پرسش و پاسخ های جالب ( سرّ آب پاشیدن بر روی قبر )

سرّ آب پاشیدن بر روی قبر چیست ؟

... حضرت ابا عبدالله علیه السلام  فرمودند : تا مادامی که خاک قبر تازه و مرطوب است عذاب از صاحب قبر برداشته می شود .

علل الشرایع جلد 1 صفحة 961





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( سرّ آب پاشیدن بر روی قبر )،
[ جمعه 2 مرداد 1394 ] [ 09:19 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( علت وجوب نماز )

سرّ این که حق تعالی نماز را واجب فرمود چیست؟

... از محمّد بن سنان نقل شده که وی گفت : حضرت ابالحسن علی بن موسی الرضّا علیه السلام در جواب سؤالاتی که کتباً  از آن جناب نقل نموده بودم چنین مرقوم فرمودند :

علّت و سرّ واجب شدن نماز اموری است :

اقرار به ربوبیّت حق عزّوجل و خلع انداد و اضداد از او

ایستادن در مقابل جبّار جلّ جلالّه با حالتی خوار و نیازمندانه

خضوع و اعتراف به گناه و در خواست عفو از آن ها

گذاردن صورت در هر روز پنج بار روی خاک به خاطر تعظیم و بزرگداشت حقّ عزّوجل

متذکر خدا بودن و فراموش نکردن او

خاشع و خاضع بودن در مقابل حضرتش

راغب و طالب بودن در زیادی دین و دنیا

انزجار از غیر خدا

مداومت بر ذکر حق عزوجل در شب و روز تا بدین ترتیب بنده ، سیّد و سرور و مدبّر و خالق خود را فراموش نکند تا به طغیان او منتهی گردد و در این به یاد بودن بنده پروردگار خود را فائده ای که هست آن است که از معاصی منزجر گردیده و باعث می شود از انواع فساد کناره بگیرد .

علل الشرایع جلد 2 صفحة 49





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( علت وجوب نماز )،
[ جمعه 2 مرداد 1394 ] [ 08:00 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( هفت سؤال )

مردی نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده و گفت : از هفتاد فرسنگ دور به اینجا آمده ام تا هفت سؤال از شما بپرسم :

1 . چه چیز از آسمان عظیم تر است ؟

2 . چه چیز از زمین پهناور تر است ؟

3 . چه چیز از كودك یتیم ناتوان تر است ؟

4 . چه چیز از آتش داغ تر است ؟

5 . چه چیز از مهریر سرد تر است ؟

6 . چه چیز از دریا بی نیاز تر است ؟

7 . چه چیز از سنگ سخت تر است ؟

ـ علی (علیه السلام)فرمود : تهمت به نا حق از آسمان عظیم تر است .

ـ حق از زمین وسیع تر است .

ـ سخن چینی شخص نمام از كودك یتیم ضعیف تر است .

ـ آز و طمع از آتش داغ تر است .

ـ حاجت بردن به نزد بخیل از مهریر سرد تر است .

 ـ بدن شخص با قناعت از دریا بی نیاز تر است.

 ـ قلب كافر از سنگ سخت تر است .

بر گرفته از كتاب قضاوتهای امیرالمومنین علی(علیه السلام)

نویسنده : آیت الله علامه حاج شیخ محمد تقی تستری





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب،
[ دوشنبه 11 خرداد 1394 ] [ 08:30 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( سرّ این که نباید میّت را ناگهان وارد قبر نمود )

سرّ این که نباید میّت را ناگهان وارد قبر نمود؟

در حدیثی وارد شده : وقتی میّت را به طرف قبر آوردی او را ناگهان داخل قبر مگذار و بدین وسیله  قبر و ورود را برای میّت دشوار و سخت مگردان چه آن که قبر هول و وحشت های عظیمی دارد و پناه ببر از وحشت روز قیامت ، باری میّت را نزدیک و کنار قبر زمین بگذار و مقداری صبر کن تا میّت برای داخل شدن به قبر آماده شود و پس از آن میّت را به کنار قبر جلوتر بیاور.

علل الشرایع جلد 1 صفحة 961





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( سرّ این که نباید میّت را ناگهان وارد قبر نمود )،
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 09:00 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( سرّ جریده گذاردن برای میّت )

سرّ این که برای میّت جریده و چوب می گذارند؟

... از حضرت ابی جعفر علیه السلام نقل شده ،زراره می گوید: محضر امام علیه السلام عرض کردم چرا برای میّت جریده و چوب می گذارند؟

حضرت فرمود: به خاطر آن که مادامی که آن چوب تازه است عذاب و حساب از او دور می شوند ، عذاب وحساب در یک روز و یک ساعت واقع می شوند وآن زمانی است که میّت داخل قبر شد و مردم از سر قبر مراجعت کردند ، این دو چوب را برای همین همراهش می گذارند و بعد از آن که خشک هم بشوند دیگر نه عذابی خواهد بود و نه حسابی انشاءالله تعالی.

علل الشرایع جلد 1 صفحة 949





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( سرّ جریده گذاردن برای میّت )،
[ پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ] [ 07:00 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب (سرّ بو گرفتن جسد بعد از خروج روح )

سرّ بوگرفتن جسد بعد از خروج  روح وسبب پیدا شدن آرامش بعد از مصیبت و جهت افتادن حیوان آفت زا در طعام (گندم و جو) چیست ؟

... از ابی عبدالله علیه السلام نقل شده که آن جناب فرمودند :

خداوند متعال با سه نعمت بر بندگانش منت نهاده:

1 - بعد از بیرون آمدن روح از جسد آنها برجسد بو افکند واگر این نبود هیچ کس خویش خود را دفن نمی کرد

2 - پس از مصیبت و سوگواری آرامش قلب به آن ها داد و اگر چنین نبود نسل انسان منقرض ومنقطع می شد

3 - بر این حبّه طعام (گندم وجو) حیوان آفت زا افکند و اگر چنین نمی کرد سلاطین و ملوک آن را همچون طلا و نقره ذخیره می کردند .

علل الشرایع جلد 1 صفحة 941            





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( سرّ بوگرفتن جسد بعد از خروج روح وسبب پیدا شدن آرامش بعد از مصیبت و جهت افتادن حیوان آفت زا در طعام (گندم و جو) )،
[ جمعه 10 بهمن 1393 ] [ 08:30 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( سرّ غسل دادن میّت )

سرّغسل دادن میّت چیست ؟

جواب : ..از هارون بن حمزه از برخی از اصحاب از حضرت علی بن الحسین علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند:مخلوقات نمی میرند مگر آن که نطفه ای که از او آفریده شده اند از جسد آنها بیرون بیاید از دهان یا غیر دهان.

علل الشرایع جلد 1 صفحة 931





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( سرّ غسل دادن میّت )،
[ یکشنبه 23 آذر 1393 ] [ 11:49 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( ادرار بچه دختر و پسر )

سرّ این که جامه ای را که با شیر وادرار دختر بچه ملاقات کرده باید شست ولی در صورت  ملاقات با شیر وادرار پسر بچه شستن آن واجب نیست؟

محمّد بن الحسن بن احمد بن ولید از محمّد بن الحسن الصفّار،از ابراهیم بن هاشم از حسین بن یزید نوفلی از اسماعیل بن مسلم سکونی از حضرت جعفر بن محمّد از پدر بزرگوارش علیه السلام نقل کرده که آن جناب فرمودند:حضرت علی علیه السلام فرمودند:

شیری که دختر بچه می خورد و ادراری که از او خارج می شود اگر به جامه برسد در صورتی که بچه غذا خور نشده باشد جامه را باید آب کشید زیرا شیر او از مثانه مادرش خارج می شود ولی شیری  که پسر بچه می خورد وبولی که از او خارج می شود پیش از آن که غذا خور شده باشد اگر به جامه برسد جامه را لازم نیست آب بکشند زیرا شیر او از پشت شانه ها وبازوها خارج می گردد.

علل الشرایع جلد 1 صفحة 925





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( ادرار بچه دختر و پسر )،
[ دوشنبه 3 آذر 1393 ] [ 12:01 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( چرا مَذی و وذی ناقص وضو نیستند؟ )

سرّ این که مَذی و وذی ناقص وضو نیستند؟

جواب : پدرم(ره)از علی بن ابراهیم از پدرش از حمّاد از حریز از زراره از حضرت ابی عبدالله علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند:

اگر از آلت تو مذی یا وذی خارج شد ودر نماز بودی نماز را قطع نکن و وضوء تو نقص نمی شود اگر چه آب و رطوبت به قدری زیاد باشد که به پشت تو برسد این دو  آب  به  منزله  آب بینی هستند که ناقص وضو نمی باشند و هر رطوبتی که بعد از وضو از تو خارج شود از قبیل حبائل(دام شیطان)بوده یا رطوبت بواسیر است لذا به آن اعتنا مکن و جامه ات را به خاطر آن آب مکش مگر آنکه متنجس شده باشد.

علل الشرایع جلد 1 صفحة 931





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( چرا مَذی و وذی ناقص وضو نیستند؟ )،
[ یکشنبه 13 مهر 1393 ] [ 11:55 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( چرا زن حامل حیض نمی شود )

سرّ این که زن حامل حیض نمی شود؟

جواب : پدرم(ره)از محمّد بن ابی القاسم از محمّد بن علی کوفی از عبدالله بن عبدالرحمن اصم،از هیثم بن واقد از مقرن از حضرت ابی عبدالله علیه السلام حضرت فرمودند:

سلمان(ره)از حضرت علی علیه السلام راجع به روزی فرزند مادامی که در شکم مادرش هست پرسید؟

حضرت فرمودند:خداوند تبارک وتعالی خون حیض را حبس کرد پس آن را رزق وروزی فرزند در شکم مادر قرار داد.

علل الشرایع جلد 1 صفحة 919





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( چرا زن حامل حیض نمی شود )،
[ یکشنبه 13 مهر 1393 ] [ 11:54 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( علّت پیدایش حیض در زنان )

علّت پیدایش حیض در زنان؟

جواب : محمّد بن موسی بن متوکّل از علی بن حسین سعد آبادی از احمد بن ابی عبدالله برقی از حسین بن محبوب از ابی ایّوب خزّاز ،از ابی عبیده حذاء از حضرت ابو جعفر محمّد بن علی علیه السلام حضرت فرمودند : حیض نجاست و پلیدی است که حق تعالی در زنان قرار داده،سپس فرمودند:در زمان حضرت نوح علیه السلام زنان هر سال یک بار حیض می دیدند تا این که جماعتی از زنان که تعدادشان هفتصد نفر بود از حجاب بیرون آمدند و رها و آزاد گشته،لباسهای سرخ پوشیده و خود را زینت کرده و معطّر ساختند  و سپس در بلاد وشهرها پراکنده شدند ،با مردان همنشین شده و در اعیاد با آنها همراه بوده و در صفوف آنها در آمده و کاملا" با مردان آمیزش پیدا نمودند در چنین وقتی حق تعالی آن ها را مبتلا ساخت به دیدن حیض در هر ماه،خون حیض این زنان از آن ها جاری گشت لذا مجبور شدند که از بین مردان خارج شوند ،همان طوری که ذکر شد ایشان در هر ماه یک بار حیض می دیدند .

حضرت فرمود:خداوند تبارک وتعالی ایشان را مشغول به حیض و کثرت شهوتشان فرمود وسایر زنان که عمل ایشان انجام نداده بودند در هر سال یک بار حیض می شدند سپس حضرت فرمود:

پسران آن زنان که در هر ماه حائض می شدند با دختران این زنان که سالی یک مرتبه به آن مبتلا می گردیدند ازدواج نموده و بدین ترتیب بین طائفه امتزاج برقرار گردید و دخترانی که از این وصلت و ازدواج متوّلد شدند جملگی در هر ماه یک بار حیض می دیدند باری فرزندان زنانی که در هر ماه 1بار حیض می شدند زیاد گردیدند و جهتش آن بود که حیض آن ها مستقیم ومتعادل بود و در مقابل زنانی که در هر سال یک بار حائض می شدند چون مبتلا به فساد خون بودند فرزندانشان کم بود از این رو نسل آن زنان زیاد و نسل اینها اندک گردید.

علل الشرایع  جلد 1 صفحة 915





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( علّت پیدایش حیض در زنان )،
[ یکشنبه 13 مهر 1393 ] [ 11:45 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( چرا جنابت موجب غسل است نه ادرار و غائط )

سرّ این که جنابت موجب غسل است نه ادرار و غائط ؟

جواب : محمّد بن علی ماجیلویه از عمویش،از محمّد بن علی کوفی،از محمّد بن سنان نقل کرده که وی گفت:حضرت رضا علیه السلام در جواب سؤالاتی که مکتوبا" از محضرش نموده بودم مرقوم فرمودند:

علّت غسل جنابت نظافت و تطهیر انسان نفس خودش را از آلودگی آن و پاک نمودن جسد از قذارات و خباثتش می باشد زیرا جنابت از تمام جسد خارج می گردد از این رو بر شخص واجب است تمام بدن را تطهیر کند و علّت مخفّف بودن حکم در ادرار و غائط این است که این دو اکثر وادوم از جنابت بوده لذا شارع مقدس به خاطر کثرت و مسقّت و اخراجشان بدون اراده و شهوت به وضوء راضی شده ولی جنابت

بیرون نمی آید مگر با استلذاذ و اجبار نفس از این رو در مورد آن غسل را واجب کرده است.

علل الشرایع جلد 1 صفحة 889





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( چرا جنابت موجب غسل است نه ادرار و غائط )،
[ یکشنبه 13 مهر 1393 ] [ 11:42 بعد از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( رسوا شدن حدیث سازان )

حدیث‏ سازان رسوا مى ‏شوند!

نقل شده است كه پس از آنكه مامون دخترش را به امام جواد تزویج كرد  در مجلسى كه مامون و امام و یحیى بن اكثم و گروه بسیارى در آن حضور داشتند،

یحیى ‏به امام گفت: روایت‏ شده است كه جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام مى ‏رساند و مى‏ گوید: «من از ابوبكر راضى هستم، از او بپرس كه آیا او هم از من راضى است؟ » . نظر شما درباره این حدیث چیست؟

 امام فرمود: من منكر فضیلت ابوبكر نیستم، ولى كسى كه این خبر را نقل مى‏ كند باید خبر دیگرى را نیز كه پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان كرد، از نظر دور ندارد. پیامبر فرمود: «كسانى كه بر من دروغ مى ‏بندند، بسیار شده ‏اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر كس بعمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثى از من براى شما نقل شد، آن را به كتاب خدا و سنت من عرضه كنید، آنچه را كه با كتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را كه مخالف كتاب خدا و سنت من بود، رها كنید» .

امام جواد افزود: این روایت (درباره ابوبكر) با كتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: «ما انسان را آفریدیم و مى‏ دانیم در دلش چه چیز مى ‏گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیكتریم‏»  

آیا خشنودى و ناخشنودى ابوبكر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟ ! این عقلا محال است.
یحیى گفت: روایت‏ شده است كه: «ابوبكر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند» .

حضرت فرمود: درباره این حدیث نیز باید دقت ‏شود، چرا كه جبرئیل و میكائیل دو فرشته مقرب درگاه خداوند هستند و هرگز گناهى از آن دو سر نزده است ‏و لحظه ‏اى از دایره اطاعت ‏خدا خارج نشده ‏اند، ولى ابوبكر و عمر مشرك بوده ‏اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده ‏اند، اما اكثر دوران عمرشان را در شرك و بت پرستى سپرى كرده ‏اند، بنابر این محال است كه خدا آن دو را به جبرئیل و میكائیل تشبیه كند.

یحیى گفت: همچنین روایت‏ شده است كه: «ابو بكر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند» . درباره این حدیث چه مى ‏گویید؟ .

حضرت فرمود: این روایت نیز محال است كه درست‏ باشد، زیرا بهشتیان همگى جوانند و پیرى در میان آنان یافت نمى ‏شود (تا ابو بكر و عمر سرور آنان باشند! ) این روایت را بنى امیه، در مقابل حدیثى كه از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم درباره حسن و حسین-علیهما السلام-نقل شده است كه «حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند» ، جعل كرده ‏اند.

یحیى گفت: روایت‏ شده است كه «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است‏».

حضرت فرمود: این نیز محال است؛ زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد صلى الله علیه و آله و سلم و همه انبیا و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت ‏با نور اینها روشن نمى‏ شود ولى با نور عمر روشن مى ‏گردد؟!

یحیى اظهار داشت: روایت‏ شده است كه «سكینه‏» به زبان عمر سخن مى‏ گوید (عمر هر چه گوید، از جانب ملك و فرشته مى‏ گوید).

حضرت فرمود: من منكر فضیلت عمر نیستم؛ ولى ابوبكر، با آنكه از عمر افضل است، بالاى منبر مى‏ گفت: «من شیطانى دارم كه مرا منحرف مى ‏كند، هرگاه‏ دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست ‏باز آورید» .

یحیى گفت: روایت‏ شده است كه پیامبر فرمود: «اگر من به پیامبرى مبعوث نمى‏ شدم، حتما عمر مبعوث مى ‏شد» .

امام فرمود: كتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست ‏تر است، خدا در كتابش فرموده است: «به خاطر بیاور هنگامى را كه از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح... » . از این آیه صریحا بر مى ‏آید كه خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممكن است پیمان خود را تبدیل كند؟ هیچ یك از پیامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرك نورزیده‏ اند، چگونه خدا كسى را به پیامبرى مبعوث مى‏ كند كه بیشتر عمر خود را با شرك به خدا سپرى كرده است؟! و نیز پیامبر فرمود: «در حالى كه آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم‏» .

باز یحیى گفت: روایت ‏شده است كه پیامبر فرمود: «هیچگاه وحى از من قطع نشد، مگر آنكه گمان بردم كه به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است‏» ، یعنى نبوت از من به آنها منتقل شده است.

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا امكان ندارد كه پیامبر در نبوت خود شك كند، خداوند مى ‏فرماید: «خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانى بر مى‏ گزیند» . (بنابر این، با گزینش الهى، دیگر جاى شكى براى پیامبر در باب پیامبرى خویش وجود ندارد).

یحیى گفت: روایت‏ شده است كه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر عذاب نازل مى ‏شد، كسى جز عمر از آن نجات نمى ‏یافت‏».

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا خداوند به پیامبر اسلام فرموده است: «و مادام كه تو در میان آنان هستى، خداوند آنان را عذاب نمى‏ كند و نیز مادام كه استغفار مى‏ كنند، خدا عذابشان نمى‏ كند» . بدین ترتیب تا زمانى كه پیامبر در میان مردم است و تا زمانى كه مسلمانان استغفار مى‏ كنند، خداوند آنان را عذاب نمى ‏كند .

سیره پیشوایان صفحة 551





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب،
[ پنجشنبه 3 مهر 1393 ] [ 12:18 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]

پرسش و پاسخ های جالب ( فتواى قضائى امام جواد و شكست فقهاى دربارى )

فتواى قضائى امام و شكست فقهاى دربارى

«زرقان‏» ، كه با «ابن ابى دؤاد» دوستى و صمیمیت داشت، مى ‏گوید: یك روز «ابن ابى دؤاد» از مجلس معتصم بازگشت، در حالى كه بشدت افسرده و غمگین بود. علت را جویا شدم. گفت: امروز آرزو كردم كه كاش بیست ‏سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟

گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد!

گفتم: جریان چه بود؟

گفت: شخصى به سرقت اعتراف كرد و از خلیفه (معتصم) خواست كه با اجراى كیفر الهى او را پاك سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد و «محمد بن على‏» (حضرت جواد) را نیز فرا خواند و از ما پرسید: دست دزد از كجا باید قطع شود؟

من گفتم: از مچ دست.

گفت: دلیل آن چیست؟

گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمم: «فامسحوا بوجوهكم و ایدیكم‏» : «صورت و دستهایتان را مسح كنید» تا مچ دست است.

گروهى از فقها در این مطلب با من موافق بودند و مى ‏گفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود، ولى گروهى دیگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضو: «فاغسلوا وجوهكم و ایدیكم الى المرافق‏» : «صورتها و دستهایتان را تا آرنج ‏بشویید» تا آرنج است . آنگاه معتصم رو به محمد بن على (امام جواد) كرد و پرسید: نظر شما در این مسئله چیست؟

گفت: اینها نظر دادند، مرا معاف بدار.

معتصم اصرار كرد و قسم داد كه باید نظرتان را بگویید.

محمد بن على گفت: چون قسم دادى نظرم را مى‏گویم. اینها در اشتباهند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست‏باید باقى بماند.

معتصم گفت: به چه دلیل؟

گفت: زیرا رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مى‏پذیرد: صورت (پیشانى) ، دو كف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت‏بزرگ پا) . بنا بر این اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى‏ماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نیز خداى متعال مى‏فرماید:

«و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا»  : «سجده گاهها (هفت عضوى كه‏سجده بر آنها انجام مى‏گیرد) از آن خداست، پس، هیچ كس را همراه و همسنگ با خدا مخوانید (و عبادت نكنید) »  و آنچه براى خداست، قطع نمى‏شود.

«ابن ابى دؤاد» مى‏گوید: معتصم جواب محمد بن على را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع كردند (و ما نزد حضار، بى آبرو شدیم!) و من همانجا (از فرط شرمسارى و اندوه) آرزوى مرگ كردم!  

سیره پیشوایان صفحة 549





موضوع: پرسش و پاسخ های جالب، برچسب ها: پرسش و پاسخ های جالب ( فتواى قضائى امام جواد و شكست فقهاى دربارى )،
[ پنجشنبه 3 مهر 1393 ] [ 12:11 قبل از ظهر ] [ ابراهیم قربانی نهرخلجی ]
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات