اون روزایی که والیبال تیم ایران بازی اینچئون داشت ، بچه های کلاس ما آروم و قرار نداشتن .
اون روزی که با کره جنوبی بازی داشت ، ما زنگ آخر پرورشی داشتیم . کلاسو پیچوندیمو رفتیم تو اتاق بابای مدرسه تا با تلوزیون اونجا بازی رو ببنیم .
تلوزیون اونجا که پناه بر خدا چیزی ازش معلوم نبود که . فقط ما نتیجه رو می فهمیدیم .
فکرشو بکنین . تو یه اتاق خییییییییییییییلی کوچولو ، 30 تا دانش آموز جمع شدن (البته رو سر و کله هم ) و دارن والیبال رو می بینن . از اوون طورف ، هروقت یکی از بازیکنا رو نشون می داد ، یکی اون طرف غش( قش) می رفت .
ولی در آخر خییییییییییییلی خوش گذشت . ما ک اومدیم خونه 2 ساعت تو حمام بودم . از بس که عرق کرده بودیم