امام سجاد(علیه السلام ) فرمود : در
مسجد پیغمبر(صلی الله علیه و آله ) بودم كه از پدرم شنیدم كه می گفت : از پدرش
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) شنیددر حالی كه مردم را موعظه می نمود فرمود :
هنگامی كه قیامت بر پا شد خدای متعال مردم را از قبرهاشان مبعوث می كند در حالی كه
برهنه و شتابانند و موهای بدنشان ریخته و آتش به دنبالشان در حال فرار بسوی بیابان
تاریك و ظلمانی هستند تا آن كه می رسند به گردنه محشر و بعضی شان بر روی بعض دیگر
سوارند از ازدحام جمعیت و از شلوغی نمی توانند به حركت ادامه دهند . نفس ها به
شماره می افتد و عرق می كنند و كار بر آن ها سخت می شود و ضجه و ناله شان بلند می
شود و این اولین ترس و وحشت قیامت است .
پس خدای متعال از بالای عرش توسط سایۀ
ملائكه بر آن ها مسلط است . پس امر می كند به ملكی از ملائكه كه در بین آن ها ندا
كند .« یا معشر الخلائق انصتوا و استمعوا منادی الجبّار »
ای جمعیت و ای خلایق ساكت شوید و گوش به
منادی خدای جبار بدهید پس همه این صدا را می شنوند و همه صداها خاموش می شوند و
چشم ها ترسان می شوند و زانوها به لرزه می افتد و وحشت زده به طرف آن صدا متوجه می
شوند در این جاست كه كافران می گویند :
این روز روز سختی است . و خدای متعال
خطاب می كند من آن خدای واحدی هستم كه به عدالت حكم می كنم و به كسی ظلم نخواهم كرد من امروز به
عدلم قضاوت می كنم و امروز از قوی حق ضعیف را می گیرم و برای صاحب مظلمه تقاص می
گیرم از حسنات و سیئات و از این عقبه كسی رد نمی شود مگر این كه هیچ مظلمه ای از
كسی به گردن نداشته باشد و یا او را بخشیده باشد .
ای مردم به همدیگر بچسبید و مظالم
خودتان را از كسانی كه در دنیا ظلم كرده اند طلب كنید ومن شاهد بر شما هستم . در
آن هنگام همدیگر را می شناسند و به همدیگر می چسبند آن قدر معطل می شوند كه حالشان
بد می شود و غم و غصه شان زیاد می شود و عرق می ریزند و صدا به ضجه بلند می شود و
می گویند ای كاش مظلمه كسی به گردنمان نبود و خداوند بر این حالشان مطلع است كه دو
مرتبه منادی پروردگار ندا می كند ، ای گروه خلایق ساكت شوید و گوش فرا دهید خدای
متعال به شما می فرماید : من وهاب و بخشنده ام اگر دوست می دارید از همدیگر گذشت
كنید و اگر نه حقّتان را بگیرم .
در این هنگام عده ای خوشحال می شوند
بخاطر سختی كار و ازدحام جمعیت و بعضی بعض دیگر را می بخشند و به امید آن كه هر چه
زودتر از این شلوغی و ازدحام خلاص شوند و بعضی شان می گویند پروردگارا مظلمه های
ما بزرگتر از آن است كه آن را ببخشیم .
آن گاه منادی پروردگار ندا می كند كه
رضوان یعنی خازن و كلید دار بهشت كجاست ؟
پس به او امر می كند كه صحنه ای از بهشت
را نمایش دهد و قصری كه از نقره بنا شده با آن ظروف و اثاثیه و خدمتكاران و كنیزان
زیبا اندام را ظاهر می كند و چون نگاهشان به آن قصر می افتد همه آرزوی آن را می
كشند پس خطاب می شود ای مردم این نمونه قصر ها از برای كسانی است كه از برادران
مؤمنشان عفو كنند .
همه اهل محشر همدیگر را عفو می كنند مگر
عده كمی ، پس خدای متعال خطاب می كند هیچ كس به بهشت یا جهنم نمی رود مگر این كه
امروز تصفیه حساب داشته باشد و آماده حساب باشید .
پس حركت می كنند به سوی عرصه ای كه در
آن جا انبیاء نشسته اند و ائمه و شهدا نشسته اند و پرونده ها باز و ترازوها نصب
شده و هر امام و پیامبری متصدی امر حساب و كتاب امت خود می باشد و شاهد و ناظر است
.
آنگه شخصی از قریش سؤال نمود یابن رسول
الله اگر مؤمنی نزد كافری مظلمه ای دارد چه چیز از كافر می گیرند چون او اهل آتش
است و چیزی ندارد . حضرت فرمود به قدر مظلمه ای كه از كافر طلب دارد از گناهان این
مؤمن بر می دارند و به دوش آن كافر می گذارند .
سرگذشت روح صفحة 256 و255 و254 به نقل از :
كتاب تسلیة الفؤاد صفحة 172
كافی جلد 8 صفحة 105
موضوع:
معاد، برچسب ها:
معاد،