سلام. سلام.
خوبید؟؟ خدارو شکر.
کارنامه رو گرفتم. اصلا در حد انتظارم نبود. ولی بقیه میگن بد هم نبود.
ولش دیگه نمیخوام بهش فکر کنم.
به اندازه کافی اشک ریختم و خودخوری کردم. دیگه نخوام درموردش چیزی بگم.
راستی یکم, فقد یکم به این جمله فکر کنید:
وقتی کوله باره تجربه میشه پر از شکست ؛ فقط باید به امید معجزه نشست...
مسابقه نقاشی تو استان رتبه آوردم. نمیدونم چندم. چون هنوز مشخص نشده. ولی معلم زبان فارسیمون گفت که برام پیام اومده که رتبه آوردی. خخخخ خوبه یکم امیدواری قبل از آزمون خود نقاشیم خوبه.
خخخخ دیشب یه سوتی خییییییلی بد دادم به یه شخص مهم.
میخواستم برا مینا پی ام بدم , اشتباهی به اون دادم . واااااااایییییی .
خخخخخ به روم نیاورد. امیدوارم بعدشم چیزی نگه. ولی خودم فهمیدم چه گندی زدم. خخخخخخ
راستی میدونید چیه. بعضی اتفاقا افتادنش دست آدم نیس. ینی آدم نمیتونه دستشو بگیره تا نیوفته. فقد باید مواظب خوزش باشه تا بعد از اتفاق, نشکنه. ولش.
راستی خانواده گرامی قول کنسرت علی عبدالمالکیو بهم دادن تو عید. البته اگه نزنن زیرش. البته تو عید بندر انزلی داره و راهش دوره. مگر اینکه خانواده یه خوابی چیزی ببینن تا بخوان منو ببرن.
خیییلی دوسش دارم علی رو. من و بابام و آجیم عاشقشیم و تا یه آهنگ میده سریع دان میکنیم. آلبومشم که خریدیم. آهنگاش سوز خاصی داره.
و در آخر:
روزگارتون پر از اتفاقای قشنگ قشنگ.
و دعای همیشگمون که خییییلی وقته نگفتیمش:
دوستیهامان پایدار
دنیای این روزای من
همقد تن پوشم شده
انقدر دورم از تو که
دنیا فراموشم شده
طبقه بندی: خاطرات،
خوبید؟؟ خدارو شکر.
کارنامه رو گرفتم. اصلا در حد انتظارم نبود. ولی بقیه میگن بد هم نبود.
ولش دیگه نمیخوام بهش فکر کنم.
به اندازه کافی اشک ریختم و خودخوری کردم. دیگه نخوام درموردش چیزی بگم.
راستی یکم, فقد یکم به این جمله فکر کنید:
وقتی کوله باره تجربه میشه پر از شکست ؛ فقط باید به امید معجزه نشست...
مسابقه نقاشی تو استان رتبه آوردم. نمیدونم چندم. چون هنوز مشخص نشده. ولی معلم زبان فارسیمون گفت که برام پیام اومده که رتبه آوردی. خخخخ خوبه یکم امیدواری قبل از آزمون خود نقاشیم خوبه.
خخخخ دیشب یه سوتی خییییییلی بد دادم به یه شخص مهم.
میخواستم برا مینا پی ام بدم , اشتباهی به اون دادم . واااااااایییییی .
خخخخخ به روم نیاورد. امیدوارم بعدشم چیزی نگه. ولی خودم فهمیدم چه گندی زدم. خخخخخخ
راستی میدونید چیه. بعضی اتفاقا افتادنش دست آدم نیس. ینی آدم نمیتونه دستشو بگیره تا نیوفته. فقد باید مواظب خوزش باشه تا بعد از اتفاق, نشکنه. ولش.
راستی خانواده گرامی قول کنسرت علی عبدالمالکیو بهم دادن تو عید. البته اگه نزنن زیرش. البته تو عید بندر انزلی داره و راهش دوره. مگر اینکه خانواده یه خوابی چیزی ببینن تا بخوان منو ببرن.
خیییلی دوسش دارم علی رو. من و بابام و آجیم عاشقشیم و تا یه آهنگ میده سریع دان میکنیم. آلبومشم که خریدیم. آهنگاش سوز خاصی داره.
و در آخر:
روزگارتون پر از اتفاقای قشنگ قشنگ.
و دعای همیشگمون که خییییلی وقته نگفتیمش:
دوستیهامان پایدار
دنیای این روزای من
همقد تن پوشم شده
انقدر دورم از تو که
دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من
درگیر تنهایی شده
تنها مدارا میکنیم
دنیا عجب جایی شده
هرشب تو رویای خودم
آغوشتو تن میکنم
آینده این خونه رو
باشمع روشن میکنم
هر شب تو رویا خودم
در حسرت فردای تو
تقویمم و پر میکنم
هر روز این تنهایی و فردا رو تصور میکنم
هم سنگ این روزای من
حتی شبم تاریک نیست
اینجا به جز دوریه تو
چیزی به من نزدیک نیست
هر شب تو رویا خودم
دنیای این روزای من
هم قد تن پوشم شوده
اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
طبقه بندی: خاطرات،