امروز روز تحول بود. خیلی برا خودم برنامه ریزی کردم. برا درسام.... برا آیندم.... یکم جمع بندی کلی کردم.
به طور کل روز خیلی خوبی بود. درضمن معلم مورد نظر زنگ آخر اومد سرکلاسمون. باهاش اصلا امسال کلاس نداریم. ولی در کل نفهمیدم چرا اومد سر کلاسمون.
کاری هم نکردیم. فقد نشستیم دور کلاس جوک گفتیم و خندیدیم
راستی ما یه دبیر داریم. خیلی عالیه. ینی درس دادنش عالیه. فقد مشکل اینجاس که ما میبینمش یاد آلوچه میوفتیم. خیلی گرده. از همه جوانب.
حالا اینکه چیزی نیس. یکی از بچه های کلاسمون شبیه کلوچه س . الیته قیافه ش که این شکلیه :
معلممون گرد و کرویه ولی این خانوم گرد و تخته! به خاطر همین بهش میگیم کلوچه !!
راستی فردا محرمه . چقد دلم براش تنگ شده بود . امروز قصد دارم خودمو با موسیقی خفه کنم چون به خودم قول دادم تو محرم موزیک گوش نکنم .
حرمتشو باید نگه دارم.
آره داداش ما اینیم
طبقه بندی: گالری عکس، خاطرات،
خوبین ؟
من که خیلی خوبم .
شنبه تولد مهسا بود . کلی با جیغ و دیوونه بازی های ما سر کلاس همراه بود
ولی چون اونروز کلاس داشت ، مهمونی تولدشو انداخت یکشنبه .
اولش قرار بود بریم با هم پارک اما بعد نظرش عوض شد و دعوتمون کرد خونشون .
خلاصه ما رفتیم خونشون . اولش که وارد خونه شدم گفتم یکم متین و با وقار برم تو . اما وقتی دیدم مینا و سارا و خود مهسا تو خونه دارن دیوونه بازی میکنن ، منم زدم تو کار دیوونه بازی !!!!
لباسامو که عوض کردم هنوز نشسته شروع کردیم به رقص و جیغ و داد !!!
بعد با هم آهنگای آلبوم جدید مرتضی رو گذاشتیم و با هم خوندیم . جو داشت میرفت تو فاز غم که دوباره شروع کردیم به رقص
بعد هم که کیکشو آورد کلی با خل و چل بازی فیلم و عکس گرفتیم و رقصیدیم .
آخرشم کلی عکس با آلبوم مرتضی و پوستر آلبوم و گیتار مهسا گرفتیم .
فرداشم که تولد سارا بود .
سارا جون تولدت پساپس مبارک !!!
گرچه ما تو مدرسه تبریک گفتیم
عکس ها :
عکس ما و کیک تولد مهسا : کلیک
عکس کیک تولد و پذیرایی : کلیک
عکس ما و آلبوم هامون و گیتار مهسا : کلیک
عکس پذیرایی مهسا ( ساندویچ الویه ) : کلیک
و در آخر عکس سی دی من : کلیک
طبقه بندی: گالری عکس، خاطرات،
طبقه بندی: گالری عکس،
بعد از شب های قدر خدممتون رسیدم( لفظ قلم بهم میاد )
طاعات و عباداتتون قبول.مارو دعا کردین؟ ما ، ینی من که همتونو دعا کردم...مرتضی رو دعا کردین؟من که خیلی براش دعا کردم
رنگ سبز ! عااااشقشم!از بچگی دوسش داشتم
(ولی انگار رنگ متنم اینجا سبز نمیشه!!!)
حالم خوبه.
ولی خیییییلی بیکارم
دیوونه شدم
باید بشینم بخونم برا امتحان نقاشیم.زبانم که دارم دوباره شروع میکنم
چه برنامه هایی برا تابستون داشتم!
حفظ کردن جدول مندلیف!!! خوندن بیستا کتاب که تو سال تحصیلی مشخصشون کرده بودم که الان هنوز اولیشو تموم نکردم ! دانلود کتابای سال دوم و خوندنش قبل از شروع سال ... کشیدن 10 تا نقاشی! که هنوز اولیشم هووووفففف
دیگه از دلشورم برا افتادن تو کلاس دوستام براتون بگم.
خیلی میترسیم با هم نباشیم. میترسیم معلما نزارن با هم باشیم... آخه بعضیا از معلما و معاونا رو میشناسین که از دوستی محکم خوششون نمیاد.غافل از این که بدونن ما با هم درس میخوندیم و سوالامونو از هم میپرسیدیم که تونستم من شخصا نمرم بالاتر از ترم دومم بشه..... هوف . اصن ولشون کن بابا!!!
دلم مدرسه میخواد! جالبه تو سال تحصیلی تابستون میخواستیم و الان ، تو تابستون ، مدرسه میخوایم.
آدمیزاده دیگه .... مخصوصا ما خردادیا که اصلا از یکنواختی خوشمون نمیاد ...
ببخشید یکم حرفام طولانی شد
اینم هدیه من به شما که اصن کامنت نمیزارین
اینم یه دکلمه بسیار زیبا از آقای علیرضا آذر به نام هم مرگ که تازه صوتیشو شنیدم خیلی خوشم اومد:
دانلود دکلمه هم مرگ از علیرضا آذر
طبقه بندی: گالری عکس، خاطرات،
سلام . من بعد از یک هفته برگشتم.
تو این یه هفته با جمعی از فامیل رفته بودیم مازندران.سلمان شهر.
جای همگی خالی.
خیلی خوش گذشت.مخصوصا غروبا که ما هر روز ساحل بودیم.
یه روز با داییم موقع طلوع آفتاب رفتیم دریا.که واقعا عالی بود.خیلی حس خوبی داشتم اون موقع.اونجا بود که نام چهارتامونو رو شنای ساحل حک کردم.(همون zkz+m)
خیلی از جنگلای مازندرانو رفتیم.جنگل دو هزار و ...
خلاصه جای همگی بسایر بسیار خالی.
راستی درباره بلاگفا.باید بگم که وبلاگایی که من لینکشون کرده بودم و اونا هم منو لینک کرده بودن اما بعد از این مشکل بلاگفا که حالا ظاهرا درست شده و بسیاری از وبلاگ ها حذف شدن ، اگه وب جدیدی ساختن منو لینک کنن و بگن که کدوم وب بودن تا منم اونارو لینک کنم.
حتما ذکر کنید که قبلا کدوم وب بودین.یعنی خودتونو کامل معرفی کنین.
باتشکر
عکس:
طبقه بندی: گالری عکس، خاطرات،
خدایا ممنونتم که آرزومو برآورده کردی
خوش حال میشم به ادامه مطلب برین
ادامه مطلب
طبقه بندی: گالری عکس، خاطرات،