ســـــەربازی ون

 کە وەفدێ دەچێتە شوێنێ  

بۆسەر گۆڕی سەربازی ون  

تاجە گوڵینەیەک دێنێ

ئەگەر سبەی وەفدێک بێتە وڵاتی من

 لێم بپرسێ کوانێ گۆڕی سەربازی ون؟

 دەڵێم گەورەم! لە کەناری هەر جۆگەیەیێ

 لەسەر سەکۆی هەر مزگەوتێ،

لە بەردەرگای هەر ماڵێ، هەر کڵێسەیێ هەر ئەشکەوتێ،

 لە سەر گابەردی هەر شاخێ

 لەسەر درەختی هەرباخێ لەم وڵاتە

لەسەر هەر بستە زەمینێ

 لەژێر هەر گەزە ئاسمانێ

 مەترسە کەمێک سەر داخە و تاجە گوڵینەکەت دانێ.


    

 ترجمه به فارسی<<سرباز گمنام>>

هرگاه سفیری به کشوری می رود،

مزار سرباز گمنام را

تاج گلی می برد.

اگر روزی

سفیری به سرزمین من آید و

بپرسد

کجاست گور سرباز گمنام ؟

می گویم :

سرورم !

کنار هر چشمه ای،

بر درگاه هر مسجدی،

رو در روی دروازه ای،

هر خانه ای، کلیسایی، غاری،

بر صخره هر کوهی،

بر کاکل درخت هر باغی،

در این سرزمین

می توانی،

تاج گلت را بگذاری.

  پێش تۆ ناسین

   مناڵێکی خۆ په‌رست بووم
  وام ده‌زانی
 ئاسمانی پان ده‌وارێکه‌
ته‌نیا بۆ من هه‌ڵدراوه‌
زه‌وی دوڕگه‌ی دوای تۆفانه‌
جگه‌ له‌ من ، هیچ که‌سێکی تیا نه‌ماوه‌
ئه‌وینی تۆ له‌ پر هات و
شووره‌و قه‌ڵامی خاپوور کرد
ڕه‌نگه‌کانی هه‌موو گۆڕین
یاساکانی ژێرو ژوور کرد
وای کرد دنیا
بۆ ته‌نیاییم وه‌ک قه‌فه‌س بێ
فێری کردم
شه‌وانه‌ نیو سه‌رینم به‌س بێ

چه‌ند ده‌ترسم

که‌ دێمه‌وه‌
هه‌واڵێکی تاڵت پێ بێ
چه‌ند ده‌ترسم
که‌ باوه‌شت پێدا ده‌که‌م
بۆنی نامۆیه‌کت لی بێ
چه‌ند ده‌ترسم
که‌ دێمه‌وه‌
گرامه‌ری زمانی چاو
ڕێنووسی هێمات گۆڕابێ
چه‌ند ده‌ترسم
پله‌ی گه‌رمی په‌نجه‌کانت
وه‌ک به‌جێم هێشت وا نه‌مابێ
له‌مه‌ش زێتر
چه‌ند ده‌ترسم ، که‌سم ، هاوڕێم
که‌ دێمه‌وه‌
تۆ وه‌ک خۆت بیت ، من بگۆڕێم
!

این ویدیو از عبدالله په شیو را نگاه کنید...

خوایه بارم سوکتر که!!!!

ازاینجادانلود کنید( size: 1.45M )



 

طبقه بندی: اشعار کردی، 

تاریخ : سه شنبه 28 آذر 1391 | 11:48 ق.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات

اگه RAMتون پایینه و از کم بودن سرعت سیستمتون کلافه هستید زیاد هم نگران نباشید

با انجام مراحل زیر روی سیستم خودتون  میزان اندازه ی RAMتان را تقریبا تا دو برابر

 افزایش دهید!!!!!!!!

روی computer  کلید راست کنید و به قسمت properties بروید ومراحل زیر را به ترتیب انجام دهید>>>


  

 




توجه :اعداد موجود در تصاویربالا بسته به اندازه RAMشما تغییر میکند.

     


 

طبقه بندی: ترفند های کامپیوتری، 

تاریخ : یکشنبه 26 آذر 1391 | 10:53 ق.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
                             

      





 ژوئن 1963 ، سایگون ، ویتنام جنوبی:  یک بودائی در اعتراض به آزار و اذیت
پیروان مذاهب به وسیله دولت ویتنام جنوبی خودسوزی کرده است. این عکس
تأثیرگذار باعث شد ، رئیس جمهور کندی حمایت از دولت وبتنام جنوبی را متوقف کند.

    
     

آگوست 1955 ، دانمارک:  یک شرکتکننده در مسابقه موتورسواری ، افتاده است.

   
 آوریل 1964 ، قبرس:  یک زن ترک به عزای شوهرش که در جنگ داخلی بین
ترکها و یونانیها در جزیره قبرس کشته شده ، نشسته است.


undefined

سپتامبر 1965 ، ویتنام جنوبی:  یک مادر و فرزندانش برای فرار از بمباران آمریکاییها از عرض رودخانه عبور میکنند.

ویتنام جنوبی ، فوریه 1966:  سربازان آمریکایی جسد یک ویتکنگ را روی زمین میکشند. عکاس ژاپنی این عکس در سال 1970 در مأموریتی در کلمبیا کشته شد.

اول فوریه 1968 ، سایگون ، ویتنام جنوبی:  پلیس ملی ویتنام جنوبی
 Nguyen Ngoc Loan
، یک ویت کنگ را اعدام می کند.
عکاس  :   Eddie Adam

   8 ژوئن 1972 ، ویتنام جنوبی:  عکاس این عکس به خوبی آن روز را به یاد میآورد ، نیروهای ویتنام جنوبی منطقهای را با ناپالم بمباران کردند ، دختر ویتنامی در حالی که فریاد میزِد:"بسیار گرم است"،  لباس‌‌های در حال سوختنش را درآورد و بعد آب قمقمهاش را روی خود ریخت ، عکاس با دیدن کودکان در حال فرار آنها را سوار اتوموبیلش کرد و به بیمارستان مجاور برد.

جولای 1974 ، نیجر:  یک قربانی خشکسالی.
  ژانویه 1976 ، بیروت لبنان:  آوارگان فلسطینی. عکاس این عکس Françoise Demulder  نخستین زنی است که توانست جایزه "بهترین عکس خبری سال" را تصاحب کند. وی در شرایطی برنده شد که این جایزه بیستمین سالگرد خود را تجربه میکرد.

آوریل 1980 ، اوگاندا:  یک پسر دچار سوء تغذییه شدید. عکاس این عکس  وقتی که فهمید همان مؤسسهای که از انتشار این عکس به مدت 5 ماه خودداری کرده است ، عکس را وارد رقابت عکاسی کرده است ، بسیار ناراحت شد. وقتی عکس برنده جایزه "بهترین عکس خبری سال" شد ، عکاس  بسیار برآشفت ، چون مخالف برنده شدن در رقابتهای عکاسی از راه انتشار عکس افراد گرسنه و در حال مرگ بود.
  سپتامبر 1982 ، بیروت لبنان:  کشتار فلسطینیهای اردوگاه آوارگان به وسیله فالانژهای مسیحی. در حالی که سربازان اسرائیلی مشغول تعریف کردن لطیفه برای هم بودند. عکاس این عکس برای ساعتها از جسدهای سوخته عکس میگرفت.

اکتبر 1983 ، شرق ترکیه:  بعد از یک زلزله ، زنی جسد 5 فرزندش را پیدا کرده است

دسامبر 1984 ، بوپال هند:  جسد کودکی که بعد از نشت گاز سمی از یک کارخانه صنعتی فوت کرده. این عکس ، نماد حرص و آز جهان صنعتی شد.

نوامبر 1985 ، کلمبیا:  یک دختر 12 ساله بعد از وقوع آشتشفشان در میان خار و خاشاک به دام افتاده است ، بعد از 60 ساعت وی هوشیاری خود را از دست داد و فوت کرد. 
  نوامبر 1993 ، سومالی:  مادری فرزندش را آماده خاکسپاری میکند.
کودک به خاطر قحطی فوت کرده است.
ژوئن 1994 ، رواندا:  چهره مردی از قبیله هوتو که از سوی همِقبیلهایهایش
به خاطر ظن به همکاری با قوم توتسی شکنجه شده است.
سال 2001 ، پاکستان:  پیکر یک پسربچه آواره افغان آماده خاکسپاری میشود.
آگوست 2005 ، نیجر:  مادر و فرزند در یک مرکز اورژانس توزیع غذا.

 

طبقه بندی: تصاویر، 

تاریخ : یکشنبه 26 آذر 1391 | 10:24 ق.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات

  فایل Pdf  را  دانلود کنید.

 

طبقه بندی: کتابهای فارسی، 

تاریخ : شنبه 25 آذر 1391 | 11:42 ق.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
                                       





        
        دانلودفایل rarشده

 

طبقه بندی: مطالب آموزشی، 

تاریخ : شنبه 25 آذر 1391 | 11:33 ق.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات

جلوگیری از قطع شدن مودم در ویندوز XP:


در اینترنت دارید میچرخید،به یه مطلب جالب بر میخورید

 آن رو دانلود میکنید چیزی نمونده تمامش کنه که ناگهان...

ارتباطتون به هر دلیلی، قطع و وصل میشه !!!!!چقدر اعصابتون

داغون میشه؟؟؟(البته اگر ارتباطتون با خط تلفن و مودم باشد).

اگه بتونیم از قطع و وصل شدنهای کوچیک وناگهانی جلو گیری کنیم

 دیگه مشکلی جدی برایمان نخواهد بود

اما چه طوری........!!!

انجام تغییر کوچکی در تنظیم مودم باعث میشه تا مودم در صورت عدم دریافت علائم

مخابراتی از کامپیوتر پس از گذشت 50 ثانیه فعال شده و از قطع شدن ارتباط جلوگیری کند.

مراحل زیر را دنبال کنید:


Control Panel >Phone and Modem Options >Modem >Properties >Advanced
سپس در بخش Extra Settings کدS10=50 را وارد کنید. در صورتی که 

در قسمت Setting کد دیگری وجود داشت کد جدید را باید با یک کاما از کد قبلی جدا کنبد.


 

طبقه بندی: ترفند های کامپیوتری، 

تاریخ : چهارشنبه 22 آذر 1391 | 12:13 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
             

افزودن Copy to و Move to به راست کلیک موس:

برای انجام عمل Copy و یا Cut باید بر روی فایل مورد نظر راست کلیک کرده

و Copy یا Cut را انتخاب کنیم و در نهایت آن را در مکان مورد نظر Paste کنیم

ولی چه بهتر میشد اگه میتونستیم بدون رفتن به مکان مورد نظر و بدون استفاده از

عمل paste فایل رو در مکان مرد نظر خود قرار دهیم مانند عمل send to ،

این عمل سرعت ما رو بالا میبرد!!ولی چه جوری؟

حال این ترفند را معرفی میکنیم که با استفاده از آن بتوان دو قابلیت Copy to و Move to

 را به راست کلیک موس خود اضافه کنیم:

1) از منوی Start به Run رفته و در آن عبارت  regedit  را تایپ کنید تا ویرایشگر رجیستری باز شود.

2)وارد پوشه HKEY-classes-root / Directory / Shellex شوید.

3) حال بر روی پوشه ContextmenuHandlers راست كلیك كرده وسپس گزینه New و

پس از آن گزینه Key را انتخواب كنید و اسم آنرا Copy to بگذارید.

4) در قسمت سمت راست بر روی (Default) دوبار كلیك كرده و در قسمت Value data عبارت:

 {C2FBB630-2971-11d1-A18C-00C04FD75D13} را بنویسید.

5) پوشه دیگری مطابق دستورالعمل 4 بسازید ولی این بار نام آنرا Move to بگذارید و مانند قسمت قبل

 بر روی (Default) دوبار كلیك كرده و در قسمت Value data عبارت:

 {C2FBB631-2971-11d1-A18C-00C04FD75D13} را بنویسید.


 

طبقه بندی: ترفند های کامپیوتری، 

تاریخ : یکشنبه 19 آذر 1391 | 05:51 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
                          

نقاش كامل آن است كه از هیچ برای خود سوژه بسازد.

 این یكی از تضادهای زندگی ما است كه آدم همیشه كار اشتباه را در بهترین زمان ممكن انجام می دهد.

شكست خوردن ناراحتی ندارد. آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یك احمق بسازد!

 خوشبختی، فاصله این بدبختی تا بدبختی دیگر است.

 شاید زندگی آن جشنی نباشد كه آرزویش را داشتی، اما حال كه به آن دعوت شده ای، تا می توانی زیبا برقص.

حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است.

 در دنیا جای كافی برای همه هست. پس به جای اینكه جای كسی را بگیری، سعی كن جای خودت را پیدا كنی. 

من دریافته ام كه ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند كه اراده كنیم چنین ایده هایی را داشته باشیم.

وقتی زندگی صد دلیل برای گریه كردن به تو نشون می ده، تو هزار دلیل برای خندیدن به اون نشون بده.

 فیلمسازان باید به این نیز بیندیشند كه فیلمهایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد.

 از لحظه ای كه بلیط سینما را می خرید وارد دنیای دیگری می شوید.

 از دشمن خود یكبار بترس و از دوست خود هزار بار.

 انسان اگر فقیر و گرسنه باشد، بهتر از آن است كه پست و بی عاطفه باشد.

 اگر شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار نشه و اگر غمگین بودی آروم گریه كن تا شادی ناامید نشه.

 درخشانترین تاجی كه مردم بر سر می نهند، در آتش كوره ها ساخته شده است.

 خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست. هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده ها را ویران نكرده است.

با پول میتوان خانه خرید ولی آشیانه نه؛رختخواب خرید ولی خواب نه؛ساعت خرید ولی وقت نه؛میتوان کتاب خرید ولی دانش نه؛مقام خرید ولی احترام نه؛دارو خرید ولی سلامتی نه؛خون خرید ولی زندگی نه؛و بالاخره میتوان قلب خرید ولی عشق را هرگز.....


 

طبقه بندی: سخن بزرگان، 

تاریخ : یکشنبه 19 آذر 1391 | 05:10 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
                                                    

 جرالدین دخترم، از تو دورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود. اما تو کجایی؟ در پاریس روی صحنه ی تئاتر پر شکوه شانزه لیزه... این را می دانم و چنان است که در این سکوت شبانگاهی، آهنگ قدمهایت را می شنوم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پر شکوه، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است.

جرالدین، در نقش ستاره باش اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند تو را فرصت هوشیاری داد، بنشین و نامه ام را بخوان... من پدر تو هستم. امروز نوبت توست که هنرنمایی کنی و به اوج افتخار برسی. امروز نوبت توست که صدای کف زدنهای تماشاگران تو را به آسمانها ببرد. به آسمانها برو ولی گاهی هم روی زمین بیا و زندگی مردم را تماشا کن. زندگی آنان که با شکم گرسنه، در حالی که پاهایشان از بینوایی می لرزد و هنرنمایی می کند. من خود یکی از ایشان بودم.

جرالدین دخترم، تو مرا درست نمی شناسی. در آن شبهای بس دور با تو قصه ها بسیار گفتم اما غصه های خود را هرگز نگفتم. آن هم داستانی شنیدنی است. داستان آن دلقک گرسنه که در پست ترین صحنه های لندن آواز می خواند و صدقه می گیرد. این داستان من است. من طعم گرسنگی را چشیده ام. من درد نابسامانی را کشیده ام. و از اینها بالاتر رنج حقارت آن دلقک دوره گرد که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند. اما سکه ی صدقه ی آن رهگذر که غرورش را خرد نمی کند رانیز احساس کرده ام. با این همه زنده ام و از زندگان پیش از آن که بمیرند حرفی نباید زد. داستان من به کار نمی آید. از تو حرف بزنم. به دنبال نام تو نام من است.

چاپلین، جرالدین دخترم، دنیایی که تو در آن زندگی می کنی دنیای هنرپیشگی و موسیقی است. نیمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تئاتر بیرون می آیی، آن ستایشگران ثروتمند را فراموش کن. ولی حال آن راننده تاکسی را که تو را به منزل می رساند بپرس. حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خرید لباس بچه نداشت، مبلغی پنهانی در جیبش بگذار.....

به نماینده خود در پاریس دستور داده ام فقط وجه این نوع خرجهای تو را بی چون و چرا بپردازد. اما برای خرجهای دیگرت، باید برای آن صورت حساب بفرستی.....

دخترم جرالدین، گاه و بی گاه با مترو و اتوبوس شهر بگرد. مردم را نگاه کن. زنان بیوه و یتیم را بشناس و دست کم روزی یک بار بگو: *من هم از آنها هستم.* تو واقعا یکی از آنها هستی. هنر قبل از آنکه دو بال دور پرواز به انسان بدهد، اغلب دو پای او را می شکند. وقتی به مرحله ای رسیدی که خود را برتر از تماشاگران خویش بدانی، همان لحظه تئاتر را ترک کن و با تاکسی خود را به حومه ی پاریس برسان. من آنجا را خوب می شناسم. آنجا بازیگران مانند خویش را خواهی دید که از قرنها پیش زیباتر از تو، چالاکتر از تو و مغرورتر از تو هنرنمایی می کنند. اما در آنجا از نور خیره کننده ی نورافکن های تئاتر شانزه لیزه خبری نیست. نورافکن کولی ها تنها نور ماه است. نگاه کن، آیا بهتر از تو هنرنمایی نمی کنند؟ اعتراف کن. دخترم... همیشه کسی هست که بهتر از تو هنرنمایی کند و این را بدان که هرگز در خانواده ی چارلی چاپلین کسی آنقدر گستاخ نبوده که یک کالسکه ران یا یک گدای کنار رود سن یا کولی هنرمند حومه پاریس را ناسزایی بگوید.......

دخترم، جرالدین، چکی سفید برای تو فرستاده ام که هر چه دلت می خواهد بگیری و خرج کنی. ولی هر وقت خواستی دو فرانک خرج کنی، با خود بگو سومین فرانک از آن من نیست. این مال یک فرد فقیر گمنام می باشد که امشب به یک فرانک احتیاج دارد. جستجو لازم نیست. این نیازمندان گمنام را اگر بخواهی همه جا خواهی یافت. اگر از پول و سکه برای تو حرف میزنم برای آن است که از نیروی فریب و افسوس پول، این فرزند شیطان، خوب آگاهم.......

من زمانی دراز در سیرک زیسته ام و همیشه و هر لحظه برای بندبازان بر روی ریسمانی بس نازک و لرزنده نگران بوده ام. اما دخترم این حقیقت را بگویم که مردم بر روی زمین استوار و گسترده، بیشتر از بندبازان ریسمان نااستوار سقوط می کنند.

دخترم، جرالدین، پدرت با تو حرف میزند. شاید شبی درخشش گرانبهاترین الماس این جهان تو را فریب دهد. آن شب است که این الماس، آن ریسمان نااستوار زیر پای تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است.... روزی که چهره ی زیبای یک اشراف زاده ی بی بند و بار تو را بفریبد، آن روز است که بندبازی ناشی خواهی بود. بندبازان ناشی همیشه سقوط می کنند.

از این رو دل به زر و زیور مبند. بزگترین الماس این جهان آفتاب است که خوشبختانه بر گردن همه می درخشد.... اما اگر روزی دل به مردی آفتاب گونه بستی، با او یکدل باش و به راستی او را دوست بدار و معنی این را وظیفه ی خود در قبال این موضوع بدان. به مادرت گفته ام که در این خصوص برای تو نامه ای بنویسد. او بهتر از من معنی عشق را می داند. او برای تعریف معنی عشق، که معنی آن یکدلی است شایسته تر از من است......

دخترم، هیچ کس و هیچ چیز را در این جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند..... برهنگی بیماری عصر ماست. به گمان من تن تو باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است.

دخترم جرالدین، برای تو حرف بسیار دارم ولی به موقع دیگری می گذارم و با این پیام نامه ام را پایان می بخشم:

*** انسان باش، پاکدل و یکدل؛ زیرا که گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن، هزار بار قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است. *** 


 

طبقه بندی: سخن بزرگان، 

تاریخ : یکشنبه 19 آذر 1391 | 04:55 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
                                                       
 

پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.

تمامی گناهان ، نهانی صورت می گیرد. آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است ، شاید رها و آزاد شویم.

من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود.

من از محدودیتها و نارساییهای خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیتها و نارساییها بوده است.

تنها از طریق عشق است که می توانیم به حقیقت برسیم، زیرا خداوند، نه تنها حقیقت است، بلکه عشق نیز هست. در نتیجه، بدون عشق به حقیقت، هیچ تجربه ای از حقیقت وجود نخواهد داشت، به بیانی دیگر ” اگر می خواهیم روزی شاهد نفوذ حقیقت در تمامی جهان باشیم، باید به جایی برسیم که کم اهمیت ترین موجود جهان خلقت را به اندازه خود دوست بداریم و برای رسیدن به چنین جایی، نباید از هیچ یک از ابعاد زندگی بگذریم”.

انسان نمی تواند در حوزه ای از زندگی خود با درستی و صداقت عمل کند در حالی که در سایر حوزه های زندگیش آلوده نادرستی هاست . زندگی ، واحدی تجزیه ناپذیر است .

لحظاتی در زندگی پیش می آید که باید به اقدام پرداخت و جلو رفت، حتی اگر نتوان بهترین دوستان را با خود برد. همیشه به هنگامی که چند وظیفه با هم تصادم پیدا می کنند باید ” صدای ضعیف و آرام” درونی داور نهایی باشد .

در مورد خدا این اشکال هست که نمی توان او را توصیف و بیان کرد. اما توصیف حقیقت در قلب هر بشری نهفته است. حقیقت همان چیزی است که شما در این لحظه، حق می شمارید و همان خداست. اگر کسی همین حقیقت نسبی را بپرستد و پیروی کند می تواند مطمئن باشد که به مرور زمان به حقیقت مطلق یعنی خدا هم نایل خواهد شد .

هدف ، همـواره از ما دور می شـود ، هر چه به پیشــرفتهای بزرگـتری نائل آییــم، بیش تر به بی ارزشی خود پی می بریم. شادمانی در تلاش نهفته اسـت نه در دستیابی به هدف. تلاشٍ تمام و کمال، عین پیروزی است .

برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده است تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد .

نباید دانه ای برنج یا تکه ای کاغذ را به هدر دهید وقتتان را نیز. وقت ما به خود ما تعلق ندارد بلکه متعلق به ملت است و ما امانتدارانی هستیم که باید به بهترین نحو از آن بهره بگیریم.

جنگنده عاشق مرگ است. نه مرگ در بستر بیماری بلکه مرگی که در میدان نبرد سر می رسد… مرگ در هر زمانی خجسته و مبارک است ولی برای جنگنده ای که برای آرمان خود -حقیقت- می میرد خجستگی آن دو چندان است.

چیزی در درونم مرا وا می دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم. من نیک دانسته ام که چه باید بکنم. آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید:(باید در مقابل تمام دنیا بایستی حتی اگر تنها بمانی. باید چشم در چشم تمام دنیا بدوزی حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد. ترس به دل راه نده. به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید: “دوستان همسر و همه چیز و همه کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده”).

عدم خشونت فقط وقتی خواهد بود که ما کسانی را دوست بداریم که از ما نفرت دارند. می دانیم که عمل کردن به این قانون بزرگ محبت چقدر دشوار است. اما آیا انجام تمام کارهای بزرگ دشوار نیست؟

محبت نیرومندترین قدرتی است که جهان در اختیار خود دارد و در عین حال ساده ترین نیرویی است که بتوان تصور کرد

وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم .

 



 

طبقه بندی: سخن بزرگان، 

تاریخ : یکشنبه 19 آذر 1391 | 04:50 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
                                                                      
                                    
                            
             


                                                          کیبورد مجازی در ویندوز XPو7و8

اگر حوصله ندارید با کیبورد کار کنید میتوانید از کیبورد مجازی استفاده کنید!!!! برای راه اندازی کیبورد ابتدا با

 دگمه start شروع کرده و سپس Run را از آن انتخاب کنید در محل مخصوص دستور اجرای فرامین ،

 3 حرف osk که کوتاه شده

  On Screen  Keyboard است را وارد کرده و سپس دگمه OK را فشار دهید

 تا کیبورد ویندوز در مانیتور ظاهر شود. حالا با استفاده از ماوس و کلیک بر روی حروف میشود به راحتی تایپ کرد.

 


 

طبقه بندی: ترفند های کامپیوتری، 

تاریخ : شنبه 18 آذر 1391 | 01:16 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات

جلوگیری از ویروسی شدن فلش مموری:


ویروس در صورتی میتواند وآرد فلش مموری شود که فلش مموری ما حافظه خالی

 داشته باشد که همیشه هم حافظه خالی

 داریم (حتی اگر حافظه خیلی کم هم داشته باشیم مثلا حدود چند بیت!!!!!) ولی

 چطور میشه تا این اندازه دقیق عمل کنیم

 که فایلی رو در فلش مموری خود بزاریم و

 حافظه خالی به این اندازه کم هم نداشته باشیم!!!!!!!!!تنها راه حل این است که

 بتوانیم فایلی را با اندازه دلخواه بسازیم (یعنی دقیق اندازه ی فضای خالی فلش مموری) 

اما چه جوری این فایل رو بسازیم؟؟     در زیر به نحوه ی ساختن این نوع فایل

 می پردازیم....حال  می‌خواهیم مقدار فضای خالی موجود در فلش را با یک فایل ساختگی

 یا Dummy پر کنیم تا هیچ فایلی نتواند درون فلش ذخیره و ایجاد شود.البته اگر  نیازی به فضای خالی آن نداشته باشیم.

قبل از انجام این کار نیاز به دانستن میزان فضای خالی موجود در فلش داریم. برای این کار بر روی درایو فلش راست کلیک کنید و گزینه Properties را انتخاب کنید. در پنجره باز شده میزان دقیق فضای خالی را یاداشت کنید.

حال در قسمت run فرمان Cmd را تایپ کنید. در این قسمت ما می‌خواهیم توسط فرمان Fsutil یک فایل با حجم دلخواه ایجاد کنیم بدین منظور فرمان

fsutil file createnew F:IamDummy 1300594688

را وارد کنید و کلید Enter را بزنید.

شما باید بجای عدد مذکور میزان فضای خالی در فلش مموری خود و به جای درایو F، درایوی را که معرف فلش مموری‌تان است وارد نمایید و منتظر شوید تا فایلی با نام Iamdummy  با حجم مورد نظر ساخته شود. انتخاب این نام دلخواه بوده و می‌توانید یک نام دیگر را برگزینید.

حال اگر دوباره میزان فضای خالی در فلش خود را مشاهده کنید خواهید دید که عدد صفر نمایش داده می‌شود این بدین معنی است که حتی یک بیت هم فضای خالی در فلش شما موجود نیست !

حال درون فلش خود یک فایل txt جدید ایجاد کنید و متنی را به اندازه یک کاراکتر درون آن تایپ کنید و آن را ذخیره کنید خواهید دید که با پیغام کمبود فضا مواجه می‌شوید.

زمانی که خطر مواجه با ویروس‌ها برطرف شد، می‌توانید فایل ساخته شده  Iamdummy (   یا هر نام دیگر ) را از حافظه فلش پاک نمایید.اگر در باز کردن درایو فلش مموری به مشکل برخوردید، روی درایو راست کلیک کرده گزینه Explore  را انتخاب نمایید.


 

طبقه بندی: ترفند های کامپیوتری، 

تاریخ : پنجشنبه 16 آذر 1391 | 06:31 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات

فارسی کردن ساعت ویندوز و تمامی اعداد در ویندوزXP

به کنترل پنل بروید . روی Regional And Language Op… کلیک کنید و در قسمت

  Its Pre…  Select And Item To  در مقابل زبان فارسی که قبلاAdd   شده، Customize   رابرگزینید. 

درپائین ترین قسمت یعنی Digit Substitution  ازمیان گزینه های موجود Match National  راانتخاب و Ok نمائید.


 

طبقه بندی: ترفند های کامپیوتری، 

تاریخ : پنجشنبه 16 آذر 1391 | 06:16 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
     فایل های شخصی خود را پنهان کنید تا دور از دسترس دیگران باشد !!!!!!!!

    کافیست برنامه رو نصب کنید نیازی هم به پسوردو این جور چیزا نیستش...
       کار کردن باهاش هم خیلی ساده است..


                               

         
 >>> دانلودفایل

 

طبقه بندی: نرم افزارها، 

تاریخ : شنبه 11 آذر 1391 | 10:23 ق.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
                                                   
                                                    

       

               پاییز!

                پاییز! پاییز!

               بووکی پرچ زەرد،

              من مات ، تۆ زیز:

               هەردوو هاو دەرد!

              من فرمێسکم ،تۆ بارانت؛

               من هەناسه م، تۆ بای ساردت؛

              من خەم، تۆ هەوری گریانت

              دوایی نایە:دادم ،دادت،

             هەرگیز ،هەرگیز،

              پاییز!پاییز!

 

              پاییز!پاییز!

            شان و مل ڕووت،

            من مات ،تۆ زیز،

            هەردووکمان جووت،

            هەرچەند گوڵ سیس ئەبی بگریین

             ئاڵتوونی دار ئەڕژێ بگریین،

             پۆلی باڵدارئەفڕێ بگریین،

            بگریین...بگریین...چاومان نەسڕین،

               هەرگیز ،هەرگیز،

                                 پاییز! پاییز!  

           


 

طبقه بندی: اشعار کردی، 

تاریخ : شنبه 4 آذر 1391 | 04:33 ب.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
                                           
                                                                   
                      "هــــــەر کـــــــــوردم"
                                                                                         
بــه‌ ده‌ربــه‌ده‌ری یـان له‌ ماڵــی خــۆم

                  له‌ خــاکی ئــه‌ره‌ب،له‌ ئێــــران و ڕۆم

کۆک و پۆشته ‌بم،ڕووت و ڕه‌جاڵ بم

                 کۆشــکم ده‌قات بــێ،وێــرانه‌ مـاڵ بم

ئازا و ڕزگــار بم شــادان و خــه‌ندان

                یـان زنجیر له‌ مل له‌ سووچی زیندان

سـا‌‌غ بم جحێڵ بم بگرم گوێ سوانـان

               یــان زار و نــزار له‌ نـه‌خۆشــخــانان

دانــیشـــم له‌سه‌ر ته‌ختــی خونـــکاری

               یــان لــه‌ کۆڵانــان بــکـــه‌م هـــه‌ژاری

کــوردم و له‌ ڕێی کــورد و کوردستان

               ســه‌ر له‌ پێناوم گیــان له‌ســه‌ر ده‌سـتان

بـه‌ کــوردی ده‌ژیم بـه‌ کــوردی ده‌مرم

               بــه‌ کــوردی ده‌یــده‌م وه‌رامــی قــه‌برم

بــه‌ کــوردی دیــسان زیندوو ده‌بــمه‌وه‌

               لــه‌و دنیاش بۆ کــورد تـێ هه‌ڵ ده‌چمه‌وه‌

             
        فەلەک بێزارم لە  ئا کارەکەت     

                                                                 بێزارم  لەدەس چەرخەلارەکەت

        فەلەک چەرخەکەت لەسوڕیان کەوی   

                                                ۆا ساتێ هەژار بێ خەم ناخەوێ

       

         چەپ گەردی گەردوون! گەڕان کوشتمی    

                                                                       نەزان  پەرەستی  بۆنان کوشتمی

         هەر چەوسانەوەی بێ حەسانەوە    

                                      ئەی مردن لەی کوێی؟ ژیان کوشتمی  

        

هەزار دەوران گەڕا مەیگێڕی گەردوون  تا هەلێکم هات

                  لەبەر پیری ئەویشی لێ ڕژاندم  دەستی لەرزۆکم


 

طبقه بندی: اشعار کردی، 

تاریخ : شنبه 4 آذر 1391 | 12:37 ق.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
                                          

               

                    کوردم ئەمن

گه‌رچی تووشی ڕه‌نجه‌ڕۆیی و حه‌سره‌ت وده‌ردم ئه‌من

                    قه‌ت له‌ ده‌ست ئه‌م چه‌رخه‌ سپڵه‌ نابه‌زم مه‌ردم ئه‌من

ئاشقی چاوی که‌ژاڵ و گه‌رده‌نی پڕ خاڵ نیم

       ئاشقی کێو و ته‌لان و به‌نده‌ن و به‌ردم ئه‌من

گه‌ر له‌ برسان و له‌ به‌ر بێ به‌رگی ئه‌مڕۆ ڕه‌ق هه‌ڵێم

         نۆکه‌ری بێگانه‌ ناکه‌م تا له‌ سه‌ر عه‌ردم ئه‌من

من له‌ زنجیر و ته‌ناف و دار و به‌ند باکم نییه‌

         له‌ت له‌تم که‌ن، بمکوژن، هێشتا ده‌ڵێم کوردم ئەمن

                        موو ناپسێنم


ئه‌من ده‌مگوت له‌ دنیا تا بمێنم

                                له‌ به‌ر که‌س ئه‌سته‌مه‌ سه‌ر دانەوێنم

که‌چی ئێستا له‌ داوی  بسکی  تۆدا

                              گرفتارم گوڵم  ! موو ناپسێنم

                                 *********                   

ژیانم پڕ لە رە‌نجه‌ و نامرادی

                            به‌ هه‌ڵکه‌وتیش نه‌هاتم تووشی شادی

دڵم هێند ته‌نگه‌ هه‌ر جێی تۆ ده‌بێ و به‌س

                           ئه‌تۆش مه‌حکوومی حه‌پسی ئینفیرادی

                                  ********

قه‌رار بوو بێی له‌ گه‌ڵ خۆت شادی بێنی

                           نه‌هاتی، گه‌رچی پێت دابووم به‌ڵێنی

له‌ناو کوردا نه‌بوو په‌یمان شکاندن

                          له‌ کوێ فێر بووی گوڵم په‌یمان شکێنی ؟

                                 *********

ئه‌گه‌رچی ڕۆیی ، قه‌ت ناچی له‌ یادم

                            ده‌که‌م یادت ، به‌ یادی تۆوه‌ شادم

که‌ بارگه‌ت بۆ هه‌وار  تێکنا عه‌زیزم

                           شکا ئه‌ستوونده‌کی تاوڵی مرادم

                             *******

شه‌وانه‌ هاونشینی جامی باده‌م

                            به‌ باده‌ با په‌ژاره‌ و خه‌م به‌ با ده‌م

که‌ ده‌ستی  رۆژگار بایدا سه‌ری من

                       سه‌ری شووشه‌ی شه‌راب وا چاکه‌ با  ده‌م

                       قەلای نیشتمان

 

وەتەن! گیان و سەر و ماڵم فیدای تۆ

                               وە گیانی من کەوێ دەرد و بەڵای تۆ

لەپێناوت دەنێم سەر ، تا  بزانی

                               منم رۆڵێکی ئازا و با وەفای تۆ

لەبۆ پاراستن و حیفزی سنوورت

                            لەباتی <<ماژینۆ>>،سینگم قەڵای تۆ

دەبێ من چۆن بژیم مەسروور و دڵشاد؟

                            کەدەتبینم لە  دەس بێگانەدای  تۆ

دەبێ کەی سەربەخۆ بی تۆ،هەتا من

                            بە  سەربەستی بکەم سەیر و سەفای تۆ؟

به شینکە و گوڵ  سەراسەر  سوور و شینە

                            چ جوانە دیمەنی کێو  و چیای  تۆ

 لەگەڵ تۆ بۆ نەجاتی نیشتمانت

                         دەدەن هێمن! هەوڵ خوشک و برای تۆ  


 

طبقه بندی: اشعار کردی، 

تاریخ : شنبه 4 آذر 1391 | 12:31 ق.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
اگه بتونید با این زبان برنامه هایتان را بنویسید حتما با ++C مشکلی نخواهید داشت...
امیدوارم کمکتان کند...
  
                                           

              >>>دنلود

 

طبقه بندی: زبان های برنامه نویسی، 

تاریخ : چهارشنبه 1 آذر 1391 | 11:20 ق.ظ | نویسنده : فرزاد | نظرات
.: