ای وای میگم چرا همه بم میگن ریاکار. پست قبلم چرا کامل نیومده؟؟؟ من یه پست طول و دراز گذاشته بودم!!!!! هوففففففف .سر فرصت دوباره مینویسمش. با عرض پوزش!!!!!!!

تاریخ : شنبه 28 فروردین 1395 | 07:02 ب.ظ | نویسنده : زهرا❤ | نظرات
امروز ریا نشه روزه بودم

تاریخ : پنجشنبه 26 فروردین 1395 | 06:53 ب.ظ | نویسنده : زهرا❤ | نظرات
خیلی دیر به دیر دیگه به اینجا سر میزنم .
چون نت ندارم و وقتم که اصلا ندارم!!!!!!!!!!
ولی حرف خیلی دارم .
معمولا وقتی خیلی حرف داری نمیتونی بیانش کنی . مثل الان من که نمیدونم چطور باید بگمش .
پس بهتره هیچی نگم.
بزار ببینیم آخرش چی میشه !
همین

روزتون پر از اتفاقای قشنگ ♥♥♥♥

البته خیلی وقته برا خودمم همین آرزو میکنم .
ولی انگار خدا حواسش نیس که منم اینجام ....



میشوم دلگیر شاید نازنین ..... بیزار نه!



تاریخ : یکشنبه 22 فروردین 1395 | 02:19 ب.ظ | نویسنده : زهرا❤ | نظرات
رفتم.
خودم خواستم که دیگر نباشم ....
گفتم شاید اینطوری مغزم آرامش بگیره .
اما حالا شده روز اومدنش ، فکر روز و شبم....
میشود گاهی نگاهی بندازی وببینی انگار کسی نزدیکت نیست !
دورت شلوغه و تو متوجه رفتنم نیستی !!!!

کاش ....
هیچی بی خیال ....


تاریخ : یکشنبه 22 فروردین 1395 | 02:01 ب.ظ | نویسنده : زهرا❤ | نظرات
من فکر میکردم‌،با پاک شدن اطلاعات گوشیم ،همه چی هم پاک میشه ......... اما نشد......!!!!!! چرا شروع کردم؟؟؟ لعنت به این ذهن‌من که بی موقع به کار میوفته...

تاریخ : پنجشنبه 12 فروردین 1395 | 12:06 ق.ظ | نویسنده : زهرا❤ | نظرات
خواهرم بیداری...؟؟؟
بی قرارم اینک ...
 پشت خطم ،... وصلی ؟؟؟
خواهرم باتوسخن میگویم ..
اگر آقای غریبم آید
 وبگوید دختر سالها پشت در غیبت اگر من ماندم
 این همه ندبه ی غربت خواندم
همه اش وصل به گیسوی تو بود
 چه جوابی داری؟؟؟
 اگر آقا گوید از سر عشق خیالی که توکردی آواز من ندارم سرباز چه جوابی داری ؟؟؟
 دختر شیعه هنوزم وصلی؟؟؟؟
 تو رو ارباب قسم قطع نکن
 سالها منتظرم مرغ بی بال وپرم رحمی کن
 یا_صاحب_الزمان(عج) 


تاریخ : جمعه 6 فروردین 1395 | 11:51 ب.ظ | نویسنده : زهرا❤ | نظرات
سلام سلام. عید همگی مبارک.
ان شاءالله امسال, سالی باشه سرشار از موفقیت و اتفاقا و حسای قشنگ قشنگ.
 بدون غم و ناراحتی و شکست.
 عید ما هم مثل هرسال گذشت. بدون مسافرت و رفتن خارج از شهر. به علت شلوغی!!!
دلیل بابامه دیگه.
فقد با این تفاوت که من پارسال, یازدهم فروردین رفتم بهشت زهرا, سر مزار مرتضی.
یادش به خیر.
خخخخخ چقدم فحش خوردم بعدش,
از دوستام به خاطر اینکه چرا قبلش نگفتی که میخوای بری ؟
 از فامیل چرا هنوز دنبالشی؟
بخونید حتما پست پارسالمو. تو آرشیو هست.

هوففففف دوشنبه کنسرت علیه. من نرفتم :( خیلی حیف شد!!!
البته از وقتی شنیدم کنسرت رفتن حرامه, یکم سرد تر شدم نسبت به رفتن.

 خعلی دلم تنگ شده برا همه. مخصوصا برا همون. چرا وقتی میتونم بحرفم باش, نباید بحرفم؟؟؟؟ خوب معلومه کار درستی نیس, ولی مگه این کرم درونم میزاره؟؟؟؟!!!!!! خخخخ حتما میگید چ بی جنبه س, خودمم میدونم, ولی کرم درون داره وجودمو میخوره,

انننننقققددددد از دست خودم کلافه م که نگوووو. اصلا از تعطیلات عیدم برا درس خوندن استفاده نکردم. ینی همرو گذاشتم برا هفته دوم. کل هفته ى اول برباد رفت :(
خیلی عصبانی شدم از خودم.

وای وای شانزدهم فروردین اولین امتحان میان ترم ماست.
 روز آخر مدرسه یه برنامه دادن. ما حتی نمیدونیم کدوم درسارو باید بخونیم؟؟؟!!!!
ینی کل تعطیلات سال نو ما با استرس این امتحانا گذشت!!!!!!
 هوفففف همین بود,دیگه. اتفاق دیگه ای نیوفتاد.

 سالتون پر از اتفاقا و حس های قشنگ قشنگ ❤❤❤❤❤❤❤❤❤



طبقه بندی: خاطرات،

تاریخ : جمعه 6 فروردین 1395 | 11:50 ب.ظ | نویسنده : زهرا❤ | نظرات
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات