ماجرای دعوای ما با اون معلم هم دقیقا از همین جا شروع شد .
نظر فراموش نشه
چند جلسه بعد از شروع کلاس علوم یه روز که علوم داشتیم ،
معلم مذکور جای دو نفر از دوستای من که هم گروهی هم بودیم رو عوض کرد . من گفتم : خانم مگه شما نگفته بودین هم گروهی ها باید پیش هم بشینن ؟
معلم فلان فلان شده ( خخخخخخ ) گفت : شما دخالت نکن .
منم که به شدت عصبانی ، تقریبا تا وسطای نوبت اول باهاش حتی یک کلمه حرف نزدم و کل وقتی که باهاش کلاس داشتیم اخمامو کردم تو هم .....
( چ معلمای بی ادبی پیدا می شن ب خدا )
طبقه بندی: خاطرات،