من این پست و گذاشتم تا راجب مدرستون ازتون سوال کنم:دی
خودمم بهشون جواب میدم نگران نباشین*^*
لطفا تو نظرات همین پست جواب بدین^_^
مرسی:)♡
خب شروع میکنیم:⬇
1.اسم مدرستون؟(نمونه یا غیر نمونه یا تیزهوشان یا غیر انتفاعی بودنش و حتما بگین!)مدرسه ی خودم مدرسه ی غیر انتفاعی جوادالائمه^^
2.شاگرد اولتون؟کرمی پور×_×
3.شاگرد تنبلتون؟(منظورم تو درسه)سرشار:/
4.شاگرد شیطون و آتیش پارتون؟اول خودم،بعد استار،بعد ستی،بعد ستا،بعد مهری و در آخر پری.
شیطون تر از ما تو مدرسه وجود نداره،دیگه کلاس جای خودش و داره.
5.معلم مورد تنفرتون؟معلم تفکر؛تالاری:×/
6.معلم مورد علاقتون؟مورد علاقه ندارم ولی محمدی که برای هنره بد نیست:|
7.بهترین ناظمتون؟برنجی فوراور♡_♡
8.بدترین ناظمتون؟ربیعی×^×
9.دسته گلای امسالتون؟خودم برای خرخونمون زیر پایی انداختم با سر رفت تو دیوار زنگ مطالعات کامل تو دفتر بودم خیلیم خوش گذشت،با اکیپم روز اول مدرسه با بادکنک پر از آب به معلما حمله ور شدیم،جیغ زدن یهویی تو کلاس و سکته زدن معلم(جیغ زدنا از قصد بودن)،بستن بندای کتونی استار بهم و با کله رفتن استار تو زمین،انداختن موز جلوی دفتر معلما با کمک اکیپم و شیرجه رفتن معلما تو در،قفل کردن دستشویی به روی ستی و تا زنگ بعد ستی تو دستشویی بود،خراب کردن کولر و به بهونه ی گرما رفتیم بیرون(نمیگم چجوری خرابش کردیم،کار یادتون میدم بعد پلیس فتا میاد میبرم:دیییی)و آوردن گوشی توی دو روز اول مدرسه و کلی دیگه...
10.چند تا امتحان ازتون گرفتن؟از هر درس لااقل یکی گرفتن.
11.تو کودوم امتحانا گند زدی؟ادبیات و عربیו×
12.معلم ورزشتون چطوره؟اوققققق وحشتناک بدهههه.رنگ کاور ما رو زرد کرد بعد همه ی اکیپ ما شلوار زرد تنگ،کاور زرد و لاک زرد ست کردیم و اومدیم مدرسه^~^(نگم چیکارمون کردن بهتره:/)
13.تیکه کلامتون تو مدرسه؟ای گوزو،فاکینگ شت،پشمک،یاه یاه یاه یاه و تو چقده بامزه ای×~×
14.وظیفه ایم تو مدرسه بهتون دادن؟نه بابا ناظما حتی از یک کیلومتری منم رد نمیشن؛فقط برنجی خیلی مهربونه و بیشتر موقع ها ازم دفاع میکنه،برا همین دوسش دارم؛ولی اونم اذیت میکنما؛گفتم که؛لیاقت خوبی دیگران و ندارم.
15.لقب یکی از معلماتون؟علوم و میگم؛چکیده(این چکیده قضیه داره:/)فامیلیش توحیدیه ما بهش میگیم چکیده.
16.امسال تو مدرسه آسیب دیدی؟آره بابا یه بار استار هلم داد از رو سراشیبی مدرسه قل خوردم پایین هم سرای زانوم پاره شد،هم دستام زخم شد هم پاهام(نگم که استار چقدر گریه کرد:///)و یه بارم با یه معلممون کار داشتم رفته بودم دم دفتر،بعد پام به لبه ی در دفتر گیر کرد با سر رفتم وسط اتاق معلما(همشون انقد وحشت زده اومدن طرفم فک کردم سری یا جاییم شکسته:!)خیلیم پیشونیم درد گرفت×^×
17.سخت ترین درس امسالتون؟علوممممم...
18.امسال معلما تا حالا مچتون و گرفتن؟آره یه بار ستا تو یه ورق برام نوشت این معلمه چقد سرویس کنه تا من گرفتم دستم معلمه که معلم مطالعاتم بود وقتی من داشتم میخوندمش یهو اومد ازم گرفت خوندش.برام 5 تا منفی گذاشت 10 نمره ام از انضباطم کم کرد:/(نگم که ستا هزار بار تو تلگرام و کلاس گفت توروخدا ببخشید و فردا برام فیلم ترسناک آورده بود برای خودم^~^)آخه مهمم نبود من همیشه نمره هام کم میشه این عادیه اینا هنوز من و نشناختن!!
فک نکنین دست و پا چلفتی ایماااا؛ما حواسمون نبوده این معلمه نگو سر ردیف ما بوده؛فقطم تیکه ی خوندن ورق من و دیده و ما ام هیچکودوممون حواسمون نبوده و اومده و مچمون و گرفته.
خب خب؛من این پست و برای کسایی گذاشتم که دوست دارن درمورد من اطلاعات بیشتری بگیرن:)♡
(هرچی که اینجا نوشتم واقعیته و من به چیزی که هستم افتخار میکنم*_^)
همونطور که بیشتریاتون میدونین اسمم لیاناعه.14 سالمه و در روز 11 آبان سال 1382 به دنیا اومدم.
قدم 151 س.م و وزنم 35 ک.گ هستش.همه میگن وزنم نسبت به سنم خیلی کمه و خودمم این و میدونم؛چون گیاه خوارم و از گوشت و مرغ و مثل اینا متنفرم.
تک فرزندم و خیلیم راضیم*_*
توی خانواده ی پدریم نوه ی دوم و توی خانواده ی مادریم نوه ی اولم.
از آدمای افاده ای متنفرم و اصن محلشون نمیزارم.
تیم مورد علاقه ی فوتبالم تو ایران پرسپولیس و توی تیمای خارجی فقط آلمان و میدوستم.اگه تیم مورد علاقه ی آلمانیم و میخواین باید بگم دورتموند♡○♡
فوق العاده پرروام.
عاشق آهنگم♡_♡[فقط خارجی]
همیشه و تحت هر شرایطی آهنگ گوش میدم.
هندزفریم و گوشیم که توش آهنگامه حکم بچه هام و دارن*-*
خیلی دعواییم مخصوصا وقتی به آیدلام یا فندومام توهین بشه×-×
عاشق شخصیتای بد داستانا و فیلمام.
میوه ی مورد علاقم خیاره:/
ژانر مورد علاقم تو کتابا ترسناکه،فن فیکشنم میخونم+دفترچه خاطرات یک بی عرضه^____^
وقتی کسی ازم تقلید کنه جوش نمیارم چون حتما کارم فوق العاده بوده که تقلید کرده^_^
درس مورد علاقم توی مدرسه فقط ورزشه(اونم اگه آزاد باشه-_-)و درسای مورد تنفرم توی مدرسه همه ی درسا به غیر از ورزشه^_^
بزرگ ترین ترس من اینه که نتونم به آرزوهام برسم(واقعا بده×~×)
عاشق چیزای ترسناکم و سری های هابیت و ارباب حلقه ها رو خیلی میدوستم♡_♡
استعدادم توی علوم و ریاضی زیاده برای همین میخوام دکتر بدن بشم تا بورسیه بشم و برم آلمان(کشور رویاهام☆_☆)
موهای بلوند(طلایی نه واقعا بلوند:|)،چشمای آبی آسمانی درشت و کشیده،بینی کوچیک،لبای معمولی،مژه های بلند و پوست سفید چهرم و میسازن.
کارای مورد علاقم شیطونی،آهنگ گوش کردن،صحبت با دوستام،کار با گوشی،خوابیدن و ... هستن.
کارای مورد تنفرم خرید،درس خوندن،کار خونه انجام دادن و ... هستن.
از خصوصیات خوبم فقط راز داریم و دلداری دادنمه(دیگه خصوصیت خوبی ندارم:/)
با هرکسی صمیمی نمیشم و خیلی سردم(فقط من این و نمیگم؛دوستام و حتی خانوادمم این و میگن)
مغرورم خیلی زیاد،خیلی زود عصبی میشم،بد اخلاقم(البته با دوستای صمیمیم اینطور نیست)،خونسرد،با غریبه ها خوب رفتار نمیکنم،غر غرو،اخمو،ضد حال و کلی دیگه خصوصیات بدم به شمار میان(البته من این خصوصیات و بد نمیدونم؛بقیه بد میدونن×_×)
تو حیوونا فقط عاشق گربه هام،خیلی گوگولین^_^
از دوست پسر داشتن و مثل اینا متنفرم و سینگلم(مگه میشه آدم دایرکشنر،زیکوآد،هری گرل و بلیبر باشه و رلم باشه؟!!!!×○×➡یکی از دلایل دیگم همینه)
لیاقت خوبی دیگران و ندارم؛چون سریعا یادم میره و کاره خودم و انجام میدم.
خیلیم بی رحمم.یعنی خیییییلی.
شاید سالی یه بار گریه کنم؛اونم شاااااید.
پ.ن:واقعا میگم•_•
اجتماعی اصلااااا نیستم؛چون بیشتر وقت خودم و صرف خودم میکنم و حوصله ی دیگران و ندارم.
دوستام و تحت هیچ شرایطی ول نمیکنم.
شعار من تو زندگی:⬇
+ازت بدم میاد.
-چی؟ازم بدت میاد؟
+آره.
-ناموسا فک کردی برام مهمه؟
+:/
شعارم به زبون ساده:مهم نیست که ازت بدشون میاد؛مهم اینه که تو از خودت خوشت میاد و نظر اونا برات مهم نیست☆
ورزش مورد علاقم سوارکاریه♡
بیشترین استعدادم تو شیطونیه^_*
کشور رویاهام آلمانه و وقتی بورسیه بشم برای همیشه میرم اونجا و تنها زندگی میکنم:)
دلایلی که آلمان و دوست دارم ایناس:کشور با نظم و پر قانونیه،مردمش فوق العادن،بهترین کشور جهان شناخته شده(این و من نمیگم؛اینترنت و کلی سایت معتبر گفته)،مدیریت کشورش عالیه،کشور تمیزیه،بهترین دکترا اونجا هستن و کاملا موفقن،امنیت زیادش و کلی دلیل دیگه...
از چیزایی که باعث دردسرم میشن یکیش فوضولی بیش از حد و یکیش آتیش پارگیمه.
بهترین دوستام تو مجازی بهار،آلا،امی،فادی،مینامی و شکی هستن.
و بهترین دوستام تو دنیای واقعی ستی،استار،ستا،پری و مهری هستن.
خواننده های مورد علاقم تیلور سوییفت،هری استایلز،زین ملیک،نایل هوران،لوییس تاملینسون،لیام پین،جاستین بیبر،ادل،ملانی مارتینز و ... هستن.
گروه های موسیقی مورد علاقم وان دایرکشن،لیتل میکس و ... هستن.
یه زیکوآد،هری گرل،دایرکشنر،سوییفتی و بلیبر هستم.
یه لری شیپر و زری فرند شیپرم هستم.
توی تهران_ایران به دنیا اومدم...
وااااااای که من عاشق تیپ اسپرتم؛کلا خیلی تیپای پسرونه دوس دارم♡
پ.ن:همیشه تو روزای نیمه سرد گشت ارشاد باید من و بگیره؛چون همیشه بدون روسری یا شال یا ... سوییشرت میپوشم؛کلاشم میزارم رو سرم با شلوار جین.تا حالا هزار بار بهم گیر دادن:/منم کوتاه نیومدم^_^
از آهنگای ایرانی متنفرم و اصلا نمیگوشم.
انواع فست فودا رو دوست دارم و از غذاهایی که توش گوشت یا مرغ یا مثل اینا رو داره متنفرم.
اسمای مستعارم شامل لی لی،لیلیانا و لیا هستن.
خب،فک کنم همینا برای شناخت بیشتر من کافی باشه.
اگه دوست داشتین نظر بزارین و هر سوالی خواستین ازم بپرسین^_^
پری:خب انقد از بحث اصلی دور میشید که من یادم میره.
ستی: احمق آلزایمری داشتیم برای سلبا اسم نزدیک پیدا میکردیم که نوبت به هری رسید ولی لیلیانا(اسم دیگه ی مستعار من) اجازه نمیده براش اسم نزدیک پیدا کنیم چون اگه انتخاب کنیم جرمون میده.
پری:خب این و که خودمم میدونستم:/
ستی:چییییییی؟!!!!! عرررررررررررر ینی من تا الان داشتم زر میزدم؟!!!!!!
پری:فک کنم:/
ستی:انتر بوزینه...
خلاصه اینا هی داشتن دعوا میکردن که من پریدم وسط و گفتم:اگه میخواید برا هری بدون کتک اسم نزدیک پیدا کنید باید هرچی من میگم انجام بدید.
ستا:با اینکه سخته ولی باش.
بقیه ام موافقت کردن پس گفتم:به انتخابین.
ستی:هر هر.
همه ی اکیپ به غیر از ستی::/
ستی:واااااا چیه مگه هر هرم میشه دیه.
ستا:هات.
من:لقبش و نگو اسم نزدیک.
مهری:خری.
من:این میخوره.
پری: یسسسسسس.
آقا همون موقع زنگ خورد و ما بعد از کلی جنگولک بازی و فرار از مامورا برای رفتن به دستشویی رفتیم سر صف.
آقا تو صف هی داشتم درمورد خری فکر میکردم.خیلی خنده دار بود.وارد کلاس شدیم.این زنگ دینی داشتیم و ظهیر الدینی(فامیلیش خیلی به درسش میاد)ملقب به ظهیر لولو بعد از 5 دیقه وارد کلاس شد.
اول امتحان گرفت و ما طبق معمول با کلی روش تقلب که سراغ داشتیم حلش کردیم.
ورقه ها رو گرفت و شروع کرد به درس دادن.
شاید باورتون نشه ولی من هنوزم داشتم راجب خری فکر میکردم،خودمم نمیدونستم چرا!!!
یهو ظهیر لولو صدام زد:خانوم لیانا؟
آقا من انقد به خری فکر کرده بودم گفتم:جانم خری؟
کلاس رفت رو هوا که چه عرض کنم فضا.
تازه فهمیدم چه گندی زدم.
ظهیر لولو ام داشت از سرش دود بلند میشد.
سریع گفتم:ببخشید من میخواستم بگم هری گفتم خری.
هری گرلا که داشتن زمین و بعد این حرف من گاز میگرفتن.
ظهیر لولو ام معلوم بود داشت آتشفشان وجودش و خاموش میکرد پس گفت:دیگه تکرار نشه.
من:چشم.
دیگه سعی کردم به خری فکر نکنم و به زر زرای ظهیر لولو گوش کنم.
میز کناری ما دو تا از به اصطلاح شاخامون نشسته بودن.یکیشون به شدت بد نفس میکشید.فک کنم سرما خورده بود چون نفساش خش دار بودن.
بعد از حدود 5 دیقه صبرم لبریز شد و روبهش داد زدم:نفس نکش.
اینبارم قهقهه های کلاس شروع شد.
تا قبل از اینکه ظهیر لولو منفجر بشه سریع گفتم:ببخشید ادامه بدید.
کلاس ساکت شد و دوباره ظهیر لولو با کلی چشم غره به من زر زراش و شروع کرد.
بعد از نیم ساعت دیگه استارم از نفس کشیدن دختره خسته شده بود.
هرکی جای من بود رگای اعصابش و پاره میکرد.
من سریع عصبی میشم و وقتی عصبی بشم زمان و مکان نمیشناسم.
اینبار با صدای بلند گفتم:نفس بکش.
دوباره کلاس به طرف من برگشت و همه دوباره به طرز وحشتناکی بلند خندیدن.
ظهیر لولو اول یه داد بلند زد که همه ساکت شدن و بعد گفت:خانوم لیانا شما چتونه؟؟!!یه بار میگین نفس بکش یه بار میگین نفس نکش.بهتره خودتون و به یه تیمارستان نشون بدین.
من:نشون دادم قطع امید کردن.
باز کلاس رفت رو هوا و من به خاطر این حرفم تو افق محو شدم.
مهری در حین خنده برگشت سمت من و گفت:مگه تیمارستانم قطع امید میکنن؟!
من:نمیکنن؟
مهری میخواست جوابم و بده که ظهیر لولو گفت:بیروووون.
خیلی ریلکس بلند شدم تا برم بیرون ولی تا خواستم برم زنگ خونه خورد.
با پررویی تمام گفتم:ببخشید الان زنگ خورد دفعه ی بعدی بیرونم کنین.
بازم همه خندیدن و ظهیر لولو سریع بلند شد و قبل از رفتنش گفت:نمره انضباطتون و جبران میکنم.
منم یه لبخند ژکوند زدم که ظهیر لولو سریع رفت بیرون.خلاصه سریع با اکیپم که داشتن از خنده روده بر میشدن از کلاس اومدیم بیرون.
پری:دستت درد نکنه حسابی شاد شدم.
من:گوه خوردی!!!
پری:ممنون-_-
همون دختره که به اصطلاح شاخ بود و من هی بهش میگفتم نفس بکش نفس نکش اومد و گفت:کم سوتی بده لی لی سوتی.
ستا:سوتی هفت جد و آبادته.
مهری:رادیوی خراب.
آقا ما با حرف مهری زدیم زیر خنده.
منم انگشت وسطم و براش نشون دادم.اونم که معلوم بود خیلی ضایع شده با اخم رفت.
ما ام به سمت خونه هامون حرکت کردیم.
________________________
خیلی دوستام و دوست دارم.بیخودم نمیگم که دوستای صمیمیمن؛چون عالین و همه جا پشتمن.
خب من توی پست اولم گفتم که بلیبر،دایرکشنر،زیکوآد،هری گرل و سوییفتیم.
این خاطره ام مربوط میشه به این فندوما.
آقا اگه امتحانای ترم دو رو فاکتور بگیریم تقریبا آخرای سال بود:]
اکیپ ما مث همیشه بیکار و بی اعصاب بود و منتظر یه بهونه بود تا منفجر بشه.
توی کلاس نشسته بودیم تا اینکه یه نفر بهونه دستمون داد.
یکی از پررو ترین،بیشعور ترین و حرص درار ترین دخترا توی کلاسمون که اسمش کیمیا بود اومد وسط کلاس و داد زد: اکسو بهترینه و ما اکسو الا بهترینیم.
آقا قبل از اینکه من منفجر بشم ستی که دایرکشنر بود بلند شد و گفت:هووووو بوقلمون تا وان دی هست اکسو بره سوسک بخوره.
کیمیا که عصبانی شده بود و فرقی با ما نداشت اومد سمت میز ستی و گفت:اکسو بهترینه وان دی کیه توروخدا.چندش ترین و بد صدا ترین گروه...
همین کافی بود که منفجر شم.
داد زدم و گفتم:هووووو هییییییی دو کلمه از مادر عروس.اون چشم بادومیا با اون صدای حال بهم زن برن مستراب سیفون و بکشم.(ببخشید زیادی عصبی بودم:/)
همین کافی بود که همه ی اکسو الا بیان سمت میز ما.
ما ام شروع کردیم به دعوا باهاشون.
اوضاع همینجوریش خراب بود تا اینکه یه سوییفتی پاشد و گفت:وان دی و اکسو به پای تیلور نمیرسن.
من و استار که هم سوییفتی بودیم هم دایرکشنر یه نگاه گنگ بهم انداختیم که یعنی:از کی دفاع کنیم؟)
ستی شروع کرد به دعوا با سوییفتیا.
نمیدونم یهو چیشد که پای بلیبرا ام کشیده شد وسط.
دیگه داشت گریم میگرفت.
بلند گفتم:ابوالمالی روح سرگردان اینا رو به تو میسپارم.
یهو همه ساکت شدن و اتفاقی که بعدش افتاد باعث شد به گوه خوردن بیفتم که چرا این حرف و زدم:^)
سرگروه بلیبرا که اسمش عسل بود گفت:لی لی مگه تو بلیبر نیستی؟!
من:چرا.
عسل:خب بیا تو گروه ما دیگه.
قبل از اینکه من حرفی بزنم سرگروه دایرکشنرا که ستی بود گفت:لی لی
گوه خورده بیاد گروه شما لی لی دایرکشنره.
من:-_-خب من بلیبرم هستم ستی.
ستی:که چی؟باید بیای تو گروه ما.
پانیذ سرگروه سوییفتیا گفت:لی لی تو مگه سوییفتی نیستی؟!
من با آه:آرههههه.
پانیذ:پس میای تو گروه ما.
من:گوه خوردم.
آقا اینا هی بحث میکردن که من برم پیش کی که ستا که هری گرله گفت:لی لی سرگروه هری گرلاس پس میاد پیش هری گرلا.
همه دادشون درومد.
فک نکنین خاطر خواه دارم تو کلاسمون؛چون پررو ام و با زبونم روی هرکسی رو کم میکنم همه میخوان برم تو گروهشون.
آقا خلاصه معلم هنوز نیومده بود و اینا پای زیکوآدای بدبخت و بی گناهم کشیدن وسط.
من اون بالا مث فرمانده ی جنگ وایساده بودم و از همه دفاع میکردم.(از بس آدم نیکیم من:!)
آقا تنها فندومایی که باهاشون دعوا میکردم اکسو الا و سلنا تورا بودن.
خرخونامونم مث احمقا هی مارو نگاه میکردم.معلومه یا تا حالا آهنگ نگوشیدن یا تتلویی چیزی میگوشن:D)
جنگ داشت وحشتناک میشد.
من بدبختم هی از این فندوم به اون فندوم میرفتم و مث وکیل اون فندوم ازشون دفاع میکردم.
دیگه کم کم داشت دعوا به جاهای باریک کشیده میشد به طوری که به خواننده های بدبخت فحش ناموسی میدادن!!
تا اینکه با باز شدن کلاس همه ساکت شدن و من برای اولین بار از دیدن خانوم اجتماعیمون"شجاع"خوشحال شدم.
همه ساکت شدن و رفتن نشستن چون شجاع فوق العاده سگ اخلاق بود و باید حتما میرفتی میشستی وگرنه نمره ی یه امتحانت و قشنگ جبران میکرد.(یعنی تا میتونست گند میزد به نمره ها:!)
همه نشستیم و من با نفرت به کیمیا نگاه کردم که اون به من یه نیشخند زد که قشنگ دوست داشتم اون لحظه خفش کنم!!(اکسو ال احمق:/\)
بعد از یک ساعت مهری که زیکوآد بود بهم نگاه کرد و گفت:لی لی خدایی یه روز اگه مجبور باشی یه فندوم و انتخاب کنی کودوم فندوم و انتخاب میکنی؟!
اون لحظه بود که میخواستم سرم و بکوبم به میز.
با چشمایی از عصبانیت سرخ شده گفتم:نمیدونم×__×ایشالا تا اون روز سکته ی مغزی میکنم میمیرم.
مهری که متوجه ی وضعیتم شد خودش ساکت شد و ماجرای جنگ فندوم ها در اون روز بالاخره تموم شد.