بچه ها امروز متوجه شدم که 5 شنبه که روز چهلم مرتضی هست ، من تهرانم ...
اما کسی اونجا منو نمیبره ...
وقتی اینو فهمیدم خیلی دلم گرفت ...
دلم خیلی پر زده ...
خدایا همین یه آرزومو برآورده کن ...
خدایا کاری کن با دوستام برم ...
یعین میشه 5شنبه یا جمعه اون جاباشم ؟!!
هعی ...
امروز خیلی خندیدم و خوش گذشت اما من ته دلم خیلی استرس رفتنو داشتم ...
نمیدونم...
هرچی خدا بخواد همون میشه
طبقه بندی: خاطرات،
سلام.
امروز دقیقا یک ماه از رفتن مرتضی گذشت...
امروز حالمون زیاد خوب نبود .
اصلا حوصله درسو نداشتیم.
دلمون بدجور گرفته بود ...
هعی ...
هنوزم تو کلاس با بچه ها آهنگاشو می خونیم .
امروز زنگ اخر زبان داشتیم.
دست معللمون درد نکنه با این کاراش روحمونو شاد کرد .
زنگ اخر از خنده دل درد گرفته بودیم دیگه .
یکی از دوستام امروز رفته بود مسابقه والیبال و کلاس نبود.
هرکاری میکردیم ، می گفتیم : واییی اگه فلانی اینجا بود چی کار می کرد...
دلمون برا دیوونه بازیاش تنگ شده بود یه روزه
طبقه بندی: خاطرات،
امروز داشتم فکر میکردم که چقد خوبه که دوستام مرتضی رو دوست دارن .
حداقل تو مدرسه یکی هست که حسمو درک کنه و همش با هم آهنگاشو بخونیم .
این عکس تخته کلاسمونه . چن وقت پیش گرفتیم .
یکی از بچه ها ک خیلی نقاشیش خوبه اینو کشید و اسم بچه ها رو رو هرکدومش گذاشت .
یادش به خیر . چقد اونروز خوش گذشت .
اونم ک نوشته زهرا منم
طبقه بندی: خاطرات، گالری عکس،
سلام سلام
امروز نمیدونم چرا هیچ چیز سر جاش نبود .
یکمی گیج بودم امروز .
کلا درگیری ذهنی داشتم من .
داشتم با خودم فکر میکردم که آهنگای مرتضی حرمت داره .
بعضیا ک اونو حس نمیکردن نباید با خوندن بی روحشون حس مارو بهم میریختم .
اونا یه جورایی با خوندن آهنگای مرتضی ، خدایی نکرده بهش دهن کجی میکنن .
من حاضرم حتی تو مدرسه با دوستام دیگه آهنگاشو نخونم اما اون افراد آهنگارو نخونن تا حرمتش زیر سوال نره ...
هعی ...
(میدونم ی ذره مبهم حرف زدم اما باید خودتون ببینین تا حرفامو متوجه بشی)
طبقه بندی: خاطرات،
سلام سلام دوست جونیا .
امتحانمو خییییییییلی خوب دادم .
هورااااا
انشاءالله تا آخر سال هم همینجوری پیش برم .
دیروز زنگ آخر حل تمرین فیزیک داشتیم . معلم فوقمون با معلم درسیمون فرق داره . بیچاره فقد پای تخته حل میکنه و توضیح نمیده. هرچی هم ک حرف بزنیم هیچی نمیگه .
ما هم که از خدا خواسته ...
بیچاره ش کردیم .
امتحان شیمیمو شنبه خوب بدم صلوات ...
طبقه بندی: خاطرات،