آیا
امکان دارد که یک انسان قرنهای بسیار زندگی کند ؟
برای بررسی و تبیین
مسئله طول عمر امام زمان (عج)، بایستی پیرامون دو مسئله بحث شود: یکی اینکه، آیا
ممکن است انسانی سالها و قرنهای طولانی، که از حد معمول عمر همه انسانها متجاوز
است، عمر کرده و زنده بماند؟ و دوم اینکه، به فرض امکان، آیا این مسئله در طول
تاریخ به وقوع پیوسته و مصداق خارجی دارد یا نه؟ اگر این دو مسئله ثابت گردد، مسلم
می شود که هیچ گونه استبعادی ندارد، که امام غایب حضرت حجه بن الحسن (ع) نیز از
چنین عمر طولانی برخوردار باشد .
ما دراینجا به
مسئله امکان طول عمر می پردازیم، و ان شاء الله در پاسخ به پرسش بعد، به عده ای که
در طول تاریخ عمرهای زیادی کرده و به نام «معمرین» شهرت یافته اند اشاره می کنیم .
در پاسخ به پرسش
مورد بحث باید گفت که «امکان» می تواند یکی از سه معنای زیر را داشته باشد:
1- امکان عملی، 2- امکان علمی، 3- امکان منطقی
یا فلسفی .
مقصود از «امکان
عملی» آن است که یک امر تا آن حد «شدنی» جلوه نماید که در وجود هر کس قابلیت نمود
داشته باشد. برای مثال: سفر به اقیانوس ها و رسیدن به عمق دریاها و رفتن به کره
ماه، اموری هستند که امروزه امکان عملی یافته اند .
مقصود از «امکان
علمی» آن است که اگر چه امری به مرحله امکان عملی نرسیده باشد - که با ساخته ها و
پدیده های تمدن کنونی، به انجام آن مبادرت کنیم - اما در آستان دانش و در برابر
موضع گیری های پویای علم، نتوانیم دلیلی بیابیم که امکان آن امور و وقوعشان را نفی
کند .
برای مثال: فرود
آمدن انسان در کره زهره، از دیدگاه دانش، به هیچ وجه نشدنی نمی نماید و انگیزه ای
برای نفی وقوع آن وجود ندارد، بلکه موضع گیریهایی کنونی دانش می رساند که: اگر چه
این آرزو تا به امروز تحقق نیافته، ولی در امکان وقوعی آن تردیدی نیست. زیرا که
میان فرود آمدن انسان در کره زهره و کره ماه، بیش از یک درجه فاصله نیست، و با
گذشتن از دشواریهایی که دورتر بودن راه پدید می آورد؛ فرود آمدن در زهره را - گر
چه عملا امکان نیافته - از نظر عملی می توان ممکن شمرد. برعکس رفتن به خورشید از
نظر علمی هم، ناممکن است. زیرا دانش و تجربه، جایی باری تصور آن ندارد، که مثلا
اختراع پوششی را ممکن بدانیم، که جان انسان را در برابر کوره وحشتناک و سهمگین
خورشید، محافظت کند .
و بالاخره، مقصود
از «امکان فلسفی یا منطقی» نیز، آن است که امری در برابر عقل یا با در نظر گرفتن
تجربه های پیشین و قوانین گذشته - مانعی برای تصور وقوع نیابد تا حکم به محال بودن
امکان آن دهد .
برای مثال: امکان
منطقی ندارد سه پرتقال به دو بخش مساوی تقسیم شوند، بدون آنکه یکی را به دو نیم
کنیم. زیرا عقل پیش از تجربه و عمل گوید که «سه» یک عدد «فرد» است و هیچگاه «زوج»
نمی شود، پس عقلا ممکن نیست که سه پرتقال را به دو بخش مساوی تقسیم نماییم. زیرا
بخش پذیری آن به دو قسمت مساوی، مستلزم آن است که «سه در آن واحد، هم فرد باشد و
هم زوج»! و این تناقض است و تناقض، محال منطقی است .
اما رفتن انسان به
درون آتش، بدون آنکه بسوزد، و نیز رفتن آدمی به کره خورشید - بی آنکه گرمای خورشید
در او اثر کند - امری نیست که از جنبه منطقی محال باشد، چون مستلزم هیچ تناقضی
نیست .
بنابراین درمی
یابیم که امکان منطقی، دایره ای وسیع تر از امکان عملی دارد و دایره این یکی نیز
نسبت به دایره عملی از وسعت بیشتری برخوردار است .
شکی نیست که از نظر
منطقی، امکان زندگانی هزاران ساله برای انسان وجود دارد، زیرا این مسئله از نظر
عقلی محال نیست، و در این گونه فرضیه ها تناقضی دیده نمی شود، زیرا «زندگی» مفهومی
است که «مرگ زودرس» را در خود نهفته ندارد و در این امر نیز تردیدی نیست. همچنین
مسلم است که زندگانی طولانی، فعلا امکان عملی ندارد .
اما از نظر علمی،
این مسئله صورت دیگری می یابد و باید گفت که دانش امروز دلیلی نمی بیند که امکان
عمر طولانی را از جنبه نظری نفی کند .
بررسی علمی و بحث
مسئله طول عمر، در حقیقت بستگی دارد به نوع تغییری که علم فیزیولوژی از پیری و
فرسودگی دارد. این قانون که «پیری و فرسودگی زاییده یک قانون طبیعی حاکم بر بافت
های پیکره انسانی است، و ضروری است که بدن پس از رسیدن به آخرین مرحله رشد، کم کم
فرسوده شده، برای ادامه زندگی، کارآیی کمتری داشته باشد، تا آنگاه که در لحظه ای
معین از کار بیفتد» آیا حتی در مورد بدنی هم که از هر گونه ی تاثیر خارجی بر کنار
مانده صادق است؟ یا اینکه فرسودگی و کاهشی که در کارآیی بافت و نسوج مجموعه بدن
انسان به چشم می خورد، نتیجه نبرد با عوامل بیرونی - مانند میکروب ها و سموم - است
که به بدن انسان راه می یابند؟
این پرسشی است که
دانش امروز، از خود می کند، و در راه پاسخ دادن به آن هم می کوشد. در محدوده
برداشت های علمی معاصر، به این پرسش پاسخهای گوناگونی داده شده است: اگر پیری و
فرسودگی، نتیجه مبارزه جسم با عوامل بیرونی معین، و تأثیر پذیری از آنها باشد؛ از
جنبه نظری امکان دارد که بافت های تشکیل دهنده بدن انسان را از عوامل معین و مؤثر
در آن، بر کنار داشت؛ تا زندگی بشر طولانی گردد. اما چنانچه از دیدگاه دیگر به
بررسی بپردازیم، به این نتیجه می رسیم که پیری یک قانون طبیعی است و هر بافت و
اندام زنده ای، در درون خود، عامل نیستی حتمی خود را نهفته دارد که در اثر مرور
زمان، موجود زنده را خواه ناخواه به مرحله فرسودگی و مرگ می رساند .
ولی نگریستن از این
دیدگاه نیز مستلزم آن نیست که هیچ گونه انعطافی در این قانون طبیعی راه نیابد،
بلکه اگر هم چنین قانونی مسلم انگاشته شود، تازه قانون انعطاف پذیری است. زیرا هم
ما، در زندگی معمولی خود می بینیم، و هم دانشمندان در آزمایشگاههای علمی خویش
مشاهده می کنند که: پیری یک پدیده فیزیولوژیکی است و ربطی به «زمان» ندارد. گاهی
زود فرا می رسد و گاهی نیز با فاصله زمانی بیشتری آشکار می گردد. تا آنجا که برخی
از سالمندان را می بینم که نشانه های پیری بر اعضاء آنان ظاهر نشده و از نرمی و
تازگی برخوردارند.
امروزه در علم طب
ثابت شده که: عمر انسان به 80-70 سال نیست، بلکه تمام اعضای بدن انسان جدا جدا
برای یک زندگی طولانی ساخته شده است. و علت اصلی مرگ حدوث اختلالاتی است که در همه
اعضای رئیسه بدن یا یکی از آنها رخ می دهد، و تا آن اختلالات حادث نشود مرگ فرا
نمی رسد، آن اختلالات اگر قبل از سنین پیری و عمر طبیعی حادث شدند انسان، جوانمرگ
می شود، اما اگر از گزند حوادث نامحفوظ بماند، معمولا حدوث آن حوادث در سنین پیری
حتمی است. ولی اگر فرد ممتازی پیدا شود که عمر درازی کرده اما به واسطه ترکیب
جسمانی ویژه خود و اجتماع سایر شرایط، در هیچ یک از اعضایش اختلالی رخ نداده، نفس
طول عمر باعث مرگش نخواهد شد.
درگذشته گروهی از
دانشمندان عقیده به وجود یک سیستم عمر طبیعی در موجودات زنده داشتند، مثلا: پاولوف
عقیده داشت عمر طبیعی انسان 100 سال است. مچینکوف می گفت: عمر طبیعی یک انسان 150
تا 160 سال؛ و کوفلاند، پزشک آلمانی 200 سال؛ فلوگر، فیزیولوژیست معروف 600 سال؛ و
بیکن، فیلسوف و دانشمند انگلیسی 1000 سال برای عمر طبیعی انسان، معین کرده اند.
ولی این عقیده از طرف فیزیولوژیست های امروز درهم شکسته شده و مساله حد ثابت در
عمر طبیعی ابطال گردیده است. به گفته پروفسور اسمیس، استاد دانشگاه کلمبیا؛ همان
گونه که سرانجام دیوار صوتی شکسته شده و وسایل نقلیه ای با سرعتی مافوق صوت
به وجود آمد، یک روز دیوار سن انسانی نیز شکسته خواهد شد، و از آنچه تاکنون دیده
ایم فراتر خواهد رفت.
بنابراین برای مدت
زندگانی انسان، حدی که تجاوز از آن محال باشد معین نشده است. از آزمایشهای دکتر
کارل که در ماه ژانویه سال 1912 میلادی آغاز شدند، نتایج زیر به دست آمد :
1 - این
اجزای سلولی، تا هنگامی که سبب مرگ آنها - از قبیل کمبود تغذیه، یا ورود برخی
میکرها - تحقق نیابد؛ زنده باقی می ماند .
2 - نه تنها
زنده می مانند، بلکه سلول های آنها در حال رشد و تکثیر هستند، گویی که در جسم
حیوان قرار دارند .
3 - شدت و
ضعف رشد و تکثیر سلول ها ارتباط نزدیکی با تغذیه آنها دارد .
4 - گذشت
زمان در ناتوانی و پیری آنها تاثیر ندارد، بلکه کمتر اثری درباره ی پیری آنها
آشکار نیست، و در هر زمان مانند زمانهای قبل رشد و تکثیر آنها ادامه دارد. ظواهر
امور به روشنی حاکی از آن است که تا هر وقت پژوهشگران مراقب آنها بودند، و آنها را
غذای کامل می دادند، همچنان به زنده بودن ادامه می دادند.
با آنچه گفته شد
این نتیجه را می گیریم که عمر طولانی و غیر متعارف امام زمان (عج) امری غیر ممکن
نیست، بلکه علم امروزی، عمر طولانی را با حفظ نیروی جوانی و شادابی یک امر کاملا
ممکن می داند. حال با توجه به این امر که وجود امام برای بقای جهان و نوع انسان
ضروری است و از طرفی تعداد امامان معصوم از دوازده نفر بیشتر نیستند - چنانکه
روایات بسیاری بر این امر دلالت دارد - اثبات می گردد که مهدی موعود که بعد از پنج
سالگی غایب گشت، زنده بوده و در حال غیبت به سر می برد .
یکصد
پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان صفحة 103
موضوع:
پرسمان مهدویت، برچسب ها:
پرسمان مهدویت (آیا امکان دارد که یک انسان قرنهای بسیار زندگی کند )،