گروه اسمی ( هسته - وابسته )

گروه اسمی چیست ؟

به اسم های موجود در یک جمله گروه اسمی می گویند .

گروه چیست ؟ گروه در این جا به معنای اصطلاحی که تا کنون با آن سر و کار داشته اید نیست . یعنی مثلاً ما در زندگی خود تا زمانی که چند چیز در کنار هم قرار نگیرند ، به آن گروه نمی گوییم . مثلاً  ما به مجموع چند نفر گروه می گوییم . ولی هیچ گاه به یک نفر گروه نمی گوییم.

توجّه : گروه در زبان فارسی چنین معنایی ندارد . یعنی ما به یک کلمه ( اسم ) هم گروه می گوییم و به یک اسم با وابسته های آن نیز یک گروه می گوییم .

مثال : مداد " یک گروه اسمی است . " مداد مشکی " هم یک گروه اسمی است . " چهار مداد مشکی " هم یک گروه اسمی است .

توجّه : در هر گروه یک هسته وجود دارد و ممکن است یک یا چند وابسته نیز وجود داشته باشد .پس وجود هسته اجباری و لازم و وجود وابسته اختیاری است .

چگونه یک اسم را در جمله تشخیص دهیم ؟

به این جمله دقت کنید :

من برای خرید کفش به بازار رفتم .

سوال : به نظر شما چند گروه اسمی در این جمله هست ؟

پاسخ : 3 گروه

1- من      2- خرید کفش    3- بازار

من ، نهاد است و نهاد همیشه یک گروه اسمی است .

خرید کفش ، پس از حرف اضافه ی " برای " قرار گرفته و متمم است . که "خرید " در این جا هسته و "کفش " وابسته است

بازار ، پس از حرف اضافه ی " به " قرار گرفته و متمم است .

می دانیم که متمم ها همیشه اسم هستند . در کل کلماتی که در نقش های مختلف ( متمم ـ مفعول ـ قید ـ مسند ) قرار می گیرند ، اسم هستند .پس شما اگر بتوانید نقش ها را تشخیص دهید گروه ها را هم تشخیص داده اید . حال چگونه هسته و وابسته را از هم تشخیص دهیم .

1- خرید کتاب : اگر کلماتی را دیدید که با کسره به کلمه ی پس از خود متصل می شوند ، هسته هستند .

یعنی در یک گروه اولین کلمه ای که کسره می گیرد " هسته " و بقیه ی کلمات وابسته هستند .

مثال : در گروه " مداد مشکی من " مداد ، هسته و بقیه ی کلمات وابسته هستند . مشکی وابسته و من وابسته ی وابسته است .

سوال : در گروه " این خانه ی بزرگ " هسته و وابسته را مشخص کنید ؟

پاسخ : هسته ←  خانه          وابسته ی پیشین این            وابسته ی پسین بزرگ

 

نتیجه : پس وابسته ها پیش یا پس از اسم قرار می گیرند . از همین رو زبان شناسان وابسته های را به دو گروه تقسیم می کنند .

1- وابسته های پیشین               2- وابسته های پسین

وابسته های پیشین

 صفت اشاره ) مانند :  این ، آن ، همین ، همان ، چنین ، چنان ، آن گونه ، این گونه  و .... .

این کتاب ، آن دوست ، همین خانه ، همان مداد ، همین ماشین ، چنین مردی ، چنان کاری

دقت کنید ، این کلمات زمانی صفت هستند که همراه اسم به کار روند و گرنه به تنهایی ضمیر هستند .

مثال : برادرم آن را برداشت . در این جا کلمه ی " آن " به یک چیزی که نامش نیامده اشاره دارد ، یعنی به جای آن کلمه آمده است و ضمیر نام دارد . ولی اگر بگوییم " برادرم آن ساعت را برداشت " آن صفت است زیرا همراه یک اسم ( ساعت ) به کار رفته است

نکته: هرگاه بعد از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود ، یعنی بتوانیم بعد از آن ها  نشانه ی " ، " بگذاریم باز واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است.

   مثال:   این   ،    مجید است .

صفت پرسشی ) هرگاه واژه های « کدام ،کدامین، چه ،چگونه ،چطور، چه جور ،چه سان، چه قدر، چه اندازه ،چه مقدار ،چند، چندم ،چندمین ،هیچ و....» همراه با اسم بیایند «صفت پرسشی» نامیده می شوند. اما اگر با اسم یا جانشینان آن همراه نباشد «ضمیر پرسشی» هستند.

 مثال:   کدام  كتاب  را دوست داری؟  ( صفت اشاره )                  كدام را دوست داری ؟ ( ضمیر اشاره )

۳)  صفت  مبهم: هرگاه نشانه های مبهم « هر،همه،هیچ،فلان، چندین، خیلی، کمی، بسیاری، اندکی ،قدری، برخی، بعضی ،پاره ای، چندان ،...» همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند، «صفت مبهم» اند و اگر بدون همراهی اسم و جانشینان اسم ذکر گردند «اسم مبهم» اند.

 

 

 مثال:           همه ی مردم    آمدند . همه همراه با اسم است پس ← صفت مبهم

 

                       همه   ،  آمدند . همه ، همراه با اسم نیست پس ← ضمیر مبهم

 

نکته:هرگاه « چند، چندین ، هیچ » مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر نشانه مبهم نیستند و صفت پرسشی به حساب می آیند .

 

                  مثال:           هیچ   عاقلی     را      می شناسی؟
همچنان که مثلاً  کلمه ی " چه " می تواند ضمیر پرسشی یا ضمیر تعجبی باشد . به مثال ها توجه کنید .
چه کتابی خریدی ؟ چه ، صفت پرسشی است .
چه کتاب زیبایی ! چه ، صفت تعجبی است .
یعنی در تشخیص این گونه مباحث باید به معنا توجه لازم و کافی کرد .

 ۴) صفت تعجبی: هرگاه واژه های «چه، ،عجب،چقدر» همراه اسم یا جانشینان اسم باشند«صفت تعجبی» هستند و اگر به تنهایی بیایند ، «ضمیر تعجبی» اند.

 

 مثال:     چه کار خوبی کردی !  چه وابسته ی پیشین و صفت تعجبی است . کار هسته است .

 

                  چه کردیکار هسته است . و به قرینه لفظی حذف شده است . ما در درسی دیگر حذف به قرینه را توضیح خواهیم داد .

 

 

 ۵) صفت شمارشی: الف)صفت شمارشی اصلی: هر گاه اعداد یک تا بی نهایت با اسم یا جانشینان اسم همراه گردند ، «صفت شمارشی» اصلی اند و اگر به تنهایی بیایند «ضمیر شمارشی»اند  

 

 مثال   :  یک مسلمان نباید دروغ بگوید . یک وابسته پیشین و صفت شمارشی اصلی است .

 

ب) صفت شمارشی ترتیبی: صفتی است که با لفظ «-مین» یا «-م» همراه است . صفتی که با «_مین» همراه می شود  وابسته پیشین و صفتی که با « -م» همراه می شود وابسته پسین است.

 

 مثال:    چهارمین سال تولد برادرم را جشن گرفتیم . سوم وابسته ی پیشین و صفت شمارشی است . سال هسته است .

 

   خرداد ، ماه سوم سال است . سوم وابسته ی پسین و صفت شمارشی است . ماه هسته است .

  ۶) صفت عالی : همه ی صفت هایی که وند «ترین»را به دنبال دارند «صفت عالی» هستند

 

 مثال:          دیدن  او  بزرگ ترین آرزوی من است . بزرگ ترین وابسته ی پیشین و آرزو هسته است .

 

 ۷) شاخص: عناوین و القابی را می گویند که پیش از اسم می  آیند . شاخص ها بی هیچ فاصله ای در کنار هسته قرار می گیرند و خود اسم یا صفت هستند و می توانند در جای دیگری هسته گروه اسمی باشند .

 

  مشهور ترین شاخص ها عبارتند از : آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام  ، شهید و ...

 

مثال: دکتر احمدی وارد شد . دکتر وابسته ی پیشین و شاخص است .
مثال: امام علی (ع) فرمودند  . امام وابسته ی پیشین و شاخص است .
در روز دیگر بحث را با وابسته های پسین ادامه می دهیم و  بحث های یادشده  را در چند متن مهم و راهگشا توضیح می دهیم . یعنی تمرین می کنیم

تاریخ ارسال : دوشنبه 29 دی 1393 10:32 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

در فقدان مشفق کاشانی

عباس کی‌منش ملقب به مشفق کاشانی در سال ۱۳۰۴در شهر کاشان زاده شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر و تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه تهران به پایان برد. از او ده‌ها مجموعه شعر چون «سرود زندگی»، «سراب آفتاب»، «آذرخش»، «آینه خیال»‌و ... منتشر شده است

تاریخ ارسال : دوشنبه 29 دی 1393 10:29 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

انواع صفت

 

صفت کلمه ای است که اسم یا جانشین اسم یا گروه اسمیِ همراه خود را توصیف می کند و یکی از وابسته های اسم به شمار می رود.  یا: واژه یا گروهی از واژه هاست که درباره اسم توضیحی می دهد و یکی از خصوصیات اسم را بیان می کند.

صفت از حیث مفهوم 6 نوع است :

1- صفت بیانی

2 - صفت اشاره ای           

3- صفت شمارشی

4 -  صفت پرسشی

5 -  صفت تعجبی

6 -  صفت مبهم

صفت فاعلی : صفتی است که بر کننده کار دلالت کند. و از حیث ساختمان هفت گونه است.

       1- بن مضارع + نده : گیرنده ، خواننده ، راننده ، بیننده

       2- بن مضارع +ان : گریان خندان ،شتابان ، روان

      3- بن مضارع + ا: دانا ، شنوا ، گویا ، گیرا

       4- بن ماضی و بندرت بن مضارع + ار: خریدار ،پرستار

       5- بن ماضی یا مضارع +گار : آفریدگار ، آموزگار

      6- اسم معنی وبندرت صفت یا بن فعل +گر:  دادگر ، سفیدگر 

       7- اسم معنی و بندرت صفت یا بن فعل +کار : ستمکار، تراشکار

تذکر:

  پسوند گر و کار در آخر اسم ذات صفتی می سازد که بر پیشه و حرفه دلالت می کند.

            مثل:   زرگر، آهنکار آهنگر - مسگر - سیمان کار

 صفت فاعلی + پسوند ان گاهی تکرار می شود و قید می سازد:

           مثل:     دوان دوان لرزان لرزان - پرسان پرسان

  گاهی ساخت فعل امر نوعی صفت فاعلی می سازد :

           مثل:      بزن برو برو ، بدو، بگو بخند ،  بزن برو، بساز بفروش، دلبخواه

  بن مضارع +اسم یا کلمه دیگر نوعی صفت فاعلی مرکب می سازد :    

         مثل:  دانشجو درس خوان خدا پرست - دلپذیر -کامبخش - آرام بخش

صفت مفعولی:
صفت مفعولی که آن را اسم مفعول نیز نامیده اند صفتی است که معنی مفعولیت دارد ، یعنی کاربر آن واقع می شود.

     گرفت + ه =  گرفته 

      شنید + ه =  شنیده             

     خواند+ ه= خوانده

     نوشت + ه = نوشته

     گاهی لفظ «شده »را نیز که خود صفت مفعولی « شدن » است به این ترکیب می افزایند : شنیده شده ، دزدیده شده

تذکر:

۱-اگر به اول صفت مفعولی اسم یا صفتی افزوده شود گاهی« ه» می افتد.

          گل اندوده = گل اندود

           پشمالوده = پشم آلود

۲- برخی از صفت های مفعولی که از فعلهای لازم و بندرت فعلهای متعدی می آیند معنی صفت فاعلی دارند : رفته ، خوابیده، ایستاده

صفت نسبی : صفتی است که به کسی یا جایی یا جانوری یا چیزی نسبت داده شود و ان بیشتر با افزودن پسوندهای « ی ، ین ، ینه ، های بیان حرکت گان ، انه ، انی ، چی» به آخر اسم یا صفت و به ندرت ضمیرساخته می شود:

ی : محسنی ، تهرانی ، ....                           ین : نمکین ، سیمین ، ....

ینه : پشمینه ، سیمینه ، ....                            ه : دورویه ، یک شنبه ، ....

گان : گروگان ، رایگان (= راهگان ) و ...       انه : سالانه ، روزانه ، مردانه ، ....

انی : روحانی ، جسمانی ، ....                     گانه : دوگانه ، سه گانه ، .....

چی : انزلیچی ، گمرکچی ، ....

صفت لیاقت: صفتی است که شایستگی و قابلیت موصوف را می رساند و آن با افزودن ی به آخر مصدر ساخته می شود .

خواندن+ ی= خواندنی

 دیدن+ ی= دیدنی

  شنیدن+ ی= شنیدنی

نوشتن+ ی= نوشتنی

آشامیدن+ ی= آشامیدنی

  خوردن + ی = خوردنی

درجات صفت بیانی

صفت بیانی از حیث درجه (3)  گونه است :

1 . صفت مطلق : 

خوب - باهوش - بزرگ    سعید با هوش است .

2 . صفت برتر (تفضیلی) :

صفت برتر با افزودن «تر» به آخر صفت مطلق پدید می آید :

خوبتر - با هوش تر - بزرگ تر  

سعید از حمید با هوشتر است      

سعید از حمید ، مجید و وحید باهوشتر است .

3. صفت برترین ( عالی):  نشانه صفت برترین ، پسوند «ترین» است که به آخر صفت مطلق  افزوده می شود:

خوب ترین- باهوش ترین - بزرگ ترین

اهواز،  بزرگ ترین شهرهای خوزستان است .

امین،  با هوش ترین شاگرد کلاس است .

صفت اشاره :
صفت اشاره در اصل دو لفظ « این» و «آن» است وقتی که همراه اسمی بیایند و بدان اشاره کنند :
این : برای اشاره به نزدیک    
آن : برای اشاره به دور 
این جزوه را آن روز در دانشگاه به ما دادند .

   صفت اشاره به صورتهای زیر دیده می شود: 

الف- این و آن بدون همراهی با کلماتی دیگر که تنها برای اشاره است.    این کتاب

ب- برای  اشاره و تاکید که با «هم» ترکیب می شوند : همین، همان 

ج- برای اشاره و بیان تشبیه و چگونگی به همراه کلماتی مانند : 

        چون ، گونه ، سان : چنین ، چنان ، این گونه ، آن جور

د-برای اشاره و تاکید همراه کلماتی مانند : قدر ، مقدار ، همه :

        این قدر، همان اندازه ، همین قدر

صفت شمارشی 
کلمه ای که شماره یا ترتیب مفهوم یا مصداق اسمی را می رساند صفت شمارشی نامیده می شود . به صفت شمارشی معمولاً عدد می گویند . صفت شمارشی بر(4)  قسم است :
صفت شمارشی ساده، صفت شمارشی ترتیبی، صفت شمارشی کسری، و صفت شمارشی توزیعی .

1. صفت شمارشی ساده :

هرگاه اعداد اصلی قبل از اسم واقع شوند و آن را وصف کنند. صفت شمارشی ساده نامیده می شوند. اعداد اصلی عبارت است از :

 یک، دو ، ... ده، یازده، ... بیست ویک، ...صد،هزار،میلیون، میلیارد ...

2 . صفت شمارشی ترتیبی: که ترتیب قرار گرفتن موصوف (معدود) را می رساند و با افزوده شدن پسوند « م » یا «مین»  به صفت شمارشی ساده ساخته می شود : چهارم ، چهارمین . صدم ، صدمین . هزارم ، هزارمین

   بعضی صفت های شمارشی از این قاعده پیروی نمی کنند. مثل: اول، آخر، نخست ، نخستین ، آخرین

3. صفت شمارشی کسری (عدد کسری) . که یک یا چند جزء از یک یا چند واحد را می رساند:

یک پنجم- شانزده هزارم- دو سوم - نود درصد .

4 . صفت شمارشی توزیعی: که از تکرار صفت شمارشی اصلی به دست می آید:  یک یک - یکایک - یک به یک

صفت پرسشیصفتی است که با آن از نوع یا چگونگی یا مقدار موصوف پرسش کنند، مانند چه ، کدام ، چگونه ، چند
صفت پرسشی از نظر مفهوم سه گونه است
 :

  الف- صفت پرسشی که با آن از نوع یا چگونگی با از نام و نشان موصوف می پرسند : چه ، کدام ، چطور ، چگونه

  ب-صفت پرسشی که با آن از ترتیب یا مقام موصوف پرسش کنند:    چندم ، چندمین

  ج- صفت پرسشی که با آن از مقدار و شماره موصوف پرسیده می شود: چند، چقدر ، چه مقدار

صفت تعجبیصفت تعجبی، صفتی است که همراه اسم می آید و شگفتی و تعجب گوینده را از چگونگی یا مقدار موصوف می رساند و خود با آهنگ مخصوص تعجب ادا می شود :چه خط زیبایی!

صفت مبهم

صفت مبهم، صفتی است که همراه اسم می آید و نوع یا چگونگی یا شماره و مقدرآن رابه طور نامعین و آمیخته با ابهام بیان می کند . صفت های مبهم عبارتند از :

« هر ، همه ، دیگر، هیچ ، چند ، چندین ، چندان ، بهمان ، فلان »

هر حرفی را نباید زد .                         همه دانشجویان آمدند .

به کتاب دیگر نیز مراجعه کن            هیچ مطلبی پیدا نکردم .

صفت پسین
هر صفتی که پس از موصوف بیاید صفت پسین نامیده می شود، مانند: کار خوب- مهارت چندان = کلاس پنجم
بیشتر صفت های بیانی به صورت صفت پسین به کار می روند

صفت پیشین

هر صفتی که پیش از موصوف بیاید صفت پیشین نامیده می شود . صفت های اشاره، پرسشی، تعجبی، و مبهم جز در موارد نادر به صورت صفت پیشین به کار می روند.

تاریخ ارسال : دوشنبه 29 دی 1393 10:23 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

باران

امروز بــــــاران قشنگی بارید خیلی قشنــــــگ  

 
پچ ِ پچ ِ بــــــاران را می شنوی؟
  
عاشقانه هایش را برای تو فرستاده ست!
 
گاه در کوچه می رقصد و پای کوبی می کند!
 
گاه شیشه ی ِ پنجره ی ِ اتاقت را می نوازد
 
و برای قدم زدن، می خواندت
 
برخیز و خویش را از غمی که تا مرگ ِ احساس می بردت، رها ساز
 
خیس شو در بارانی که روحت را طراوات می دهد
 
بـــــــاران، همه بهانه است
  

 

وای ؛ باران باران

شیشه ی پنجره را بَاران شست.

از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران باران

پرمرغان نگاهم را شست.

«حمید مصدق»

تاریخ ارسال : جمعه 26 دی 1393 10:10 ق.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

طنز

S A L I J O O N

 

یه توصیه ی علمی به آقایونی که میخوان برن خواستگاری

به مادر عروس بگین من فکر کردم شما خواهر بزرگترشین!

یعنی تأثیری که این جمله داره، کتاب های قلمچی و گاج و ماهان در قبولی کنکور نداره

 

S A L I J O O N

 

تاریخ ارسال : شنبه 20 دی 1393 07:43 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

تاثیر لیمو ترش بر ریزش مو

تاثیر لیمو ترش بر ریزش مو

لیمو


شاید ترشی زیاد این میوه طلایی باعث شده شما کمتر به فکر خوردن آن بیفتید، چه برسد به این که بخواهید آن را بر روی پوست سر خود ماساژ دهید. در این صورت باید بگویم شما خود را از یکی از بزرگ ترین مواهب خدایی محروم کرده اید.

لیمو ترش از نظر طب سنتی دارای انرژی های زیادی است و از این رو آن را برای درمان انواع بیماری های مفصلی مثل پا درد و زانو درد؛ امراض گوارشی مثل: تهوع و استفراغ؛ امراض تنفسی مانند آبریزش بینی و همچنین آب ریزش چشم، ضعف قوه بینایی ، سرگیجه و امراض پوستی و خصوصاً ریزش مو به کار برده اند.

در این نوشتار سعی می کنیم با استفاده از لیمو ترش به شما یاد دهیم که چگونه مانع ریزش موی خود بشویم. بنابراین کافی است قبل از استحمام میزان شامپوی مصرفی خود را در یک لیوان بریزید و درست معادل همین مقدار به آن آب لیمو ترش تازه اضافه کنید.

سپس آن را هم زده، مخلوط کرده و به مدت 2 ساعت در یخچال بگذراید. پس از گذشت همین زمان می توانید از این شامپو معطر به عطر لیمو ترش، برای شستن موهای خود استفاده کنید.

توجه کنید اگر دستورات فوق را دقیقاً اجرا نکنید، نباید توقع داشته باشید این مخلوط مانع ریزش مو شما شود.
تهیه و تنظیم: آویشن
ماهنامه دنیای سلامت - 20
منبع:تبیان

تاریخ ارسال : شنبه 20 دی 1393 07:42 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

اللّهم صلّی علی محمّدوآل محمّد



تاریخ ارسال : جمعه 19 دی 1393 02:20 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

روان شناسی رنگها

رنگ ها در همه جا هستند. و در فرهنگهای مختلف اغلب معانی متفاوتی دارند .

مشکی رنگ سلطه و قدرت است، همچنین نشان دهنده اطاعت و فرمانبرداری است ،

لباس مشکی پوشیدن برای زن به معنی فرمانبرداری از مرد است. 

لباس مشکی می تواند مقهور کننده باشد، یعنی منزوی یا شریر به نظر می رسد.

شخصیتهای منفی، مانند دراکولاهم، اغلب لباس مشکی می پوشند.

سفید مظهر معصومیت و پاکی می باشد. رنگ روشن با همه چیز تناسب دارد

قرمز، پرشورترین و تندترین رنگ است که سبب سریعتر شدن ضربان قلب و تنفس می شود.

همچنین رنگ عشق است. ماشینهای قرمز اهداف مورد نظردزدها می باشند.

 

صورتی که رویایی ترین رنگ است، آرامش بخش  است. مضر برای تیمهای ورزشی حریف

 

آبی، رنگ صلح و آرامش است. رنگ آبی می تواند سرد و یأس آور هم باشد.

رنگ آبی نشان دهنده وفاداری است.مفید برای ورزش های قدرتی

سبز مظهر طبیعت است. نشاط آور و آرامش بخش است. برای چشم، ملایم ترین رنگ است و می تواند قدرت دید را افزایش دهد مظهر باروری است سبز تیره برای مردان نشان دهنده ثروت است.مفید برای بیماران

 

زرد رنگی که کمتر از سایر رنگها چشم را جذب می کند . اگر زیاد مورد استفاده قرار گیرد میتواند مقهور کننده باشد، رنگ زرد تمرکز را افزایش می دهد، همچنین متابولیسم ( سوخت و ساز) راتسریع می کند.

ارغوانی، رنگ سلطنتی نشانگر تجمل، ثروت و ظرافت است. همچنین زنانه و رویایی است. 

قهوه ای رنگ  غم انگیز و یأس آور  می باشد قهوه ای روشن نشان دهنده صداقت است

تاریخ ارسال : جمعه 19 دی 1393 02:19 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

مطلب رمز دار : املای نوبت اوّل پایۀ هشتم

این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید.

تاریخ ارسال : چهارشنبه 17 دی 1393 07:19 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

مطلب رمز دار : انشای نوبت اوّل پایۀ هشتم

این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید.

تاریخ ارسال : چهارشنبه 17 دی 1393 07:17 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

مطلب رمز دار : فارسی نوبت اوّل پایۀ هشتم

این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید.

تاریخ ارسال : سه شنبه 16 دی 1393 08:51 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

اعتقادی جالب و مبتنی بر واقعیت

انسان ها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه می روند !  با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت...  در سبد جلو، صفات نیک خود را می گذاریم و در سبد پشتی، عیب های خود را نگه میداریم. به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود، چشمان خود را به صفات نیک خود میدوزیم و فشارها را درسینه مان حبس میکنیم.  در همین زمان بی رحمانه، در پشت سر همسفرمان که پیش روی ما حرکت میکند، تمامی عیوب او را می بینیم.  بدین گونه است که در باره خود بهتر از او داوری می کنیم، بی آن که بدانیم کسی که پشت سر ما راه می رود به ما با همین شیوه می اندیشد.

تاریخ ارسال : جمعه 5 دی 1393 08:00 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

مشاعره از دانش آموزان هفتم

اگر بخواهیم  دانش آموزان پایه ی هفتم را با مشاعره آشنا کنیم؛ لازم است لغت­ های عمده و اساسی در پایه های پنجم و ششم را بشناسیم. در این بخش برخی از عمده ترین آن لغت ها را می آوریم.

* برای تمام این هشتاد لغت، در کتاب های فارسی پنجم و ششم نمونه ی شعری وجود دارد.*

آغاز

افق

آفاق

اشک

فروغ

باغ

گل

ژاله

چشمه

سخن

سیمرغ

هنر

هوشیار

عمر

خورشید

بلبل

صبر

سهل

گلاب

جاودان(ه)

درویش

طلوع

جهان

خَلق

شتاب

غریب

غلام

سلطان

خطا

سعدی

بشارت

همّت

جفا

چمن

نغز

نشاط

توشه

فتنه

خزان

غنچه

صبا

ساحل

قوت

جُرم

حاجت

گیاه

نرگس

باران

دین

دل

شمع

هما

نور

عید

غنیمت

گوهر

خنجر

پناه

چراغ

ازل-ازلی

مسجد

قیامت

شور

هجر(ان)

حافظ

غریب

بهشت

غوطه(ور)

دعا

قامت

سحاب

وفا

ایمان

عنبر

خار

شاخ(ه)

حاصل

شعله

خوار

گُهر


تاریخ ارسال : دوشنبه 1 دی 1393 11:36 ق.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

شعر طنز روباه و زاغ

همکاران عزیز!

با توجه به موضوع انشای درس مهارت های نوشتاری پایه ی هفتم، صفحه ی 30، کلاغ است، می توان این شعر را در کلاس خواند و خنده را مهمان کلاس درس کرد:

 

روبهی با موبایل وقت چاشت
با پسر عمه گفتگویی داشت

خط نمی داد گوشی همراه
قطع می شد تماس شان گه گاه

روبهک زین تماس بی حاصل
خسته شد از خطوط ایرانسل

گفت این گفتگو که سمبل شد
همرهم زین به بعد اول شد

می خرم دائمی با کد هفت
این چه خطی ست آبرویم رفت!

زاغکی بر درخت بنشسته
دیده بر کار روبهک بسته

گفت «ای پرفریب حیلت ساز»
از چه غمگین شدی تو ای طناز

پرت کن گوشی خود این بالا
تا بگیرم تماسی از اینجا

تا ببینی چه خوب خط می ده
کس چو ایرانسلت کجا دیده؟

روبه انداخت گوشی اش را زود
زاغ برجست و گوشی اش بربود

گفت ای پرفریب یادت هست
حیله ات دیده مرا چون بست؟

برگرفتی دمی مسیرم را
بربودی تو آن پنیرم را

در جهان کرده ای مرا رسوا
از کلاس دوم تو تا اینجا

حال این گوشی ات گرفتم من
تا نگویند بس خرفتم من

گوشی ات می برم به جای پنیر
بعد سی سال و اند با تاخیر

گر بخواهی تو گوشی ات از من
رو بیاور پنیرم ای کودن...

شاعر: آقای ظُهرابی جمکرانی

تاریخ ارسال : دوشنبه 1 دی 1393 11:33 ق.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات