عده
اى تصور مى کنند که طنز همان شوخى و مزاح است. در حالى که بین طنز و شوخى
بعد و مسافتى است در مقیاس چندین سال نورى؛ بین زمین تا کهکشانها. منظور از
شوخى خنداندن است که گاه با مسخره کردن همراه است. اما طنز قصد مزاح، هزل و
شوخى ندارد. طنز در پى اصلاح است نه به دنبال کشش کسى به سوى خود. شوخى
جذبه زودگذر و آنى دارد، اما طنز تأثیر عمیق و طولانى. هر انسانى اگر منصف
باشد حتى اگر نیش طنز در مورد او باشد، در تنهایى به تفکر فرو مى رود و سعى
مى کند تحولى در نقش خود به وجود آورد. طنز خنده مى آورد ولى خنده آن
دردناک تر از گریه است. گاهى اوقات نمى توان حرفهاى جدى را به طور واضح و
آشکار بیان کرد و این جاست که طنز به کار مى افتد. در بسیارى موارد، گیرایى
و جذابیت و تأثیرگذارى طنز به مراتب کارسازتر از بیان جدى حرفهاست. فرد
هزّال یا شوخى کننده و تمسخرگر، روحى سبکسر و کم مایه دارد و تنها به لحظه
ها مى اندیشد و فقط دم را غنیمت مى شمرد. اما انسان طنز پرداز هر روز روح و
روانش در برکه هاى زلال و آبشارهاى صداقت شست شو داده مى شود و در کوره
داغ حوادث پخته و آبدیده مى شود. به همین جهت کلامش هشدار مى دهد، مى
خنداند، مى چزاند، و مى گدازاند تا جاده را براى سیر و سلوکى عارفانه و
خدایى هموار ساخته و به تعالى روح بشر منجر گردد.