در هوایت بیقرارم روز و شب
پدر سایه ای بود و پناهی بود و نیست شانه ام را تکیه گاهی بود و نیست سخت دلتنگم ، کسی چون من مباد سوگ ، حتی قسمت دشمن مباد گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر " هست " ناگه " نیست" گردد در نظر باورم شد ، این من ناباورم روی دوش خویش او را می برم! می برم او را که آورده مرا پاس ایامی که پرورده مرا می برم در خاک مدفونش کنم از حساب خویش بیرونش کنم راست میگویم جز این منظور نیست چشم شاعر از حواشی دور نیست مثل من ده ها تن دیگر به راه جامه هاشان مثل دل هاشان سیاه منتظر تا بارشان خالی شود نوبت نشخوار و نقالی شود هر یکی همصحبتی پیدا کند صحبت از هر جا به جز اینجا کند گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر خوش به حالت ، خوش به حالت ای پدر
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﮑﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﯾﻪ " ﮐﻠﻢ " ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ.
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺮﮔﺶ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺯﯾﺮﺵ ﯾﻪ ﺑﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﮒ ﯾﻪ ﺑﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ ﻭ ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ : "ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻬﻤﯿﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﮐﺎﺩﻭ ﭘﯿﭽﺶ ﮐﺮﺩﻥ؟ " ﺗﺎ ﺗﻬﺶ ﻣﯿﺮﻩ ﻭ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻮﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻧﺸﺪﻩ... ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻠﻢ ﻫﺴﺘﺶ. ﻣﺎ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻭﺭﻕ ﻣﻲ ﺯﻧﻴﻢ ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺁن ﭽﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﮐﺶ ﮐﻨﯿﻢ ... ﺁﯾﺎ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻠﻤﻪ ﺳﭙﺎﺱ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ؟ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻣﯿﺸود ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ؛ ولی .... یک ضرب المثل چینی می گوید :
ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ هر شب قبل از خواب، ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارد خوشحالیهایش را بنویسد.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ شبها ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﻮﺷﺖ: ﺧوشحالم
ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺮﺧﺮ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺧوشحالم ﻛﻪ
ﺩﺧﺘﺮﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻓﻬﺎ ﺷﺎﻛﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ
ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﻪ ﻧﻤﯿزﻧﺪ! ﺧوشحالم ﻛﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﯼ
ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﯿﻜﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ! ﺧوشحالم که ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯾﻢ ﻛﻤﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ
ﻏﺬﺍﯼ ﻛﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ
بیاییم قدر موهبت ها و داشته هایمان را بدانیم. ۱- به جای ازدیاد کارها به تداوم صحیح آنها بیندیشید. (حکمت ۲۷۰) ۲- برای رسیدن به هدف ها و مقام های بلند، همّت بلند داشته باشید. «خطبه ۲۱۱» رﻭﺯﯼ
ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا می رود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ
ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﯿﺮﯾﺰﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺎﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ
ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ .
سرعت آهو 90 کیلومتر در ساعت است در حالی که سرعت شیر 57 کیلومتر در ساعت است پس چطور آهو طعمه ی شیر می شود؟
. ترس
آهو از شکار شدن باعث می شود که او برای سنجش فاصله اش با شیر مدام به پشت
سر نگاه کند و به خاطر همین سرعتش بسیار کم می شود تا جایی که شیر می
تواند به او برسد! (( از زندگی لذت ببرید و خوش بین باشید ))
محله
ما یک رفتگر دارد، صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم می
کند و من هم از ماشین پیاده می شوم و دستی محترمانه به او می دهم، حال و
احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود.
همسایه طبقه زیرین ما نیز دکتر جراح است، گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش سلامی می کنم و او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند. به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر، بشدت لذت بخش تر از طبابت آن دکتر برای ادامه حیاتم است. پرفسور سمیعی یک روز از سر بیکاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که
""هفت پند مولانا""
شب باش : در پوشیدن خطای دیگران
فروغ فرخزاد میگه:
در حیرتم از خلقت آب،اگر با درخت همنشین شود، آن را شکوفا می کند.اگر با آتش تماس بگیرد، آن را خاموش می کند.اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آن را تمیز می کند.اگر با آرد هم آغوش شود، آن را آماده طبخ می کند.اگر با خورشید متّفق شود، رنگین کمان ایجاد می شود.ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گندآب می گردد.دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است،و در تنهایی مرده وگرفته است.پس بیاییم با، "باهم" بودن دلهایمان را زنده و سرحال نگهداریم... قیصر امین پور چه زیبا گفت : مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ در ازای ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ کلمه ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ : ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ: مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی "ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ له ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟ مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ: با ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ : ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ؟ گاهی ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ .... شخصیت ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯼ ، ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺭﺍﻡ نمی ﺷﻮﺩ ...
خدایا، شلوغی های روزگارم را؛
اگر برای رسیدن به توست،
پررنگ؛ و اگر مسبّب جدایی است، خلوتش کن؛ مشغله های بی تو، همان بهتر که پاک شوند ... بزرگترین هراس یک زن .. نادیده گرفته شدن است ! گابریل گارسیا مارکز .. از کتاب ۱۷ انگلیسی مسموم |