رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: دشمن خارجی و آدمهای غارتگر بیتالمال در سال ۸۸ به هم پیوند خوردند و آن وقایع را شکل دادند، این افراد اکنون هم در حال توطئه هستند.
به گزارش ایسنا، سردار محمدرضا نقدی صبح امروز در همایش «واکاوی وقایع سال ۸۸»، گفت: ملت یکباره چشم خود را باز کرد و دید تعداد زیادی از کسانی که حتی سرای قوای نظام بودند و مسئولیتهای کلیدی در اختیار داشتند آنها را به مقابله با نظام دعوت میکنند. حتی افرادی که وابسته به خانوادههای برجسته و بسیار معروف بودند هم مردم را به آمدن به خیابان دعوت کردند.
وی افزود: از طرفی دهها شبکه تازه تأسیس با پیچیدهترین روشهای تبلیغی، حق را به جانب این افراد میدادند، عدهای هم به کسانی که به خیابان میآمدند چکپول میدادند، اما مردم گمراه نشدند. اینجا ما به سخن امام (ره) میرسیم که مردم ما از مردم حجاز در عصر پیامبر (ص) بالاترند.
نقدی با بیان این پرسش که چرا وقایع ۸۸ چندین ماه به طول انجامید، گفت: رهبر و مردم هوشمندانه به معترضان فرصت دادند. این فرصت برای این بود که وحدت و یکپارچگی کشور باقی بماند. اغلب مردم هم بعد از خطبههای ۲۹ خرداد رهبری حقیقت را یافتند و کنار کشیدند. البته آنها نباید کنار میکشیدند و باید از حق دفاع می کردند. به هر حال وقتی حجت تمام شد مردم همه با هر گرایشی به خیابان آمدند و ۹ دی را شکل دادند.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین درباره واکاوی وقایع سال ۸۸، اظهار کرد: آن وقایع یک ریشه داخلی و یک ریشه خارجی داشت. ریشه داخلی همان قدرتطلبها و صاحبان ثروت و اشراف بودند که سعی می کردند قدرت خود را حفظ کنند و به یک تکیهگاه خارجی نیاز داشند. در حالی که امام (ره) بارها اشاره کرده بودند که مسئولان نظام باید ساده زیست باشند اما آنها ثروت زیادی برای خود جمع کرده بودند.
وی افزود: آنها اول انقلاب با یک ژیان آمده بودند، ولی الان خانه شخصی ۶ طبقه در نیاوران دارند. این افراد میخواهند به هر قیمتی در مدیریت کشور باقی بمانند. برای همین منظور هم برای خود حزب درست کردهاند و از آزادی بیان و حقوق بشر صحبت میکنند و تأکید میکنند که هیچ کس نباید آنها را رد صلاحیت کند چون در فلان ماجرا در کنار امام (ره) بودند.
نقدی در بیان ریشه خارجی وقایع سال ۸۸، افزود: انقلاب در مقابل آمریکا قد علم کرد و او را از ایران، عراق و لبنان بیرون انداخت. اکنون هم فلسطین و یمن را از دست او خارج کرده است، بنابراین آنها با انقلاب مبارزه میکنند. هرچند در این ۳۶ سال گذشته پی در پی از ایران شکست خوردند. اکنون نیجریه با زبان انقلاب با آمریکا حرف میزند و این جنایات در نیجریه به این دلیل است که آمریکا بر نفت نیجریه چنبره زده است و اکنون به وحشت افتاده و انقلابیون را میکشد.
نقدی با اشاره به اینکه آمریکا در ابتدا مستقیماً با ما زورآزمایی کرد ولی به نتیجه نرسید، خاطرنشان کرد: بنابراین آنها به دنبال یارگیری در داخل کشور بودند. آنها از کسانی یار گرفتند که همین امروز کارشان مالهکشی بر جنایات آمریکاست. آمریکا در بودجه ۲۰۱۶ ردیفی را برای براندازی جمهوری اسلامی ایران تصویب کرده که این افراد در داخل کشور این مسائل را مطرح نمیکنند.
وی اضافه کرد: آنها قسمهایی که برای دفاع از حقوق مردم خوردهاند را هم یادشان رفته است. در حالی که نظام ما مردمسالارترین نظام دنیاست، اما آمریکا دموکراسی ما را قبول ندارد و به زعم خود دنبال دموکراسی کردن ایران است. آنها چه حقی دارند که در امور داخلی ایران مداخله میکنند. آمریکا در بیانیه الجزایر تعهد داده که در مسائل داخلی ایران دخالت نکند.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین همچنین با بیان اینکه چرا در مقابل این اقدامات آمریکا سکوت میشود، تصریح کرد: چرا برخی روزنامهها عکس خندان جنایتکاران آمریکا را چاپ می کنند اما اگر چهرهای انقلابی حرفی بزند که این روزنامهها خوششان نیاید یک عکس عبوس از او چاپ میکنند، اینها مزدور نیستند؟ پولهایی که در آمریکا تصویب شد به همین روزنامهها میآید.
نقدی همچنین افزود: ملت ما مصمم است و راه خود را ادامه میدهد، آنها هم که نقشه میکشند که سر ملت کلاه بگذارند عبرت بگیرند. کسانی هم که مرددند به سوی مردم بازگردند. همواره ما باید چشممان به ولی امرمان باشد تا از فتنهها خلاصی یابیم.
نقدی در پایان با انتقاد از توجیه اقدامات آمریکاییها در داخل کشور، گفت: آنها قانون علیه ما وضع میکنند بعد وزیر امور خارجه آنها یک نامه مینویسد و عدهای هم آن قانون را توجیه می کنند. مگر وزیر امور خارجه آمریکا میتواند قانون آمریکا را اجرا نکند؟ عدهای اقدام کافر حربی ضدبشر را سریعاً توجیه میکنند اما وقتی در داخل کشور یک فرد مومن انقلابی حرفی میزند، او را تخریب میکنند. این اقدام، اقدام منافقان و نفوذیهاست.
امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرزند امام علی النقی (هادی) یازدهمین پیشوا و رهبر شیعیان در مدینه متولد شد و در سنین کودکی به خاطر وضع پیش آمده برای پدر گرامیشان که مجبور بودند در سامراء زندگی کنند، لذا همراه پدر به این شهر آمدند و تا آخر عمر شریفشان در این دیار زندگی کردند تا اینکه در سال 260 هجری قمری روز جمعه 8 ربیع الاول در اثر سمّی که از طرف خلیفه المعتمد به آن حضرت خورانده شده بود بعد از چند روز بیماری به شهادت رسیدند. زمانی که خبر شهادت آن حضرت در شهر منتشر شد ناله مردم بلند شد و بازار و مغازه ها تعطیل شد. بزرگان شهر اعم از حکومتی و غیر حکومتی، قضاة، امراء و وکلاء و نویسندگان و سایر مردم در تشییع جنازه آن حضرت شرکت کردند و بعد از آنکه نماز بر پیکر مطهر آن حضرت خوانده شد در خانه ای که پیکر پدرشان مدفون شده بود دفن کردند.[1]
و این امر که حضرت در خانه خود دفن شده از مسلمات تاریخ است. اما اینکه چرا امام را در قبرستان مسلمین دفن نکردند، باید گفت که انبیاء و ائمه و صلحاء در همه وقت سعی داشتند در ملکی که متعلق به خودشان است و کسی را داعیه تملک بر آن نیست زندگی کنند و بعد از مرگشان نیز در چنین مکانی مدفون گردند. چنانچه پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در خانه خودش مدفون است و همان طور که از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز نقل شده است بیشتر پیامبران در خانه های خود مدفون هستند.[2]
به عنوان نمونه می توان به مدفن اسماعیل ذبیح الله اشاره کرد که درکنار کعبه در حجره اسماعیل (خانه اسماعیل) می باشد.
علاوه بر این در میان عرب رسم بر این بود که بزرگان قوم را در خانه ای در کنار هم دفن می کردند یعنی در جائی که اجدادشان در آن نقطه دفن شده بودند و این امر در مورد ائمه ای که در بقیع مدفون هستند صادق است چرا که محل دفن ائمه بقیع ابتداء منزل عقیل بن ابی طالب بود لذا ما شاهدیم که مادر امام علی ـ علیه السلام ـ عباس عموی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و چهار امام بزرگوار و...همگی در نقطه ای نزدیک هم مدفون هستند و اگر امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ نیز در مدینه رحلت می کردند قطعا در این نقطه مدفون می شدند.
از آنجا که امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ دور از موطن اصلی خود بودند لذا قطعا وصیت و یا سفارش کرده بودند که در کنار پدر بزرگوار شان مدفون گردند.
در فقه اسلامی هم آمده است که مستحب است انسان مقبره ای داشته باشد که مالکیت آن از آن خودش باشد تا در آن دفن شود و هم چنین اقرباء و خاندانش در آن دفن گردند.[3]
علاوه بر آنچه نقل شد باید به این نکته نیز اشاره نمود که در بیت یا خانه دفن کردن در آن عصر و زمان مرسوم و معهود بوده و اکثر بزرگان در خانه هایشان دفن می شدند.[4]
با توجه به مطالب ذکر شده معلوم می شود که چرا امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ و یا سایر ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ را در خانه های خودشان دفن کردند که به صورت خلاصه بیان می شود:
1. اینکه انبیاء و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ و صلحاء دوست داشتند در محلی که رحلت می کردند دفن شوند.
2. در جامعه عرب رسم بر این بود که بزرگان قوم را در خانه های خود درکنار هم دفن می کردند.
3. مستحب است که انسان برای خود و خاندانش مقبره ای مشخص داشته باشد.
4. چنانچه ائمه پیشین هم چه در بقیع و چه در کاظمین و سامراء از این روش استفاده کردند و در خانه و ملک شخصی خود مدفون شدند تا در آینده افراد مغرض نسبت به محل دفن آن حضرات ادعایی نداشته باشند.
[1]. شیخ مفید، الارشاد، قم، موسسه آل البیت، 1413ق، ج2، ص336 و شوشتری، نور الله، احقاق الحق، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، 1409ق، ج29، ص61.
[2]. صالحی شامی، محمد، سبل الهدی و الرشاد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق،ج10، ص483.
[3]. شیخ طوسی، المبسوط، تهران، حیدری، 1387ق، ج1، ص188.
[4]. مازندرانی، محمد صالح، شرح اصول کافی، بی جا، بی تا، ج6، ص159.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای در آستانه سالروز رحلت پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه وآله، بخشی از متن و فیلم بیانات حضرت آیت الله خامنه ای را در نماز جمعه تهران در 28 اردیبهشت ماه 1380 منتشر کرد.
رهبر معظم انقلاب در این سخنان به نقل ماجرای طلب حلالیت پیامبر صلوات الله علیه وآله از مردم در مسجد می پردازند.
متن بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
در مثل چنین روزهایی - روز بیست وهشتم صفر - این نور آسمانی، این انسان والا و این پدر مهربان از میان مردم رفت و آنها را غمگین و داغدار کرد. روز رحلت پیغمبر و قبل از آن، روزهای بیماری آن حضرت، روزهای سختی برای مدینه بود؛ به ویژه با آن خصوصیاتی که اندکی قبل از رحلت پیغمبر پیش آمد. پیغمبر به مسجد آمد و روی منبر نشست و فرمود: هر کس به گردن من حقّی دارد، آن حق را از من بگیرد.
مردم شروع به گریه کردند و گفتند یا رسول الله! ما به گردن تو حق داشته باشیم؟! فرمود رسوایی پیش خدا سخت تر از رسوایی پیش شماست؛ اگر به گردن من حقّی دارید، اگر از من طلبی دارید، بیایید و بگیرید تا به روز قیامت نیفتد.
ببینید چه اخلاقی! کیست که دارد این حرف را میزند؟ آن انسان والایی که جبرئیل به مصاحبت با او افتخار میکند؛ اما درعین حال با مردم شوخی نمیکند؛ جدّی میگوید تا مبادا در جایی به وسیله او، ندانسته حقّی از کسی ضایع شده باشد. پیغمبر این مطلب را دو بار، سه بار تکرار کرد. البته در تاریخ ماجراهایی را آورده اند که من خیلی نمیدانم کدامش و چقدرش دقیق است؛ اما آن مطلبی که غالباً نقل کرده اند، این است که یک نفر بلند شد و عرض کرد: یا رسول الله! من به گردن تو حقّی دارم.
تو یک وقت با ناقه از پهلوی من عبور میکردی؛ من هم سوار بودم، تو هم سوار بودی. ناقه من نزدیک تو آمد و تو با عصا، هی کردی؛ ولی عصا به شکم من خورد و من این را از تو طلبکارم! پیغمبر پیرهنش را بالا زد و گفت همین حالا بیا قصاص کن؛ نگذار به قیامت بیفتد. مردم حیرت زده نگاه میکردند و میگفتند آیا این مرد واقعاً میخواهد قصاص کند؟ آیا دلش خواهد آمد؟ دیدند پیغمبر کسی را فرستاد تا از خانه، همان چوبدستی را بیاورند. بعد فرمود: بیا بگیر و با همین چوب به شکم من بزن. آن مرد جلو آمد. مردم، همه مبهوت، متحیّر و شرمنده از این که نکند این مرد بخواهد این کار را بکند؛ اما یک وقت دیدند او روی پای پیغمبر افتاد و بنا کرد شکم پیغمبر را بوسیدن. گفت: یا رسول الله! من با مسّ بدن تو خودم را از آتش دوزخ نجات میدهم! (امالی شیخ صدوق، 506)
پروردگارا ! به محمّد و آل محمّد، به عزّت و جلالت، برترین درودها و الطاف و تفضّلات خود را، امروز تا ابد بر روح مطهّر پیغمبر عزیز ما بفرست. پروردگارا ! او را از اسلام و مسلمین و از بشریّت جزای خیر عنایت کن؛ ما را امّت او قرار بده؛ ما را رونده راه و صراط مستقیم او قرار بده؛ جامعه ما را شبیه جامعه او کن؛ همّت پیروی از او را به همه ما عنایت کن.
یكی از امامان معصوم و نوه ی بزرگ پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت امام حسن مجتبی است كه مورد ظلم بنی امیه و دیگر دشمنان واقع شده و با زهر كینه به شهادت رسیده و بعد از شهادت نیز، جنازه مطهر آن حضرت مورد حمله و تیرباران واقع شد.[1]
این دشمنان چه كسانی بودند؟ و چرا با امام حسن مجتبی كه به گفته پیامبر سید جوانان اهل بهشت بود این گونه برخورد كردند؟ و هدفشان چه بود؟
به گفته مورخین یكی از افرادی كه در آزار و اذیت امام حسن ـ علیه السلام ـ ، چه در حال حیات و چه بعد از شهادت آن حضرت نقش مؤثری داشت، معاویه پسر ابی سفیان است. او از طرف امام حسن برای آینده ی بنی امیه احساس خطر میكرد و سرانجام بادروغ و تزویر جَعده- كه همسر امام حسن بود- را وادار کرد که آن حضرت را به شهادت برساند.[2]
فرد دیگری كه عداوت بسیاری با امام حسن داشت و حتی در جلوگیری از دفن جنازه ی ایشان در كنار مرقد پیامبر نقش مؤثری داشت؛ مروان پسر حكم بود. همان كسی كه پیامبر او و پدرش را به خاطر كارهای خلاف و دشمنیهایشان نسبت به اسلام از مدینه بیرون كرده بود،و عمر و ابوبکر از رفع تبعید آنها امتناع کرده بودند اما عثمان در زمان خلافتش آنها را به شهر آورد و مروان را داماد خود كرد. مروان نسبت به خاندان پیامبر بغض و كینه ی شدیدی داشت و هیچ زمانی از آزار و اذیت اهل بیت دریغ نمیكرد.
چنانکه می دانید مسلمان شدن بنی امیه و آل ابیسفیان از روی ناچاری بودوآنها زمانی مسلمان شدند كه اسلام قدرت حاكم شده بود و آنها برای حفظ جان خود اسلام آوردند.از این رو آنها هیچ وقت با خلوص نیّت مسلمان نشدند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام استفاده میكردند. آنها به گفتههای پیامبر و دستورات حضرت اعتنایی نداشتند. در جریان دفن امام حسن ـ علیه السلام ـ وقتی كه ابوسعید خدری (از اصحاب پیامبر) به مروان گفت: آیا از دفن حسن در كنار جدش ممانعت میكنی در حالی كه رسول خدا او را سید جوانان اهل بهشت نامید؛ مروان با تمسخر به او گفت: اگر امثال تو حدیث پیامبر را روایت نمیكردند ضایع شده و از بین میرفت.[3]
با توجه به روایت میفهمیم كه مروان و امثال او چقدر به اسلام پای بند بودند! و حتی سعی داشتند احادیث و سفارشات پیامبر گفته نشود و مردم آنها را فراموش كنند. بنی امیه از اسلام بعنوان سپری برای پیشبرد اهداف خود استفاده میكردند.
دلیل دیگری كه در رابطه با جلوگیری مروان از دفن امام حسن ـ علیه السلام ـ گفته شده این است كه چون مروان آن زمان از حكومت مدینه عزل شده بود با این اقدام میخواست معاویه را از خودش راضی كند و به این وسیله، خوش خدمتی خود را به معاویه نشان دهد و دوباره به حكومت مدینه برسد و به همین خاطر بعد از اینكه از دفن امام جلوگیری كرد آنرا با آب و تاب برای معاویه گزارش كرد.[4]
فرد دیگری كه در جلوگیری از دفن امام در كنار مرقد پیامبر نقش داشت عایشه دختر ابی بكر و همسر پیامبر بود كه به تحریك مروان[5] و همچنین به خاطر عداوتی كه از امام علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان آن حضرت داشت از دفن امام در روضه ی پیامبر جلوگیری كرد. مروان به عنوان سردمدار این فتنه میگفت كه چرا عثمان باید بیرون مدینه دفن شود و حسن ـ علیه السلام ـ در كنار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ . در این میان نیز آل امیه و آل ابیسفیان و فرزندان عثمان با او همصدا شدند و از این كار جلوگیری كردند. عایشه نیز به فرزندان امام علی ـ علیه السلام ـ مخصوصاً به امام حسن ـ علیه السلام ـ بدبین بود و نسبت به او كینه داشت.
عایشه در جریان دفن امام حسن ـ علیه السلام ـ گفت: میخواهید كسی را كه من دوست ندارم به خانه ی من داخل كنید.[6] البته ادعای عایشه هم مانند ادعای سایرین بهانه بود؛ چون عایشه از خانه پیامبر سهم كمی داشت و نمیتوانست ادعا كند كه خانه همهاش مال اوست اما چون از حضرت علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان آن حضرت به خاطر وقایعی كه پیش از این جریان اتفاق افتاده بود كینه و عداوت داشت با این بهانه از دفن امام جلوگیری كرد.
هدف دیگری که مخالفین از این اقدام خود داشتند همانا دور کردن خاندان پیامبر ازایشان وجایگزینی وابستگان خود به عنوان نزدیکان پیامبر بود که البته در رسیدن به این هدف توفیق چندانی نیافتند.
معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر:
1ـ زندگانی امام حسن مجتبی، سیدهاشم رسولی محلاتی.
2ـ حیات امام حسن، باقر شریف قرشی.
3ـ علی و فرزندانش، محمدعلی خلیلی (مترجم).
4ـ حسن كیست؟ فضل الله كمپانی.
[1] . قرشی، سید علی اكبر، شخصیت امام مجتبی، چاپ میهن، 1380 هـ ، ص 372، نوبت چاپ اول.
[2] . اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، كتابفروشی صدوق، 1349، ص 65.
[3] . جعفریان، رسول، حیات فكری سیاسی امامان شیعه، قم، انتشارات انصاریان،چاپ پنجم، 81، ص168.
[4] . همان، ص169، به نقل از انساب الاشراف، ج3، ص65.
[5] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه وفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403 هـ ، ج44، ص157.
[6] . قائمی، علی، در مكتب كریم اهلبیت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ ، انتشارات امیری، چاپ اول، 74، ص 442، و قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج1، انتشارات هجرت چاپ هشتم، 73، قم، ص440.
اندیشه قم