نه تو می مانی
و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند...
به تن لحظه خود،
جامه اندوه مپوشان هرگز....
طبقه بندی: مطالب جالب و خواندنی، اشعار فارسی،
برچسب ها: اشعار زیبا، سهراب، شعر نو،