وای وای وای  میبینی تورو خدا آخر سال شد؟؟؟
کتابا نزدیک تموم شدنشونه, فقد چن صفه مونده. کولرارو روشن کردن!!!!!
هعیییی ای بابا....  امسالم تموم شد. نمیشه گفت زود. نه زود بود نه دیر.
البته هنوز امتحانای پایان ترم مونده که جونمونو به لبمون برسونه!!!!
ولی در کل دیگه تابستون شد و استرس ما برای اینکه سال دیگه با هم تو یه کلاسیم یا نه
ولش.
کلللی برنامه برا تابستونم. خدا کنه مثه سالای قبل فقد در حد فکر باقی نمونه.

راستی فردا قراره بیان برا دفاعیمون. دو زنگ اولمون میره. آخخخخخجوووووووون.
هندسه.  هووووراااااا
امروز زنگ آخر زیست نداشتیم ولی چون درسمون عقب بود, معلممون اومد.
مام که اصصصصن حال درسو نداشتیم, با مهسا دوتایی سر کلاس آهنگ کفتر کاکل به سر های های  و  میخوندیم و غش میکردیم از خنده.
خوش گذشت خدایی.
تازه صندلیمونو عوض کردیم اومدیم ته کلاس. اصن دنیاییه هااااا اونجا.  خخخخ. همه میخورن. خخخخخ مام قراره از فردا تخمه و چیپس بیاریم سر کلاس بخوریم.
آوردیم صندلیمونو روبه روی کولر. کللی حال میکنیم. کلی هم فحش میخوریم از بقیه. چون خعلی پز میدیم که خعلی اینجا هوا خوبه. اونام گرمشونه شدییییید
خخخخخ خعلی کیف میده.

البته هیچ جا مثه قم, مثه جهنم نیس از گرما.
ولی در هر صورت, روزای بهاری ولی به ظاهر تابستونیتون, پر از اتفاقای باحال.

خدایا ازین اتفاقا هم به من بده خواهشا یه ذره.



طبقه بندی: خاطرات،

تاریخ : سه شنبه 7 اردیبهشت 1395 | 02:18 ب.ظ | نویسنده : زهرا❤ | نظرات
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات