فرازی از زندگی نامه شهید كریم فاضلی
فرازی از زندگی نامه شهید كریم فاضلی
نام :كریم فاضلی
نام پدر: حسینعلی
تولد : 04 / 05 / 1317
تاریخ و محل شهادت : 11 / 12 / 1362 عملیات خیبر - طلائیه
شهید كریم فاضلی در اواخر حكومت ننگین پهلوی اول در خانواده ای پایبند به اعتقادات مذهبی كه از نظر مالی محروم و كم در آمد بودند ، به دنیا آمد .دوران كودكی را در زمان حكومت رژیم سیاه ستم شاهی كه ظلم و فقر در سراسر كشور بیداد می كرد با تحمل سختی ها گذراند و به دلیل اینكه خانواده اش از طبقه ی محروم و كم درآمد جامعه بود شرایط تحصیل برایش مهیا نشد .
محرومیت حاكم بر منطقه و عدم وجود زمینه ی كار برای تامین امور زندگی ، باعث شد وی در سن نوجوانی جهت كار و امرار معاش به همراه خانواده اش به تهران مهاجرت نماید . تحمل سختی های زندگی در شهر بزرگ تهران و كار و تلاش مستمر در حرفه ی بنایی ساختمان از او استاد كاری ماهر ساخت .
موضوع: شهید کریم فاضلی، برچسب ها: فرازی از زندگی نامه شهید كریم فاضلی، نهرخلج،
خصوصیات اخلاقی شهید کریم فاضلی
خصوصیات اخلاقی شهید
كریم علی رغم تحمل سختی های زندگی بسیار صبور ، مهربان ، خوش برخورد و صمیمی بود و محبت های او زبانزد دوستان و آشنایان می باشد .
وی كه مشكلات زندگی كارگری را درك كرده بود در حین كار با افراد زیر دست بسیار رئوف و مهربان بود .
موضوع: شهید کریم فاضلی، برچسب ها: خصوصیات اخلاقی شهید کریم فاضلی، نهرخلج،
نحوه ی اطلاع از شهادت شهید کریم فاضلی از زبان فرزندش
نحوه ی اطلاع از شهادت شهید کریم فاضلی از زبان فرزندش
دوران دفاع مقدس ، آتش جنگ كشور را فرا گرفته بود . بمباران هوایی و موشك باران شهرها از جمله تهران كه نشان از ضعف و زبونی دشمن از رویارویی با رزمندگان اسلام در جبهه ها را داشت ، خللی در ایستادگی و پایمردی مردم نداشت و آنان را برای حضور در جبهه ها مصمم تر می كرد .
حركت امت حزب الهی در لبیك به ندای امام ( ره ) برای حضور در جبهه های حق علیه باطل هر روز خروشان تر می شد و همه ی اقشار مردم برای حضور در میدان نبرد با دشمنان بعثی استقبال بی نظیری داشتند . من و پدرم در تاریخ 29/10/62 جهت حضور در جبهه ها عازم منطقه ی جنوب شدیم . پدرم به عنوان جهادگر از محل لانه جاسوسی سابق ، و من از سپاه تهران به طور همزمان عازم منطقه شدیم . یك روز به طور اتفاقی پدرم را در پادگان دوكوهه اهواز دیدم ، با احساس عجیب و وصف ناپذیری سر از پا نشناختم ، به سویش دویدم و او را در آغوش گرفتم و همدیگر را بوسیدیم ؛ لحظه بسیار شیرینی بود .
پدرم به من گفت به عنوان راننده آمبولانس انتخاب شده است . چند روزی با هم در پادگان دو كوهه بودیم تا اینكه لحظه جدایی فرا رسید . نزدیك عملیات بود از هم خداحافظی كردیم و هر یك جداگانه عازم منطقه ی عملیاتی خیبر شدیم . مدتی از او خبر نداشتم ، یك روز یكی از دوستان هم محله ای خبر شهادتش را به من داد . من در عملیات خیبر شركت داشتم و نمی توانستم منطقه را ترك كنم ، چند روز بعد از شهادت پدر مجروح شدم و به تهران بازگشتم . 10 روز از شهادت پدرم گذشته بود و پیكر پاكش را در كنار دیگر همرزمان شهیدش در بهشت زهرای تهران به خاك سپرده بودند .
موضوع: شهید کریم فاضلی، برچسب ها: نحوه ی اطلاع از شهادت شهید کریم فاضلی از زبان فرزندش، نهرخلج،