آن موقع مخفى و پوشیده بود ناگهان ظاهر شد. ایشان در میان بهشت و جمع فرشتگان لخت و عریان شدند، حیران و سرگردان ماندند .

وقتى لباسهاى بهشتى و آن تاج كرامت از اندامشان فرو ریخت و خود را در جمع ملائكه عریان دیدند، بلافاصله خود را به میان درختان رساندند و از برگ هاى درختان براى پوشیدن اندام كمك مى گرفتند و عورت هاى خود را مى پوشاندند، ولى برگ ها هم اطاعت نمى كردند و از بدنشان پرواز مى نمودند و باز عریان مى ماندند .

حوا چاره خود را در این دید كه بنشیند تا رسوائى او كمتر باشد. آدم با یك دست عورت خود را پوشانید و با دست دیگر سر خود را گرفت . و گفتند: خدایا! ما بر نفس خودمان ظلم كردیم . اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى از زیانكاران خواهیم بود . خداوند به آنها خطاب كرد و گفت : مگر من شما را از خوردن میوه آن درخت منع نكردم ؟ مگر به شما نگفتم كه شیطان دشمن آشكار و سرسخت شما است . چرا فرمان من را اطاعت نكردید و فریب آن ملعون را خوردید؟

سپس فرمود : الحال چاره اى جز این نیست كه باید از بهشت خارج شوید. و آنها را از مكان و مقام خود بیرون كردند و به زمین فرستادند .

شیطان در کمین گاه صفحة 87





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی ( وسوسه شیرین شیطان )،
[ یکشنبه 6 مهر 1393 ] [ 05:06 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

شیطان شناسی ( شیطان چگونه آدم و حوا را فریب داد؟ )

بعد از آن كه بار شیطان به بهشت رفت ، در همان دهان مار، شروع كرد با آدم علیه السلام صحبت كردن - آدم هم خیال كرد سخن گو مار است . مى گفت :اى آدم ! خدا نمى خواهد كه شما براى همیشه در بهشت بمانید و هر كس از این درخت بخورد جاوید مى ماند، خدا با این دستورى كه به شما داد، قصد خیانت داشته ! از آن بخورید تا جاوید بمانید!

آدم جواب داد:اى مار! این حرف كه تو مى زنى ، از غرور شیطان است . چه طور خدا كه مى گوید: از این درخت نخورید ضرر دارد قصد خیانت به ما را داشته ؛ در حالى كه تو مى گویى بخور ضرر ندارد و براى حرف خود قسم هم مى خورى ؟ كه خدا ارحم الراحمین است و بخیل نیست .

شیطان هر چه وسوسه كرد، آدم نپذیرفت و با او مخالفت نمود. وقتى شیطان از آدم ماءیوس شد، پیش همسرش حوا آمد و گفت :اى حوا! آیا مى دانى درختى كه خداوند براى شما حرام كرده بود، اكنون برایتان حلال كرده ؟ چون دید اطاعت و عبادات شما بسیار نیكو بوده است . اگر مى خواهى امتحان كن ، فرشتگانى كه موكل بر آن درخت بودند و حیوانات بهشت را از آن منع مى كردند، دیگر با شما كارى ندارند. همین دلیل است كه آن درخت براى شما حلال شده ، اگر تو جلوتر از آدم از آن بخورى بر او مسلط خواهى شد و او مطیع تو مى شود، مجبور است از تو اطاعت كند!

حوا گفت : من الان امتحان مى كنم . به سوى آن درخت رفت . وقتى ملائكه خواستند او را از نزدیك شدن به آن درخت منع كنند، خداوند به آنان وحى نمود و خطاب كرد: شما كسى را كه عقل ندارد منع كنید، نه كسى را كه به او عقل دادم و آن حجت است بر او. اگر مرا اطاعت كند مستحق ثواب و اگر مخالفت كند مستحق عذاب است .

ملائكه هم او را رها كردند و آزاد گذاشتند. حوا هم بى آن كه آنها مانع اش ‍ شوند، به درخت نزدیك شد. خیال كرد واقعا خوردن از آن حلال شده و ایرادى در كار نیست . مقدارى از میوه درخت خورد و طورى هم نشد. پیش ‍ خود گفت : مار درست گفت و مى دانست كه خوردن از آن حلال شده . بعد از آن رفت پیش همسر خود آدم علیه السلام و گفت : آیا مى دانى كه خوردن از آن درخت بر ما حلال شده ؟ من نزدیك آن رفتم ، ملائكه هم مانعم نشدند، مقدارى از آن خوردم ، مى بینى كه طورى نشدم و ایرادى نداشت . آدم علیه السلام هم گول زن را خورد و با حوا به راه افتاد، رفتند و از آن میوه خوردند!

شیطان در کمین گاه صفحة 86





موضوع: شیطان شناسی، برچسب ها: شیطان شناسی،
[ جمعه 17 مرداد 1393 ] [ 09:50 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات