تلمیح :
در واژه به معنی «به گوشه چشم اشاره کردن»
نمونه :
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیرم چه نامم شه
ملک لا فتی را (شهریار)
که به حدیث «لا فتی الّا علی لاسیف الّا
ذوالفقار» اشاره دارد.
نمونه های دیگر:
- آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نام
من دیوانه زدند (حافظ )
- چنین گفت پیغمبر راست گوی / ز گهواره تا گور دانش بجوی (فردوسی )
- چه
فرهاد ها مرده در کوه ها / چه حلاج ها رفته بر دارها (علامه طباطبایی )
- ما
قصه سكندر و دارا نخوانده ایم / از ما به جز حكایت مهر و فا مپرس
- گفت
آن یار كز و گشت سردار بلند / جرمش این
بود كه اسرار هویدا می كرد
تضمین :
هرگاه شاعر یا
نویسنده ای در سخن خود از شعر یا نوشته ی دیگری بهره بگیرد، آرایه ی تضمین شکل می
گیرد و به ترآن است که نام گوینده ی اصلی گفته شود.
نمونه :
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم /
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
که در این نمونه «شهریار» بیتی ازحافظ را تضمین کرده است.
نمونه ی دیگر:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
«میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است»
که در ابن جا سعدی بیتی از«فردوسی » را تضمین کرده است.
نمونه ی دیگر:
آوردن متن عربی آیه یا حدیثی را در سخن، «درج»
می نامند و اگر مضمون آیه یا حدیثی در سخن آورده شود، آن را «حل» می گویند و «حل
و درج » را اقتباس می نامند.