تبریک...

تاریخ ارسال : سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 11:46 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

به بهانه ی اولین سالگرد پدر عزیزم

 

در هوایت بی‌قرارم روز و شب 


پدر

سایه ای بود و پناهی بود و نیست

شانه ام را تکیه گاهی بود و نیست

سخت دلتنگم ،  کسی چون من مباد

سوگ ، حتی قسمت دشمن مباد

گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر

" هست " ناگه " نیست" گردد در نظر

باورم شد ،  این من ناباورم

روی دوش خویش او را می برم!

می برم او را که آورده مرا

پاس ایامی که پرورده مرا

می برم در خاک مدفونش کنم

از حساب خویش بیرونش کنم

راست میگویم جز این منظور نیست

چشم شاعر از حواشی دور نیست

مثل من ده ها تن دیگر به راه

جامه هاشان مثل دل هاشان سیاه

منتظر تا بارشان خالی شود

نوبت نشخوار و نقالی شود

هر یکی  همصحبتی پیدا کند

صحبت از هر جا به جز اینجا کند

گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر

خوش به حالت ، خوش به حالت ای پدر



روح پاکت با امیر المومنین محشور باد 


خانه قبرت زالطاف خدا پر نور باد

تاریخ ارسال : دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 09:39 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

چه قدر دیرمی فهمیم...

ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﮑﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﯾﻪ " ﮐﻠﻢ " ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ.
خواص کلم
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺮﮔﺶ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺯﯾﺮﺵ ﯾﻪ ﺑﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﮒ ﯾﻪ ﺑﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ
 
ﻭ ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ :


"ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻬﻤﯿﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﮐﺎﺩﻭ ﭘﯿﭽﺶ ﮐﺮﺩﻥ؟ "


ﺗﺎ ﺗﻬﺶ ﻣﯿﺮﻩ ﻭ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻮﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻧﺸﺪﻩ...

ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻠﻢ ﻫﺴﺘﺶ.

ﻣﺎ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻭﺭﻕ ﻣﻲ ﺯﻧﻴﻢ ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ.

 ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺁن


ﭽﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﮐﺶ ﮐﻨﯿﻢ ...

تاریخ ارسال : دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 09:53 ق.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

تاریخچه سپاس

ﺁﯾﺎ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻠﻤﻪ ﺳﭙﺎﺱ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ؟
ﺳﭙﺎﺱ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﮐﻪ
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﭘﺎﺱ ﺑﺪﺍﺭﯾﺪ :
ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻧﯿﮏ ‏(ﭘﺎﺱ ﯾﮏ ‏)
ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮏ ‏(ﭘﺎﺱ ﺩﻭ ‏)
ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻧﯿﮏ ‏(ﭘﺎﺱ ﺳﻪ ‏)
‏(ﭘﺎﺱ = ﭘﺎﺳﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﻪ ﻧﯿﮏ ‏)
ﻭ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺳﻪ ﭘﺎﺱ ‏(ﺳﭙﺎﺱ ‏) ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻬﻢ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ.

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:20 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

آدم های پر توقع

ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻣﯿﺸود ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ؛
ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﻣﯿﺸود ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ؛
ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﻣﯿﺸود ﺭﻗﺼﯿﺪ؛
ﺑﺎ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸود از زندگی گفت؛
ﺑﺎ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﻭﯾﻠﭽﺮ ﻣﯿﺸود قدم زد

ولی ....
ﺑﺎ یک ﺁﺩﻡ بی احساس
ﻧﻪ ﻣﯿﺸود ﺣﺮﻑ ﺯﺩ،
ﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ ،
ﻧﻪ ﻗﺪﻡ ﺯد ؛
ﻭ ﻧﻪ ﺷﺎﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ !!!!

یک ضرب المثل چینی می گوید :
برنج سرد را می توان خورد.
چای سرد را می توان نوشید
اما ....
نگاه سرد را ، نمی توان تحمل کرد !!.....
از آدم های پر توقع فاصله
بگیر...
مقیاست را به هم می ز نند ...
و حرمت مهرت را میشکنند !!!
چون آنها حافظه ضعیفی دارند
خوبیها را زود فراموش میکنند...

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:19 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

قدر داشته هایمان را بدانیم ...

ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ هر شب قبل از خواب، ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارد خوشحالیهایش را بنویسد.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ شبها ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﻮﺷﺖ:

ﺧوشحالم ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺮﺧﺮ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺧوشحالم ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻓﻬﺎ ﺷﺎﻛﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﻪ ﻧﻤﯿزﻧﺪ! ﺧوشحالم ﻛﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﯿﻜﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ! ﺧوشحالم که ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯾﻢ ﻛﻤﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺬﺍﯼ ﻛﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ
ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ! ﺧوشحالم ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽﺍﻓﺘﻢ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ!
خوشحالم ﻛﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﻭ ﭘﻨﺠﺮﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻛﻨﻢ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ
ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ! ﺧوشحالم ﻛﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻣﯿﺸﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘم! ﺧوشحالم که ﺧﺮﯾﺪ ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﺳﺎﻝ، ﺟﯿﺒﻢ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺨﺮﻡ! ﺧوشحالم که ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﮓ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ


به قول سهراب:چشمهارابایدشستجوردیگربایددید.

بیاییم قدر موهبت ها و داشته هایمان را بدانیم.

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:18 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

12 پیام مدیریتی از مولا علی (ع)

۱- به جای ازدیاد کارها به تداوم صحیح آنها بیندیشید. (حکمت ۲۷۰)

۲- برای رسیدن به هدف ها و مقام های بلند، همّت بلند داشته باشید. «خطبه ۲۱۱»
۳- از تجارب و اندرزها پند بگیرید و از آنها بهره برداری کنید تا دچار نقص نشوید. «نامه ۳۱، خطبه ۱۷۵»
۴- از شدت سختی نهراسید، زیرا هراس، شکننده تر از خود کار است و به گشایش امور امیدوار باشید. «حکمت ۱۶۶ و ۲۴۶»
۵- اگر به انجام مسئولیتی گردن نهادید، به آن وفا کنید. «حکمت۳۲۷»
۶- هیچ وقت کارهای اهم را فدای امور مهم نکنید. «حکمت ۲۷۱»
۷- پیش از پذیرش هر کاری، به دانش آن مجهز شوید. «حکمت ۴۳۹»
۸- خویشتن را اصلاح کنید تا خداوند کارهای شما را اصلاح کند. «نهج البلاغه»
۹- پست ها، امانت و وسیله خدمتگذاری اند، نه منبع بهره برداری. «خطبه ۱۳۱»
۱۰- پست ها میزان آزمایش شمایند، بکوشید تا سربلند بیرون آیید. «خطبه ۳۳»
۱۱- مشورت پذیر باشید، اگر مشورت نکنید، تباه می شوید. «نامه ۶۹»
۱۲- با زیردستان خود مانند پدری مهربان رفتار کنید. «نامه ۵۲»

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:16 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

داستان خاکسپاری حافظ

رﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا می رود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﯿﺮﯾﺰﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺎﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ .
ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺮﻣﯿﺨﯿﺰﻧﺪ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮﯼ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .
ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ :
ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ ........
ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ ﻣﯽ ﺍﻓﮑﻨﻨﺪ . ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ
ﺣﺎﻓﻆ " ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ " ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ .
‏« ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ‏» ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻭﻥ - ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:13 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

...

سرعت آهو 90 کیلومتر در ساعت است در حالی که سرعت شیر 57 کیلومتر در ساعت است پس چطور آهو طعمه ی شیر می شود؟

.
.
.
.

ترس آهو از شکار شدن باعث می شود که او برای سنجش فاصله اش با شیر مدام به پشت سر نگاه کند و به خاطر همین سرعتش بسیار کم می شود تا جایی که شیر می تواند به او برسد!
یعنی اگر آهو به پشت سرش نگاه نکند طعمه ی شیر نمی شود!
اگر آهو به سرعت خود ایمان داشته باشد همانگونه که شیر به نیرویش ایمان دارد هیچگاه طعمه ی شیر نمی شود !
این قصه ی خیلی از ما آدم ها هم هست اگر به خودمان ایمان نداشته باشیم و در طول زندگی همیشه به پشت سر نگاه کنیم و به مرور خاطرات گذشته بپردازیم هم از زندگیمان عقب می مانیم و هم آینده را از دست می دهیم.

(( از زندگی لذت ببرید و خوش بین باشید ))

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:10 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

پرفسور سمیعی

محله ما یک رفتگر دارد، صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم می کند و من هم از ماشین پیاده می شوم و دستی محترمانه به او می دهم، حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود.
همسایه طبقه زیرین ما نیز دکتر جراح است، گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش سلامی می کنم و او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند.

به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر، بشدت لذت بخش تر از طبابت آن دکتر برای ادامه حیاتم است.

 پرفسور سمیعی

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:10 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

فقر یا عطر

یک روز از سر بیکاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که
فقر بهتر است یا عطر؟ قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود.
 چند نفری از بچه ها نوشتند فقر , از بین علم و ثروت هم همیشه علم را انتخاب می کردند.
نوشته بودند فقر خوب است چون چشم و گوش انسان را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد
ولی عطر آدم را بیهوش و مدهوش می کند. عادت کرده بودند مجیز فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود.


فقط یکی از بچه ها نوشته بود عطر. انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود
نوشته بود عطر حس هایی را در آدم بیدار می کند که فقر آن را خاموش کرده است.


رویای تبت _ فریبا وفی

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:09 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

هفت پند مولانا

""هفت پند مولانا""

 

شب باش : در پوشیدن خطای دیگران
زمین باش : در فروتنی
خورشیدباش : در مهر و دوستی
کوه باش : در هنگام خشم و غضب
رودباش : در سخاوت و یاری به دیگران
دریاباش : در کنار آمدن با دیگران
خودت باش : همانگونه که می نمایی..

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:07 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

"باهم" بودن

فروغ فرخزاد میگه:

در حیرتم از خلقت آب،اگر با درخت همنشین شود، آن را شکوفا می کند.اگر با آتش تماس بگیرد، آن را خاموش می کند.اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آن را تمیز می کند.اگر با آرد هم آغوش شود، آن را آماده طبخ می کند.اگر با خورشید متّفق شود، رنگین کمان ایجاد می شود.ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گندآب می گردد.دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است،و در تنهایی مرده وگرفته است.پس بیاییم با، "باهم" بودن دلهایمان را زنده و سرحال نگهداریم...

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:05 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

دو کلمه حرف حساب

قیصر امین پور چه زیبا گفت :

مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ در ازای ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ کلمه ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ :
"ببخشید"

ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ:
" ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ "

مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی "ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ له ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟

مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ:
" ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ "

با ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ : ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ؟
چه ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ؟

گاهی ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ....
کاری ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ، نیست.
گذﺷﺖ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ....
انتظار ﺑﺨﺸﺶ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﺠﺎﺳﺖ ....

شخصیت ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯼ ، ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺭﺍﻡ نمی ﺷﻮﺩ ...


اگر آدمها را بفهمید،
دل، آلزایمر نمی گیرد...

تاریخ ارسال : سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:04 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

خدایا....

خدایا، شلوغی های روزگارم را؛ اگر برای رسیدن به توست،

پررنگ؛ و اگر مسبّب جدایی است،


خلوتش کن؛ مشغله های بی تو،

همان بهتر که پاک شوند ...

تاریخ ارسال : جمعه 4 اردیبهشت 1394 07:21 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

پیش نویس کتاب های نهم

تاریخ ارسال : جمعه 4 اردیبهشت 1394 07:12 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

نادیده گرفته شدن

بزرگترین هراس یک زن .. نادیده گرفته شدن است !
این موجودات ظریف به گونه ای خلق شده اند که اگر دشمنشان نیز نسبت به آن ها بی اعتنایی کند .. رنج خواهند کشید …

گابریل گارسیا مارکز .. از کتاب ۱۷ انگلیسی مسموم

تاریخ ارسال : جمعه 4 اردیبهشت 1394 07:10 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات