آرایه ادبی تلمیح وتضمین

تلمیح :

در واژه به معنی «به گوشه چشم اشاره کردن»

است و در اصطلاح ادبی بهره گیری از نقل قول ها،  آیات، احادیث، داستان ها و وقایع تاریخی است و یا آن که با شنیدن بیت یا عبارتی، به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا  آیه و حدیثی بیفتند، بدون آن که آن موضوع و داستان را تعریف کنند.
نمونه :

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را  (شهریار)
که به حدیث «لا فتی الّا علی لاسیف  الّا ذوالفقار» اشاره دارد.
نمونه های دیگر:

-  آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نام من دیوانه زدند  (حافظ )
-  چنین گفت پیغمبر راست گوی /  ز گهواره تا گور دانش بجوی          (فردوسی )
-  چه فرهاد ها مرده در کوه ها / چه حلاج ها رفته بر دارها                (علامه طباطبایی )
-  ما قصه سكندر و دارا نخوانده ایم / از ما به جز حكایت مهر و فا مپرس
-  گفت آن یار كز و گشت سردار بلند /  جرمش این بود كه اسرار هویدا می كرد

 تضمین :

 هرگاه شاعر یا نویسنده ای در سخن خود از شعر یا نوشته ی دیگری بهره بگیرد، آرایه ی تضمین شکل می گیرد و به ترآن است که نام گوینده ی اصلی گفته شود.
نمونه :
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم /  که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
که در این نمونه «شهریار» بیتی ازحافظ را تضمین کرده است.
نمونه ی دیگر:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
«میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است»
که در ابن جا سعدی بیتی از«فردوسی » را تضمین کرده است.
نمونه ی دیگر:
آوردن متن عربی آیه یا حدیثی را در سخن، «درج» می نامند و اگر مضمون آیه یا حدیثی در سخن آورده شود، آن را «حل» می گویند و «حل  و درج » را اقتباس می نامند.

تاریخ ارسال : پنجشنبه 28 آذر 1392 08:54 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

تشخیص کلمات عربی از فارسی


باز شناسی کلمات عربی از فارسی

1- کلماتی که دارای حروف ( ث – ح – ص – ض – ط – ظ – ع –  ق )می باشنداکثراً از زبان عربی وارد زبان فارسی شده اند وبرخی نیز کلمه های دخیل دیگری هستند که بااین حروف نوشته شده اند.

نکته 1 : برخی از کلمه هاکه با «ق» نوشته شده اند ترکی یا مغولی می باشند مثل: آقا ، اتاق ، قاشق ، باتلاق،چخماق ،سنجاق ،قربان و...

نکته ۲ : حرف « ث » در زبان های اوستایی وپارسی باستان بوده است وچند کلمه ای از آن باقی مانده است مثل:کیومرث وتهمورث وارثنگ ولی اکنون این حرف درزبان فارسی نیست.

ادامه مطلب

تاریخ ارسال : شنبه 29 تیر 1392 01:09 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

نکاتی پیرامون پسوند " ان " و انواع آن


                                                                    

قابل توجه دانش آموزان عزیز

پسوند " ان " یکی ازنشانه هایی است که در کتاب زبان فارسی دبیرستان به آن پرداخته می شود .

این پسوند انواع و کاربردهای متفاوتی دارد.کاربرد هایی چون نشانه  زمان، شباهت و ...

اینک برای شناخت بهتر آن به مثال های زیر نظری بیاندازیم .

ziba فلانی نالان است . یا  او گریان است .

در این دو جمله دو ویژگی نالان و گریان به کسی نسبت داده شده است.یعنی فلانی در حال نالیدن و یا گریستن است.پس نال وگری بن های مضارعی هستند که با اضافه شدن ان به آن هابیانگر حالتی خاص درشخص شده اند در نتیجه چون ان در کلمات نالان و گریان نشان دهنده ی حالت است  به آن پسوند حالت می گویند .در این صورت صفت فاعلی نیز ساخته می شود .

کلمه های دیگر : لغزان  ، خواهان و...

zibaهنرمندان نوای زندگی سردادند.

ان در کلمه ی هنرمندان در مفهوم جمع به کار رفته است پس به آن پسوند جمع می گوییم .همچنین در کلمات سران ، پیران ، منشیان و...

ziba بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

ان در واژه ی بهاران بیانگر زمان است یعنی در هنگام بهار همچون ابر بگریم .پس ان در این واژه پسوند زمان است . کلماتی دیگر : سحرگاهان ، بامدادان و ...

zibaپشتش چون کوهان خمیده بود .

کوهان یعنی شبیه به کوه پس ان در واژه ی کوهان بیانگر شباهت است و به همین دلیل به آن پسوند شباهت می گوییم .

zibaگیلان از شهرهای شمالی ایران است.

گیلان یعنی محل مردم گیل پس ان در این واژه مفهومی مکانی دارد و به آن پسوند مکان گویند .

کلمات دیگر : چناران ، توران و...

 ان در بعضی کلمات پسوند نیست بلکه جزء حروف اصلی کلمه است مانند : مهمان ،جوان ، مرجان و...

راه تشخیص ان در مفهوم پسوند و یا حروف اصلی کلمه این است که ان  را از انتهای واژه حذف کنیم اگر واژه باز هم دارای معنی بود ان بیانگر پسوند است در غیر این صورت جزءحروف اصلی کلمه خواهد بود.

تاریخ ارسال : پنجشنبه 3 اسفند 1391 08:38 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

ریشه ی برخی از کلمات رایج

۱ - میزبان : میز ( مهمان ) + بان ( پسوند دارندگی)۱ = کسی که دارای مهمان است.
۲-
 
گوسفند:  گو ( جانور اهلی ) + سپند ( مقدس، پاک ) = جانور اهلی پاک ۱
*
جز اول ( گو ) در واژه های گوساله و گاو نیز به کار رفته است.۱
۳ -
 
میرزا : میر ( مخفف امیر ) + زا ( مخفف زاده) = امیر زاده
*
 
این واژه ظاهراً از زمان تیموریان رواج یافته است در عهد قاجار هرگاه پیش از نام افراد ذکر می شد به معنای  « آقا » بود مانند: میرزا جعفر و اگر بعد از نام اشخاص می آمد دلیل بر شاهزادگی بود.مانند: محمدعلی میرزا- احمد میرزا ۱

۴ - کدبانو: کد ( خانه) + بانو = بانوی خانه ۱۵- آسمان:  آس( سنگ مدور) + مان(پسوند شباهت)= فضای شبیه سنگ آس
*
 
این تشبیه به این دلیل است که به زعم قدما آسمان مدور همچون سنگ بزرگ آسیاب است که  بر فراز زمین در حال چرخش است.جزء اول این واژه را می توان در واژه های آسیاب و خراس نیز مشاهده کرد.


ادامه مطلب

تاریخ ارسال : دوشنبه 11 دی 1391 05:35 ب.ظ | نویسنده : شهره شهیاد

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات