در ادامه مطلب بخوانید...

.

یکشنبه مورخ 1394/12/2 لژیون همسفران عشق با حضور گرم و صمیمی اعضاء و با استادی خانم الهه آغاز به کار نمود .

دستور جلسه : سی دی دانایی مردمان

یکشنبه مورخ 1394/11/18 لژیون همسفران عشق با جمعی از دوستان محبت و به استادی خانم الهه شروع به کار کرد .

فرمانروایان زمان آنانی نیستند که از بین می برند بلکه آنانی هستند که می سازند اگرچه اندک باشد و این فرمانروایان زمان کسانی هستند که در وهله ی اول خودشان را بسازند حالا اون میتواند همسفری باشد که با درست حرکت کردن در حال ساختن خودش هست ولی کسایی که نابود می کنند به جزای اعمالشان میرسند و در ادامه سی دی آقای مهندس فرمودند که انسان هیچ گاه قادر نیست که به تنهایی کاری را انجام بدهد و کسانی که این طرز فکر را دارند باید بدانند که سخت در اشتباه هستند و جزو انسانهای ابله هست چرا که ......

یکشنبه 11بهمن لۯیون همسفران عشق به استادی خانم الهه و جمعی از دوستان محبت اغاز به کار نمود.

دستورجلسه :جهان بینی 1و2

                                             ادامه گزارش لۯیون همسفران عشق روزیکشنبه 11بهمن

همسفر ثریا .ش:من خیلی منیت داشتم و هنوز هم متاسفانه منیت در من وجود داره و حرف کسی را قبول نداشتم مخصوصا حرف مسافرم را قبول نمیکردم .با اینکه همیشه هم یه جوری سرم به سنگ میخورد و پشیمان میشدم ولی حالا که به کنگره اومدم یکم منیتم کمتر شده و به حرف مسافرم گوش میدم در صورتی که مشورت کردن را دوست دارم و معتقدم هر سری یه عقلی داره.و امیدوارم یک روزی کاملا ازبین بره .

خانم الهه:ایا میتونم بگم که من به این نقطه که رسیدم منیتم صفر شده یا دروغ نمیگم و غیبت نمیکنم و میتونم چنین ادعایی کنم؟

همسفر :اگر ادم فکر کنه به اون درجه رسیده دیگه نمیتونه اموزش بگیره و متوقف میشه .

همسفر ثریا.ش:به نظر من کسی به طور قطع نمیتونه بگه که من دروغ نمیگم یا منیتم به صفر رسیده چون این برداشت خودش منیت هست حالا شاید اموزش ببینه و کمترش کنه ولی به صفر نمیرسه.

همسفر شهرزاد:طبق اموزش هایی که دیدیم میدونیم ساختارهای منفی هیچوقت به صفر نمیرسن ممکنه کمتر بشن ولی به صفر نمیرسن.من خودم اوایل که شما میگفتین منیت متوجه نمی شدم وتازه متوجه شدم.

همسفر شهلا:من پنج شنبه از نیک اباد که اومدم میخواستم کل جزوه های صورت جلسه این هفته رو بخونم و الان فکر میکنم همش منیت بود چون من نونستم یه لحظه هم بخونمشون و بیمار شدم و خیلی ناامید شدم و امروز یکم بهترم.

به نام قدرت مطلق الله

" یاد الله در هر جا ، یاد خود از قطره به اقیانوس است "

یکشنبه 4 بهمن ماه 1394 لژیون همسفران عشق به استادی خانم الهه  و جمعی از دوستان محبت آغاز به کار نمود .

دستور جلسه : خدمت در کنگره ، جهان بینی 2

خانم الهه استاد عزیزمان سخنان خود را اینگونه آغاز نمودند :

خداوند متعال را بسیار سپاسگزارم که باز هم اجازه داد با هم باشیم . به خانمها زهرا و افسون که در آزمون کمک راهنمایی قبول شدند تبریک می گویم و همچنین به خانمها زهرا و طاهره که در آزمون فنی قبول شده اند و برای این عزیزان آرزوی موفقیت روزافزون دارم . کلاً به کسی که اجازه داده می شود در آزمون کمک راهنمایی شرکت کند باید تبریک گفت ؛ انشاالله که سال دیگر همه شما در امتحان کمک راهنمایی شرکت کنید . مهم این است که شما با این کار می گویید من می خواهم خدمت کنم اگر اجازه می دهید که در این جایگاه خدمت کنم فبهه المراد ؛ اگر هم اجازه نمی دهید خدمتهای دیگر را انجام می دهم .

در روز یکشنبه 29/9/94، لژیون همسفران عشق با دستور جلسه "سی دی جایگاه آقای امین" با استادی سرکارخانم الهه و حضور جمعی از دوستان عشق و محبت راس ساعت 16:30شروع به کار کرد.

وقتی انسان جایگاهی بدست می آورد فرق نمی کند چه جایگاهی باشد یک جایگاهی مادری یا فرزندی یا بچه دار شدن هر جایگاهی باشد بایستی از آن جایگاه محافظت کنیم. مثلا عشقی یا دوستی بدست آورد باید از آن نگه داری کند در غیر اینصورت آن جایگاه را از دست خواهد داد. که این از دست دادن یا در صور پنهان و یا در صور آشکار رخ خواهد داد. مثلا دو نفر که با هم زندگی می کنند ولی طلاق فکری گرفته اند و از نظر فکر و روحی کنار هم نیستند. پس هر جایگاهی مسئولیتی را بر دوش ما می گذارد.

به نام نامی اولین عاشق که اوست...

روز یکشنبه 1394/9/8 ، لژیون همسفران عشق با دستور جلسه ی "سی دی انتخابات" با حضور جمعی از دوستان عشق و محبت راس ساعت 16:30شروع به کار کرد.

خانم الهه سخنان خود را این چنین آغاز نمودند:

خداوند متعال را بسیار سپاس گزارم که اجازه داد با همدیگر باشیم، حال من خیلی خوب است و امیدوارم حال شما هم خوب باشد. این هفته دو تا رهایی (برادرخانم شهلا و برادر راضیه عزیز) را داشتیم که به آن ها خیلی تبریک می گویم؛ چون به غیر از همسرانشان، برادرشان هم به رهایی رسیدند. چون برادر هم پاره ی تن آدم است و از ایشان می خواهم که در این مورد مشارکت کنند:

خانم شهلا: من از همان اول که وارد کنگره شدم حسم را به برادرم انتقال می دادم و به او می گفتم که آنجا همه لباس سفید می پوشند و... اما باز هم یکسال طول کشید که ایشان بیایند و همه ی این ها را مدیون کنگره و خانم الهه هستم که می گفتند همیشه پنجشنبه ها بیایید و گل های رهایی را برای مسافرتان در ذهن تصور کنید و من هم این تصویرسازی را می کردم و همیشه این مسافرهایم را در حال خدمت می دیدم. اصلا نمی توانم این  لذت را فراموش کنم و امیدوارم که هر کسی هر آرزویی دارد  به آن برسد و به حقیقت بپیوندد.