شعر ( در وصف شهداء روستای نهرخلج )
ای کاش پیوند رقیبان خلیده باد |
دشمن چو لاله های سمن داغدیده باد |
ای کاش یاد پاک شهیدان روستا |
در قلب شَرحِه شَرحِه ی ما آرَمیده باد |
ای کاش تار و پود من ای شاهدان شهر |
با تار و پود پاک شهیدان تنیده باد |
ای کاش قامتم زِ غم غربت کریم |
چون لاله های سرخ بیابان خمیده باد |
ای کاش هر فتنه که مردم ، فریب داد |
از سرزمین پاک فریدن بریده باد |
*** |
|
حافظ غزل مگو که مرا خون به ساغر است |
در فتنه ، انسانیت از ما مکدّر است |
شرمنده ام خدای من ، از خون آن شهید |
از موسوی که سیّد سادات اطهر است |
قابیلِ قرن نشئه زِ خون مطهریست |
هابیل اهداگر خون مطهّر است |
دیدی به شهر ما تن بی سر عجب مدار |
اینجا تجلّی گه مردان بی سر است |
شهرام شاهدیست که در شهر شاهدان |
لبیک گوی پاک شهیدان دیگر است |
از شاهدان شنیده ام احوال زارعی |
ابر بهار دیده ام آن دیده که تَر است |
من درس عشق هَمرَهِ داوود خوانده ام |
در باقرالعلوم که تحصیل آخر است |
« قربانی » از شعار شهیدان شهر عشق |
درسی گرفته است که از گنج بهتر است |
*** |
|
مهدی تو ای مظهر آلاله ای که هست |
سرمست از جام شهادت ، مِیِ اَلست |
آنجا که بختیار شده پیشگام وصل |
سلطانمراد سدِّ ره عاشقان شکست |
مه روی شاهدان چو علی ضامن است و بس |
بهرام منتظر به ره صادقی نشست |
نوروز را گو که کمی دیرتر در آی |
کینجا به یاد تو چه شقایق که رسته است |
داوود آن شهید به خون خفته بی کفن |
دور از دیار خویش غریبانه خفته است |
سراینده : قربانی نهرخلجی
موضوع: شعر، برچسب ها: شعر، وصف شهدای نهرخلج،