امروز آخرین رو تعطیلات تابستان بود. 
درسته که بعد از دو هفته تعطیل میشیم ، ولی در کل یه جورایی آخرین روزش بود.
منم طبق معمول هر سال که روزای آخر تعطیلات دلم میگیره ، امروزم بدجور دلم گرفته.  بغضمم که داره خفم میکنه. 
دلمم که میگیره انقد افکار منفی هجوم میاره تو سرم که اصن منفجر میشم. 
پارسالم همینطور بودم. غروب آخرین روز که شد کلی گریه کردم. البته خانواده میگفتن چون میخوای بری مدرسه جدید که دوستات نیستن ناراحتی!
ولی خوب امسال چی؟ امسال که دیگه دوستام هستن ومدرسه ى پارسالو میرم!
دیگه از این به بعد زود به زود پست میزارم.  چون اصولا تو مدرسه ها بیشتر خاطره دارم.  البته منظورم خاطره هاییه که بشه تو وب نوشتش. 
امیدوارم خاطره های شاد و خوب بزارم. 
راستی مینا هم که رفته مشهد.  فردا هم که روز اوله نمیاد کلاس.  از یکشنبه میاد. 
کلا فردا اوضاعمون قاتیه .
ساعتای کلاسامون قاتیه. ان شاالله از یکشنبه ساعتا تنظیم بشه.  منم دیگه انقد استرس نداشته باشم. 

راستی میگن برا پیشرفت باید از یه چیزایی گذشت تا بعد از پیشرفت بهترشو به دست بیاری. 
ولی من همیشه از تغییر میترسیدم.  دوست ندارم داشته هامو از دست بدم.  حتی با اینکه بعد از پیشرفت بهترشو به دست بیارم....
هوفففف چقد این پست پر از فاز منفی شد!!!!
ببخشید. چون حال خودمم بارونیه!!
یا علی




طبقه بندی: خاطرات،

تاریخ : جمعه 23 مرداد 1394 | 08:00 ب.ظ | نویسنده : زهرا❤ | نظرات
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات