ناگهان تکبیر پرواکرد
در میان آتش و باروت غوغا کرد
کودکی از جنس نارنجک
در دهان تانک ها افتاد
در مورد نحوه شهادت حسین فهمیده بارها و بارها روایت های متعدد نقل شده است. اما
متاسفانه در این روایت ها دقت و توصیف های جزئی دیده نمی شود و به همین دلیل دانش
آموزانی که در درس هایشان با حسین فهمیده آشنا می شوند خیلی متوجه موضوع نمی شوند.
آنها نمی دانند چرا حسین می بایست خودش را به زیر تانک بیندازد تا آن را منهدم کند؟اما ماجرا از
این قرار بوده که حسین و دوستش در روز هشتم آبان 59 زمانی که در سنگر بودند به محاصره
عراقی ها در می آیند. شمس زخمی می شود و حسین با زحمت بسیار او را به پشت خط می
رساند. حسین وقتی دوباره به سنگر برگشت 5 تانک را می بیند که به سمت رزمندگان هجوم
آورده و قصد دارد همه آنها را قتل عام کند. اما این نوجوان با سن کمش در آن لحظه و با چند عدد
نارنجک چه می توانست بکند؟
او می اندیشد و به این نتیجه می رسد که تنها راه این است که آنها را به هراس بیندازد؛ هراسی
که آنها را وادار به فرار کند. والا تانک های غول پیکر به راحتی وارد شهر می شدند. تصور حضور
آنها در شهری بی دفاع برای حسین غیرممکن بود. به همین دلیل تنها راه را در این می بیند که
نارنجک ها را به کمر ببندد و خودش را به تانک جلویی برساند. همین کار را هم می کند. با نارنجک
ها خودش را به زیر تانک می اندازد و انفجار بزرگی رخ می دهد. او با این کار با یک تیر به چند
هدف زده بود. اولا اینکه چند نارنجک را همزمان منفجر کرده بود که در حالت عادی امکان نداشت
همه با هم منفجر شوند. با این کار توانست تانک اولی را منهدم و جلوی عبور بقیه آنها را هم
بگیرد. دشمن هم که تصور نمی کرد رزمندگان، تجهیزاتی داشته باشند که بتوانند جلوی تانک ها
مقاومت کنند با انفجار بزرگ اولین تانک، به تصور اینکه حمله گسترده ای آغار شده است به
سرعت از تانک ها پیاده شدند و پا به فرار گذاشتند. در نتیجه حلقه محاصره شکسته شد و بعد از
مدتی نیروهای کمکی از راه رسیدند.