سلام.
امروز دقیقا یک ماه از رفتن مرتضی گذشت...
امروز حالمون زیاد خوب نبود .
اصلا حوصله درسو نداشتیم.
دلمون بدجور گرفته بود ...
هعی ...
هنوزم تو کلاس با بچه ها آهنگاشو می خونیم .
امروز زنگ اخر زبان داشتیم.
دست معللمون درد نکنه با این کاراش روحمونو شاد کرد .
زنگ اخر از خنده دل درد گرفته بودیم دیگه .
یکی از دوستام امروز رفته بود مسابقه والیبال و کلاس نبود.
هرکاری میکردیم ، می گفتیم : واییی اگه فلانی اینجا بود چی کار می کرد...
دلمون برا دیوونه بازیاش تنگ شده بود یه روزه
طبقه بندی: خاطرات،